مروری بر نوشتههای مخالفان
حکم مخالفان و دشمنان دعوت یمانی؛ نقد ادعاهای علی شریفی
چکیده
علی شریفی از مخالفان و البته از معاندان دعوت یمانی است که با عزمی راسخ تصمیم گرفته نادانی خویش را به رخ شیعیان و دوستداران اهلبیت(ع) بکشد. او در چند برنامه زندۀ تصویری سعی کرده است با بیان برخی اشتراکات دعوت یمانی با فرقههای دروغینی همچون بهاییت، به مخاطبین خود القا کند که دعوت یمانی نیز همچون فرقههای باطل دیگر در مسیر انحرافشان مشترک هستند. او با خندههای کریه و ادعاها و سخنان جاهلانهاش در صدد سخرهگرفتن دعوت یمانی بوده است؛ غافل از اینکه انسان دانا و باشعور با شنیدن سخنان او به حالش تأسف خورده و عاقبت اینگونه افراد را که حتی لایق پاسخ و مباحثه نیستند به دست قضا و قدر زمان میسپارد؛ اما بهجهت اینکه برای برخی از محققین دعوت یمانی جای شک و شبهه باقی نمانَد، به قسمتی از ادعاهای او دربارۀ حکم مخالفان و معاندان دعوت یمانی میپردازیم.
او در قسمتی از کلماتش به حکم غسل توبه برای کسانی که به دعوت یمانی ایمان میآورند اشاره کرده است. وی با نیشخند به این حکم، میگوید: «کسی که به احمد ایمان میآورد باید یکی از اعمال واجبی که انجام دهد غسل توبه است. چرا، چون قبلش نجس بوده.» او با اشاره به پاسخ پرسش 563، جلد ششم کتاب پاسخهای روشنگرانه مدعی شده است سید احمدالحسن معتقد به نجاست مخالفان دعوت یمانی و بلکه بالاتر، معتقد به نجاست همۀ غیرمؤمنین شده است، ولو خبری از دعوت نشنیده باشند که بخواهند مخالف باشند. در پرسش مذکور، یکی از مؤمنین از سید احمدالحسن میپرسد که بعد از ایمان به دعوت بدون اطلاع از وجوب غسل توبه چند روزی را بدون غسل توبه نماز خوانده است و خواستار آگاهی از حکم نمازش شده است. سید احمدالحسن در پاسخ میگوید: «نماز و عبادات شما قبل از غسل توبه بدون اشکال است و تکرار آن نیز بر شما واجب نیست.»
مشکلی که دعوت یمانی در مواجهه با اینگونه اشخاص دارد این است که این افراد بهدلیل نداشتن حداقلیِ سواد دینی، اصلاً نه متوجه میشوند که چه میگویند و نه متوجه پاسخها میشوند. علی شریفی همان است که رفیقش حسینی قزوینی دربارهاش گفته است: «به احمدالحسنیها میگم این آقای شریفی نه حوزه خوانده نه دانشگاه رفته، سیکل هم نمیدانم دارد یا ندارد فقط بحثهای ما را در رسانهها دیده. این شریفی نمایندۀ من است و اگر او را شکست دادید منِ قزوینی را شکست دادهاید.» خودِ آقای قزوینی و اشکالاتِ ضعیفش قبلاً توسط انصار امام مهدی (ع) که امروزه در بند زندان هستند پاسخ جامع داده شد و برایش روشن شد که نهتنها قادر به مقابله با دعوت یمانی نیست، بلکه اساساً شبهات سستی را مطرح میکند که یقۀ اعتقادات مسلَّم شیعه را میگیرد؛ در نتیجه صلاح را برآن دید که افراد درسنخوانده و سیکلنداشتۀ خود را به میدان بفرستد که اصلاً قابلیت مباحثه ندارند و صرفاً با سخنان و حرکات سخیف تبر به اعتقادات مسلَّم اسلام و شیعه میزنند.
از همین رو اگر این شخص حداقل چند کلاس از حوزه را خوانده بود میدانست که غسل توبه از احکام مسلَّم اسلام است و کسی در استحباب این غسل بعد از فسق و کفر شکی ندارد؛ اگرچه در وجوب غسل توبه برای تازهمسلمان اختلاف است. (رک: شهید ثانی، مسالک الافهام، ج1 ص107). صاحب کتاب جواهرالکلام بر اساس روایات و ادعای اجماع علما معتقد است خلافی در استحباب غسل توبه بعد از کفر ـچه کفر اصلی و چه کفر ارتدادیـ نیست. وی به روایاتی نیز استناد میکند و میگوید که پیامبر (ص) قیس بن عاصم و تمامة بن آفال را وقتی مسلمان شدند دستور به غسل داد؛ همچنین وی به حدیث قدسی اشاره کرد که آمده است:
«ای محمد، هرکس کافر بوده است و بخواهد توبه کند و ایمان بیاورد باید لباس و بدنش را برای من پاک کند.» و گفته که این بنا بر این است که مراد از تطهیرِ بدن تطهیر معنوی باشد. (محمد حسن نجفی، جواهرالکلام، ج5 ص 52).
