وصیت منقول در کتاب سلیم بن قیس هلالی؛ شبههای از محمد شهبازیان
چکیده
محمد شهبازیان از مخالفین دعوت مبارک یمانی، در کتاب «وصیت در امامت» دو روایت از کتاب سلیم بن قیس هلالی نقل میکند و مدعی میشود که این دو روایت، هم یگانگی روایت وصیت شب وفات پیامبر ص در کتاب الغیبه شیخ طوسی را از بین میبرد، و هم هیچ اشارهای در آن به مهدیین ع نشده است؛ لذا از رهگذر این دو روایت درصدد است تا ادعای یگانگی وصیت شیخ طوسی و عدم انحصار حجج الهی در دوازده امام را خدشهدار کند.
یکی از دو روایتی که وی بدان استناد کرده است روایتی از امیرالمؤمنین علی ع خطاب به طلحه است:
امیرالمؤمنین علی ع به طلحه فرمود: «اى طلحه، آيا حضور نداشتی در نزد پيامبر ص هنگامى كه كتف (تکه استخوانی برای نوشتن) خواست تا در آن چيزى بنويسد كه امت گمراه نشوند و اختلاف نكنند؟ و در آنجا رفيق تو (عمر) آن سخنش را گفت كه: «پيامبر خدا هذيان مىگويد»! حضرت هم غضب كرد و نوشتن آن را رها كرد؟ طلحه گفت: آرى، در اين موضوع حاضر بودم. فرمود: وقتى شما از محضر پيامبر ص بيرون رفتيد، حضرت به من خبر داد كه مىخواست در كتف چه بنويسد و عموم مردم را بر آن شاهد بگيرد، و جبرئيل به او خبر داد كه خداوند عزوجل اختلاف و تفرقه اين امت را مىداند. سپس ورقهاى خواست و آنچه مىخواست در كتف بنويسد بر من املا نمود و سه نفر را بر آن شاهد گرفت: سلمان و ابوذر و مقداد، و در آن ورقه، امامان هدايت را كه خداوند امر به اطاعت آنان تا روز قيامت نموده نام برد؛ اوّل آنها مرا نام برد و سپس اين پسرم ـو حضرت دست خود را به امام حسن ع نزديك كردـ سپس حسين و سپس نه نفر از فرزندان اين پسرم ـيعنى امام حسين عـ، اى ابوذر و اى مقداد آيا چنين نبود؟ ابوذر و مقداد برخاستند و گفتند: ما دراینباره شهادت میدهیم که رسول خداk چنین کرد (کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج2 ص658).
در روایت دوم از این کتاب آمده است:
سليم بن قيس مىگويد: از سلمان شنيدم كه مىگفت: بعد از آنكه آن مرد (عمر) آن سخن را گفت و پيامبر ص غضبناک شد و كتف را رها كرد، از علی ع شنيدم كه فرمود: «آيا از پيامبر ص نپرسيم چه مطلبى مىخواست در كتف بنويسد كه اگر آن را مىنوشت احدى گمراه نمىشد و دو نفر هم اختلاف نمىكردند؟» من سكوت كردم تا كسانى كه در خانه بودند برخاستند و فقط علی و فاطمه و حسن و حسين باقى ماندند. من و دو رفيقم ابوذر و مقداد هم خواستيم برخيزيم كه على به ما گفت: «بنشينيد.» حضرت مىخواست از پيامبر ص سؤال كند و ما هم مىشنيديم، ولى خود پيامبر ص در ابتدا فرمود: «برادرم، نشنيدى دشمن خدا چه گفت؟! جبرئيل كمى قبل از اين نزد من آمد و به من خبر داد كه او سامرى اين امت است و رفيقش (ابوبکر) گوسالۀ آن است و خداوند تفرقه و اختلاف را بعد از من بر امتم نوشته است. لذا جبرئيل به من دستور داد بنويسم آن نوشتهاى را كه مىخواستم در كتف بنويسم و اين سه نفر را بر آن شاهد بگيرم. برايم ورقهاى بياوريد.» براى حضرت ورقهاى آوردند. پيامبر ص نام امامان هدايتكننده بعد از خود را یکییکی املا مىفرمود و على ع به دست خويش مىنوشت. همچنين فرمود: من شما را شاهد مىگيرم كه برادرم و وزيرم و وارثم و خليفهام در امتم على