بررسی تطبیقی مفهوم «یدالله» از نظر متکلمین و مفسرین و ائمه اهل‌بیت (ع) و تفسیر سید احمدالحسن دراین‌باره

بررسی تطبیقی مفهوم «یدالله» از نظر متکلمین و مفسرین و ائمه اهل‌بیت (ع) و تفسیر سید احمدالحسن دراین‌باره

چکیده

مفهوم «یدالله» از جمله مفاهیم قرآنی است که برداشت نادرست از آن، به عقاید باطل نظیر تجسیم منجر شده است. این مقاله ضمن بررسی دیدگاه متکلمان، مفسران و فلاسفه دربارۀ مفهوم «یدالله»، با استناد به قرآن، روایات اهل‌بیت(ع) و تفسیر سید احمدالحسن، معنای حقیقی و فرامادی آن را تبیین می‌کند. در این دیدگاه، «یدالله» رمز ابزار الهی در خلقت و حاکمیت است و پیامبران، اوصیای الهی، امامان، حضرت عیسی(ع)، قائم(ع)، مؤمن واقعی و حتی حجرالاسود، می‌توانند مصادیقی از «دست خدا» باشند.

مقدمه

دست و پا و چشم و گوش و... همه جزئی از دارندۀ آن هستند و هرکدام کار به‌خصوصی را انجام‌‌ می‌دهند؛ مثلاً با چشم‌‌ می‌توان دید، با گوش‌‌ می‌توان شنید... اگر خدا را دارای چشم و گوش و اجزای دیگر بدانیم معنایش این‌‌ می‌شود که خداوند دارای اجزای مختلفی است و به این اجزا هم نیازمند است (برای دیدن به چشم نیاز دارد، برای شنیدن به گوش و...)! درحالی‌که خدای متعال از هرچیز و از هرکسی بی‌نیاز است؛ حتی از اجزای خود! چون او بی‌نیاز مطلق است. [1]

درحالی‌که آیاتی از قرآن کریم وجود دارد که گویی در آنها از اعضایی همچون صورت، [2] دست، [3] پا [4] و... برای خدا یاد شده است. اگر خدا فاقد جزء و عضو است پس معنای این عبارات چیست؟ اندیشۀ تجسیم، چنان در تاروپود رهبر فکری وهابیّت و اتباع آنان ریشه دوانده که مقام و منزلت خداوند را در حدّ یک انسان معمولی تنزّل داده و او را همچون انسان، محتاج اعضا و جوارح پنداشته است! [5] این در حالی است که بسیاری از آیات قرآن کریم به‌طور صریح، مسئلۀ تشبیه را ردّ می‌کند که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: (لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیر) [6] (چیزی مانند او نیست و اوست شنوای بینا) و (وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدُ) [7] (و هیچ‌کس مانند او نیست).

به همین جهت بسیاری از علما درصدد تفسیر این مفهوم برآمده‌اند، اما هیچ‌کدام نتوانسته‌اند درک کاملی از این مفهوم ارائه دهند؛ لذا سزاوار است تا مفهوم «یدالله» در آیات و روایات به کمک مفسر واقعی آن یعنی اهل‌بیت (ع) صورت گیرد تا تفاسیر غلط یا ناقص، تشخیص داده شده و شأن و منزلت خدای یکتا حفظ گردد.

اما قبل از تبیین آن توسط اهل‌بیت (ع) نظر برخی از افراد را که در مقام تفسیر این مفهوم برآمده‌اند، بررسی می‌کنیم تا وسعت بی‌انتهای علم امام در مقابل قطره‌های کوچک علمی علما و فلاسفه نشان داده شود.

بنابراین می‌توان گفت عبارت «دست خدا» در آیات قرآن و کلام اهل‌بیت (ع)، به شکل‌های مختلفی بیان شده است که بسیار متفاوت است از دیدگاه پیروان اندیشۀ تجسیم و وهابیت و نظر برخی از متکلمین. با توجه به این تمایز در دیدگاه‌ها و بیم گمراهی در شناخت مفهوم عبارت «دست خدا» لزوم تحقیق و تفحص در درک درست این مفهوم بیش از پیش ضروری به نظر می‌رسد. با بررسی مباحث مطرح‌شده در کتب سید احمدالحسن، ابواب جدیدی از علم و اندیشۀ ناب و نهر «صاد» بر مؤمنین گشوده می‌شود که امید است چراغ راهی باشد در ادامۀ مسیر قرب به‌سوی خداوند تبارک‌وتعالی.

