راز زیارت ناحیۀ مقدسه
توضیح دعای مشترک امام حسین (ع) و امام مهدی (ع) برای فرزندان معصومشان
چکیده
انسان در آیۀ ۱۵ سورﮤ احقاف
در قرآن کریم، آیۀ متشابهی وجود دارد که تصور میکنم بهتنهایی میتواند برتری علمی اهلبیت عصمت و طهارت (ع) بر مدعیان اسلامشناسی و فهم و تفسیر قرآن را اثبات کند:
(وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي ۖ إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ)[1] (و انسان را به احسان به والدینش سفارش کردیم. مادرش با دشواری او را باردار شد و با کراهت او را به دنیا آورد. و دوران حمل و شیر دادن او سی ماه است، تا آنگاه که به رشد کامل خود رسید و چهلساله شد، گفت: «پروردگارا، بر دلم بیفکن تا نعمتی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهای سپاس گویم و کار شایستهای انجام دهم که آن را خوش داری، و در فرزندانم آن شایستگی را ایجاد کن؛ در حقیقت، من به درگاه تو توبه آوردم و من از فرمانپذیرانم.»)
مفسّران قرآن چون بهجای مراجعه به خاندان وحی به فهم خود از ظاهر کلمات قرآنی مراجعه کردند و تصور کردند که زبان خدا مثل زبان بشری است، گمان کردند منظور از انسان همان نوع بشر است؛ پس نتوانستند توضیح قانعکنندهای بدهند که چطور نوع بشر اینگونه است که مادرش او را با کراهت و غصه باردار میشود و با کراهت و غصه به دنیا میآورد؟! و نتوانستند توضیح دهند که عموم انسانها چطور دوران حاملگی و شیر دادنشان سی ماه طول میکشد، درحالیکه به تصریح قرآن کریم، دوران شیر دادن دو سال – یعنی بیست و چهار ماه – است: (وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ)[2]؛ پس مگر نوع بشر در شش ماهگی به دنیا میآیند که در آیۀ ۱۵ سورﮤ احقاف، گفته دوران حمل و شیر خوردن انسان سی ماه است؟! همچنین این سؤال مطرح میشود: کجا دیدهاید که جنس انسان یا نوع بشر در سن چهل سالگی دعا کند که «خدایا، توفیق شکرگزاری نعمت خاصی را که به من و پدر و مادرم دادهای عنایت کن و توفیق بده همان کاری را بکنم که تو راضی هستی و در فرزندانم آن شایستگی را ایجاد کن»؟! آیا واقعاً این صفات برای نوع بشر است یا از یک انسان خاص با ویژگیهای خاصی سخن رانده است؟
کافی است مروری بر تفسیر بزرگترین مفسّران شیعه و سنی داشته باشید تا باور کنید که آنها چیزی از معنای این آیۀ شریفه نمیدانند و صرفاً تیری در تاریکی پرتاب میکنند تا شاید بر طرح احتمالات مختلف، شما را قانع کنند که معنای آیه را تفسیر کردهاند. اما آنها در بهترین حالت مشغول طرح سؤالات و مجهولات خود هستند، اما بهگونهای سؤال میپرسند که گویا دارند پاسخ میدهند!!