با اینکه سید احمدالحسن در پاسخ سؤال فوقالذکر، نماز و عبادات شخص را صحیح دانسته و نگفته است که علت غسل توبه، نجاست است، اما این شخصِ فریبکار با صراحت و نادانی، علت این حکم را نجاست غیرمؤمن معرفی کرده است. این در حالی است که سید احمدالحسن در احکام نجاستِ کافر، بهصراحت گفته است که مردم بهخودیِخود نجس نیستند. در کتاب احکام نورانی اسلام آمده است:
«قاعدۀ کافر از نظر نجسبودن به شرح زیر است: هرکس وجود خداوند را انکار کند (نه اینکه موضعِ نمیدانم یا لاادریگری اتخاذ کرده باشد) نجس است. فرد ناصبی که دشمن یکی از امامان یا مهدیین یا شیعیانشان ـازآنرو که شیعۀ آنها هستندـ باشد همین حکم را دارد. سایر مردم بهخودیِخود نجس نیستند.»
نداشتن مدرک سیکل، و حوزه و دانشگاهنخواندن علی شریفی همیشه کار دستش میدهد! در همین متنِ فوق، او نهتنها قادر به مراجعه به کتب اصلی نیست ـچون به زبان عربی نوشته شده استـ بلکه حتی از روی متن فارسی و ترجمه نیز نمیتواند درست بخواند و بفهمد! در این متن بهصراحت آمده است که اولاً نجاستِ کافر شامل حال مطلق مخالفین نمیشود؛ بلکه برای نجاست و اطلاقِ حکمِ کافر لازم است شخص از دشمنانِ ائمه یا مهدیین باشد؛ ثانیاً، دشمنانِ شیعیان و پیروان و مؤمنین به ائمه و مهدیین نیز در حکم کافر هستند، بهشرط اینکه دشمنیِ دشمن از جهت دینداری و اعتقاد ایشان به ائمه و مهدیین باشد، نه مطلق هر عداوتی. لذا معنا ندارد کسی به سید احمدالحسن بهعنوان اولالمهدیین ایمان داشته باشد، اما با پیروان و شیعیانِ او دشمنی داشته باشد از آن جهت که پیرو و مؤمن به سید احمدالحسن است. آقای شریفی حتی این را هم نمیفهمد و با اینکه متن فارسی جلوی اوست اما میگوید این متن به این معناست که حتی اگر سید احمدالحسن را قبول داشته باشی، اما انصار و اتباع او را قبول نداشته باشی، پس ناصبی و کافر هستی. او صوتی از شیخ عباس فتحیه از انصار امام مهدی (ع) را ـکه در بند زندان استـ پخش میکند که با صراحت میگوید: «هرکس با ائمه یا مهدیین (ع) عداوت و دشمنی کند ناصبی است.» اما پس از پخش این صوت مستقیماً به شیخ عباس فتحیه اتهام میزند که او گفته است: «کسانی که احمد را قبول ندارند همهشان ناصبی هستند.» گویی علی شریفی نهتنها قدرت خواندن از روی متن را ندارد، بلکه حتی قدرت فهم و شنیدن از روی صوت را هم ندارد و با اینکه شیخ فتحیه با صراحت اعلام کرده است که فقط دشمنان ائمه و مهدیین ناصبی هستند، اما او میگوید که گفته همۀ غیرمؤمنین ناصبی هستند!
آقای خمینی نوشته است که قدر قطعی و یقینی از اجماع این است که نواصب و خوارج، کافر هستند (کسانی که با ائمه (ع) یا یکی از ایشان نصبِ عداوت میکنند بهعنوان دینشان) و طبق روایتی، حتی حمامکردن در حمامی که این جماعت در آن شستوشو میکنند نهی شده است. او ادامه داده است که دیگر دشمنان ائمه (ع) اگر برای اغراض دنیوی دشمنی و خروج کنند، در این صورت اگرچه خبیثتر از سگها و خوکها هستند و از حیث عذاب بدتر از کفار هستند، اما محکوم به نجاست نیستند. (رک: کتاب الطهاره، ج3، ص457)
چه تفاوتی هست بین این حکم آقای خمینی و حکمی که سید احمدالحسن داده است؟ کسی که با حجتهای خدا دشمنی کند ناصبی و نجس است ـچه پیامبران و چه ائمه و چه مهدیینـ و نیز با شیعیان و پیروان ایشان دشمنی کند از آن جهت که آنها چنین ادعایی دارند و افرادی به دعوتشان پیوستهاند. آیا حکم فقهای شیعه تاکنون همین نبوده است که امروزه باید به این حکمِ شرعی سید احمدالحسن خرده گرفته شود؟ علی شریفی اگر قادر به خواندن کتب سطح عالی حوزه نیست، حداقل میتوانست رسالۀ مراجع را باز کند و در احکام کافر تأمل کند! در مسئله 110 رسالهها آمده است: «اگر مسلمانی به یکی از دوازده امام دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد نجس است.» آیا رواست که وهابیها به چنین احکامی خرده بگیرند یا نه؟ و بالاتر از آن آیا غیر مسلمانان حق دارند به این احکام خرده بگیرند یا نه؟ اگر حق دارند، که علی شریفی باید دهانش را ببندد و اگر حق ندارند، پس باز باید دهانش را ببندد.
در قسمت بعد اشکال او دربارۀ محترمبودن یا نبودنِ اموال ناصبی را بررسی میکنیم...