بن ابیطالب است و سپس حسن و بعد حسين و بعد از آنان نه نفر از فرزندان حسيناند. (سلمان گفت:) از نام امامان جز دو نفر بهنام «محمد» و «على» به يادم نماند و در نام بقيۀ ائمه ع بهاشتباه افتادم؛ ولى توصيف حضرت مهدى و عدالت او و برنامهاش را شنيدم و اينكه خداوند به دست او زمين را پر از عدل و داد مىكند همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد. سپس پيامبر ص فرمود: «من خواستم تا اين را بنويسم، سپس آن را به مسجد ببرم و عموم مردم را دعوت كنم و آن را برايشان بخوانم و آنان را بر آن شاهد بگيرم؛ ولى خداوند نخواست و آنچه اراده كرده بود مقدر نمود.» سليم مىگويد: در زمان حكومت عثمان با ابوذر و مقداد ملاقات كردم، و آنان همين مطلب را برايم نقل كردند. سپس علی و حسن و حسين ع را در كوفه ملاقات كردم. آنان هم بهطور سرّى همين مطلب را برايم نقل كردند و هيچ کموزیادی نكردند، گويى با يک زبان سخن مىگفتند. (کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج2، ص877)
در پاسخ عرض میکنم که نهتنها جناب شهبازیان، بلکه هیچکس دیگری دسترسی به متنِ املاشدۀ وصیت پیامبر ص ندارد و تنها متنی که از وصیت مکتوب پیامبر ص موجود است همان روایت منقول در کتاب الغیبه شیخ طوسی است که طبق آن، پیامبر اکرم ص بر دوازده امام و دوازده مهدی وصیت کردند. این دو روایتِ فوقالذکر صرفاً درصددِ اِخبار کلی بعضی از آنچه رسول خدا ص املا کردهاند است و هرگز متنِ املاشدۀ پیامبر به علی ع نیست.
به نکات زیر توجه کنید:
1. این دو روایت از جمله مؤیدات ادعای سید احمدالحسن ع و دعوت مبارک یمانی است. این دو روایت نهتنها تعارضی با روایت وصیت منقول شیخ طوسی ندارد، بلکه بهعنوان شاهد و قرینهای از قرائن در اثبات وصیتکردن رسول خدا ص در لحظات انتهایی عمر شریف است. این دو روایت صرفاً بعضی از مضامین وصیتِ املاشده را بهصورت کلی و ضمنی خبر میدهد و درصدد نقلِ عین کلام رسول خدا ص نیست.
2. علت اینکه امیرالمؤمنین امام علی ع، امام حسن و حسین ع یا مقداد و ابوذر و سلمان و حتی سلیم بن قیس درصدد این برنیامدند تا در آن زمان، عینِ متن و کلماتِ املاشدۀ رسول خدا ص را روایت کنند تا دیگران از آن مطلع شوند، سرّیبودن کلمات و جزئیات این وصیت بوده است و آنان مجاز به افشای آن نبودند. شاهد این ادعا، انتهای همین روایت دوم است: «ثُمَّ لَقِيتُ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ بِالْكُوفَةِ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ عَلَيْهِمَا السَّلَامُ فَحَدَّثَانِي بِهِ سِرّاً مَا زَادُوا وَ لَا نَقَصُوا كَأَنَّمَا يَنْطِقُونَ بِلِسَانٍ وَاحِد.» سلیم میگوید علی ع و حسنین c متن وصیت را بدون کموکاست اما بهطور سرّی برایم گفتند. بنابراین انسان عاقل و منصف میفهمد که ائمه ع در آن برهه از زمان درصدد افشای متن و جزئیاتِ وصیت پیامبر ص نبودند. امام علی ع در مقابل طلحه صرفاً فرمودند پیامبر به من و یازده فرزندم وصیت کردند؛ بدون اینکه به اصلِ کلمات املاشدۀ رسول خدا اشاره کنند؛ همچنین نفرمودند که وصیت به من و یازده فرزندم، تمامِ وصیت پیامبر بوده است و اینکه به غیر از این دوازده نفر، نام دیگری در وصیت ذکر نشده است.