انسان در آیۀ ۱۴ سورﮤ احقاف، امام حسین (ع) است
اکنون به محضر خاندان وحی و نبوت و وارثان وصیت و علم میرویم تا ببینیم آیۀ ۱۵ سورﮤ احقاف، از کدام انسان سخن میگوید. در کتاب کافی، از امام صادق (ع) چنین روایت شده:
«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو الزَّيَّاتِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِنَّ جَبْرَئِيلَ (ع) نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) فَقَالَ لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِمَوْلُودٍ يُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ وَ عَلَى رَبِّيَ السَّلَامُ لَا حَاجَةَ لِي فِي مَوْلُودٍ يُولَدُ مِنْ فَاطِمَةَ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَعَرَجَ ثُمَّ هَبَطَ ع فَقَالَ لَهُ مِثْلَ ذَلِكَ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ وَ عَلَى رَبِّيَ السَّلَامُ لَا حَاجَةَ لِي فِي مَوْلُودٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَعَرَجَ جَبْرَئِيلُ (ع) إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ هَبَطَ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يُبَشِّرُكَ بِأَنَّهُ جَاعِلٌ فِي ذُرِّيَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَايَةَ وَ الْوَصِيَّةَ فَقَالَ قَدْ رَضِيتُ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَةَ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُنِي بِمَوْلُودٍ يُولَدُ لَكِ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَأَرْسَلَتْ إِلَيْهِ لَا حَاجَةَ لِي فِي مَوْلُودٍ مِنِّي تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَأَرْسَلَ إِلَيْهَا أَنَّ اللَّهَ قَدْ جَعَلَ فِي ذُرِّيَّتِهِ الْإِمَامَةَ وَ الْوَلَايَةَ وَ الْوَصِيَّةَ فَأَرْسَلَتْ إِلَيْهِ أَنِّي قَدْ رَضِيتُ فَحَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي» فَلَوْ لَا أَنَّهُ قَالَ «أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي» لَكَانَتْ ذُرِّيَّتُهُ كُلُّهُمْ أَئِمَّةً- وَ لَمْ يَرْضَعِ الْحُسَيْنُ مِنْ فَاطِمَةَ (ع) وَ لَا مِنْ أُنْثَى كَانَ يُؤْتَى بِهِ النَّبِيَّ فَيَضَعُ إِبْهَامَهُ فِي فِيهِ فَيَمَصُّ مِنْهَا مَا يَكْفِيهَا الْيَوْمَيْنِ وَ الثَّلَاثَ فَنَبَتَ لَحْمُ الْحُسَيْنِ (ع) مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ وَ دَمِهِ وَ لَمْ يُولَدْ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ إِلَّا عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (ع) وَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ (ع).»[3]
«جبرئیل (ع) بر محمد (ص) نازل شد و گفت: ای محمد، خداوند تو را بشارت میدهد به فرزندی که از فاطمه (س) به دنیا میآید و امتت پس از تو آن را میکشند. پیامبر (ص) فرمود: ای جبرئیل، بر پروردگارم سلام. من نیازی به فرزندی که از فاطمه به دنیا بیاید و امتم بعد من آن را بکشند ندارم. جبرئیل (ع) عروج کرد و سپس فرود آمد و مانند سخن قبل را تکرار کرد و پیامبر (ص) همان کلام را تکرار کرد. جبرئیل عروج کرد و سپس فرود آمد و گفت: ای محمد، خداوند بر تو سلام میفرستد و بشارت میدهد که امامت و ولایت و وصیت را در نسل همین مرد قرار دادهام. پیامبر (ص) فرمود: راضی شدم. سپس رسول خدا (ص) به فاطمه (س) پیام فرستاد که خداوند مرا بشارت میدهد به فرزندی که از تو به دنیا میآید و امتم پس از من او را میکشند. حضرت فاطمه (س) پاسخ داد: به فرزندی که امتت آن را پس از تو بکشند نیازی ندارم. پیامبر (ص) پیام فرستاد که خداوند در نسل او امامت و ولایت و وصیت را قرار داده. حضرت فاطمه (س) پیام فرستاد که راضی شدم. به همین خاطر این فرزند را با کراهت حامله بود و با کراهت و غصه وضعحمل کرد و دوران حمل و شیر دادنش سی ماه بود، تا وقتی رشد کرد و به چهل سالگی رسید، گفت: خدایا، توفیقم بده که شکرگزار نعمت خاصی که به من و والدینم دادی باشم و آن کار شایستهای را که تو میپسندی انجام دهم و در فرزندانم شایستگی ایجاد کن. اگر نگفته بود: «اصلح لی فی ذریتی»، یعنی در میان فرزندانم شایستگی ایجاد کن، همهٔ فرزندانش امام میشدند. و حسین (ع) از فاطمه (س) و هیچ زنی شیر نمیخورد، بلکه او را نزد پیامبر (ص) میآوردند تا انگشت ابهامش را در دهان حسین (ع) قرار دهد و او بهقدری میمکید که دو یا سه روز کفایتش کند؛ پس گوشت حسین (ع) از گوشت و خون پیامبر (ص) رویید. و کسی (از اوصیا) ششماهه به دنیا نیامد، مگر عیسیبن مریم (ع) و حسینبن علی (ع).»
روایت مشابهی با سند دیگر، از کتاب عللالشرایع شیخ صدوق (ره)، در همین موضوع وارد شده:
«حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى قَالَ حَدَّثَنَا بَكْرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَبِيبٍ قَالَ حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ بُهْلُولٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ الْوَاسِطِيُّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ الْهَاشِمِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ أَيْنَ جَاءَ لِوُلْدِ الْحُسَيْنِ الْفَضْلُ عَلَى وُلْدِ الْحَسَنِ وَ هُمَا يَجْرِيَانِ فِي شِرْعٍ وَاحِدٍ فَقَالَ لَا أَرَاكُمْ تَأْخُذُونَ بِهِ إِنَّ جَبْرَئِيلَ (ع) نَزَلَ عَلَى مُحَمَّدٍ (ص) وَ مَا وُلِدَ الْحُسَيْنُ بَعْدُ فَقَالَ لَهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ يَا جَبْرَئِيلُ لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ فَخَاطَبَهُ ثَلَاثاً ثُمَّ دَعَا عَلِيّاً فَقَالَ لَهُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ (ع) يُخْبِرُنِي عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّهُ يُولَدُ لَكَ غُلَامٌ تَقْتُلُهُ أُمَّتُكَ مِنْ بَعْدِكَ فَقَالَ لَا حَاجَةَ لِي فِيهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَخَاطَبَ عَلِيّاً (ع) ثَلَاثاً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ يَكُونُ فِيهِ وَ فِي وُلْدِهِ الْإِمَامَةُ وَ الْوِرَاثَةُ وَ الْخِزَانَةُ فَأَرْسَلَ إِلَى فَاطِمَةَ (ع) أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِغُلَامٍ تَقْتُلُهُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي فَقَالَتْ فَاطِمَةُ لَيْسَ لِي حَاجَةٌ فِيهِ يَا أَبَهْ فَخَاطَبَهَا ثَلَاثاً ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهَا لَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ فِيهِ الْإِمَامَةُ وَ الْوِرَاثَةُ وَ الْخِزَانَةُ فَقَالَتْ لَهُ رَضِيتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَعَلِقَتْ وَ حَمَلَتْ بِالْحُسَيْنِ فَحَمَلَتْ سِتَّةَ أَشْهُرٍ ثُمَّ وَضَعَتْهُ وَ لَمْ يَعِشْ مَوْلُودٌ قَطُّ لِسِتَّةِ أَشْهُرٍ غَيْرُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ (ع) فَكَفَلَتْهُ أُمُّ سَلَمَةَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ يَأْتِيهِ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَيَضَعُ لِسَانَهُ فِي فَمِ الْحُسَيْنِ (ع) فَيَمُصُّهُ حَتَّى يَرْوَى فَأَنْبَتَ اللَّهُ تَعَالَى لَحْمَهُ مِنْ لَحْمِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ لَمْ يَرْضَعْ مِنْ فَاطِمَةَ (ع) وَ لَا مِنْ غَيْرِهَا لَبَناً قَطُّ فَلَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِيهِ وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي» فَلَوْ قَالَ أَصْلِحْ لِي ذُرِّيَّتِي كَانُوا كُلُّهُمْ أَئِمَّةً لَكِنْ خَصَّ هَكَذَا.»[4]
