مهدیین دوازدهگانه از اولاد امام مهدی (ع)، در نگاه علما و محققان مهدویت
بررسی آرای شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طبرسی، شیخ اربلی
چکیده
1ـ شیخ صدوق
شیخ صدوق مینویسد:
«زیدیه میگویند جایز نیست پیامبر بگوید امامان دوازده نفر هستند؛ زیرا حجت(های الهی) تا قیامت در این امت باقی هستند و بعد از محمد (ص)، یازده امام از دوازده امام وفات کرده و شیعۀ امامیه معتقد است زمین از حجت الهی خالی نیست.
پس در جواب میگوییم: تعداد ائمه دوازده تن است و دوازدهمین نفر، کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند، همان طور که از ظلم و جور پر شده بود و پس از او نیز همان خواهد بود که او فرماید که یا امامی پس از او خواهد بود یا آنکه قیامت بر پا خواهد شد و ما مکلف نیستیم مگر اقرار به دوازده امام و اعتقاد به وجود آنچه امام دوازدهم دربارۀ پس از خود میفرماید.
عبدالله به حارث میگوید: به علی گفتم ای امیر مؤمنان از آنچه بعد از قائمتان اتفاق میافتد مرا باخبر کن. امیر مؤمنان علی (ع) فرمود: ای ابنحارث، این چیزی است که به قائم موکول شده است و رسول خدا (ص) از من پیمان گرفته که دراینباره غیر از حسن و حسین (ع) را باخبر نکنم... .» [1]
بررسی:
سخنان شیخ صدوق نشان میدهد او معتقد نبوده که جانشینان بعد از پیامبر (ص)، لزوماً منحصر در دوازده امام هستند؛ زیرا در این باب گفته است:
«و پس از او نیز همان خواهد بود که او فرماید، یا پس از او امامی خواهد بود یا آنکه قیامت بر پا خواهد شد.»
این عبارت نشان میدهد که شیخ صدوق بین نصب امام یا قیام قیامت، مردد است؛ در نتیجه، او نصب امامِ جدید بیشتر از دوازده امام را جایز دانسته و به محصور بودن امامت به دوازده امام، بهشکل قطعی سخن نگفته است.
شیخ صدوق باز در ادامه تأکید میکند:
«و ما مکلف نیستیم مگر اقرار به دوازده امام و اعتقاد به وجود آنچه امام دوازدهم دربارۀ پس از خود میفرماید.»
این عبارات نشان میدهد که شیخ صدوق ضمن اعتقاد به دوازده امام، احتمال این را میداده که بعد از امام دوازدهم، امام یا امامان دیگری هم باشند که امام مهدی (ع) آنها را به امامت نصب کند؛ و این سخن شیخ صدوق که «ما مکلف نیستیم مگر اقرار به دوازده امام» در عصر شیخ صدوق، سخن بجایی بوده است؛ زیرا شیعیانِ آن زمان، مکلف بودهاند که به دوازده امام معتقد باشند؛ زیرا امر مهدیین به آخرالزمان مربوط است و مورد ابتلای شیعیان عصر شیخ صدوق نبوده است؛ و از طرفی، افشای امر مهدیین از خلال روایات، به این شکل از وضوح که اکنون شاهد آن هستیم وجود نداشته است؛ لذا کاملاً طبیعی است که شیخ صدوق بگوید ما مکلف نیستیم مگر اقرار به دوازده امام.
شیخ صدوق در تأیید سخن خود مبنی بر اینکه ما نمیدانیم بعد از امام مهدی (ع) چه خواهد شد، روایاتی را نقل میکند که مضمونشان این است که خود قائم است که خبر میدهد بعد از قائم چه میشود و لذا دیگران از آن اطلاع ندارند. این نشان میدهد که شیخ صدوق معتقد نبوده که بعد از قائم، لزوماً رجعت میشود؛ زیرا شیخ صدوق به رجعت اعتقاد داشته است (الاعتقادات، ص60) و اگر اعتقاد داشت که رجعت اهلبیت (ع)، بعد از وفات امام دوازدهم شروع میشود، چه معنا داشت روایاتی را ذکر کند که مضمونشان این است که فقط خود قائم است که خبر میدهد بعد از قائم چه میشود؟! علاوه بر این، اگر منظور شیخ صدوق از امامی که امام دوازدهم آن را معرفی میکند یکی از امامان در رجعت میبود، بهصراحت میگفت رجعت اهلبیت (ع) آغاز میشود و دلیلی نداشت از امامی سخن بگوید که امام دوازدهم آن را معرفی میکند.
این را نیز فراموش نکنیم که شیخ صدوق محدث بزرگی است و روایات مهدیین را دیده است و برخی از این روایات را نیز در کتب خود نقل کرده است؛ و این قرینهای است بر اینکه احتمالی که شیخ صدوق در استمرار امامت بعد از امام دوازدهم ذکر میکند بر پایۀ روایاتی است که دربارۀ مهدیین دیده است؛ اما چون این مسئله بهطور کامل برای او روشن نبوده و دربارۀ آنان مردد بوده، آن را فقط بهصورت احتمال بیان کرده است.