 

نظرات متکلمان و برخی فلاسفه

در اثبات دست خدا، بين متکلمین اختلاف است. مجسمه می‌گويند، خدا دو دست دارد. اصحاب حدیث می‌گويند: خدا را (دست‌ها) هست، ولی چگونگی آن را ندانيم. عبدالله بن کلاب می‌گويد: نسبت دست به خدا را باور داريم.

معتزله دست را به‌ معنای نعمت می‌گيرند. [8] و  برخی از مفسرین متقدم «ید» را به مفهوم نعمت و قدرت [9] و کنایه از حفظ و دفاع [10] گرفته‌اند.

عده‌ای از متأخرین معتقدند حمل الفاظ بر روح معانی، سبب فهم صحیح متون دینی و آیات الهی است، الفاظی که در قرآن و متون دینی به‌کار رفته است دارای معانی باطنی و اسراری است و این الفاظ با توجه به روح معانی، توسعه در مصادیق پیدا کرده و فهم جدید شکل می‌گیرد. [11] آقای خمینی براساس قاعدۀ روح معانی، دربارۀ آیۀ (یدالله فَوْقَ اَیْدِیهِمْ) [12] معتقد است تفسیر این‌گونه آیات تنها با تأویل صحیح امکان‌پذیر است؛ زیرا تأویل، بازگرداندن لفظ از معنای ظاهری به ‌معنای باطنی و حقیقی خود است و این قاعده، باب تأویل را بر سالک باز می‌کند و سالک به‌‌ معنای باطنی از کتاب الهی دست می‌یابد. [13] آری، پس تفسیر آیات بدون تأویل صحیح امکان‌پذیر نیست.

حال سؤال این است که تأویل صحیح برای تفسیر این‌گونه از آیات چگونه حاصل می‌شود؟ با توجه به برخی از آیات قرآن، تأویل به خدا و رسول اکرم (ص) بهتر ونیک‌فرجام‌تر است. [14] و تأویل آیات فقط مخصوص خدا و راسخون در علم است. [15]طبق روایات فراوانی بر آگاهی پیامبر و امامان از تأویل قرآن تصریح و تأکید شده است. [16]

چنان‌که واضح است تمام مفسرین و فقها از غیر ائمه از تفسیر واقعی آیات الهی عاجزند؛ لذا شایسته است تا از زبان ائمه (ع) به‌خصوص وصی و فرستادۀ امام مهدی (ع)، سید احمدالحسن که سال‌هاست در بین ماست و برای هدایت ما فرستاده شده‌اند، تفسیر این کلمه صورت بگیرد.

 

نظر اهل‌بیت (ع)

اهل‌بیت (ع) هرگونه معرفتی را نسبت به «هو» مسدود می‌دانند. سید احمدالحسن در مقدمۀ کتاب توحید می‌فرمایند:

«ازآنجاکه غایت معرفت حقیقت "او: هو" است یعنی شناخت عجز از رسیدن به معرفت حقیقت.» [17]

امام رضا (ع) در همین زمینه می‌فرمایند:

«هرکس بگوید خدا وجه (صورت) –شبیه صورت‌های مخلوقات– دارد، قطعاً کافر شده؛ بلکه مراد از «وجه الله» انبیا و فرستادگان و حجت‌های الهی‌اند که به‌واسطۀ آنها به‌سوی خدا و دینش و معرفتش توجّه‌‌ می‌شود.» [18]

شخصی از امام رضا (ع) دربارۀ (بَلْ ‌‌یداهُ مَبْسُوطَتانِ) [19] سؤال‌‌ می‌کند که آیا براساس این آیه، خداوند مانند ما دو دست دارد؟ امام هم در پاسخ‌‌ می‌فرمایند: «خیر [خدا دست ندارد]. اگر چنین بود [خدا هم] از مخلوقات به شمار‌‌ می‌رفت.» [20]

 

جانشینان خدا بر زمین، دست خدا هستند

نکتۀ مهم دیگری که خوب است یاد بگیریم این است که: از آنجاکه اهل‌بیت (ع) به‌عنوان حجت‌های برگزیدۀ الهی، جانشینان خدا بر زمین هستند (یعنی خلیفة الله هستند) از ایشان به لِسُان الله، اُذُن الله، یَدُالله، وَجهُ الله و ... یاد می‌شود. به‌عنوان نمونه پیامبر مهربان ما دربارۀ امیر مؤمنان چنین فرموده‌اند:

«علی بن ابی‌طالب چشم بینای خدا و گوش شنوای او و زبان گویای او در میان خلق است. علی بن ابی‌طالب دست گشادۀ مهربان خدا بر سر بندگان است و وجه خدا در آسمان‌ها و زمین است... هرکه او را بشناسد به‌سوی بهشت نجات پیدا می‌کند و هرکه او را انکار کند به جهنم کشیده می‌شود.» [21]

در تفسیر برخی از مسیحیان نقل شده، حضرت مسیح (ع) ابن‌الله و امام حسین (ع) ثارالله و امام علی (ع) یدالله معرفی شده‌اند. [22]

خدا به دست علی نه، به «دست خود» روزی           

دری که مانع اسـلام بـود را کندش

»جمال وجه خدا واحد است» این یعنی           

علی‌ است اخم خدا و علی‌ است لبخندش [23]

از ابوعبدالله (ع) روایت شده است که فرمود:

«امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمود: من علم خدا و قلب بیدار خدا و زبان گویای خدا و چشم بینای خدا هستم و من جنب خدا و دست او هستم.» [24][25]

 

محمد (ص) دست خداست

سید احمدالحسن در تفسیر دست خدا می‌فرمایند:

«منظور، بندۀ خدا، محمد (ص) است که همان خدای در خلق است و او بیعت‌شونده است [26] و دست او بالای دست تمام بیعت‌کنندگان قرار دارد.» [27]

ایشان همچنین در کتاب توهم بی‌خدایی به نقص‌های بزرگی مانند ضعف ستون فقرات انسان و نیز عصب حنجره و طویل بودن آن اشاره کرده است. [28] و در این کتاب توضیح می‌دهند که خالق اصلی خدای سبحان‌و‌متعال است؛ کسی که نور مطلق است و در او ظلمت و نقصی نیست؛ اما خالق مستقیم که مردم را خلق کرد او نیست. [29] سید احمدالحسن دربارۀ تفسیر آیۀ (قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ) [30] (گفت: ای ابليس، چه‌چيز تو را از سجده کردن در برابر آنچه من با دو دست خود آفريدم منع کرد؟ آيا بزرگی فروختی يا از عالی‌مقامان بودی؟) می‌فرمایند:

«و به‌این‌ترتیب مخلوق اول در مقایسه با دوم، دست خداوند تلقی می‌شود؛ همچنین مخلوق دوم در مقایسه با سومین، دست خدا می‌گردد؛ به عبارت دیگر، یک یا دو دست وجود ندارد، بلکه دست‌ها بسیارند همان‌طور که حق‌تعالی می‌فرماید: (وَالسَّمَاء بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ) [31] (و آسمان را با دستان برافراشتيم و حقا که ما گسترنده‌ایم).» [32]

 

قائم (ع) دست خداست

در جایی دیگر سید احمدالحسن، قائم (ع) را دست خدا معرفی می‌کنند و می‌فرمایند:

«پیامبری مبعوث نشد، مگر پس از کامل شدن عقلش. قائم (ع) ـ‌که دست خداوند است‌ـ روی سر یارانش دست می‌کشد و عقل‌هایشان کامل می‌شود؛ یعنی با علم بر سرشان دست می‌کشد و اگر به این علم عمل کنند و در ملکوت آسمان‌ها به آسمان ارتقا یابند، عقل‌هایشان کامل می‌شود.» [33]

از حسن بن سلیمان حلی نقل شده است که: مفضل بن عمر می‌گوید: از آقای خودم، امام صادق(ع) سؤال کردم:... به غیر از سنت قائم(ع) قبل از ظهور و قیامش با او بیعت کنید. فرمود: «ای مفضل! هر بیعتی قبل از ظهور قائم (ع)، بیعت کُفر و نفاق و فریب دادن است؛ خدا فردی را که با او بیعت می‌کند و کسی که با او بیعت می‌شود لعن می‌کند. ای مفضل! قائم (ع) به حرم تکیه می‌دهد و دستش را جلو می‌آورد درحالی‌که روشن (سفید و) بدون هیچ عیبی است و می‌فرماید: این دست خدا و از سوی خدا و به دستور خداست. بعد، این آیه را تلاوت می‌فرماید: (إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ) [34] (کسانی که با تو بیعت می‌کنند با خداوند بیعت می‌کنند، دست خدا بالای دست آنهاست). [35]

