آیا فرستادۀ خدا باید علوم مادی را بداند؟
چکیده
نمونهای از این نگاه را در آیات تورات درباره حضرت موسی مشاهده میکنیم؛ او گرچه از علوم مصر بهرهمند بود، اما ملاک پیامبریاش، وحی الهی و توانایی هدایت مردم بود. احمدالحسن تصریح میکند که حجت خدا باید معانی و حقایق کتب آسمانی را در ساحت وجودی خود داشته باشد و نه اینکه حافظ متون یا متخصص در علوم طبیعی باشد.
در نتیجه، دانش انبیا باید آسمانی، غیرمکتسب و مرتبط با هدف نجات انسان باشد و فرستادۀ الهی بر اساس همین نوع دانش، از دیگر انسانها بینیاز و برایشان حجت خواهد بود.
در آغاز، توضیحِ احمدالحسن را میآوریم که فرمود:
«علمی که خلیفۀ خداوند در زمین باید داشته باشد، شناختِ چیزهایی است که نجاتِ مردم در آخرت وابسته به آن است، و آن علم به عقاید و تشریع است؛ در نتیجه باید به او وحی شود تا سخنِ نهایی نزدِ او باشد و اعتقادِ حق و شریعتِ حق و مسائلِ جدیدی را که در تشریع پدید میآید، بیان کند. علم، چیزی نیست که بوده است، بلکه چیزی است که میشود؛ بهعنوان مثال، شناختِ خلیفۀ خداوند با استفاده از کتابِ خلیفۀ پیشین یا حفظبودنِ آن کتاب یا حفظبودنِ تشریعِ پیشین، اینها علومِ مهمی نیستند که لازم باشد خلیفۀ خداوند در زمین آنها را دارا باشد؛ چراکه اینگونه امور نزدِ مردم هست و هر انسانِ دیگری امکانِ بهدستآوردنِ آن را دارد و داشتنِ آن، فضیلتی برای خلیفۀ خداوند نیست.» [1]
بر پایۀ این روشنگری، روشن است که نیازی نیست فرستادۀ خدا حتی علومِ ضروریِ زندگیِ مردم را بداند. در مقدمه، به این آیه از عهدِ جدید دقت کنید:
«و موسی در تمامیِ حکمتِ اهلِ مصر تربیت یافت و در قول و فعل قوی گشت.» [2]
قدیسِ مسیحی، هیلاریِ پواتیه گفت:
«موسی بهعنوان پسرِ ملکه به فرزندخواندگی پذیرفته شد و در تمامِ حکمتِ مصریان آموزش یافت.» [3]
و در تفسیرِ قِسّ أنطونیوس فکری میخوانیم:
«خدا اجازه داد موسی بهدستِ دانشمندانِ مصر، در همۀ علوم و ادبیات آموزش یابد. او در میانِ قومِ خود پادشاه خواهد شد. این آمادگیِ الهی برای موسی است.» [4]
موسی(ع)—از بزرگترین انبیای خدا—علومِ مادی را آموخت؛ بااینحال، این آموختن هرگز حقانیتِ نبوتِ او را نقض نمیکند.
احمدالحسن همچنین میفرماید:
«بلکه فضیلت و برتری این است که چیزی را بداند که مردم نمیدانند؛ و این موضوع فقط با وحی—در هر لحظه از شبانهروز—امکانپذیر است. همۀ مردم به این علم نیازمندند تا رهایی یابند؛ در حالیکه او به هیچیک از مردمِ زمانش نیازمند نیست.» [5]
به این آیات بنگرید:
«[موسی] به پدرزنِ خود گفت: قوم نزدِ من میآیند تا از خدا مسئلت نمایند. هرگاه میانِ ایشان دعوایی رخ دهد، نزدِ من میآیند و میانِ هر کس و همسایهاش داوری میکنم و فرایض و شریعتِ خدا را بدیشان تعلیم میدهم.» [6]
از این آیات برمیآید که همۀ مردم نیازمندِ علمِ موسی بودند و او در این علم به هیچکس از زمانۀ خود محتاج نبود؛ چنانکه آیاتِ بعدی نیز میگوید:
«و موسی مردانِ قابل از تمامیِ اسرائیل برگزید و ایشان را رؤسای قوم ساخت: رؤسای هزاره و صد و پنجاه و ده. و در داوریِ قوم پیوسته مشغول بودند؛ هر امرِ مشکل را نزدِ موسی میآوردند و هر دعوای کوچک را خود فیصله میدادند.» [7]
احمدالحسن میفرماید:
«علمِ حجت—چنانکه بیان کردم—وحیِ همیشگی از سویِ خداوند به حجتِ اوست، دربارهٔ همۀ چیزهایی که انسانیت برای رهایی و شناختِ حق و شناختِ آنچه خدا از انسانها میخواهد، به آن نیازمند است. علمی که دانستنِ آن بر حجتِ خدا لازم است، بههیچوجه آگاهی از زبانهای کتابهای آسمانی یا زبانهای دیگر یا حفظِ جملاتِ کتابهای آسمانی نیست؛ بلکه او باید همۀ معانیِ وارد در همۀ کتبِ آسمانی و حقایقِ اشارهشده در آنها را با خود داشته باشد—بیآنکه نیازمندِ خواندن یا آمادهکردنِ آن نزدِ خود باشد. همۀ کتبِ آسمانی در صفحۀ وجودیِ معصوم، بهعنوانِ حقایق و معانی در مرتبۀ حقیقت و معنا، به امانت نهاده شده است. هر حجتی کتابِ خود و شناختِ مخصوص به خود و مردمِ زمانش و آنچه ایشان بدان نیازمندند را داراست. اصلاً علمی که بر حجت واجب است، آگاهی از علومِ مادی نیست؛ حتی علومِ ضروریِ زندگیِ مردم، مانند پزشکی.» [8]
بنابراین، آگاهی از حوزههایی چون پزشکی و فیزیک و… فضیلتِ نبوت بهشمار نمیآید؛ زیرا هر انسان یا گروهی با تلاش میتواند بدان دست یابد و این علوم، بهخودیخود انسان را رهایی نمیبخشد. در تورات و انجیل نیز اختراعات یا دانشِ انبیا در رشتههایی چون پزشکی یا اخترشناسی و فیزیک و شیمی محورِ رسالت معرفی نشده است.
نتیجه: فرستادۀ خدا لازم نیست بر علومِ مادی چیره باشد.