سلسله مقالات پاسخ به موسی بن میمون
پاسخ به ساختگی بودن اسلام و شاخ یازدهم بودن پیامبر (ص) در رؤیای دانیال
چکیده
• مقدمه
در قسمت پیشین پاسخی به موسی بن میمون دربارۀ دیوانه خواندن پیامبر اسلام (ص) و قدرتطلبی او تقدیم شد؛ در این قسمت به بررسی برخی دیگر از کلمات او خواهیم پرداخت.
• پاسخ به کپی بودن اسلام از یهودیت
موسی بن مَیمون معتقد است که اسلام کپیشده از یهودیت است؛ او میگوید:
«همۀ این مردان قصد داشتند آموزههای خود را با دین الهی ما در یک سطح قرار دهند؛ اما فقط یک آدم سادهلوح که از هر دو آگاهی ندارد، نهادهای الهی را به نهادهای انسانی تشبیه میکند. [موسی بن میمون در ادامه میگوید:] اصول ادیان دیگر که شبیه [مذاهب] کتاب مقدس هستند معنای عمیقتری ندارند، بلکه تقلیدهای سطحی هستند که از آن کپی شده و الگوبرداری شدهاند. آنها مذاهب خود را از ما الگوبرداری کردند تا خود را تجلیل کنند و با این خیال خوش باشند که شبیه فلان و فلان هستند. بااینحال، جعل آنها یک راز آشکار (گشوده) برای آگاهان است. در نتیجه، آنها مورد تمسخر و استهزا قرار گرفتند، درست همانطور که یک شخص به هنگام تقلید یک میمون از اعمال انسانها میخندد و لبخند میزند.» پایان نقلقول.
در پاسخ او میگویم:
این بدبینانهترین برداشت است! چراکه گزینۀ دیگری نیز وجود دارد؛ به عبارت دیگر فرض اول در صورتی میتواند درست باشد که محمد (ص) حق نباشد. ازآنجاکه حقانیت محمد (ص) طبق قانون ثابت شناخت فرستادگان اثبات میشود، [1] پس ادعای ساختگی بودن اسلام رد میشود. [2]
بنابراین آنچه باقی میماند این است که شباهت کلماتشان یا یکی بودنشان به جهت این است که از یک منبع تغذیه میکنند.
البته به یهودیان میگویم تهمت کپی کردن اتهامی نیست که فقط در خصوص اسلام زده شده باشد؛ برای مثال همین اتهام در خصوص کتبی که یهودیان به آن معتقدند نیز زده شده است که آنها برگرفته از متون سومریاناند! سید احمدالحسن در کتاب «توقفگاههایی برگزیده از چشماندازهای سومر و اَکِد»[3] به آن اشاره کرده و از دین الهی دفاع میکند و علت این شباهتها را بیان میکند که بهاختصار این شباهتها بهخاطر یکی بودن منبع است.
• بررسی ادعای شاخ یازدهم بودن پیامبر (ص) در رؤیای دانیال
موسی بن مَیمون در ادامه میگوید:
«این واقعه در بشارت الهی دانیال پیشبینی شده بود که براساس آن، در آینده شخصی با دینی مشابه دین واقعی و با یک کتاب و ارتباطات شفاهی ظاهر میشود که متکبرانه وانمود میکند که خداوند به او وحی عطا کرده و با او گفتوگو کرده، در کنار ادعاهای گزاف دیگر. ازاینرو، دانیال در رؤیای مربوط به شاخی که رشد میکند و قوی و طولانی میشود، در توصیف ظهور پادشاهی عربی پس از سقوط امپراتوری روم، به ظهور دیوانه و پیروزیهای او بر امپراتوریهای روم، ایران و بیزانس اشاره کرده است. این [موضوع] بهوضوح در آیهای که هم برای عوام و هم برای عدۀ معدود قابلدرک است، مشخص است. ازآنجاکه این تعبیر از حقایق تاریخ نتیجه میشود، نمیتوان معنای دیگری برای این آیه قائل شد: «شاخها را در نظر گرفتم و اینک در میان آنها شاخ دیگری آمد، کوچکی که پیش از آن سه تا از اولیها. شاخها از ریشه کنده شدند و اینک در این شاخ چشمانی مانند چشمان انسان و دهانی بود که سخنان بزرگ میگوید.» (دانیال ۸:۷).» پایان نقلقول.