«عبدالرحمنبن کثیر هاشمی میگوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: برتری فرزندان حسین (ع) بر فرزندان حسن (ع) از کجاست، درحالیکه هردو بر یک طریقه بودند؟ امام صادق (ع) فرمود: شما را نمیبینم که اهل گرفتن این امر باشید. جبرئیل (ع) بر محمد (ص) نازل شد –درحالیکه هنوز حسین (ع) به دنیا نیامده بود– و گفت: پسری برایت به دنیا میآید که بعد تو امتت او را میکشند. فرمود: ای جبرئیل، نیازی به آن ندارم. سه مرتبه این مسئله تکرار شد. سپس علی (ع) را فراخواند و گفت: جبرئیل (ع) مرا خبر میدهد از سمت خداوند عز و جل که پسری برای تو به دنیا میآید که امتت بعد تو آن را میکشند. علی (ع) فرمود: نیازی به آن ندارم، ای رسول خدا. پس سه بار این مسئله با علی (ع) تکرار شد. سپس پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: در این فرزند و فرزندانش، امامت و وراثت و گنجینهها خواهد بود. سپس پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) پیام فرستاد که خداوند تو را بشارت میدهد به پسری که امتم بعد من آن را میکشند. فاطمه (س) فرمود: نیازی به او ندارم، پدرجان. سه مرتبه این مسئله با فاطمه (س) تکرار شد. سپس پیامبر (ص) به فاطمه (س) پیام فرستاد که امامت و وراثت و گنجینهها ناگزیر در او خواهد بود. لذا فاطمه (س) گفت: از خدای عز و جل راضی شدم. پس نطفه شکل گرفت و حسین (ع) را شش ماه حامله شد و سپس او را به دنیا آورد و هرگز فرزندی (از امامان) ششماهه به دنیا نیامد، مگر حسینبن علی (ع) و عیسیبن مریم (ع). فاطمه (س) امسلمه (همسر پیامبر خدا) را کفیل حسین (ع) کرد و پیامبر خدا (ص) هر روز میآمد و زبانش را در دهان حسین (ع) قرار میداد و او میمکید تا سیراب شود؛ پس گوشت او از گوشت رسول خدا (ص) رویید و هرگز از فاطمه (س) و زنان دیگر شیر نخورد. پس هنگامی که خداوند این آیه را در شأن حسین (ع) نازل کرد که «دوران حمل و شیر دادنش سی ماه بود، تا وقتی که رشد کرد و چهلساله شد، گفت: خدایا، توفیقم بده که نعمت خاصی را که بر من و والدینم دادی شکرگزاری کنم و کار شایستهای را که تو میپسندی انجام دهم و در میان فرزندانم شایستگی ایجاد کن»، اگر بهجای «اصلح لی فی ذریتی»، یعنی در بین فرزندانم آن شایستگان را قرار بده، گفته بود: «اصلح لی ذریتی»، یعنی فرزندانم را آن شایستگان قرار بده، همهٔ فرزندان حسین (ع) امام میشدند، اما اینگونه دایرهٔ امامت را مخصوص کرد.»
معنای دعای «اصلح لی فی ذریتی» و تفاوتش با «اصلح لی ذریتی»
دانستیم که ائمۀ اطهار (ع)، به این آیه پرداخته و آن را به امام حسین (ع) و امر خاصی که او بر دوش کشید تفسیر کردهاند، اما محل شاهد ما در این دو روایت آن است که امام حسین (ع) دعای خاصی در حق فرزندانش داشت: «اصلح لی فی ذریتی»، یعنی آن صالحان (معصومان) را در میان فرزندانم قرار بده، و نگفت: «اصلح لی ذریتی»، یعنی فرزندان و نسلم را همان صالحان (معصومان) قرار بده، و اگر چنین دعایی کرده بود، تمام نسل و فرزندانش امام معصوم میشدند، درحالیکه میدانیم اگرچه امامت تا قیامت منحصر به فرزندان و نسل امام حسین (ع) است، اما تعداد مشخصی از فرزندان او به مقام امامت رسیدند، نه همهٔ سادات حسینی!