3. طبق هر دو روایت فوق، پیامبر ص قصد داشتند تمامی امامان هدایت تا روز قیامت را در آن وصیت ذکر کنند. در روایت اول آمده است: «سَمَّى مَنْ يَكُونُ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.» همچنین در روایت دوم آمده است: «فَأَمْلَى عَلَيْهِ أَسْمَاءَ الْأَئِمَّةِ الْهُدَاةِ مِنْ بَعْدِهِ رَجُلًا رَجُلًا وَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَخُطُّهُ بِيَدِهِ.» لذا آنچه بهصورت قطعی و یقینی میتوان نتیجه گرفت این است که هر امام و پیشوایی از پیشوایان هدایت که قرار است تا روز قیامت اطاعتشان بر مردم واجب باشد، باید نامش در وصیت مکتوب پیامبر ص موجود باشد. حال اگر جناب شهبازیان همانند بعضی از علما مانند شهید سید محمد باقر صدر و شهید سید محمد محمد صادق صدر امامت و خلافت مهدیین را قبول داشته باشد، باید بداند که نامشان باید در وصیت مکتوب پیامبر ص ذکر شده باشد؛ اما اکنون که کمر به مخالفت با مهدیین بسته است از او سؤال میکنیم که یمانی بهعنوان شخصیتی در روایات اهلبیت ع وارد شده است که پرچمش پرچم هدایت است. این یعنی صاحب پرچم نیز باید امام و پیشوای هدایت باشد تا بتوان گفت پرچمش پرچم هدایت است. همچنین طبق روایت امام باقر ع دربارۀ یمانی، او شخصیت معصومی است که مخالفت با او مساوی با جهنمیشدن انسان است و شیعیان خوب میدانند که این از جمله خصوصیات خلفای الهی است؛ در نتیجه طبق این دو روایت حتماً باید نام مبارک یمانی ع در وصیت مکتوب پیامبر ص موجود باشد و اگر موجود نباشد حجتی در دست مردم است که به یمانی نپیوندند و از او اطاعت نکنند و او را برخلاف امام صادق و امام باقر ع، امامِ هادی و هدایت ندانند. در نتیجه اگر جناب شهبازیان بخواهد اصرار کند که اوصیای پیامبر ص تنها دوازده نفرند و نام دیگری در وصیت مکتوب پیامبر وارد نشده است، نهتنها باید روایات متعدد مهدیین و ذریۀ قائم را از قاموس روایات شیعه حذف کند، بلکه ناچار باید شخصیت یمانی و پرچم هدایتش را نیز حذف کند و با این کار بهجای حل گرههای روایات مهدوی، خیالش را راحت کرده و صورتمسئله را پاک میکند.
4. در روایت دوم چنین آمده است که سلمان میگوید من از اسامی اوصیای پیامبر که املا شد تنها دو نام محمد و علی به یادم مانده است و نام بقیۀ اوصیا را خلط کردهام؛ اما توصیف مهدی و عدالتش در یادم مانده است: «ثُمَّ لَمْ أَحْفَظْ مِنْهُمْ غَيْرَ رَجُلَيْنِ عَلِيٍّ وَ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ اشْتَبَهَ الْآخَرُونَ مِنْ أَسْمَاءِ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ، غَيْرَ أَنِّي سَمِعْتُ صِفَةَ الْمَهْدِيِّ وَ عَدْلَهُ وَ عَمَلَهُ وَ أَنَّ اللَّهَ يَمْلَأُ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.» با توجه به این نکته میفهمیم که پیامبر ص در وصیتش به مهدی و اوصافش اشاره کرده است. این در حالی است که در این دو روایت نامی از مهدی نیامده و صرفاً بهصورت سربسته سخن از امامت و جانشینی امام علی ع و یازده فرزندش شده است؛ در نتیجه انسان عاقل و منصف متوجه میشود که امام علی ع در این دو روایت درصدد بیان تمام اوصیای پیامبر ص نبودند و صرفاً برای احتجاج به امامتش در مقابل طلحه، این نکته را متذکر میشوند که پیامبر به ایشان وصیت کرده است و ابوذر و مقداد و سلمان بر آن شاهد بودند.