شناخت خداوند فقط با شناخت حجت خدا
چرا خدا مرا خلق کرد؟
چکیده
پاسخ را خداوند در قرآن کریم بیان فرموده است:
(وَ مٰا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّٰ لِيَعْبُدُونِ) [ای لیعرفون].
(جن و انس را جز برای اینکه عبادتم کنند، خلق نکردم). [یعنی مرا بشناسند]. [1]
خداوند ما را از هیچ آفرید تا با شناخت و معرفت به او، ما را همنشین خود کند و به عزت و جلال برساند؛ پس هدف خلقت و رسیدن به کمال که همان همنشینی با خداوند است تنها با شناخت و معرفت خداوند امکانپذیر است؛ اما چگونه میتوان به شناخت خداوندی که کمال مطلق است رسید؟
طبیعتاً هیچگاه موجود مقید و ناقص نمیتواند به شناخت و احاطۀ کامل نسبت به خداوندی که کامل مطلق است برسد؛ اما برای رسیدن به بالاترین شناخت، ناگزیر دو راه وجود دارد:
١. شناخت خداوند از طریق خود او:
یعنی انسان به درجهای برسد که پیامهای الهی (وحی) را مستقیم از خداوند دریافت کند و به شناخت برسد. این مختص حجتهای الهی است که با پاکنگهداشتن فطرت خود، توسط خداوند برگزیده شده و به شناخت میرسند.
همان طور که حضرت ابراهیم ع در قرآن میفرماید:
(يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا)
(ای پدر بر من علمی نازل شد که بر شما نازل نشده؛ پس از من تبعیت کن تا شما را به صراط مستقیم هدایت کنم). [2]
٢. شناخت خداوند از طریق نماینده و حجتش در زمین:
اکثر انسانها بهعلت آلودهکردن فطرت خود و غفلت از خداوند پاک، راه وحی را بر خود میبندند و ناگزیر باید دست به دامان نمایندۀ خداوند در زمین شوند تا بهوسیلۀ علم الهی او، غبار غفلت را از وجودشان بزدایند و مسیر حق را بپیمایند؛ همان طور که امام باقر ع فرمود:
«بهوسيلۀ ما خداوند پرستش شد و بهوسيلۀ ما خداوند شناخته شد و بهوسيلۀ ما خداى تبارکوتعالى را يگانه شناختند و محمد ص حجاب خداوند تبارکوتعالى است [تا واسطۀ ميان او و مخلوقش باشد].» [3]
و اما اصلی ترین سؤال!
حال که اکثر انسانها برای شناخت خداوند و آگاهشدن از ارادۀ او نیازمند حجت و خلیفهاش در زمین هستند، چگونه باید حجتهای الهی را بشناسند و از آنها تبعیت کنند؟
راه شناخت حجت خدا
بر اساس حکمت خداوند، باید راه شناخت ثابتی برای تمام حجتهای الهی وجود داشته باشد تا هدف خلقت میسر شود.
خداوند در قرآن کریم اولین خلیفه و حجتش حضرت آدم ع را اینگونه معرفی میکند:
(وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً...) (و آنگاه که پروردگار تو فرشتگان را فرمود: من در زمین خلیفهای خواهم گماشت...). [4]
(وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا...) (و خداوند همه اَسما را به آدم یاد داد...). [5]
(وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ) (و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبّر ورزید و از کافران شد). [6]
بر اساس آیات مبارکهای که بیان شد، چیزی که بر همه واضح است:
١. خداوند بر آدم ع وصیت میکند که خلیفۀ خویش در زمین است آن هم در محضر ملائکه و ابلیس.
٢. بعد از خلق آدم ع خداوند اَسما را به او تعلیم میدهد.
٣. بعد از آن خداوند به تمام کسانی که در آن زمان او را عبادت میکردند (ملائکه و ابلیس) دستور داد به آدم ع سجده کنند.