از کجا بدانیم کدام فرزندان حسین (ع) تا روز قیامت به مقام امامت رسیدهاند؟ این سؤال مهمی است که به خواست خدا در همین مقاله بهزودی به آن پاسخ خواهیم داد.
در روایت دیگری، از امام باقر (ع) همین مسئله تأکید شده، هنگامی که به جابربن عبدالله انصاری فرمود:
«يَا جَابِرُ وَ اللَّهِ لَوْ سَبَقَتِ الدَّعْوَةُ مِنَ الْحُسَيْنِ «وَ أَصْلِحْ لِي ذُرِّيَّتِي» لَكَانَ ذُرِّيَّتُهُ كُلُّهُمْ أَئِمَّةً- وَ لَكِنْ سَبَقَتِ الدَّعْوَةُ «أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي» فَمِنْهُمُ الْأَئِمَّةُ وَاحِدٌ فَوَاحِدٌ فَثَبَّتَ اللَّهُ بِهِمْ حُجَّتَهُ.»[5]
«ای جابر، به خدا سوگند، اگر دعای امام حسین (ع) اینگونه بود: «اصلح لی ذریتی»، همۀ فرزندانش امام میشدند، اما اینگونه دعا کرد: «اصلح لی فی ذریتی»، یعنی صالحان را در میان فرزندانم قرار بدهد. پس ائمه (ع) یکی پس از دیگری از نسل حسین (ع) خواهند بود؛ لذا خداوند حجتش را با آنها تثبیت کرد.»
امام مهدی (ع) هم برای فرزندان معصومش دعا کرده!!
اکنون که معنای دعای «اصلح لی فی ذرّیتی» در فرهنگ قرآن و عترت را دانستیم، خوب است بدانیم که امام زمانمان حضرت محمدبن الحسن المهدی (ع)، در زیارت ناحیۀ مقدّسه، برای فرزندان بزرگوارش دقیقاً به همین تعبیر «اصلح لی فی ذریتی» دعا فرموده است:
«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اقْبَلْ تَوْبَتِي، وَ ارْحَمْ عَبْرَتِي، وَ أَقِلْنِي عَثْرَتِي، وَ نَفِّسْ كُرْبَتِي، وَ اغْفِرْ لِي خَطِيئَتِي، وَ أَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي»[6] «خدایا بر محمد و آلمحمد صلوات بفرست و توبهام را بپذیر و به اشکم رحم کن و لغزشم را ببخش و مشکلم را برطرف کن و خطایم را ببخش و در نسلم آن صالحان را قرار بده.»
بنابراین در نسل امام مهدی (ع) هم صالحان و امامان معصومی وجود دارند و آن بزرگواران بهقدری اهمیت دارند که امام مهدی (ع) در چنین جایگاهی برای آنان دعا میکند، دقیقاً همانطور که امام حسین (ع) برای صالحان از نسل خودش دعا کرد.
مگر ما شیعۀ دوازدهامامی نیستیم؟
تا کنون باور عمومی شیعیان اهلبیت (ع) این بوده که امامت از نسل امام حسین (ع)، مخصوص به نه نفر از فرزندان او بوده و لذا فرقۀ امامیه، معروف به شیعۀ اثنیعشری یا دوازدهامامی شده تا به این وسیله از فرقههای چندامامی، مثل زیدیه و اسماعیلیه و فطحیه و ... جدا شوند.
در حقیقت، نامگذاری فرقهٔ ناجیه به شیعهٔ دوازدهامامی برای آن بوده که این مذهب حق را از منکران بعضی امامان معصوم (مثل چهارامامیها و هفتامامیها و ...) جدا کنند، وگرنه آنچه از روایات و اخبار اهلبیت (ع) به دست میآید، حصر حقیقی امامت در دوازده معصوم پس از پیامبر (ص) نیست و فهم علمای برجستۀ متقدّم شیعه، مانند شیخ مفید و شیخ صدوق و سید مرتضی و شیخ طبرسی و اربلی، همین بوده که ما اکنون مکلّف به شناخت و ایمان به دوازده امام هستیم و دربارﮤ پس از حضرت قائم (ع) و اوصیای او، هرچه ائمه (ع) فرموده باشند میپذیریم.[7] برای مثال سید مرتضی (ره) میفرماید:
«ممکن است پس از امام مهدی (ع)، امامانی باشند که حفظ دین و مصالح پیروان آن را عهدهدار باشند ... و این اعتقاد، ما را از دوازدهامامی نامیده شدن خارج نمیکند، چراکه در نزد ما این عنوان بر هرکسی که امامت دوازده امام را ثابت بداند اطلاق میشود و ما نیز آن را اثبات نموده، با این عنوان از دیگران جدا و متمایز شدهایم.»[8]
میدانیم که طبق وصیتنامۀ پیامبر خدا (ص) و روایات فراوانی که از اهلبیت (ع) رسیده، نه نفر از فرزندان امام حسین (ع)، بهعنوان خلیفۀ معصوم خدا معرّفی شدهاند که آخرین آنها صاحبالزمان محمدبن الحسن (ع) است. نیز میدانیم که امام مهدی (ع) بهعنوان حجت معصوم و سخنگوی صادق دین خداوند این امکان را دارد که مانند رسولالله (ص) از طریق وحی و امر الهی، به جانشینانی وصیت کند و امامان و رهبران معصوم و واجبالطاعة پس از خودش را معرفی کند و شیعیانش را به اطاعت از آنها امر نماید، همانطور که رسولالله (ص) چنین کرد. شیعیان اهلبیت (ع) حق ندارند بگویند چرا امام زمان (ع) بعد از خودش مجدداً جانشینان معصوم دیگری را گذاشته و مگر قرار نبود که بعد از او قیامت بر پا شود و برزخ شود و رجعت شود و زلزلۀ عظیم شود و...؟! همچنین هیچ اشکالی ندارد که امام زمان (ع) بخواهد قبل از خودش، شخصی را برای زمینهسازی ظهور واتمامِحجت و ابلاغ رسالت و تهیۀ مقدمات دولت بفرستد، بلکه از قضا یمانی را بهعنوان نایب خاص و فرستادﮤ واجبالطاعة و پرچم هدایتگر و تنها دعوتکننده بهسمت امام (ع) و حق و صراط مستقیم میفرستد.[9]
دهها حدیث از منابع معتبر روایی متقدمین امامیه، دربارهٔ ولایت و خلافت دوازده مهدی یا اوصیا یا ائمه از نسل حضرت مهدی (ع) رسیده که عالم فرزانۀ معاصر، دکتر شیخ ناظم عقیلی در کتاب ارزشمند «الأربعون حدیثاً فی المهدیین وذریة القائم»[10] -که ترجمۀ فارسی آن با عنوان «چهل حدیث دربارﮤ مهدیین و ذریۀ قائم»[11] در دسترس است– بخشی از این روایات را جمعآوری و شرح عالمانه کرده.
فرزندان معصوم امام زمان (ع) را کی و چطور بشناسیم؟
امام مهدی (ع) پس از برپایی دولت عدل الهیاش، قطعاً جانشینان معصوم خودش را معرفی خواهد کرد، همانطور که حضرت محمد (ص) و امام علی (ع) و سایر معصومان چنین کردند، اما اگر قرار باشد یکی از آن فرزندانش قبل از او برای زمینهسازی و اتمامِحجت و ابلاغ رسالت و تهیهٔ مقدمات دولت، از سمت امام مهدی (ع) بیاید، معرّفینامۀ حضرت مهدی (ع) پس از برپایی دولت عدل الهی، در حکم نوشدارو پس از مرگ سهراب است، چون ما قبل از ظهور آشکار و برپایی دولت امام زمان (ع) نیاز به شناخت آن یمانی و جانشین و فرستادهٔ حضرت داریم.
لذا در وصیتنامۀ شب وفات رسولالله (ص) فقط آمده است که بعد از امام مهدی (ع)، دوازده مهدی، از نسل او هستند و اسم هیچیک از آنها ذکر نشده، بهجز مهدی اول، که از قضا نخستین مؤمنان به حضرت مهدی (ع) و نخستین یاران نزدیک اوست،[12] یعنی نخستین کسی که قبل از ظهور علنی حضرت، او را میشناسد و به او ایمان دارد و با او بیعت کرده و اولین ۳۱۳ یار نزدیک و مخلص امام عصر (ع) است و لذا بر همۀ امت برتری دارد و شایستۀ فرماندهی و رهبری امت مهدوی است و شایستۀ این است که نایب خاص و فرستادﮤ حضرت مهدی (ع) باشد و همان یمانی موعود باشد که اطاعتش بر همگان واجب است و هرکس از او سرپیچی کند اهل آتش است؛ به زبان ساده: یمانی موعود و زمینهساز و فرستادﮤ حضرت مهدی (ع)، همان پسرش احمد، اولین جانشین پس از امام زمان (ع)، یعنی اولین نفر از دوازده مهدی است[13]، و او برای اثبات جایگاه خاص خودش باید شخصیت و نام و ویژگیهای خودش را با متون دینی پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) نشان دهد و دارای همان علم و معرفت خاصی باشد که ائمۀ گذشته بودند و همان دعوتی را داشته باشد که آنها داشتند: دعوت به حاکمیت خدا و نفی طاغوت و حاکمیت مردم.
سید احمد الحسن یمانی، احمد فرزند اسماعیل، فرزند صالح، فرزند حسین، فرزند سلمان، فرزند امام محمدبن الحسن المهدی (ع)، همان مهدی اول در وصیتنامۀ پیامبر خدا (ص) و یمانی موعود در روایات اهلبیت (ع) است؛ تنها کسی که با همین روش آمد و اسم و ویژگیهای خودش و حتی برخی از یارانش را پیامبران و معصومان (ع) ذکر کرده بودند. اوست که کلید گشایش و فرج برای دولت عدل الهی قائم آلمحمد (ص) است؛ پس میتوانیم تا اندازهای درک کنیم که چرا پدر بزرگوارش حضرت مهدی (ع) در زیارتنامۀ دلخراش ناحیۀ مقدسه، برای صالحان از نسلش دعا میکرده.
پانویسها:
- [1] سورهٔ احقاف، آیۀ ۱۵.
- [2] سورﮤ بقره، آیۀ ۲۳۳.
- [3] الکلینی، الکافی، ج ۱، صص ۴۶۴ – ۴۶۵.
- [4] الصدوق، عللالشرایع، ج ۱، صص ۲۰۵ – ۲۰۶.
- [5] تفسیر القمی، ج ۲، ص ۲۹۸.
- [6] المزار الکبیر لابن المشهدی، ص ۵۰۸.
- [7] ر.ک: الشیخ ناظم العقیلی، الأربعون حدیثاً فی المهدیین وذرّیة القائم (ع)، صص ۷ – ۱۰.
- [8] الشریف المرتضی، رسائل، ج ۳، صص ۱۴۵ و ۱۴۶.
- [9] ر.ک: شیخ مفید، الإرشاد، ج ۲، ص ۳۷۵؛ شیخ نعمانی، الغیبة، ص ۲۵۶.
- [10] https://almahdyoon.com/main/wp-content/uploads/2020/08/40-feMahdyin.pdf
- [11] https://almahdyoon.co/wp-content/uploads/2023/05/fc792f1d-ed8e-46fb-9d48-09f25332fe07.pdf
- [12] ر.ک: الشیخ الطوسی، الغیبة، صص ۱۵۰ – ۱۵۱.
-
[13]
ر.ک: السید احمد الحسن، المتشابهات، ج ۴، ص ۴۱، سؤال ۱۴۴.