تأملی در حدیث امام حسن عسکری(ع)؛ در نقد استدلال به وجوب تقلید از غیرمعصوم
چکیده
فقهای شیعه در اثبات عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم، از احادیث و آیات متعددی استفاده میکنند؛ هرچند هیچیک از این آیات، ارتباط خاصی به ادعای آنها ندارد یا در خصوص ائمۀ هدی علیهمالسلام است یا اینکه در خصوص عقیدۀ وجوب تقلید از غیرمعصوم نیست.
«لزوم پاسخگویی فقها»
بر آنهاست که از ادلهای استفاده کنند که این چهار قید (وجوب تقلید از غیرمعصوم) را ثابت کند؛ پس باید:
۱. دلیلی قطعی باشد که برای اثبات اعتقادات صلاحیت دارد، نه اینکه ظنی یا متشابه باشد؛
۲. دلیل آنها، وجوب تقلید را ثابت کند نه اینکه دلالت بر جواز آن باشد؛
۳. از این دلیل، مفهوم تقلید ثابت شود؛ با همان تعریفی که در کتب اصولی ارائه میکنند؛ (سپردن قلاده به دست فرد دیگر).
۴. دلیل آنها ـچه آیۀ قرآنی یا حدیث یا دلیل عقلی یا عقلاییـ باید بر غیرمعصوم دلالت کند، نه اینکه از فضائل و مقامات اهلبیت علیهمالسلام بهعنوان دلیل تقلید استفاده کنند!
«نقدِ یکی از مهمترین ادلۀ فقها»
از مهمترین احادیثی که مروّجان تقلید در منابر از آن استفاده میکنند، حدیثی است که از امام حسن عسکری علیهالسلام نقل میکنند؛ اصل این حدیث از امام صادق علیهالسلام است؛ ولی آنها آن را به اسم امام یازدهم، بیان میکنند؛ فرقی نمیکند، کلهم نور واحد.
شما را دعوت میکنیم به تأمل در این حدیث، و نکات مهم آن را ذکر میکنیم...
«فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ، حَافِظاً لِدِينِهِ، مُخَالِفاً لِهَوَاهُ، مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه»
«پس کسی از فقها که از نفْس خویش صیانت کند و نگهدارندۀ دینش و مخالف خواستههای نفسانی خود و مطیع امر امام خودش باشد، در این صورت برای عوام شیعه هست که از او تقلید کنند.»
(التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري عليه السلام، ص300، الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج2، ص458)
الف. این حدیث در کتابی ذکر شده که منسوب به امام حسن عسکری است و تعدادی از فقها در انتساب آن به امام تردید کردهاند؛ همچنین بعضی دیگر قائل به ضعف سند این حدیث و ارسال (یعنی تعدادی از راویان مشخص نیستند) آن شدهاند؛ لذا پیروان مراجع بهدلیل این مشکلات، نمیتوانند به این روایت استناد کنند؛
ب. برداشت فقها از این حدیث، متعدد بلکه متعارض است؛ در نتیجه متن آن متشابه و دلالت آن ظنی است؛
ج. متن این حدیث در خصوص مذمت تقلید بوده و با شروط متعددی، جواز تقلید مجاز اعلام شده است؛
د. برداشت بعضی فقها از جواز تقلید در این حدیث، جواز نقل احادیث یا استظهار از آیات و روایات است، نه اینکه مجتهد با ظن و گمان، فتوا دهد؛
ه. متأسفانه بعضی از مراجع در عصر حاضر و اتباع آنها اقدام به تغییر الفاظ روایات میکنند و عبارت "للعوام" را به "علیالعوام" تغییر میدهند؛ برای نمونه عبارت مرکز عقایدی سید سیستانی را در لینک زیر ببینید:
ی. این حدیث مطلق است؛ لذا شامل جواز تقلید در اعتقادات نیز میشود؛ پس به چه دلیلی تقلید در اعتقادات را حرام میدانند؟!
نتیجه
روشن است اعتقاد به وجوب تقلید از غیرمعصوم، بدعتی است که هیچ دلیلی آن را حمایت نمیکند. هر منصفی با تأمل در این حدیث، به تمام پاسخهای خود میرسد؛ پس آیا بهتر نیست که بدون تحقیق و تأمل، عقیدهای را نپذیریم؟!
برای اطلاع بیشتر و تفصیلی به کتب انصار امام مهدی علیه السلام مراجعه کنید.