امامِ قائم (ع) تجلّی اسم خدای سبحان است، آن‌گاه که زنده است و پیش از شهادتش؛ و این به‌جهت طول حیات آن حضرت و طول عبادت او با کمال صفاتش و اخلاص اوست. آن حضرت نمازش را به قنوتش متصل می‌کند و قنوتش را به نمازش؛ گویی از عبادت خدای سبحان خسته و ملول نمی‌گردد؛ و ازآنجاکه در روز دین یعنی روز قیامت صغرا و آن‌طور که در قرآن ذکر شده است، روز معلوم، او بر عرش نشسته است، و ازآنجاکه به نام خدا بین ملت‌ها در آن روز حاکم است، حتماً باید آینه‌ای باشد که ذات الهی را در خلق منعکس می‌گرداند تا حاکم، همان خداوند در خلق باشد و به‌این‌ترتیب سخن امام (ع) همان سخن خداوند، و حکم او حکم خدا، و سلطنت امام (ع) سلطنت خدای سبحان و متعال باشد و در آن روز آن حضرت، مصداق کلام خداوند متعال در سورۀ فاتحه است که می‌فرماید: (مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) (آن فرمانروای روز جزا). در آن روز امام (ع) چشم خدا و زبان گویای خدا و دست خداوند است.» [36] [37]

 

حضرت عیسی (ع) دست خداست

ایشان (سید احمدالحسن) در جایی دیگر حضرت عیسی (ع) را دست خدا معرفی می‌کنند و می‌فرمایند:

«اما از آنچه در همین رساله در اصحاح سوم آمده است، بعد از تفسیری که ارائه نمودیم، فهمیده می‌شود که ظهور خداوند در جسد دقیقاً مانند ظهور او در تمام عوالم خلق شده و تجلی او در آن و ظهور خلقت به خدای سبحان است. آری در اینجا ویژگی خاصی برای این کلام است؛ زیرا عیسی تمثیل «پرتو فروزان خدا در ساعیر» است؛ یعنی او دست خدا، وجه خدا و صورت خداست و در عین حال او بنده‌ای مخلوق است و خدای سبحان‌و‌متعال نیست. بین حقیقت و صورت تفاوت زیادی وجود دارد، همان‌طور که بین شیء و لاشیء (چیز و هیچ‌چیز) تفاوتی فراوان نهفته است.» [38]

آری، پیامبر (ص)، ائمه (ع) و حضرت عیسی (ع) دستان خدا محسوب می‌شوند، چنان‌که سید احمدالحسن می‌فرمایند:

«... و انکارکنندۀ عیسی (ع) است حتی اگر ادعای مسیحی بودن داشته باشد، همچنین منکر محمد (ص) است حتی اگر ادعای مسلمان بودن کند و منکر حسین است هرچند ادعا کند از شیعیان حسین بن علی(ع) است. وضعیت جهاد برای برافراشتن و آشکار نمودن موضوع خلیفه و جانشین خداوند در زمینش نیز به همین ترتیب است؛ چراکه او همان کلمۀ الله و جانشین خداوند است که خداوند سبحان‌و‌متعال تعیینش فرموده است؛ و ازآنجاکه توحید با شناخت و معرفت او حاصل می‌شود، پس با آنها خدا شناخته می‌شود. پس هرکس خلفای خداوند سبحان را بشناسد خداوند را شناخته است و هرکس آنها را انکار کند خداوند را انکار کرده است و هرکس حق آنها را نشناسد خداوند سبحان‌و‌متعال را نشناخته است؛ زیرا آنها همان نام‌های نیکوتر خداوند، و وجه خدا، و دست خداوند سبحان و متعال‌اند.» [39]

 

حجرالاسود دست خداست

در احادیث بر دعا کردن در کنار حجرالاسود و لمس و بوسیدن آن (استلام) و به‌ویژه بر تجدید عهد بر توحید و رسالت و به گواه گرفتن حَجَر تأکید شده است. [40]

حجر‌الاسود نیز در کلام اهل‌بیت (ع) و سید احمدالحسن به‌عنوان دست خدا بر زمین معرفی شده است. [41] [42] چنان‌که امام صادق (ع) نیز می‌فرماید:

«عمر بن خطاب بر حجرالاسود گذر کرد و گفت: به خدا سوگند، ای سنگ ما می‌دانیم که تو سنگی و هیچ سود و زیانی نمی‌رسانی، مگر اینکه دیدیم رسول خدا (ص) تو را دوست دارد پس ما هم تو را دوست داریم. امیر مؤمنان (ع) فرمود: ای پسر خطاب چه می‌گویی؟ به خدا سوگند، روز قیامت این سنگ را خدا مبعوث می‌کند درحالی‌که دارای زبان و دو لب است (یعنی سخن می‌گوید)؛ پس به نفع کسانی که به عهد و پیمان خود با خدا وفا کردند، شهادت می‌دهد. حجرالاسود دست راست خدا در روی زمین است که بندگان به‌وسیلۀ آن با خدا بیعت می‌کنند. عمر گفت: خدا مرا در شهری که علی بن ابی‌طالب آنجا نباشد، باقی ندارد.» [43]

 

مؤمن هم دست خداست

انجام کار نیک همان ولایت ولیّ خدا و ترک زشتی، همان کفر به طاغوت است؛ و به‌طور قطع موالات و پیروی از ولیّ خدا مراتب مختلفی دارد. کسی که در تمام حرکات و سکنات از او پیروی می‌کند، همانندِ کسی که با زبانش پیرو اوست و در کردارش از او متابعت نمی‌کند نیست و هرچه ملازمت و همراهی با ولیّ خدا بیشتر باشد، تقرّب و نزدیکی به خدا بیشتر خواهد بود و به همین ترتیب پیش می‌رود‌ تا این بندۀ ملازمِ ولیّ خدا، تصویری دیگر از ولیّ خدا و حجّت او بر بندگانش می‌گردد. به‌این‌ترتیب این بنده می‌شود چشم خدا و دست خدا، همان‌طور که ولیّ خدا و حجّت او بر بندگانش چشم خدا و دست خداوند است. [44]حدیث (الصوم لی و انا أُجزی به) (روزه برای من است و من خودم پاداش آن هستم) تفسیر می‌کند؛ یعنی پاداش روزه گرفتن از منیّت ـ‌یعنی ترک گفتن من‌ـ خداوند سبحان است و معنای این جمله آن است که بنده، زبان خدا و دست خدا می‌شود. [45]

در حدیث قدسی از خداوند سبحانه‌وتعالی آمده است که فرمود: «زمین و آسمان گنجایش مرا ندارد ولی دل بندۀ مؤمن من، دارد.» [46] «در دل مؤمن بگنجم ای عجب/ گر مرا جويی در آن دل‌ها طلب»؛ [47] یعنی او وجه‌الله و یدالله است، و این معنا در قرآن نیز آمده است: (إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ) [48] (آنان که با تو بیعت می‌کنند جز این نیست که با خدا بیعت می‌کنند، دست خدا بالای دست‌هایشان است). [49]

 

نتیجه‌گیری

با دقت در آیات قرآن و تفحص در کلام اهل‌بیت (ع) به این جمع‌بندی می‌رسیم که عبارت دست خدا و عبارات مشابه آن برخلاف نظر پیروان اندیشۀ تجسیم، به‌طور کلی دارای مفهومی حقیقی و فرامادی است و به‌گونه‌ای رمزآلود به ابزار و وسایل خداوند در خلقت اشاره می‌کند؛ همچنان‌که در کلام فاطمه زهرا (س) اشاره شده است: «نحْنُ وَسیلَتُهُ في خَلْقِهِ وَنَحْنُ خاصَّتُهُ وَمَحَلُّ قُدسِهِ» [50] «ما وسیلۀ خدا در خلقش بوده و برگزیدگان خدا و جایگاه قدس اوییم.»

پانویس‌ها:

  1. [1]  . (الله الصمد). توحید، آیه 2.

  2. [2]  . به‌عنوان نمونه‌ می‌توان به این دو آیه اشاره نمود: (وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ) (بقره، 115) یا (یَبْقى‏ وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ) (رحمان، آیه 27).

  3. [3]  . (وَ قَالَتِ الْیهُودُ یَدُاللَّهِ مَغْلُولَةٌ) (مائده، 64) و (یدُاللَّهِ فَوْقَ أَیدِیهِم) (فتح، 10).

  4. [4]  . (یَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُون) (قلم، 42).

  5. [5]  . العقیلی، عبدالرحمن، منهاج السنۀ المحمدیۀ في الرد على منهاج ابن‌تیمیۀ، کربلاء، العتبة الحسینیة المقدسة، قسم الشؤون الفکریة والثقافیة، الطبعۀ الأولى‌، 1435ق، 2014م، ج1، ص139.

  6. [6]  . شوری، 11.

  7. [7]  . توحید، آیه 4.

  8. [8]  . ابوالحسن اشعری‌، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين،‌ فرانس شتاینر، ‌آلمان، ویسبادن،‌1400ق‌، چاپ سوم‌، ج1، ص 209.