میگویم:
ابنمیمون سعی دارد این شاخ را به محمد (ص) تأویل کند که درست یا غلط بودن این موضوع بهسادگی برای هر عاقلی روشن میشود؛ در مقدمه میگویم:
متن نمیگوید این شاخ با کتابی مشابه تورات خواهد آمد و دینی شبیه دین یهودیت را با خود میآورد:
«پس در این شاخها تأمل مینمودم که اینک از میان آنها شاخ کوچک دیگری برآمد و پیش رویش سه شاخ از آن شاخهای اول از ریشه کنده شد و اینک این شاخ چشمانی مانند چشم انسان و دهانی که به سخنان تکبرآمیز متکلم بود داشت.»[4]
حتی اگر چنین متنی وجود داشت، هیچگونه دلالتی بر محمد (ص) نداشت؛ چرا؟ برای شما توضیح میدهیم:
اول، در آیه میخوانیم:
(بعد از آن در رؤیاهای شب نظر کردم و اینک وحش چهارم که هولناک و مهیب و بسیار زورآور بود و دندانهای بزرگ آهنین داشت و باقیمانده را میخورد و پارهپاره میکرد و به پاهای خویش پایمال مینمود و مخالف همۀ وحوشی بود که قبل از او بودند و ده شاخ داشت). [5]
به نظر شما چرا ابنمیمون دربارۀ این وحش که این شاخها مخصوصاً شاخ آخر از آن میروید چیزی نگفت؟! منشأ یا حامی تمام این شاخها باید وحش چهارم باشد! خواننده از خود بپرسد که آیا سلطنتی وجود داشت که هم حامی محمد (ص) و هم حامی امپراتوری ایران و هم روم شرقی و غربی باشد؟! پاسخ واضح است! اساساً چنین سلطنتی وجود نداشت!
دوم، موضوعی که نشان میدهد خود ابنمیمون لایق همان وصفی است که به پیامبر ما نسبت میدهد. این است که شاخ یازدهم سه شاخ دیگر را نابود میکند! به آیه دقت کنید:
(و ده شاخ از این مملکت، ده پادشاه هستند که خواهند برخاست و دیگری بعد از ایشان خواهد برخاست و او مخالف اولین خواهد بود و سه پادشاه را به زیر خواهد افکند). [6]
چنین اتفاقی رخ نداد که محمد (ص) پادشاهان ایران و روم شرقی و غربی را به زیر بکشد! [7] این موضوع نیز به دلایل دیگر در بطلان تفسیر ابنمیمون اضافه میکند!
سوم، در متن میخوانیم:
(۲۱ پس ملاحظه کردم و این شاخ با مقدسان جنگ کرده، بر ایشان استیلا یافت. ۲۲ تا حینی که قدیمالایام آمد و داوری به مقدسان حضرت اعلی تسلیم شد و زمانی رسید که مقدسان ملکوت را به تصرف آوردند. [...] ۲۶ پس دیوان برپا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود. ۲۷ و ملکوت و سلطنت و حشمت مملکتی که زیر تمامی آسمانهاست به قوم مقدّسان حضرت اعلی داده خواهد شد که ملکوت او ملکوت جاودانی است و جمیع ممالک او را عبادت و اطاعت خواهند نمود).
طبق این متن میپرسم:
حاکمیت این شاخ به کلی نابود میشود و مشخص است که مقدسان پیروز میشوند! با اندکی رجوع به تاریخ، هر عاقلی حق دارد بپرسد چگونه این موضوع بر محمد (ص) تطبیق پیدا میکند و مقدسان پیروز میشوند؟ ما در تاریخ چنین موضوعی را نمیبینیم! اما تفسیر زشت ابنمیمون را چرا!
(و سخنان به ضدّ حضرت اعلی خواهد گفت و مقدّسان حضرت اعلی را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمانها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زمانی و دو زمان و نصف زمان به دست او تسلیم خواهند شد). [8]
آیا محمد (ص) که خدا را جلال داد و خواستار حاکمیت خدا بود، سخنی بر ضد خدا یا فرستادگان او گفت که این متن بر آن منطبق شود؟ بدون هیچ تردیدی خیر.
و آیا او مقدسان را ذلیل ساخت که این متن بتواند بر او صدق پیدا کند؟! مقدسان در نظر ابنمیمون بیتردید یهودیان زمان محمد (ص) بودند! نمیدانم چگونه یهودیان آن زمان توانستند در نظر او مقدس باشند درحالیکه میدانیم یهودیان بهسراغ اجتهاد [9] و مجتهدین میرفتند و بدین ترتیب خواستار حاکمیت مردم شدند یا مانند علمایشان خود را خدا قلمداد کردند و به تشریع پرداختند، یا علمای خود را بهجای خدا، پرستش کردند. آیا کسی که در عمل خدا را عبادت نمیکند مقدس است؟!
چهارم، محمد (ص) با قانون ثابت شناخت آمد و امکان ندارد که یک شخص همزمان خوب و در آنِ واحد بد باشد.
در نتیجه تا اینجا مشخص شد که محمد (ص) مصداق آن شاخ در رؤیای دانیال (ع) نیست.
• در پایان
مشخص شد که تهمت کپی کردن اسلام از یهودیت بیاساس است؛ همچنین شاخ یازدهم بودن محمد (ص) هیچ پایۀ کتاب مقدسی و تاریخی و عقلی ندارد و متأسفانه ابنمیمون جانب عدالت و انصاف را در پیش نگرفته بود.