وصیت خداوند بر آدم ع، علم آدم ع و حاکمیت و اطاعت امر خداوند، این سه امر همان قانون خداوند سبحان جهت شناخت خلیفۀ خداوند بر مردم در زمین است. این قانون، سنت خداوند در روز اول بود و تا قیامت باقی خواهد ماند:
(سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ ۖ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا) (سنّت الهى از پيش همين بوده، و در سنّت الهى هرگز تغييرى نخواهى يافت). [7]
وصیت، اولین و اصلیترین راه شناخت حجت
همان طور که خداوند به اولین خلیفهاش وصیت کرد، به سایر حجتها نیز وصیت میکند و این وصیت برای کسانی که از ملکوت خداوند غافل هستند بهوسیلۀ حجتهای قبلی قابلدسترسی خواهد بود.
نقل از امام رضا ع:
«آدم ع به هبة الله (شیث ع) وصیت کرده بود که این عهد وصیت را محفوظ دارد و در هر سال این روز را عید بدارند و این عهد همان روز بعثت حضرت نوح بود "و این چنین بین تمام اوصیا برقرار گشت".» [8]
هشام بن سالم و حفص بن بختری از امام صادق ع گوید: به ایشان گفته شد: امام چگونه شناخته میشود؟ امام صادق ع فرمود:«با "وصیت آشکار" و با فضیلت.»
چیزی که از آیات قرآن و روایات فهمیده میشود این است که حجتهای الهی قبل از رحلت خود، بر جانشین و حجت بعد وصیت میکردند؛ آدم ع به شیث، شیث به فرزندش و این سلسله تا حضرت نوح و ابراهیم ادامه داشت؛ ابراهیم به اسماعیل و اسماعیل به اسحاق، اسحاق به یعقوب و او به یوسف وصیت کرد؛ یوسف به وصی بعدی خود و به قائم آل ابراهیم یعنی موسی وصیت نمود؛ موسی به یوشع بن نون، یوشع به داوود، داود به سلیمان و سلیمان به آصف بن برخیا وصیت کرد و این سلسله تا حضرت عیسی بن مریم ادامه داشت؛ عیسی به شمعون و پیامبر خاتم حضرت محمد ص وصیت نمود و پیامبر اکرم ص به علی بن ابیطالب و او بر فرزندانش وصیت نمود؛
امامان از نسل علی بن ابیطالب ع هرکدام به وصیت پدران خود احتجاج میکردند و این سلسله تا قیامت ادامه خواهد داشت.
نتیجه: همۀ اوصیای الهی، نص یا وصیت آشکار از حجتهای سابق خواهند داشت که دلیل اصلی اثبات حقانیت آنهاست.
در مقالات آینده به علم حجت خدا و دعوت به حاکمیت خدا بهعنوان دومین و سومین راه شناخت حجت خدا خواهیم پرداخت.
با ما همراه باشید...
پانویسها:
- [1] ذاریات، ۵۶. امام حسین ع به اصحابش فرمود: «اى مردم، حق ـجلّ ذكرهـ بندگانش را نيافريده مگر براى آنكه او را بشناسند و هنگامى كه او را شناختند عبادتش مىكنند و زمانى كه او را عبادت كردند از پرستش غير او بىنياز مىشوند. مردى در بين ياران عرضه داشت: اى پسر رسول خدا ص، پدر و مادرم به فداى تو باد! معرفت و شناخت خدا چيست؟ حضرت فرمودند: آن است كه اهل هر عصر و زمانى امامى را كه اطاعتش بر آنها واجب است بشناسند.» تفسیر اهلبیت ع، ج۱۵، ص۱۵۴؛ عللالشرائع، ج۱، ص۹؛ تفسیر نورالثقلین، ج5، ص132.
- [2] مریم، ۴٣.
- [3] کافی، ج ١، ص ١۴۵.
- [4] بقره، ٣٠.
- [5] بقره، ٣١.
- [6] بقره، ٣۴.
-
[7]
فتح، ٢٣.
- [8] کمالالدین و تمام النعمه، ص٢١۵.