2ـ شیخ مفید
شیخ مفید مینویسد:
«و بعد از دولت قائم برای هیچکس دولتی نیست، مگر آنچه در روایت از قیام فرزندش انشاءالله آمده است و بهصورت قطع و یقین وارد نشده است و بسیاری از روایات ذکر کردهاند که مهدی این امت وفات نمییابد، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت. روزی که در آن هرجومرج میشود و علامت آن خروج مردگان و قیام ساعت حساب و جزاست، و خداوند داناتر است، که او ولی توفیق و حق است و از او خواهان عصمت از ضلالت هستیم. اوست که ما را به راه راست، هدایت میکند.» [2]
بررسی:
شیخ مفید در سخنان خود، این احتمال را بیان کرده که امامت با وفات امام مهدی (ع) پایان نمییابد؛ بلکه ممکن است طبق روایت، فرزندش بعد از ایشان زمام امامت را به دست گیرد و با گفتن «انشاءالله» به وقوع آن نیز ابراز امیدواری کرده یا آن را به مشیت الهی موکول میکند. روشن است که مستند شیخ مفید دربارۀ جانشینی فرزند امام مهدی (ع)، حدیث وصیت رسول خداست. شیخ مفید مضمون حدیث وصیت را دربارۀ امامت فرزند امام مهدی (ع) بهطور قطعی ثابت ندانسته است؛ زیرا مستندش برای امامت فرزند امام مهدی (ع) فقط حدیث وصیت بوده است و به روایات متواتری که امامت مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) را بهشکل قطعی اثبات و مضمون حدیث وصیت را تأیید میکنند دسترسی نداشته یا از آنها غافل بوده است؛ لذا از دید ایشان، از حدیث وصیت، صرفاً میتوان احتمال خلافت فرزند امام مهدی (ع) را مطرح کرد؛ و همین کافی است که نتیجه بگیریم که شیخ مفید محصور بودن امامت در دوازده امام را مسلّم نمیپنداشته است؛ زیرا دراینباره به یقین نرسیده بود و بین خلافت فرزند امام مهدی بعد از ایشان، یا قیام قیامت، چهل روز بعد از وفات صاحبالزمان در تردید بوده است.
و اما دربارۀ این سخن شیخ مفید که احتمال میداده بعد از امام دوازدهم قیامت میشود، در روایت رسول خدا (ص) آمده: «برای دولت او پایانی نیست، مگر چهل روز قبل از قیام قیامت.» [3]
طبق این حدیث، از انتهای دولت مهدی تا قیامت چهل روز فاصله است؛ اما این حدیث با حکومت مهدیین از نسل امام مهدی (ع) هیچ تعارضی ندارد؛ زیرا دولت امام مهدی (ع) به عمر امام (ع) وابسته نیست؛ چراکه دولت ایشان، پس از وفات ایشان، توسط فرزندان ایشان، یکی پس از دیگری، استمرار مییابد.
بنابراین مقصود از روایت، این است که بعد از قیام امام مهدی (ع) تا روز قیامت، دولتی نیست مگر برای آلمحمد (ع) و پنهان نیست که مهدیین از آلمحمد (ع) هستند و آنان عترت قائم (ع) هستند. در حدیث دیگری از رسول خدا (ص) آمده است:
«دنیا هرگز برای احدی قبل از ما و بعد از ما، باقی نمیماند. دولت ما آخرینِ دولتهاست که بهجای هر روز، دو روز و بهجای هر سال، دو سال است؛ و از ما اهلبیت از فرزندانم، کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند، همانطور که پر از ظلم و ستم شده است.» [4]
فرمایش ایشان که «دنیا هرگز برای احدی، قبل از ما و بعد از ما باقی نمیماند. دولت ما آخرینِ دولتهاست»، یعنی تمام دولتهایی که قبل از قیام قائم (ع) هستند، همه به زوال و نابودی میگرایند و بعد از قیام قائم (ع) هیچ دولتی باقی نمیماند، مگر برای اهلبیت که دولتی است که مؤسس آن قائم آلمحمد (ع) است و آن آخرین دولتی است که تا روز قیامت بر پا میماند. امام باقر (ع) میفرمایند:
«دولت ما آخرینِ دولتهاست و برای اهلبیت (ع) دولتی نخواهد بود، مگر بعد از همۀ دولتها؛ تا هنگامی که سیرۀ ما را ببینند، نگویند اگر ما هم حکومت میکردیم، سیرۀ آنان را در پیش میگرفتیم و آن قول خداوند است که میفرماید: (و عاقبت از آنِ پرهیزگاران است).» [5]
3ـ امینالاسلام طبرسی
شیخ طبرسی مینویسد:
«روایت صحیحالسندی هست که میفرماید: بعد از دولت قائم دولتی برای هیچ احدی باقی نمیماند، جز آنچه دربارۀ قیام فرزندش انشاءالله تعالی روایت شده و روایت به قطع و اثبات نرسیده و بیشتر روایات ذکر کردهاند که امام مهدی وفات نمییابد، مگر چهل روز قبل از قیامت که در آن روز هرجومرج میشود و نشانۀ آن خروج اموات و قیام ساعت است، و خداوند داناتر است.» [6]
بررسی:
سخنان شیخ مفید و تردید شیخ طبرسی و نداشتن قطعیت در پایانیافتن امامت با وفات امام مهدی، با هم نزدیکی دارند و هرچه در بررسی سخنان شیخ مفید گفته شد، در اینجا هم گفته میشود.
4ـ ابن ابیفتح اربلی
ابن ابیفتح اربلی میگوید:
«بعد از دولت قائم (ع) دولتی برای احدی باقی نمیماند، جز آنچه دربارۀ قیام فرزندش انشاءالله روایت شده و روایت به قطع و اثبات نرسیده و بیشتر روایات ذکر کردهاند که امام مهدی (ع) وفات نمییابد، مگر چهل روز قبل از قیامت که در آن هرجومرج میشود، و نشانۀ آن خروج اموات و قیام ساعت است و خداوند داناتر است.»
این کلام مانند کلام شیخ مفید است که قبلاً ذکر کردیم.
ادامه دارد...