  9. [9]  . شیخ صدوق، التوحید، جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة، ج1، ص 23؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، احیاء التراث العربی ـ‌ بیروت، بی‌تا، ج9، ص 319.

  10. [10]  . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسۀ الوفاء، 1403ه ق، ج68، ص289.

  11. [11]  . خمینی، روح‌الله، مصباح‌الهدایة إلى الخلافة والولایة، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ایران، تهران، 1376ش، چاپ سوم، ص 39؛ همو، تقريرات فلسفه، مؤسسه تنظیم و نشر امام خمینی، ایران، تهران، 1381ش، چاپ اول، ج1، ص 116 و 117.

  12. [12]  . فتح، آیه 10.

  13. [13]  . خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ایران، تهران، 1374ش، چاپ اول، ص 37؛ همو، شرح حدیث «جنود عقل و جهل»، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ایران، قم، 1382ش، چاپ هفتم، ص 31.

  14. [14]  . (نساء، 59).

  15. [15]  . (آل‌عمران، 7).

  16. [16]  . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسۀ الوفاء، 1403ق، ج54، ص121؛ همو، ج82، ص9.

  17. [17]  . سید احمدالحسن، توحید، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  18. [18]  . «مَنْ وَصَفَ اللَّهَ بِوَجْهٍ كَالْوُجُوهِ فَقَدْ كَفَرَ...»، توحید صدوق، ص117 و 118؛ بحارالانوار، ج4، ص31.

  19. [19]  . مائده، آیه 64.

  20. [20]  . «سَمِعْتُهُ یَقُولُ...»، توحید صدوق، ص168؛ بحارالانوار، ج4، ص4.

  21. [21]  . «هُوَ عَینُ اللَّهِ...»، بحارالانوار، ج40، ص97.

  22. [22]  . ر.ک: التمثیل الأمثل، مکارم شیرازی، ج3، ص544.

  23. [23]  . شاعر: حمزه محمدی.

  24. [24]  . توحید صدوق، ص164، باب22، ح1؛ همچنین رجوع شود به الاختصاص مفید، ص248.

  25. [25]  . سید احمدالحسن، متشابهات، ج3، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  26. [26]  . (فتح، 10).

  27. [27]  . سید احمدالحسن، کتاب توحید، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  28. [28]  . سید احمدالحسن، توهم بی‌خدایی، ص261 و 262، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  29. [29]  . سید احمدالحسن، توهم بی‌خدایی، ص263 و 264، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  30. [30]  . ص، آیه 75.

  31. [31]  . ذاریات، آیه 47.

  32. [32]  . سید احمدالحسن، سیزدهمین حواری، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  33. [33]  . سید احمدالحسن، روشنگری‌هایی از دعوت‌های فرستادگان، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  34. [34]  . فتح، آیه 10.

  35. [35]  . سید احمدالحسن، وصیت مقدس؛ نوشتار بازدارنده از گمراهی، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  36. [36]  . بحارالانوار، ج53، ص8.

  37. [37]  . سید احمدالحسن، متشابهات، ج1، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  38. [38]  . سید احمدالحسن، سیزدهمین حواری.

  39. [39]  . سید احمدالحسن، جهاد؛ درب بهشت است، ص64 و 65، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  40. [40]  . کلینی، اصول کافی، ج4، ص406.

  41. [41]  . سید احمدالحسن، سیزدهمین حواری، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  42. [42]  . برقی، احمد بن محمد بن خالد بن عبدالرحمان، المحاسن، ج1، ص65.

  43. [43]  . حدیث درباره حجرالاسود و گفت‌وگوی عمر و امام علی (ع)، بحارالانوار، ج96، ص222، ح1.

  44. [44]  . سید احمدالحسن، متشابهات، ج3، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  45. [45]  . سید احمدالحسن، متشابهات، ج4، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  46. [46]  . بحارالانوار، ج55، ص39.

  47. [47]  . شاعر: حافظ شیرازی.

  48. [48]  . فتح، آیه 10.

  49. [49]  . سید احمدالحسن، سیزدهمین حواری، انتشارات انصار امام مهدی (ع).

  50. [50]  . شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، ج16، ص211.

کلیدواژه‌ها

حضرت عیسی سید احمدالحسن خلافت الهی تفسیر آیات متشابه یدالله تجسیم وجه‌الله حجرالاسود متکلمان روح معانی تأویل قرآنی ید در قرآن

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما