آیا "ایثار حقیقی" تفسیری مادی دارد؟

چکیده

این مقاله با نگاهی تحلیلی و تطبیقی به بررسی مفهوم ایثار می‌پردازد؛ مفهومی که برخی زیست‌شناسان مادی‌گرا مانند داوکینز، آن را از منظر «خودخواهی ژن‌ها» تفسیر می‌کنند و در قالب نظریاتی چون «میم» و «ایثار متقابل» می‌کوشند اخلاق والای انسانی را به رفتارهای غریزی و منافع ژنتیکی تقلیل دهند. مقاله نشان می‌دهد که بسیاری از مظاهر ایثار در حیوانات، مانند فداکاری زنبورهای کارگر یا والدین، درواقع اشکال پیچیدۀ حفظ خود از طریق ژن‌های مشترک است. اما آنچه حقیقتاً «ایثار اخلاقی» نامیده می‌شود، نوعی فداکاری بدون چشمداشت است که تنها در انسان‌هایی ظاهر می‌شود که انگیزۀ دینی یا الهی دارند. نمونه‌هایی از این نوع ایثار را در سیرۀ پیامبران الهی از نوح و ابراهیم تا محمد (ص) و علی (ع) و آیه‌ای از قرآن (انفاق به مسکین و اسیر) می‌توان یافت. نویسنده با استناد به دیدگاه‌های احمدالحسن در کتاب توهم بی‌خدایی، بر این نکته تأکید می‌گذارد که ایثار حقیقی، ریشه در روح متعالی انسان دارد، نه در زیست‌شناسی مادی‌گرایانه.

 

مجموعه‌ای از انسان‌های هموساپینس مهاجر، توانستند در صدهزار سال اخیر به پیشرفت‌های چشمگیر فرهنگی برسند به‌طوری که با مشاهدۀ الواح گلی که از سومری‌ها به جا مانده، می‌بینیم که دارای قوانین اخلاقی بالا و نیز زندگی اجتماعی و پرداختن به کشت‌وزرع بودند. اینجا رمز و رازی وجود دارد که باعث بروز نوعی جهش بزرگ و آشکار در هموساپینس‌ها شده است که این سؤال پیش می‌آید؛ چگونه این انسان‌ها در مدت کم به این حد از توانایی‌ها رسیده‌اند؟ بنابراین چاره‌ای نیست جز اقرار به اینکه چیز جدیدی وارد این معادله شده است که باعث این پیشرفت شده و از برجسته‌ترین نمونه‌هایی که از آن به ما رسیده است، ارزش‌های والای اخلاقی از قبیل ایثار و عدالت است و این مسئله بعضی از خداناباوران از جمله "دکتر داوکینز" را بر این داشت که نظریه‌هایی را ارائه بدهند که معیارهای اخلاقی والا همچون ایثارگری واقعی را به خودخواهی ژن‌ها نسبت دهند که یکی از این نظریه‌ها، نظریۀ میم‌هاست. میم در فرهنگ همانند ژن در زیست‌شناسی است که این میم‌ها به‌معنای فرهنگ مشخصی است که موجودات آن‌ها را انتقال می‌دهند و گروه‌ها و نسل‌ها آن‌ها را یکی پس از دیگری فرا می‌گیرند. در حال حاضر آنچه فهمش برای ما مهم است این است که طرح و نظریۀ میم‌ها می‌تواند مهم‌ترین مؤلفه در فرهنگ انسان را که همان ویژگی‌ها و منش‌های منحصر به فرد از قبیل ایثارگری واقعی است و فرضیۀ ژن خودخواه از شرح و بسط آن عاجز است، شرح دهد ؟

 حیوانات که انسان نیز از آن‌ها محسوب می‌شود معمولاً بر اساس منیت و خودخواهی عمل می‌کنند. در طبیعت کسی پیدا نمی‌شود که بدون هیچ چشمداشت و غرضی به دیگری غذا بدهد یا مراقب احوال او باشد. حیوانات در سطح فردی به یکدیگر خوراک نمی‌خورانند و از هم مراقبت به عمل نمی‌آورند. جنس نر با این اهداف برای جنس ماده غذا فراهم می‌کند و لانه می‌سازد که می‌خواهد از طریق تلقیح تخمکی که ماده غذای جنین را قرار می‌دهد، ژن‌های خود را به نسل بعد انتقال دهد. والدین نیز به فرزندان خود غذا می‌دهند و از آن‌ها مواظبت می‌کنند، ولی آیا این ایثار واقعی است؟ و اگر واقعی نباشد هنگامی که ما به دنبال اثبات این ویژگی انسان هستیم که او موجودی است اخلاق‌گرا و اینکه رنج ایثار را به دوش می‌کشد، از کدام ایثار سخن می‌رانیم؟

بنابراین ضروری است ایثاری را که مدنظر ماست به‌طور واضح و آشکار تبیین کنیم تا اجازه ندهیم غرض‌ورزانی که به‌دنبال نادان نگاه‌داشتن مردم هستند، تک‌قاعدۀ منحرف خود را به کرسی بنشانند.

