پیدایش دفعی موجودات؛ باوری غیرعلمی در برابر نظریۀ تکامل
چکیده
توضیح معتبری که برای این فکت (واقعیت) توسط دانشمندان زیست شناس ارائه می شود چیزی نیست جز نظریۀ تکامل حیات که نظریه های ارائه شده، به مرور تصحیح و تکمیل می شوند و فهم ما از چگونگی این سیر اعجاب انگیز تطور حیات روزبه روز بیشتر می شود. اما برخی علمای ادیان بدون هیچ دلیلی و صرفاً با استناد به آیاتی متشابه و قابل تأویل (یعنی سلسله ای از دلایل ظنی) در مقابل این واقعیت مشاهده شده موضع می گیرند! و تکامل انواع را نمی پذیرند! اما هما نطور که ما و همۀ انسا نها تغییرات فسیل ها و همچنین شواهد ژنی و کالبدشناسی تطبیقی را می بینیم، آنها نیز می بینند، ولی چه توضیحی برای این مشاهدات تأیید شده ارائه می دهند؟
داستانی که آنها ارائه می دهند آن است که موجودات زنده در هر دوره، ناگهان از عدم و مواد بی جان شیمیایی خلق می شود؛ یعنی وقوع تعداد بسیار زیادی معجزه در هر دورۀ زمین شناسی که رخ دادن آ نها در بازۀ زمانی حیات زمینی کاملاً غیرممکن است و البته این علمای مخالفِ دانشمندان زیست شناسی، برای خلقت آدم (ع) داستانی متفاوت تر از سایر موجودات دارند و قائل هستند جسم آدم (ع) ناگهان از ترکیب آب وخاک به وجود آمده است! و از سایر جانوران متفاوت می باشد. درنتیجه اگر قائل به تطور گونه ها نباشیم، باید بپذیریم که در هر دوره ای موجودات جدید، به صورت دفعی ایجاد شده اند؛ و ازآنجاکه در هر دوره که به سمت جلوتر می آییم جانوران و گونه های متنوع تر و پیچیده تر می شوند، ما باید شاهد وقوع تعداد بسیار زیادی معجزه باشیم! (رویدادهایی که در محدودۀ عمر زمینی کاملاً غیرمحتمل و غیرممکن هستند) امروزه با محاسبات دقیق می دانیم که پیدایش همانندساز اولیه -که نسبت به حیوانات و گیاهان امروزی بسیار ساده تر بود- به صورت کاملاً تصادفی غیرمحتمل می باشد، چه برسد به اینکه مثلاً حدوداً در 200 میلیون سال پیش یک دفعه دایناسورها از مواد شیمیایی بی جان به وجود بیایند! و همین طور در هر دوره، ناگهان موجوداتی با همان شکل و ساختار خودشان به صورت دفعی خلق شوند! قطعاً هر انسان عاقلی این داستان را بسیار غیرعلمی، تخیلی و حتی مضحک می داند. برای درک بیشتر این موضوع مطلبی را از کتاب ساعت ساز نابینای پروفسور ریچارد داوکینز نقل می کنیم:
هر مولکول هموگلوبین از چهار رشته به هم پیچیده اسیدهای آمینه ساخته شده است بیایید نگاهی به یکی از این چهار رشته داشته باشیم. این رشته شامل 146 اسیدآمینه است. در جانداران معمولاً 20 نوع اسیدآمینه مختلف وجود دارد. تعداد ترتیب های ممکن برای قرار گرفتن این 20 نوع اسیدآمینه در رشت های که 146 حلقه دارد بسیار بسیار زیاد است و آیزاک آسیموف آن را عدد هموگلوبین می نامد. محاسبه تعداد حالات ممکن کار مشکلی نیست ولی پیش بینی این که جواب چیست غیرممکن است. اولین حلقه این رشتۀ 146 حلقه ای ممکن است هر یک از آ نها، 20 نوع اسیدآمینه باشد و حلقه دوم هم ممکن است هر یک از آ نها باشد؛ بنابراین تعداد حالت های ممکن برای دو حلقه 20× 20 و تعداد حالات ممکن برای سه حلقه 20 × 20 × 20 یا 8000 است. تعداد حالات ممکن برای 146 حلقه برابر است با 20 به توان 146 که عدد فوق العاده بزرگی است، یک میلیون یک است با شش تا صفر؛ یعنی احتمال تصادفی ساخت هشدن هموگلوبین که جزء بسیار کوچکی از پیچیدگی های یک جاندار را تشکیل می دهد. معلوم است که غربال کردن ساده نمی تواند جوابگوی آن همه نظم در جاندار باشد. غربال کردن لازم است ولی همۀ داستان نیست، بلکه چیز دیگری نیز لازم است. برای توضیح این نکته، لازم است بین انتخاب تک مرحله ای و انتخاب انباشتی (تراکمی) تمایز قائل شویم... جانداران حاصل انتخاب انباشتی (تراکمی) هستند. (ریچارد داوکینز، ساعت ساز نابینا: ص 85 - 86 ) هما نطور که می بینید به وجود آمدن یک هموگلوبین به صورت تصادفی و با انتخاب تک مرحله ای در طول بازۀ زمانی حیات زمینی غیرممکن است.
ادامه دارد...