ایستگاهی در نوشتههای معاندین
پاسخی به «علی محمدی هوشیار» در طعنه به جایگاه رؤیا
چکیده
علی محمدی هوشیار که پس از اظهار ایمان به دعوت یمانی، یکشبه با فشار نیروهای امنیتی به دشمنی از دشمنان دعوت یمانی تبدیل شد، در پستی در کانال شخصی تلگرامی به جایگاه ممتاز رؤیای صادقه طعنه زد و با استناد به نقلی اشتباه و خودساخته از حضرت عیسی درصدد این برآمد تا رؤیای صادقه را از نشانههای حقانیت خلفای الهی ساقط کند. او چنین آورده:
«مدعیان متمسک بر خواب: ارمیا بهنقل از حضرت عیسی آورده است: پس خداوند مرا گفت: این مدعیان نبوت، بهدروغ نبوت میکنند. من ایشان را نفرستادم و به ایشان امری نکردهام و تکلم نکردهام؛ بلکه آنان با رؤیاهای کاذب و سحر و بطالت و مکر دلهای خویش برای شما نبوت میکنند. ارمیا ۱۴: ۱۴.»
جناب هوشیار با تیترِ «مدعیان متمسک بر خواب» خواسته طعنه و نیشخندی به دعوت یمانی بزند و دعوت سید احمدالحسن را یک دعوت بیهویتِ مبتنی بر خوابهای بیارزش معرفی کند. اکنون به نقد کلماتش میپردازیم تا به او بفهمانیم که برای دشمنی با دعوت یمانی نباید وارد مباحثی شود که در آن آگاهی و معرفت کافی ندارد.
برای اینکه بدانید وی چقدر ناآگاهانه به این موضوع پرداخته، همین بس که میگوید: «ارمیا بهنقل از حضرت عیسی آورده است.» ارمیای نبی، حدود ششصد سال قبل از میلاد مسیح بوده است! آیا جناب هوشیار معتقد است که ارمیای نبی بعد از مرگش زنده شده و در زمان حضرت عیسی از او چیزی شنیده، یا اینکه حضرت عیسی چندصد سال قبل از تولدش به زمین آمده و چنین سخنی به ارمیای پیامبر گفته است؟!
اکنون برویم سراغ عبارتی که با آن قصد ساقطکردن جایگاه رؤیا را دارد. معروف است در زمان ارمیای نبی، مدعیان کذاب و دروغین زیادی بودند که ادعای کذب آنها کار را بر مدعیان حقی همچون ارمیا سخت کرده بود؛ اما دلیل و معیار حقانیت مدعی در چیست؟ مدعیِ حق چه دلیلی دارد که مدعیان دروغین سعی میکنند خود را به آن دلیل نزدیک کنند؟ کسی گمان نکند که مدعیان کذاب با مسائلی خود را سرگرم میکردند که هیچ ربط و خبطی به ادله و راه حجتهای الهی نداشته است. اینکه مدعیان کذاب و دروغین دست به دامن خواب میشدهاند به این دلیل بوده است که از ابتدای تاریخ آدم، مردم با رؤیاهای صادقه، انبیا را میشناختند و کلام و نصّ مستقیم الهی دربارۀ جانشینانش را از این طریق به دست میآوردند. لذا سعی میکردند خود را به این دلیل و نصّ مهم نزدیک کنند تا بتوانند خود و دیگران را فریب دهند و در راستای اهداف نفسانی و شیطانیشان قدم بردارند. این عبارتی که ارمیای نبی از قول خداوند گفته است اشاره به خوابها و رؤیاهای ساختگی و دروغین دارد. همان طور که مدعیان نبوت به راستین و دروغین تقسیم میشوند، دلیل آنها یعنی خواب و رؤیا نیز به دو نوع راستین و دروغین تقسیم میشود. انبیای دروغین و بهتر است گفته شود مدعیان دروغین با دروغ و نیرنگ، خوابهایی را دربارۀ حقانیت خودشان به خود نسبت میدادند و با چنگزدن به جهالت و سادگی بسیاری از عوامالناس آنها را مُجاب میکردند که خداوند در نصّ ملکوتی به آنها شهادت داده است. در حالی که از اساس رؤیایی دیده نشده بود؛ به همین دلیل در این عبارت فوق خداوند میگوید که این انبیای دروغین به این جهت بهدروغ، نبوت میکنند که خوابهای کاذبی را مستند خودشان قرار میدهند؛ بهعبارت دیگر اینکه، خداوند نگفته است آنها کذاب هستند چون دلیلشان را خواب قرار دادهاند، بلکه کذبِ خوابهای آنها را دلیل بر کذب خودشان معرفی کرده است. به همین جهت این عبارت نهتنها کمکی به جناب هوشیار در طعنه به جایگاه رؤیای صادقه نمیکند، بلکه علیه اعتقادش، جایگاه ممتاز رؤیای صادقه را به همه گوشزد میکند.
در تأیید این نکته به این نکته هم اشاره میکنم که انبیای راستین در زمانهایی به خواست الهی از کرامات و معجزات نیز بهره میبردند و این راه نیز راهی برای اثبات ادعایشان بوده است. لذا انبیای دروغین برای نزدیکشدن به این راه نیز از سحر استفاده میکردند تا بتوانند عدهای را فریب دهند که این معجزه است؛ همان طور که با بیانِ خوابهای ساختگی و دروغین به دیگران القا میکردند که خداوند در ملکوتش به آنها شهادت داده است. از همین جهت در این عبارت، خداوند میگوید که این انبیا، کذاب هستند چون نه رؤیایی صادقه پشتیبان آنهاست و نه معجزهای از سوی خدا.
در خصوص اینکه قرآن و روایات دربارۀ جایگاه خواب و رؤیا چه میگوید اینجا چیزی نمیگوییم و جناب هوشیار را به مطالعۀ منصفانه دراینباره دعوت میکنیم؛ و حقیقتاً کتب انصار سید احمدالحسن دراینباره کافی و وافی است و او با مطالعه نظرات سید احمدالحسن نهتنها به جایگاه حقیقی رؤیا دست خواهد یافت، بلکه وجهتمایز بین خوابهای صادقه و دروغین و ساختگی در این امر را نیز متوجه خواهد شد؛ اما حالا که او برای ساقطکردن رؤیا دست به دامن کتب مقدس میشود خوب است نکاتی از آن را در تأیید جایگاه رؤیای صادقه بیان کنیم:
- (به انبیا نیز تکلّم نمودم و رؤیاها افزودم و بهواسطه انبیا مَثَلها زدم). (هوشع ۱۲: ۱۰)
- (رؤيای اِشعيا پسر آموص، که آن را در زمان عُزّيا، يوتام، آحاز و حِزِقيا، پادشاهان يهودا، دربارۀ يهودا و اورشليم ديد). (سفرِ اشعيا ۱:۱)
- (در روز پنجمِ ماه چهارم از سال سیام، آنگاه که در ميان تبعيديان بر کنارۀ رود کِبار بودم، آسمان گشوده شد و رؤياهای خدا را ديدم). (سفرِ حزقيال ۱:۱)
- (در سال اول بَلْشصَّر پادشاه بابل، دانیال در بستر خود خواب و رؤیایی دید که همۀ آن را نوشت). (سفرِ دانیال ۷: ۱)
و چه باید گفت دربارۀ کسی که بخواهد جایگاه رؤیا را در بین انبیای الهی تکذیب و تمسخر کند؛ در حالی که:
- طبق کتاب مقدّس، فرعون رؤیا دید و یوسفj، در مدیریتِ اقتصادِ حکومت مصر و فراهمکردن خورد و خوراکِ مردم، به رؤیای فرعون اعتماد کرد. (ر.ک: پیدایش، فصلِ ۴۱)
- سه تن از شاگردانِ عیسیj رؤیایی دیدند که دربارۀ عیسی به آنان فرمان داده شد: «او را بشنوید.» (مَتّیٰ ۱۷: ۵)
- خدا از طریق رؤیا، نبیبودنِ ابراهیمj را به «اَبی مَلِک» خبر و به او هشدار سختی داد. (ر.ک: پیدایش ۲۰: ۷)
- خدا از این راه، دربارۀ منجیj به پادشاه بابل وحی کرد. (ر.ک: دانیال، فصلِ ۲)
سلمان فارسی نقل میکند زمانی که پیامبر از دنیا رفت و ابوبکر خلافت را بر عهده گرفت، عدهای از مسیحیان که جلودار آنها جاثلیق نصرانی بود وارد مدینه شدند و بر ابوبکر وارد شدند. جاثلیق به ابوبکر گفت در کتب مقدسمان به ظهور پیامبری بعد از عیسی اشاره شده است و خبر ظهور پیامبر شما محمد به ما رسیده است و پس از آن ما به سمت رئیس و حاکم خود رفتیم و او بزرگان قوم نصارا را جمع کرد و از آنها خواست تا حق را دراینباره پیدا کنند؛ و امروز متأسفانه محمد از دنیا رفته است؛ اما در کتابهایمان گفتهاند که پیامبران حتماً برای خود جانشین و وصی انتخاب میکنند؛ پس به خدمت شما رسیدیم تا حق را بیابیم. جاثلیق چند سؤال از ابوبکر پرسید اما او قادر به پاسخ صحیح نبود؛ در نتیجه گفت جوابهای شما برای کسی که واقعاً بهدنبال حق و هدایت است کفایت نمیکند. تا اینکه سلمان به علیj اطلاع میدهد و او خودش را میرساند. جاثلیق گفت مرا بهسمت کسی هدایت کنید که جواب سؤالاتم را بدهد. امام علیj فرمود من پاسخگوی شما هستم؛ و سؤالهای آن مسیحی را پاسخ دادند. آن مسیحی از جوابها خوشش آمد، اما برای ایمان و یقین به چیز بیشتری احتیاج داشت و از علیj درخواست نشانۀ دیگری کرد. امام علیj در پاسخ جاثلیق گفت: ای نصرانی! تو از وطن و جایگاهت بهسمت ما حرکت کردی، در حالی که هدفت ضایعکردن کسی بود که قصد داشتی از او سؤال کنی، و این حالتت را پنهان کردی و چنان وانمود کردی که بهدنبال هدایت هستی و غرضی نداری. این در حالی است که در خوابت مقام و جایگاه مرا به تو نشان دادند و به کلام من در خواب با تو صحبت شد و تو را از مخالفت با من بر حذر داشتند و در خواب به تو امر کردند از من تبعیت کنی. (در این هنگام جاثلیق با شنیدن این حرف، با تعجب) گفت: قسم به خدایی که مسیح را مبعوث کرد راست گفتی و کسی غیر از خداوند از این خواب من مطلع نبود. من شهادت میدهم که خدایی جز الله نیست و محمد رسول خداست و تو وصی رسول خدایی و شایستهترین مردم به مقام وصایت هستی؛ و کسانی که همراه آن مسیحی بودند نیز ایمان آوردند و گفتند ما به وطن خود بازمیگردیم و همراهانمان را به حق دعوت میکنیم. (امالی طوسی، ص221)
جُندب بن جناده یهودی نیز با خوابی که دیده بود به محمد ص ایمان آورد؛ جندب پس از پرسیدن چند سؤال از پیامبر و اظهار ایمان، حقیقت امر را تعریف کرد که شب گذشته حضرت موسیj را در خواب دیده که به حقانیت محمد شهادت داده و او را امر کرده تا به دست ایشان ایمان بیاورد؛ و اینگونه او ایمان آورد. (كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص 58).
این نشان میدهد که حتی یهودیان نیز خواب موسی بن عمران را رؤیایی صادق در اثبات حقانیت مدعی میدانستند و کلامش در خواب را لازم و واجب و هدایتگر میدانستند.
در نتیجه، رؤیاها، نهتنها برای فرستادگان، بلکه برای مؤمنان نیز بااهمیتاند، و حتی برای کافران! بهراستی هوشیار با زبان بیزبانی چه میگوید؟!