به‌طور کلی همۀ ما می‌دانیم ایثار چیست و می‌دانیم که در برابر خودخواهی قرار می‌گیرد و نیز می‌دانیم که ایثار یعنی برتری‌دادن دیگری بر خود یا بر شخص دیگری که از لحاظ نوعی رفتار خاص با ما قرابت دارد. اگر به پیرامون خود نگاهی بیندازیم می‌بینیم برخی حیوانات بعضاً رفتارهای ایثارگرانه‌ای از خود نشان می‌دهند؛ مثلاً می‌توانیم نمود آن را در رفتار پدران و مادران در قبال فرزندانشان، رفتار زنبورهای کارگر در برابر ملکه و دیگر کارگران و نیز کل کندو مشاهده کنیم؛ ولی آیا این ایثارگری واقعی است یا به ظاهر ایثارکردن و در واقع خودخواهی ژنتیکی است. واقعیت بیولوژیکی آن است که پدر و مادر به این دلیل از فرزندان خود مراقبت می‌کنند که ژنی در ژنوم آن‌ها ایشان را به چنین رفتاری سوق می‌دهد؛ مثلاً از طریق تأثیری که بر ساخت سیستم عصبی، مغز، غدد یا هورمون‌ها از خود بر جای می‌گذارد و یکی از دلایل موفقیت ژنوم آن‌ها در انتشار و بقا وجود این ژن است که ایشان را به آن رفتار ایثارگرایانه سوق می‌دهد و نیز فداکاری زنبورهای کارگر برای محافظت از کندو و ملکه و خواهرانش، بر اساس خودخواهی ژن‌هایی است که از ویژگی موفقیت در انتقال، استمرار و بقا برخوردارند.

سؤالی که در اینجا پیش می‌آید این است که چگونه ژنوم والدین در بقا و استمرار فرزندان بهره‌مند می‌شود؟   پاسخ این سؤال را می‌توان به‌سادگی بیان کرد؛ زیرا فرزندان حامل درصد معینی از ژن‌های والدین خود هستند؛ در نتیجه این ایثارگری در واقع ژنتیکی و خودخواهانه است.

همچنین ایثاگری دو جانبه نیز نوعی ایثارگری غیرواقعی است که حامل صفت (به من بده تا من هم به تو بدهم) است که این صفت را ژن‌ها پایه‌گذاری کرده‌اند و امکان ندارد که به (بی‌هیچ چشمداشتی به تو می‌دهم) تبدیل شود. زیرا این شیوه راهبرد برتر تکامل است که در زمان احتیاج به آن، نمود و کارایی بیشتری داشته باشد. این قضیه را می‌توان در نظافت برخی حیوانات توسط گروهی دیگر یا غذادادن خفاش خون‌آشام به همسایه‌اش ملاحظه کرد؛ مثلاً خفاش‌های خون‌آشام بیش از دو روز نمی‌توانند بدون غذا زندگی کنند؛ بدین ترتیب ایثارگری دو جانبه راه نجاتی است برای هر خفاشی که نتواند یک شب غذا بیابد؛ چراکه مقدار خفاش‌هایی که غذایی برای خوردن پیدا نمی‌کنند بسیار است.

علاوه بر این ایثار برای شهرت نیز وجود دارد که در واقع می‌توانیم آن را به‌گونه‌ای از ایثارگری دو جانبه به شمار آوریم؛ به‌ویژه اگر هدف در ایثارگری غذا، رسیدن به فخرفروشی و شهرت و در نتیجه رسیدن به سود بیشتری همچون توجه تعداد بیشتری از افراد جنس ماده و سپس ازدواج با تعداد بیشتری از آن‌ها باشد. بنابراین همگی ریشۀ ژنتیکی و طبیعی دارند. قطعاً این نوع ایثارگری غیرواقعی که ساخته‌وپرداختۀ خودخواهی ژن‌هاست مدنظر ما نیست؛ زیرا ما دنبال نوعی ایثارگری اخلاقی هستیم که اصولاً ارتباطی با مصلحت و منفعت ژن‌ها ندارد. ایثاری که در پی آن هستیم ایثاری است که فرد فداکار در مقابل آن، چشمداشت هیچ سود و ستایشی در آینده ندارد.

اگر این موضوع را از منظر تاریخی بررسی کنیم، می‌بینیم که پیامبران و نیکوکاران، قهرمانان میدان این نوع ایثار هستند و کهن‌ترین آثار تدوین‌شده دربارۀ ایثار که به ما رسیده است، متون دینی و دعوت‌های دینی است که شخصیت‌های مذهبی ابراز داشته‌اند. این نوع ایثار، سنتی ثابت‌شده در باستانی‌ترین تمدن‌های زمین به شمار می‌رود؛ مانند سومر و اکد که شخصیت‌های بارز آن‌ها کسانی همچون نوح(ع) و ابراهیم(ع) بودند. دعوت به ایثار همواره صبغه و رنگ دینی داشته و پیامبران، فرستادگان و حاملان رسالت‌های الهی قهرمان‌های این عرصه بوده‌اند. 

«ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» «و طعام را در حالی که خود دوستش دارند [یا برای دوستی او] به مسکین، یتیم و اسیر می‌خورانند.» [قرآن کریم، سوره انسان، آیات 7 و 8 ]

 

منبع: 

احمدالحسن، توهم بی‌خدایی، ترجمۀ فارسی، فصل پنجم.

 

کلیدواژه‌ها

توهم بی‌خدایی احمدالحسن ایثار اخلاق ژن خودخواه داوکینز نظریه میم ایثار متقابل دین و اخلاق ایثار در حیوانات فداکاری بدون چشمداشت

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما