بازگشت ملکوت
چکیده
نفس بر اساسِ عملِ انسان شکل میگیرد؛ با عملِ شایسته ارتقا مییابد و با عملِ ناپسند فرود میآید. عمل در اینجا، همان «غذا» یا «سمّی» است که نفس آن را تناول میکند و بهواسطۀ آن بالا میرود یا سقوط میکند. خداوند متعال فرمود: «فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ إِلَىٰ طَعَامِهِ»؛ «انسان باید به خوراک خویش بنگرد» (عبس: ۲۴). یعنی به «علم» خویش بنگرد که آن را از چه منبعی میگیرد و چگونه به آن علم، عمل میکند. علم، غذای نفس است و عمل به علم، در حقیقت بهکار انداختنِ این غذا در جهتِ ارتقا و تکاملِ نفس است. ارتقای نفوس، در گروِ نظر کردن به علومِ ملکوتی است؛ ولی اغلبِ مردم به سببِ تمسّک به دنیا از آن روی برتافتهاند.
قال رسولُالله(ص): «لَولا أنَّ الشَّیاطینَ یَحُومونَ حَولَ قَلبِ ابنِ آدَمَ لَنَظَرَ إلى المَلَکوتِ» (بحارالأنوار، ۶۷/۵۹).
رسول خدا(ص) فرمود: «اگر شیاطین پیرامونِ قلبِ فرزندِ آدم نمیچرخیدند، او به ملکوت نظر میکرد.» این سخن، پرده از مسئلۀ بسیار مهمی برمیدارد: نظر به ملکوت که دلالت بر علم و شناخت دارد. وگرنه چرخیدنِ شیاطین بهگردِ قلبِ انسان برای چیست جز بازداشتنِ او از شناختِ حق، نگاهداشتنش در تاریکی و جهل، و رهاکردنش در معصیتِ خداوند—تا گمانِ ابلیس(لع) محقق شود و در اغواگریِ آنان بکوشد؟ خداوند فرمود: «قَالَ أَنظِرْنِي إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ قَالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَائِلِهِمْ وَلَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ» (اعراف: ۱۴–۱۷).
این روایتِ شریف نشان میدهد راهِ نجات، تلاش برای نگاه در ملکوت است؛ زیرا آن عالم، عالمِ پاکی و شناخت، عالمِ ارتقا و نزدیکشدن به نور، و عالمِ دیدنِ حقایقِ بالاتر است. با این نگاه، هدف از آفرینش—یعنی شناختِ خداوند سبحان—محقق میشود: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاریات: ۵۶)؛ یعنی «لِیَعرِفُونَ» بر حسبِ آنچه از اهلبیت(ع) وارد شده است. این شناخت، از فرد ارتقا در عوالمِ نور را میطلبد و راهِ آن، نظر در ملکوت است. اینک، پیامبر خدا ابراهیم(ع) است که خداوند درِ ملکوت را بر او گشود تا بنگرد و از یقینیافتگان گردد:
«وَكَذَٰلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» (انعام: ۷۵).
بستهبودنِ درِ ملکوت، دلیلِ کامیابیِ شیاطین(لع) در کارشان است؛ همۀ تلاشِ آنان دورکردنِ بنیآدم از ملکوت است؛ چون بهیقین میدانند آنچه از ملکوت میآید، نقاب از نیرنگهایشان برمیدارد. از اینرو بر مردم واجب است از بیخبری و فرورفتن در عالمی که آفرینندهاش آن را «بازی و سرگرمی» خوانده، دست بردارند:
«وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ» (انعام: ۳۲).
با آنکه بیشترِ مردم از نظر در ملکوت سر باز میزنند، خداوندِ سبحان درِ آن را تا روزِ موعود—قیامتِ صغری—نبسته است، تا «زنده، با حجّت زنده بماند و هلاک، با حجّت هلاک شود». این بیاعتنایی و انکار نمیتواند بیپایان باشد؛ باید روزی برسد که بشر نتیجۀ انکارِ خویش را ببیند. سنتِ الهی در میانِ آفریدگان چنین جاری شده است تا امروز به نهایتِ این مقدمهسازی رسیدهایم و حرکتِ مردم برای نگاه در ملکوت باید شکل بگیرد. امروز روزِ بزرگِ خداست؛ روزِ برپاییِ دولتِ عدلِ الهی. با این دولت روشن میشود که دعوت به نظر در ملکوت بیغایت نبوده، بلکه دعوت به آشکار کردنِ امرِ عظیم و وحیِ بزرگ است. از همینجاست که تیرهایِ فقهای آخرالزمان و تکرارکنندگانِ سخنشان، سوی این دعوت نشانه رفت—برای تشکیک در حقی که مردم در ملکوت میبینند؛ همان که خداوند به برکتِ وجودِ وصی و فرستادۀ امامِ مهدی(ع) آشکار کرده است.
یمانی(ع)، وصی و فرستادۀ امام مهدی(ع)، روشن ساخته است که آنچه از ملکوت میآید، شناختِ عظمتِ الهی است که بهسهولت برای کسی که ملکوت را میبیند حاصل میشود؛ شناختی که ممکن است انسانی تمامِ عمر در پیاش باشد و شاید در همین عمر به دست آید یا نیاید؛ اما با عروجِ روح به عالمِ ملکوت، این شناخت در زمانی اندک—حتی کمتر از چند لحظه—حاصل میشود.
در «صحیح مسلم»، حدیث شمارۀ ۲۷۵۰، از نافِع از حنظله آمده است:
حنظله گفت: «ای رسول خدا! وقتی نزدِ شما هستیم و شما ما را به یادِ آتش و بهشت میاندازید، چنان است که گویی آنها را با چشم میبینیم؛ امّا وقتی از نزدِ شما بیرون میرویم و با همسران و فرزندان و کارها سرگرم میشویم، بسیار فراموش میکنیم.» رسول خدا(ص) فرمود: «قسم به آنکه جانم در دستِ اوست، اگر بر همان حالی میماندید که نزدِ من هستید و در یاد، فرشتگان بر بسترها و در راهها با شما دست میدادند؛ ولی ای حنظله، ساعَةً فَساعَةً—ساعتی چنین و ساعتی چنان» (سه بار تکرار فرمود).
(منبع: صحیح مسلم، ج ۴، ص ۲۱۰۶)
نتیجه: راهِ بازگشتِ ملکوت، پاکسازیِ دل از گردِ شیطان، تغذیۀ نفس با علمِ حق و عملِ صادقانه به آن است؛ تا درهای یقین گشوده شود و انسان به غایتِ آفرینش—معرفتِ خدا—برسد.