زنان و مردان متمدن

زنان و مردان متمدن

گذار از چندهمسری به تک‌همسری در پرتوی اسلام

چکیده

این مقاله به بررسی پدیدهٔ چندهمسری از منظر روان‌شناختی، زیست‌شناختی، جامعه‌شناختی و دینی می‌پردازد و در تلاش است نشان دهد که چندهمسری، برخلاف باور عمومی، یک پدیدهٔ غریزی نیست بلکه فرهنگی و تاریخی است. با تحلیل قرآن و سیرهٔ پیامبر اسلام، مقاله نتیجه می‌گیرد که اسلام با مشروط‌کردن چندهمسری به عدالت، عملاً آن را محدود و راه را برای تک‌همسری به‌عنوان الگوی اخلاقی و انسانی گشوده است. همچنین با تکیه بر داده‌های علمی و تجربیات تمدنی، مقاله ثابت می‌کند که خانوادهٔ تک‌همسر، سالم‌ترین و پایدارترین ساختار برای رشد انسان و جامعه است. در نهایت، گذار از چندهمسری به تک‌همسری نه‌تنها یک انتخاب فردی، بلکه گامی تمدنی در راستای عدالت، کرامت و بلوغ انسان است.

پیش‌گفتار

دوتا شدن شلوار مرد کابوس همیشگی ما زنان بوده و هنوز هم هست! این حقیقت بر کسی پوشیده نیست که حکایت دو هوو حکایت کارد و پنیر است؛ پدیدۀ چندهمسری برای تمامی زنان با هر شرایط، مذهب و فرهنگی دردناک و رنج‌آور تلقی می‌شود و این کاملاً یک امر درونی در همۀ آنهاست. [1] تاجایی‌که حتی پيامبر اسلام (ص) دنيا و آخرت را به دو هوویى تشبیه می‌کنند که هر اندازه به يكى از آنها نزديک شوى، از ديگرى دور مى‌شوى. [2] در طول دوران کاری‌ام به‌عنوان یک روان‌شناس، نگاه دو زن را که زیر سر همسرانشان بلند شده بود و هوس زن‌گرفتن کرده بودند هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. یکی نگاه زن سال‌خورده‌ای بود که ‌سواد درست و حسابی نداشت و خانه‌دار بود. بعد از سال‌ها کتک خوردن و تحقیر شدن، شوهرش به بهانۀ اخم‌و‌تخم‌ کردن‌ها و ترش‌رویی‌هایش سرش هوو آورده بود. با نگاه مستأصلش گویی به من می‌گفت: «دستم به دامنت نگذار دستمزد سال‌ها خون‌جگر خوردن را این‌گونه به من بدهد!» می‌دانستم چاره‌ای جز ساختن ندارد. زمانی‌ که از خانۀ پدری به خانۀ بخت می‌رفت پدرش در گوشش فرو کرده بود که با لباس سفید می‌رود و با کفن سفید برمی‌گردد. نه راه پس داشت، نه راه پیش؛ نگاهش لبریز بود از چه کنم‌ها، به دهانم خیره شده بود تا من رمز و راز باب دل همسر بودن را برایش بگویم و مدام تکرار می‌کرد: «خب مَرده دیگه... خدا آزادش گذاشته، امان از این دل وامونده که به راه دین نیست...» و من جز این جملۀ کلیشه‌ای روان‌شناس‌ها چیزی نداشتم تا تحویلش بدهم: «درکت می‌کنم...!»

نگاه دوم، نگاه زنی زیبا و جوان بود. او با اینکه دیپلم داشت از طریق اینستاگرام به درآمدی رسیده بود که حداقل پنج برابر درآمد یک روان‌شناس بود. قبلاً برایم تعریف کرده بود که اوایل ازدواجش طلاهای سرعقدش را کم‌کم فروخت تا برای همسرش که سال‌ها بیکار بود آبروداری کند و محتاج کسی برای یک لقمه نان نشوند. او که سال‌ها صورتش را با سیلی سرخ نگه داشته بود، کم‌کم یاد گرفته بود روی پای خودش بایستد و حالا درست زمانی که درآمد مناسبی داشتند همسرش مخفیانه تجدید فراش کرده بود؛ آن هم به بهانۀ اینکه زنش در طول دوران بارداری نمی‌تواند پاسخ‌گوی نیازهای جنسی‌اش باشد! با عصبانیت تمام فریاد می‌کشید: «می‌گه گناه که نکردم، از راه حلال نیازم رو برطرف کردم... تمام این سال‌ها با شوهری مدارا کردم که حاضر نیست چند ماه با بارداری من کنار بیاد... حرفش هم همینه که دین گفته... خدا گفته...» سرش را بالا گرفته بود، چشمانش را ریز کرد و با خشم و غرور به من خیره شد و گفت: «شما بودید در این زندگی می‌ماندید؟!» و من بدون اینکه جوابی برایش داشته باشم، حرف‌هایم را همراه با آب دهانم قورت دادم و نفس عمیقی کشیدم. آخر از کجا می‌دانستم چرا به نام دین چنین ظلمی را به زنان روا داشته‌اند!

پدیدۀ چندهمسری را نمی‌توان ارمغان دین اسلام دانست؛ زیرا قبل از آن در میان بسیاری از اقوام مانند ایرانیان، یونانیان، رومیان، عرب‌ها، هندی‌ها، آفریقایی‌ها، چینی‌ها و... رایج بوده است. حتی در جوامعی که غالب جامعه تک‌همسر بودند، ثروتمندان و رؤسا زنان متعددی داشتند. [3] اما در دنیای مدرن امروز که چندهمسری به یک اندازه نزد مردان و زنان جوان، مردود و غیرقابل قبول است، دین و مذهب ازجمله عواملی است که به این پدیده دامن می‌زند، تا جایی‌که از جانب برخی علما نیز ترویج می‌شود. [4] به‌زعم آنها، این امر مبتنی بر مصالح فردی و اجتماعی انسان امروزی است؛ زیرا عوامل زیادی ازجمله مسائل اقتصادی و وضعیت جسمانی زن و مرد این امر را ایجاب می‌کند. همچنین بلوغ زودتر زنان نسبت به مردان، طولانی‌تر بودن متوسط عمر زنان نسبت به مردان و طولانی‌تر بودن دورۀ باروری مردان موجب می‌شود تعداد مردان آمادۀ ازدواج همواره نسبت به زنان کمتر باشد. اینان حتی برای توجیه این امر، جنس مرد را در برابر غریزۀ جنسی چنان ضعیف می‌دانند که می‌گویند برخی از مردان تحمل نداشتن رابطۀ جنسی را در طول عادت ماهیانۀ زنان ندارند و ممکن است به گناه بیفتند. [5] [6] از دیگر ادعاها نیز این است که ممنوعیت چندهمسری منجر به سهولت طلاق، بالا رفتن آمار تجاوز و فحشاگری زنان می‌شود و با در نظر گرفتن تمامی این شرایط، چندهمسری خدمتی به جامعۀ زنان محسوب می‌شود.  

سؤال اساسی اینجاست که آیا این امر می‌تواند جامعۀ ما زنان را مجاب کند؟ در نظام‌های مردسالارانه، زنان اگرچه قدرتی ندارند و به‌ظاهر در برابر چندهمسری ـ‌که عموماً تصمیمی یک‌طرفه از جانب مردان است‌ـ منفعل‌اند، اما با جبران و انتقام دست به مقاومت خاموش می‌زنند. [7] در مقابل، در نظام‌هایی که زنان فرصت تحصیل، ورود به بازار کار و افزایش توانایی و آگاهی خویش را دارند آشکارا توان ابراز مخالفت خود را دارند. [8] در واقع، در جامعۀ مدرن امروز چندهمسری ممکن است به‌جای حفظ بنیان خانواده، تأثیرات مخربی بر سلامت روانِ نه‌فقط زنان، بلکه مردان و فرزندان آنها داشته باشد. تحقیقات نشان می‌دهد چندهمسری باعث می‌شود تعادل روانی و سازگاری زوجین از بین برود، [9] موجی از استرس‌ها را وارد کانون خانواده کند و در این میان فرزندان در محیطی سرشار از حسرت و ناامنی و خشم پنهان، کودکی خود را پشت‌سر بگذارند.

بنابراین در این مقاله قصد دارم ابتدا از اوج فاجعه بگویم؛ اینکه چندهمسری چطور می‌تواند تأثیرات مخربی بر سلامت روان زنان، مردان و حتی فرزندان آنها بگذارد؛ سپس به این مسئلۀ مهم بپردازم که باوجود آسیب‌هایی که چندهمسری ممکن است به‌دنبال داشته باشد، چرا اسلام حکم جواز چندهمسری را صادر کرده و حتی در برهه‌ای از تاریخ به انجام آن تشویق کرده است؟! آیا اسلام حقیقی در زمان کنونی نیز چندهمسری را راه‌حل مناسبی برای حل مشکلات می‌داند و همچنان پس‌از گذشت چندین قرن آن را ترویج می‌کند؟ و در نهایت با ارائۀ دلایل منطقی این امر را برای خواننده مکشوف کنم که احکام اسلام ـ‌برخلاف تصور عموم به‌خصوص علمای دین‌ـ از بنیان خانوادۀ تک‌همسری حفاظت می‌کند. امیدوارم این مقاله مرهمی باشد بر زخم‌های کهنۀ قربانیان پنهان چندهمسری و دفاع از اسلامی که ناعادلانه به «دین مردسالار» متهم شده است.  

 

قربانیان چندهمسری

روان‌شناسان، جامعه‌شناسان و مردم‌نگاران با تکیه بر تحقیقات انجام‌شده، چندهمسری را در هیچ جامعه‌ای تحت شرایط عادی توصیه نمی‌کنند. [10] به‌طور کلی، تک‌همسری دارای اثرات مثبت‌تری ازجمله ارتباط جنسی مثبت، محبت و عشق بیشتر بر مبنای دوستی و روابط محبت‌آمیز نسبت به چندهمسری است. آسیب‌های چندهمسری با مدرنیته شدن و بالا رفتن سن ازدواج دختران، افزایش میزان اشتغال آنان و تغییر نقش فرزندان ـ‌که در گذشته به‌عنوان تامین‌کنندۀ نیروی کار برای والدین قلمداد می‌شدند‌ـ از نیروی تولیدکننده به مصرف‌کننده و افزایش شهرنشینی بیشتر نمود پیدا کرده است. [11]

این امر در زنان اول خانواده با کاهش میزان رضایت زناشویی، عملکرد ضعیف در تربیت فرزندان، عزت‌نفس پایین و افزایش میزان خشونت علیه زنان همراه است. همچنین باعث افزایش میزان افسردگی، اضطراب، استرس و بیماری‌های جسمی مانند فشارخون، سردردهای میگرنی و... شده است. [12] زنانِ اول به‌دلیل سادگی، فقر، فشارهای اقتصادی و محدودیت‌های خانواده ناگزیر در برابر تصمیم مرد به ازدواج دوم سر تسلیم فرود می‌آورند. [13]

زنانِ دوم نیز که اغلب به‌عنوان غارتگران احساس و محبت شناخته می‌شوند، گاهی به‌دلایل مشکلات اقتصادی، زندگی در خانواده‌های مردسالاری که حق تصمیم‌گیری را از آنان گرفته است، یا دل‌بسته شدن به مرد متأهل به‌دلیل روابط عاطفی خارج از چهارچوب خانواده تن به چنین ازدواج‌های پرمخاطره‌ای می‌دهند؛ علاوه‌بر این، زندگی در جوامعی که دیدگاه منفی به دختران سن‌بالا دارند و آنان را پیردختر یا «ترشیده» می‌نامند و از بیوه‌زنان دوری می‌جویند، باعث می‌شود زنان برای خلاص شدن از «حرف مردم» به چنین ازدواج‌های پرچالشی بله بگویند. [14]

جالب اینجاست مردانی که به‌دلایل مختلف ازجمله تنوع‌طلبی، غرایز جنسی، تحمیلی بودن ازدواج با همسر اول، اعتقادات مذهبی، فرهنگ و رسوم، ثروتمند بودن، سوءرفتار زنان اول به ازدواج‌های دوم روی می‌آورند، از آسیب‌های چندهمسری در امان نیستند. اغلب مردان از میزان اضطراب، استرس‌های خانوادگی، افسردگی و خشم شکایت می‌کنند. برای مثال در تحقیق اسمعیلی و همکاران (1398) مردان چندزنه از زندگی خود این‌گونه می‌گویند:

«...گاهی اوقات آن‌قدر فشار می‌آید که آدم می‌خواهد خودش را آتش بزند. پیش این می‌روی به اون حرف‌وحدیث می‌گه. پیش اون می‌روی به این می‌گه. آدم می‌گه همه رو سوار کن برو زیر تریلی تا خیال همه راحت بشه... .»

مرد دیگری نیز بیان می‌کند: «بچه‌ها اکثراً خود را با دیگران و همچنین با برادران ناتنی‌شان مقایسه می‌کنند و از عوارض بد چندزنی، پرخاشگری بین بچه‌هاست. من به‌خاطر مشغله‌های چندزنی نمی‌توانم در انجمن اولیاء و مربیان مدرسه شرکت کنم. انگ خوردن بچه‌ها در خانوادۀ چندزنی که می‌گویند: این پدرشان چند زن دارد کجا وقت می‌کند که بیاید. جلب ترحم دیگران که به مراتب از تیغ شمشیر برای بچه‌ها بدتر است.» [15]

اوج فاجعه اینجاست که فرزندان خانواده‌های چندزنه بدون هیچ تقصیری تبدیل به قربانیان پنهانی می‌شوند که نه‌تنها به‌دلیل استرس‌های پدر، کشمش و رقابت‌های هووها مورد غفلت قرار می‌گیرند، بلکه از جامعه نیز طرد می‌شوند. امروزه در قشر جوان جامعه اعم از زن و مرد، چندهمسری غیرقابل پذیرش محسوب می‌شود تاجایی‌که بسیاری از مخالفان چندهمسری موافق با غیرقانونی شدن آن هستند. بنابراین فرزندان خانواده‌های چندزنی ناخواسته طعم تلخ انزوای اجتماعی را می‌چشند. علاوه‌بر طرد اجتماعی، اضطراب، استرس، احساس ناامنی، رقابت و کشمکش بر سر منابع ارزشمند خانواده، سلامت روان فرزندان را در معرض خطر جدی قرار می‌دهد. [16] [17]

با توجه به اثرات مخربی که چندهمسری می‌تواند به‌دنبال داشته باشد، لازم است مردانی که با طناب پوسیدۀ دولتمردان و علمایی ـ‌که این پدیده را ترویج می‌کنند‌ـ خود و خانواده‌شان را به چاه چندهمسری می‌اندازند، به‌جای تجدیدفراش اندکی تجدیدنظر کنند. ازدواج دوم مردان بدون در نظر گرفتن پیامدها و تنها به بهانۀ پیروی از سنت‌های پیامبر، جلوگیری از فحشا و فرزندآوری و... نه‌تنها آنها را بلکه همسران و جگرگوشه‌هایشان را می‌تواند در معرض آسیب قرار دهد. در اینجا ذکر این نکته ضروری است که چندهمسری در برخی شرایط می‌تواند به‌عنوان داروی تلخی که ناگزیر عوارضی را نیز به دنبال دارد کارساز باشد و جامعۀ زنان و مردان را نجات بخشد؛ اما آیا می‌توان ادعا کرد که هر دارویی که اسلام تجویز می‌کند مناسب برای تمامی جوامع و تمامی دوره‌هاست؟

برای روشن شدن موضوع اجازه دهید مثالی را ذکر کنم. آیا اگر اسلام حدود شرعی سن ازدواج را برای دختران 9سالگی ذکر می‌کند می‌توانیم بگوییم دخترانمان را به‌رغم آسیب‌های جسمی و روحی که در پی دارد باید در این سن شوهر دهیم؟! قطعاً خیر؛ زیرا چنین احکام شرعی نه‌تنها در مرحلۀ قانون‌گذاری بلکه در مرحلۀ اجرا نیز به خلیفۀ الهی نیازمند است. اگر شرایط حکمرانی برای خلیفۀ خدا مهیا شود، قطعاً این قانونی نخواهد بود که طبق آن عمل کند. حلال دانستن این نوع ازدواج همان‌طور که سیداحمدالحسن می‌فرماید، دلالتی بر طبیعی بودن این وضعیت ندارد بلکه در صورت ضرورت امکان پیدا می‌کند. برای مثال اگر فاجعه‌ای در زمین رخ دهد و احتمال انقراض نوع بشر برود، خلیفۀ الهی با در نظر گرفتن اقدامات احتیاطی می‌تواند جواز آن را صادر کند. [18] چندهمسری نیز ازجمله موضوعاتی است که اگرچه حدود الهی آن توسط قانون‌گذار حقیقی بیان شده است، اما در مرحلۀ اجرا نیز باید به خلیفۀ الهی و منصوب از جانب خداوند رجوع کنیم و از ایشان الگو بگیریم. بنابراین دو موضوع مهمی که باید به آن بپردازیم فلسفۀ جواز چندهمسری و عمل به آن در جامعۀ مدرن امروزی است.

 

حیوان خردمند در آینۀ تاریخ

چندهمسرگزینی ریشه در برنامه‌ریزی ژنتیکی اولیۀ مردان و زنان دارد؛ بنابراین مایلم برای توضیح چندهمسری کمی به عقب برگردم تا با هم از زاویۀ زیست‌شناسی تکاملی به این پدیده بنگریم. در ابتدا ذکر این نکته ضروری است که هدف اصلی DNA (بلوک‌های سازندۀ ژن‌ها) ماندگار بودن است و برای این امر به تولیدمثل ژن‌ها می‌پردازد. در عرصهٔ تکامل DNAهایی پیروز خواهند شد و بقایشان حفظ می‌شود که توانسته‌اند DNA  بیشتری بسازند؛ ازاین‌رو، هر انسان را می‌توان به یک «ماشین بقا» تشبیه کرد که از طریق آن ژن‌ها دوام آورده و تولیدمثل می‌کنند. در نتیجه، رفتار هر انسان یا موجود زنده باید به‌گونه‌ای باشد که بقای ژن را تضمین کند.

تفاوت اساسی بین دو جنس نر و ماده در اندازۀ سلول‌های جنسی آنها یا «گامت‌ها»ست. ماده‌ گامت‌های بزرگ، بی‌حرکت و سرشار از مواد غذایی را می‌سازد که به آن «تخمک» می‌گویند. نر گامت‌های بسیار کوچک و متحرک را می‌سازد که به آن «اسپرم» می‌گویند. بنابراین، جنس ماده دارای منبع ارزشمند و محدودی است که نرها را به رقابت وا می‌دارد. اگرچه هر دو جنس نر و ماده به‌دنبال آن‌اند که ژن‌های خودشان را در گسترده‌ترین محدودۀ ممکن منتشر سازند، اما با این تفاوت که نرها دارای تعداد زیادی اسپرم و ماده‌ها دارای تعداد محدودی اما ارزشمند از تخمک‌ها هستند. در نتیجه، اگرچه آن دو به همکاری و مشارکت ژنتیکی نیاز دارند، اما تکامل، رفتارهای جنسی متفاوتی را به آنها تحمیل می‌کند. [19]

ژن‌های جنس نر او را به‌سمتی سوق می‌دهند تا با یافتن ماده‌های مختلف و تلقیح آنها موفقیت تولیدمثلی خود را تا جای ممکن افزایش دهد. علاوه‌بر این، جنس نر تلاش می‌کند تا شریک‌های عاطفی‌جنسی خود را به‌منظور افزایش قطعیت پدری‌اش تحت کنترل در بیاورد. در مقابل، زنان سعی می‌کنند تخمک‌های محدود و از لحاظ متابولیکی باارزش خود را از گزند عشق‌بازی‌های زودگذر دور نگه دارند. آنها برای قطعیت مادری‌شان باید به‌دنبال شریک عاطفی‌جنسی وفادار باشند، زیرا برای نگهداری و مراقبت از تخم نیاز به حمایت دارند. در واقع، با خطرات احتمالی که جنس ماده با آن رو‌به‌رو می‌شود، اگر کمک پدر نباشد فرزند تا قبل از رسیدن به سن بلوغ خواهد مرد. [20] کافی است محیط زندگی گذشته را تصور کنید. باوجود سختی‌ها و چالش‌های فراوان از حیوانات وحشی گرفته تا پیدا کردن غذا، اگر زن توسط مردی باردار شود که قصد ندارد طی دورۀ بارداری یا پس از زایمان از او و بچه‌اش حمایت کند در آن صورت زمان، انرژی و سرمایۀ باارزش خود یعنی «تخمک» را هدر داده و به یگانه هدف ژنی خود ـ‌که انتقال ژن به نسل آینده است‌ـ نرسیده است.

ممکن است به ذهنتان خطور کند که خب ماده‌ها هم گاهی وفادارانه رفتار نمی‌کنند. کاملاً درست است! تاریخ همچنین شاهد رواج  چندشوهری در برخی جوامع بوده است که مردم در فقر شدید زندگی می‌کردند یا در آنها کشتن دختران رایج بوده است. [21] خب برای توضیح این مطلب باید اشاره کنم که گذشتۀ ژنتیکی ما با سایر گونه‌ها مشترک است. اشتراک ژنی انسان‌ها با شامپانزه‌ها و گوریل‌ها تقریبا 98% است. بنابراین شناخت رفتار اجتماعی‌جنسی سایر گونه‌ها و مقایسۀ آن با انسان می‌تواند تا حدودی در درک رفتارهای جنسی انسان کمک شایانی کند. [22] به جدول زیر نگاه کنید:

دسته‌بندی نظام‌های جفت‌گزینی [23]

تک‌همسری

هر فرد یک شریک اختیار می‌کند.

بزگوزن کوتوله

گیبون‌ها

انسان‌ها

 

چندزنی

شکلی از چندهمسری که یک نر با بیش از یک ماده جفت می‌شود.

گوریل‌ها

بابون‌ها

قورباغۀ درختی

انسان‌ها

شایع‌ترین الگوی شریک‌گزینی در پستانداران

چندشوهری

شکلی از چندهمسری که یک ماده با بیش از یک نر جفت می‌شود.

مرغ نی‌نواز

گردن‌قرمز

شامپانزه‌ها

انسان‌ها

بسیار نادر است!

در برخی گونه‌های پرندگان به چشم می‌خورد.

چند زن و شوهری

شکلی از چندهمسری که  در آن چند نر و چند ماده با یکدیگر جفت می‌شوند.

بونوبوها

شامپانزه‌ها

انسان‌ها

 

با توجه به جدول بالا کاملاً قابل درک است که رفتارهای جنسی انسان گاهی مشابه نزدیک‌ترین خویشاوندان ژنتیکی خود یعنی شامپانزه‌ها و گوریل‌ها باشد. اما باید بگویم انسان‌ها از لحاظ ژنتیکی بیشتر به چندزنی گرایش دارند تا سایر نظام‌های جفت‌گزینی. در گونه‌های جانوری چندزنه، نرها از نظر بدنی بزرگ‌تر از ماده‌ها هستند و استعداد بیشتری برای خشونت و تهاجم دارند؛ زیرا چندزنی ایجاب می‌کند که طی آن نرها برای دسترسی به ماده‌ها با یکدیگر به رقابت بپردازند. در این گونه‌ها ماده‌ها نیز زودتر از نرها بالغ می‌شوند و به‌طور کلی، همین‌طور که در جدول هم می‌توان دید شایع‌ترین الگوی شریک‌گزینی در پستانداران چندزنی است. [24] در نتیجه، انسان اگرچه قادر است رفتارهای جنسی متنوعی را به کار بگیرد، اما می‌توان گفت الگوی غالب نژاد انسان چندزنی است.

 

گذار از چندهمسری به تک‌همسری

قبل از اینکه دربارۀ این مسئله صحبت کنیم که انسان‌ها چگونه در طول تاریخ تکاملی خود تصمیم گرفتند تا به یک شریک عاطفی‌جنسی وفادار باقی بمانند، می‌خواهم یک سؤال مطرح کنم: آیا شما هم تصور می‌کنید چندهمسری اثبات می‌کند که میل جنسی زنان در برابر مردان ناچیز است؟! تقریباً می‌شود گفت نه‌تنها جمعیت مسلمان بلکه باور عموم مردم این است که آمیزش جنسی خدمتی است که زنان به مردان عرضه می‌کنند! زنان نجیب و بهترین مادران همواره با چیزی به نام میل جنسی بیگانه‌اند و در عوض مطیع و خدمتگزار شوهران هستند. به عقیدۀ من، یکی از دلایلی که باعث شده بیشتر مردم تصور کنند زن جنس دوم و برای خدمت و کامیابی مرد آفریده شده است، همین مسئلۀ میل جنسی است. اما باید یادآور شد که تفاوت زنان و مردان در میزان میل جنسی نیست، بلکه در استراتژی‌هایی است که آنان در برابر میل جنسی خود به کار می‌گیرند. البته زنان علاوه‌بر داشتن استراتژی‌های متفاوت برای ایجاد رابطه، در طول تاریخ مادرانی ازخودگذشته بودند که میل جنسی خود را فدای بقای ژن‌های آیندگانشان کردند.

ازآنجا‌که ظرفیت تولیدمثلی زنان محدود اما گران‌بهاست، زنانِ اجدادی ما این سرمایۀ ارزشمند را با جفت‌گیری‌های تصادفی هدر نمی‌دادند. در واقع، برای آنها کیفیت رابطۀ عاطفی‌جنسی بسیار مهم‌تر از کمیّت آن ـ‌یعنی تعداد شریک‌های جنسی‌ـ بود. در حقیقت، زنی که دارای بیشترین نوزاد بقایافته باشد، پیروز عرصۀ تولیدمثل است و به هدف ژنی خود دست پیدا کرده است. بنابراین برای انتخاب شریک عاطفی‌جنسی خود باید بیشترین دقت لازم را به خرج دهد و مردی را انتخاب کند که احتمال سرمایه‌گذاری‌اش بر منابع زن (تخمک) بیش از سایر مردان است. زنان باید به‌دنبال مردانی وفادار و قدرتمند باشند که بتوانند در طول دوران بارداری و پس از زایمان، از آنان و فرزندانشان مراقبت کنند و برایشان آذوقه فراهم آورند تا بقایشان حفظ شود. در مقابل، مردان نیاز به نُه ماه انتظار ندارند تا صاحب فرزندی شوند و در این مدت برای قطعیت پدری‌شان می‌توانند به‌دنبال زنان دیگری بروند و این می‌تواند انتخاب سختی برای آقایان باشد. [25] حتی در دوران مدرن امروزی که تک‌همسری تقریباً یک ارزش انسانی محسوب می‌شود، هرگاه زنی با شکایت زن گرفتن یا خیانت همسرش به من مراجعه می‌کند، کاشف به عمل می‌آید که این خیانت ریشه در دوران بارداری خانم‌ دارد! 

علاوه‌بر این، ماده‌ها برای به دست آوردن بهترین نرها از ترفندهای مختلف برای تبلیغ باروری‌شان استفاده می‌کنند. از سروصداهای برانگیزانندۀ جنسی تا بوهای معطر یا متورم شدن اندام‌های جنسی (که گویا باعث می‌شود رژلب شرکت‌های آرایشی مختلف عمدتاً قرمز انتخاب شوند) این امر باعث می‌شود نرها برای جفت‌گیری به رقابت بپردازند و تمایل به انحصارطلبی زن داشته باشند؛ زیرا اگر مردی تمام انرژی، زمان و ثروتش را صرف زنی کند که با مردان دیگر نیز در ارتباط است، آن‌وقت ممکن است روی فرزند مرد دیگری سرمایه‌گذاری کرده باشد و از هدف ژنی خود باز بماند. [26] این امر می‌تواند نشان دهد که چندشوهری ممکن است منافع مرد را به خطر بیندازد، زیرا زمانی که زن روابط متعددی داشته باشد پدر مشخص نیست؛ درحالی‌که مادر فرزند مشخص است زیرا او را به دنیا می‌آورد. [27]

حتی در دنیای امروزی نیز شاهد این اثرات ژنی هستیم و زنانی را می‌بینیم که با آرایش و لباس‌هایی بدن‌نما به‌طور ناخودآگاه بین مردان رقابت ایجاد می‌کنند، یا به بیانی دیگر تبلیغ باروری خودشان را می‌کنند. شاید بتوان گفت برای همین زن‌ها در تلاش‌‌اند تا همواره جوان‌تر و زیباتر به نظر برسند. شاید شنیده باشید که می‌گویند سن خانم‌ها را نپرسید. خب البته این صحنۀ رقابتی که زنان برای مردان به پا می‌کنند خیلی هم به مذاق آقایان خوش نمی‌آید و به رگ غیرت مردانه‌شان برمی‌خورد. همان‌طور که می‌بینید در مورد غیرت مردانه هم پای یک ژن در میان است. البته این رفتار خانم‌ها می‌تواند به ضرر خودشان نیز تمام شود، زیرا ممکن است مرد اطمینان حاصل نکند که جفتش فرزند او را و نه کس دیگری را به دنیا خواهد آورد؛ در نتیجه از او و فرزندش محافظت نمی‌کند.

با اهلی کردن دام‌ها و آغاز کشاورزی، موقعیت زنان به خطر افتاد. فرایند مالکیت زمین گسترش یافت و مشاغلی پدید آمد که به زور بازو نیاز داشتند. به‌این‌ترتیب زنان مزیت و برتری خود را از دست دادند و انگیزۀ ازدواج به‌سوی تأمین نیازهای جنسی سوق یافت. [28] بنابراین زن به‌گونه‌ای تکامل یافت که لذت جنسی را در ازای دستیابی به ثروت، توان حفاظت، جایگاه اجتماعی و سایر ارزش‌های مرد که برای او و بچه‌های احتمالی‌اش سودمند خواهد بود مبادله کند. [29] شاید ضرب‌المثل‌های قدیمی نظیر «آردم به جوال باشه، شوهرم شغال باشه» یا «شوهرم شغال باشه، نونم تو تغار باشه» یادآور این انگیزۀ دیرینۀ زنان برای ازدواج باشد. در واقع، بقا و دسترسی به ثروت و منابعی که در انحصار مردان بود تبدیل به یک امر حیاتی برای زنان شد. علاوه‌بر این، برای مردان نیز فرزندآوری رنگ و بویی تازه پیدا کرد؛ زیرا فرزندان به‌خصوص اگر پسر و قوی‌هیکل بودند عصای دست آنان برای مشاغل یدی (بدنی) می‌شدند. در نتیجه، همۀ این عوامل دست‌به‌دست هم دادند و بازار چندهمسری و البته مردسالاری را گرم‌تر از قبل ساختند.

نمی‌دانم آیا شما هم مانند من وقتی به زن در آینۀ تاریخ نگاه می‌کنید او را ناقص‌العقل (آنچه علمای مدعی دین به آن اعتقاد دارند) می‌یابید یا موجودی صبور، هوشمند و انعطاف‌پذیر! در گونۀ انسان‌ها نظام‌های همسرگزینی از برنامه‌ریزی‌های ژنتیکی پیروی می‌کند، ولی به‌علت ساختار تکامل‌یافتۀ قشر مخ این یادگیری انسان‌هاست که در نهایت بر میراث ژنتیک آنان تأثیر می‌گذارد. [30] گمان می‌کنم وقت آن رسیده که به زنان اجدادی‌مان که از مغزشان به‌جای زور بازو استفاده می‌کردند تبریک بگوییم.

خب، حالا بیاید مخلص کلام تمامی بحث‌های بالا را از بیان سید احمدالحسن بخوانیم. ایشان در صفحۀ فیس‌بوکشان دربارۀ زیست‌شناسی تکاملی، ژنتیک و تعدد زوجات می‌نویسند:

«جنس مؤنث حیوانی (ازجمله جنس مؤنث انسان) از آنجا که کلونی‌ای ژنتیکی است، غالباً به‌دنبال همسری وفادار است تا با او ارتباط برقرار کند؛ اما جنس مذکر حیوانی به‌دنبال شریک مؤنث می‌گردد تا بپذیرد که او از الطاف و مواهبی که [جنس مؤنث] برای ژن‌های خودش و ژن‌های شریکش عرضه می‌کند سودجویی کند... میان جنس مذکر و مؤنث در نوع بشر، در طول این مسیر تکاملی چه‌چیزی حاصل شده است؟

جنس مذکر در طبیعت، به جنسِ مؤنث مکانی امن برای زندگی کردن برای دوری ‌جستن از شکارچی‌ها و غذایی به‌عنوان بیعانه‌ای برای فداکاری و وفادار بودن پیشکش می‌کند تا موافقت جنسِ مؤنث را به دست بیاورد.

اما در این دوران کنونی، ما می‌توانیم بسیاری از رفتارهای دیگر را شاهد باشیم؛ رفتارهایی که در ظرف همان «غرض» ریخته شده و شکل گرفته‌اند؛ یعنی تلاش جنسِ مذکر برای اینکه خودش را به‌عنوان شخصی وفادار به جنسِ ماده عرضه کند و اینکه تنها با او [زندگی را] ادامه خواهد داد. و در عین حال ـ‌همواره‌ـ بقایایی [ژنتیکی] وجود دارد که جنسِ مذکر را به‌سوی انتشار دادن ژن‌هایش و پایبند نبودن به یک مؤنث فرامی‌خوانَد.» 

اما چرا رسول‌الله (ص) در زمان ظهور اسلام به‌جای ترویج تک‌همسری که تضمین‌کنندۀ مساوات میان زنان و مردان بود، به چندهمسری تشویق کردند تاجایی‌که حتی برای تشویق به ازدواج‌های متعدد بیشترین تعداد همسران را نسبت به مردان زمانۀ خود اختیار کردند؟! آیا رسول‌الله (ص) به احساسات پایمال‌شدۀ زنان بی‌اهمیت بود؟ اگر پیامبر اسلام (ص) هم که برترین خلق خدا و اشرف مخلوقات است زن را به دیدۀ غنیمت جنسی می‌نگرد، پس چه‌کسی می‌تواند حامی حقوق ما زنان باشد؟! آیا باید قبول کنیم که اسلام نیز دین مردانه و مردسالاری است؟

 

سرآغاز اسلام و چندهمسری

احتمال می‌دهم با پدیدۀ دردناک زنده‌به‌گور کردن دختران در دوران جاهلیت ـ‌یعنی پیش از ظهور اسلام‌ـ آشنا باشید و امیدوارم دو اصطلاح «نکاح رهط» و «زنان صاحب پرچم‌های سرخ» نیز به گوشتان خورده باشد. ازدواج یا نکاح رهط نوعی از چندشوهری در زمان جاهلیت بوده‌ است. در این نوع ازدواج، گروهی از مردان که نباید بیشتر از ده نفر می‌بودند با یک زن رابطه برقرار می‌کردند و اگر فرزندی به دنیا می‌آمد، آن زن فرزندش را به هریک از مردان که می‌خواست منتسب می‌کرد و او را پدر فرزند خود قرار می‌داد. [31] زنان صاحب پرچم‌های سرخ یا زنان صاحب رایة نیز زنان بدکاره یا کنیزانی بودند که در دورۀ جاهلیت برای خود یا اربابانشان از راه فحشا درآمد کسب می‌کردند و برای شناسایی راحت‌تر بر سردر خانه‌های خود پرچمی سرخ‌رنگ برمی‌افراشتند و به همین نام نیز مشهور شدند. این زنان نیز اگر بچه‌ای را به دنیا می‌آوردند به نظر قیافه‌شناس مراجعه می‌کردند و فرزند را به فردی منتسب می‌کردند. [32] خب البته اگر فرزند پسر بود بر سر به دست آوردن آن درگیری رخ می‌داد و اگر دختر بود احتمالاً توسط مردان به همان سرنوشت شوم دختران معصوم دیگر مبتلا می‌گشت.

اکنون که شما خوانندۀ گرامی با هدف ژنی و اساس زیست‌شناسی تکاملی کاملاً آشنا شدید، می‌توانید به‌راحتی حدس بزنید که انسان دوران جاهلیت در چنین عرصۀ تکاملی محکوم به شکست بود؛ زیرا زنان ممکن بود قبل از اینکه جفت وفاداری را بیابند سرمایۀ خود را با عشق‌بازی‌های زودگذر تباه کنند. نسب‌های مردان نیز نامشخص بود و ممکن بود فرد سرمایه و انرژی‌اش را برای بزرگ کردن فرزند مرد دیگری هدر دهد.

از سوی دیگر، در آن دوران مردانِ بسیاری جان خود را در جنگ‌ها و راهزنی‌ها از دست می‌دادند، درحالی‌که زنان اغلب یا خانه‌نشین بودند یا اینکه به اسارت برده می‌شدند و طبیعتاً از این کشتارها جان سالم به در می‌بردند. جالب است بدانید که این امر باعث شده بود تعداد زنان به مردان تقریباً هفت بر یک باشد. خب، متأسفانه باید بگویم عرب جاهلی که برایش دختر نه نیروی کار محسوب می‌شد و نه می‌توانست در این بازار بی‌شوهری وی را به خانۀ بخت بفرستد و از همه بدتر احتمال داشت دخترش به فحشا کشیده شود و آبرویش را بر باد دهد، راه‌حل خشنونت‌آمیزتر و غیرانسانی‌تر از زنده‌به‌گوری به ذهنش نرسید! اما رسول‌الله (ص) چه چاره‌ای برای این فاجعه اندیشیدند؟! اگرچه می‌دانم تاکنون پاسخ این پرسش را حدس زده‌اید، اما ازآنجاکه بسیاری از مردم از روی ناآگاهی یا دشمنی، معمای چندهمسری پیامبر عظیم‌الشأن اسلام را بارها به رخ مسلمانان می‌کشند، می‌خواهم از زبان نمایندۀ رسمی ایشان (ص) در زمان حال‌حاضر ‌ـ‌یعنی سیداحمدالحسن‌ـ پاسخ آن را ارائه کنم:

«... بسیاری از مردها دختران خود را در خردسالی می‌کشتند؛ پدیده‌ای که به زنده‌به‌گور کردن دختران معروف بود و علت بروز این پدیده افزون ‌شدن زنان در آن جامعه و دست ‌نیافتن بسیاری از آن‌ها به ازدواج و پناه‌ بردن به انجام عمل شهوانی به‌دور از چهارچوب قانون اجتماعی ـ‌مثل ازدواج‌ـ بود.

رسول خدا محمد(ص)قانونی برای سامان‌دهی ارتباط جنسی در چنین جامعه‌ای برای ازدواجِ قانونمند آورد؛ به‌گونه‌ای که نَسَب‌ها از بین نرود. تعدد همسران را با قانونی اجتماعی به‌صورتی تشریع فرمود که در چنین وضعیتِ اجتماعیِ نامتعادلی، کرامت زن را تضمین نماید؛ به‌طوری که زن کالایی ـ‌مثل دارندگان پرچمی که پیش‌تر گفته شد‌ـ برای دست‌به‌دست‌ شدن میان مردان نباشد؛ بلکه به‌عنوان همسر محترمی برای یک مرد تلقی شود که از حقوق قانونی برخوردار است.

قانون تعدد همسران که رسول خدا محمد(ص)آورد، تأثیر بسزایی برای حل این پدیدۀ اجتماعیِ روزافزون از خود برجای گذاشت و فقط در عرض چند سال پدیدۀ زنده‌به‌گور کردن دختران و نیز پدیدۀ زنان با پرچم‌های قرمز مَحو شد. این در خصوص قانون‌گذاری رسول خدا حضرت محمد(ص)برای تعدد همسران در راستای حل مشکلی اجتماعی، یعنی فراوان‌بودن آمار زنان در آن جامعه بود.

اما در خصوص عملکرد شخصی آن حضرت (صلوات خدا بر او) علتش این بود که بیشتر مردها از ازدواج با چند همسر به‌دلیل سختی زندگی، تأمین غذا و مشکلات دیگر، خودداری می‌کردند و اقدام رسول خدا به ازدواج با چند زن ـ‌آن هم با وجود دارایی کم آن حضرت‌ـ تشویقی برای دیگران بود و این عملکردِ آن حضرت از حد و مرزهای زندگی اجتماعی محیطی که در آن زندگی می‌کرد خارج نبود؛ محیطی که بر مردانی که در آن بودند لازم می‌گرداند با چند زن ازدواج کنند تا معضل نسبتِ زیاد ‌بودن زنان به مردان ـ‌به‌صورتی اخلاقی‌ـ حل شود و نیاز بیولوژیکی جنسی زن برطرف، و کرامتش با ازدواج متعدد، حفظ شود.

با این توضیح معتقدم اشکال‌ گرفتن به مردی که با هفت زن ازدواج کرده، درحالی‌که در محیطی زندگی می‌کند که نسبت زنان به مردان هفت به یک است، از مصادیق سفاهت و بی‌خردی است؛ زیرا شما در قرن بیست ‌و ‌یکم در جامعه‌ای زندگی می‌کنی که نسبت زنان به مردان یک به یک است و بیشتر مردان با یک زن ازدواج می‌کنند. ازدواج شما با هفت زن در زمان خودت و در جامعۀ خودت اشتباه است و ازدواج آن مرد نیز با یک زن در زمان و جامعۀ خودش درست نبود و حتی خطایی بزرگ‌تر بود و ویران‌کنندۀ جامعه محسوب می‌شد؛ زیرا مسبب پدیده‌هایی مثل زنده‌به‌گور کردن دختران و زنان پرچم‌دار می‌شد.» [33]

بنابراین از دیدگاه اجتماعی، قانون چندهمسری و اقدام پیامبر اسلام (ص) برای به همسری گرفتن چند زن در آن زمان نشان‌دهندۀ اوج حکمت در دین الهی است. البته ناگفته نماند که چهار همسر برای مردانی که به اَشکال مختلف و بدون سرمایه‌گذاری و هزینۀ زیادی از زنان کام می‌گرفتند برای خودش قطعاً یک محدودیت و مانعی برای شهوت‌رانی محسوب می‌شد!

بنابراین، اگر با تمام این توضیحات هنوز هم به راه‌حلی که رسول‌الله (ص) پیش پای جامعه قرار دادند اعتراض دارید، پیشنهاد می‌کنم حتماً سری به تاریخ دوران جاهلیت بزنید. دورانی که مردان عربِ جاهل، زنانی را که به کنیزی می‌گرفتند به یکدیگر قرض یا کرایه می‌دادند، یا اینکه همسرانشان را با یکدیگر معاوضه می‌کردند. زنان با مرگ شوهرانشان همراه با سایر اموال به ارث می‌رسیدند یا به‌جای مهریه مبادله می‌شدند. آیا تمامی این‌ها تجاوز به جسم و روح زنان نبود؟ زنان عرب، وفاداری مرد را به خواب هم نمی‌دیدند... و شاید در تخیلشان هم نمی‌گنجید روزی برسد که دختران برای انتخاب مرد زندگی‌شان حق انتخاب داشته باشند. [34] دردناک‌تر از همۀ این‌ها هم که زنده‌به‌گوری نوزادان بی‌گناه بود... .

کافی است تصور کنید در زمانۀ ما شوهری زیرپای زنی را که پس از نه ماه بارداری با درد و رنج فراوان زایمان می‌کند، گودالی حفر کرده است تا اگر نوزاد دختر باشد، آن گودال را تبدیل به گورش کند. به‌عنوان یک غریبه و نه یک مادر می‌توانید دیدن چنین صحنه‌ای را تحمل کنید؟! به خدا که محال است صدای گریۀ آن نوزاد را تا آخر عمرتان فراموش کنید... ما در زمان آغاز اسلام نبوده‌ایم، اما چطور می‌توانیم بدون درک شرایط آن زمان به قانون چندهمسری که روح لطیف زنانه‌مان را می‌خراشد ایراد بگیریم؟! آیا گمان می‌کنید زن عرب اجازه داشت که احساس داشته باشد؟! جایی که زخم‌های کاری به روح یک زن وارد شده است، ابداً چنین خراش‌هایی توجه وی را به خود جلب نمی‌کند، درحالی‌که باید خون‌دل می‌خورد و دم برنمی‌آورد. شاید آن زمان که پیامبر اسلام (ص) چنین حق و حقوقی را به زن می‌داد، آن جامعۀ زنانِ خوشبختی که به اسلام پناه آورده بودند به ذهنشان هم خطور نمی‌کرد که روزی زنی در قرن بیست و یکم جسارت به خرج داده و به همسری که سرش هوو آورده است اعتراض کند! یا پیامبری را که بیش از یک زن گرفت آه و نفرین کند!

آری، حضرت محمد (ص) به زنی کرامت بخشید که تا پیش از آن حتی توان محافظت و در آغوش گرفتن نوزاد محکوم به مرگش را نداشت... زنی ‌که هنوز از شدت دردهای زایمان آرام نگرفته، باید درد جانکاه ذبح احساسات مادرانه‌اش را به جان می‌خرید... بنابراین اصلاً گمان نکنیم زمانی که اسلام ظهور کرد زنان در برابر قانون چندهمسری قد علم کردند و اسلام را محکوم کردند که این چه بی‌عدالتی است که در حق ما روا داشته‌اید!

اما همان‌طور که پیش‌تر نیز بیان کردم چندهمسری در دوران کنونی ما آسیب‌های فراوانی را به‌دنبال دارد. در واقع، داروی نجات‌بخش زنان اجدادی ما اکنون زهری است که به جان ما زنان امروزی می‌ریزند. اما آیا پیامبر اسلام (ص) زنان و حتی مردان زمانۀ ما را ـ‌که زیر سایۀ چندهمسری آسایش را تجربه نمی‌کنند‌ـ فدای زنان جامعۀ خود کرده است؟! قطعاً این از انصاف به دور است. می‌دانید این مشکل از کجا آب می‌خورد؟ ازآنجایی‌که اصل و اساس دین این است که در هر جامعۀ دینی حاکم نیز باید منتخب دین باشد تا براساس شرایط زمانۀ خودش حکومت کند [35] و اگر این اصل رعایت نشود قطعاً در جامعه به مشکل برمی‌خوریم. پیامبر (ص) برای دوران پس از خود و ازجمله زمانۀ ما وصیت ارزشمند خویش را به یادگار گذاشته‌اند و تأکید کرده‌اند که راه برون‌رفت از سرگردانی چنگ زدن به وصیت ایشان (ص) است؛ [36] زیرا در آن وصیت جانشینان خود را تا زمانۀ ما معرفی کرده‌اند. اما سؤال اساسی این است که آیا ما به جانشین پیامبر برای حل مشکلات جامعه مراجعه کرده‌ایم یا نه؟! بنابراین وقت آن رسیده است که ما نیز با اسلام از در انصاف وارد شویم.

 

نظام همسرگزینی در بازگشت اسلام

شاید برایتان جالب باشد که از نظر من اتفاقاً اسلام مدافع تک‌همسری است و چندهمسری را در شرایط خاصی تجویز می‌کند و قطعاً در آن شرایط خاص، این امر از آسیب‌هایی جلوگیری می‌کند که مضرّات آن در مقابلش ناچیز شمرده می‌شود. آیا می‌توانیم بگوییم فرد مریضی که تومور مغزی دارد تحت عمل جراحی قرار نگیرد، چون داروی بیهوشی عوارض فراوانی به‌دنبال دارد؟ البته که خیر؛ زیرا در چنین شرایطی نجات جان آن فرد قطعاً مهم‌تر از عوارض داروی بیهوشی خواهد بود. بنابراین نجات یک جامعۀ مریض هم در برابر آسیب‌های چندهمسری باید در اولویت قرار بگیرد.

اما شاید برایتان جالب باشد چطور می‌خواهم اثبات کنم که اسلام مدافع تک‌همسری است! مهم‌ترین دلیلی که می‌خواهم به آن اشاره کنم وجود مرزهایی است که اسلام بین زن و مرد نامحرم قرار می‌دهد. پیش‌تر هم بیان کردم در زمانۀ ما چندهمسری ممکن است از یک رابطۀ عاطفی خارج از چهارچوب خانواده سرچشمه بگیرد؛ اما اگر مردان و زنان به دستورات دین پایبند باشد اصولاً چنین رابطۀ عاطفی شکل نخواهد گرفت تا به ازدواج دوم ختم شود. امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند: «فروبستن چشم‌ها [از نامحرم]، بازدارندۀ خوبی از شهوت‌ها و خواهش‌های نفسانی است.» [37] و حتی این عمل را از برترین عبادت‌ها برمی‌شمارند. [38] اسلام در این زمینه آن‌چنان سخت‌گیرانه عمل می‌کند که مردان را حتی از نگاه به موی زن نیز منع کرده است. [39] پیامبر اسلام (ص) می‌فرمایند: «کسی که چشمان خود را از نگاه حرام به زنی پُر کند، خدای بزرگ و بلندمرتبه در روز قیامت چشمان او را با میخ‌های آتشین پر کرده و از آتش انباشته می‌سازد تا حساب مردم به پایان رسد، آنگاه فرمان می‌دهد که او را به آتش جهنم برند.» [40] آیا می‌توان گفت اسلام با چنین مرزهایی که قرار داده است مدافع حقوق تک‌همسری نیست؟! آن‌قدر احادیث و احکام در خصوص مرزبندی بین زن و مرد بسیار است که از حوصلۀ این بحث خارج است.

حضرت امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «هرگاه فردی از شما زنی را دید و به شگفت آمد به نزد همسرش رود، زیرا نظیر آنچه دیده است در همسر خود او نیز هست، پس شیطان را به دل خود راه ندهد و چشم خود را از آن زن برگرداند؛ و اگر همسر ندارد دو رکعت نماز بخواند و بسیار حمد خدا گوید و بر پیامبر و آل او صلوات فرستد و آنگاه از خداوند درخواست کند که از فضل خویش [همسری] عطایش فرماید، خداوند هم از روی مهر و رأفت خود نیاز او را برطرف می‌سازد.» [41] آیا امیرالمؤمنین (ع) فرموده‌اند به خواستگاری آن زن برو تا وارد گناه نشوی یا مرد را تشویق می‌کند که از او فاصله گرفته و به‌سوی همسرش بازگردد؟! نمی‌دانم اسلام دیگر با چه زبانی باید از حقوق ما زنان امروزی که خواستار وفاداری همسرانمان هستیم دفاع کند؟! در نتیجه، بد نیست مردانی که به‌دلیل اعتقادات مذهبی به چندهمسری گرایش پیدا می‌کنند، کمی در اصل اسلام تحقیق و تفکر کنند. با اطمینان می‌توانم بیان کنم که اگر در صحبت کردن، نگاه کردن و برقراری رابطه با جنس مخالف به دستورات اسلام عمل کنیم آمار چندهمسری و صدالبته خیانت‌های زناشویی -که جزو روابط نامشروع قلمداد می‌شوند- نزدیک به صفر می‌رسد.

نگاهی به جامعۀ کنونی که در آن زندگی می‌کنیم کافی‌ است به ما اثبات کند که علمای دین اسلام را وارونه به خوردمان داده‌اند. اینان که از ترس شهوت مردان، زنان را در پستوی خانه نهان می‌کنند و با اجبار چادر بر سر زنانی می‌کشند که در کشمکش اجبارهای تاریخ از پای درآمده‌اند و چندهمسری را علی‌رغم آسیب‌های آن ترویج می‌کنند، بازماندگان دوران جاهلیتی هستند که به شیوه‌ای نوین بر طبل رسوایی خویش می‌کوبند.

 

سخن پایانی

زنان رنج‌کشیدۀ تاریخ برای بقای بشریت خون‌جگرها خوردند؛ اما درست زمانی‌ که مردان اجدادی‌مان را تاریخچۀ تکاملی و ژن‌های خودخواهی چنان مسخ کرده بود که احساسات زنانه را سرمی‌بریدند، مردی از جنس انسان، تکیه‌گاهی برای خستگی‌های زن در مصاف با تاریخ جاهلیت شد. چندهمسری ارمغان اسلام نیست. اسلام برای زن دین نیست بلکه پناهگاهی است که به او امان می‌دهد. سال‌ها به ما دروغ گفته‌اند که اسلام دین مردسالاری است، که در اسلام مردان می‌توانند هم خدا را داشته باشند و هم خرما را، که زنان جنس دست دومی هستند که برای مرد غنیمت جنسی محسوب می‌شوند. دروغ گفته‌اند... همان کسانی که قوانین چندهمسری در اسلام چنان اغوایشان کرده است که هنوز هم در قرن بیست و یکم آن را تبلیغ می‌کنند و با چنگ‌ودندان به این قانون و نه احکام دیگر اسلام پایبندند.

حکایت علمای امروزی حکایت آن مردی است که زنش هر روز نماز صبح او را بیدار می‌کرد. مرد که اصلاً دلش نمی‌خواست از خواب نازش دست بکشد، به زنش گفت: «بس است دیگر مرا بیدار نکن خودت تنها نماز بخوان.» زن به او گفت: «نماز دستور دین است!» مرد در جواب با لحن تهدیدآمیزی گفت: «گرفتن چهار زن هم برای من دستور دین است...» زن که جوابی برایش نداشت گفت: «دستورات دین را رها کن... بخواب عزیزدلم بخواب... .»

در پایان چه می‌توانم بگویم جز اینکه ای کاش ما زنان از اسلام کینه نکنیم؛ زیرا اسلام ناجی مادران و دختران تاریخ بوده است؛ و ای کاش مردانی که به ازدواج‌های متعدد تصمیم می‌گیرند به چالش‌ها و آسیب‌های چندزنی که دامن‌گیر تمام خانواده خواهد شد، آگاه شوند و حجت زمان خود را الگوی انسانی خویش قرار دهند. کلام سید احمدالحسن به‌وضوح به ما نشان می‌دهد چندهمسری در دنیای کنونی -که نسبت زنان به مردان تقریباً برابر است- دنیاطلبی محسوب می‌شود؛ زیرا ایشان در پاسخ به سؤال «آیا امکان دارد که احمدالحسن طالب دنیا باشد؟» این‌گونه پاسخ می‌دهند:

«...چه بسا برخی از آنان، دنیا را با بازداشتن شهوت جنسی خود طلب کنند. درحالی‌که من پیش از دعوت، فقط با یک همسر ازدواج کردم که مادر فرزندانم است و فردی به‌جز او را در زندگی‌ام نمی‌شناسم؛ چه با ازدواج دائم و چه موقت، پس طلب دنیا در این مسئله کجاست؟» [42]

پانویس‌ها:

  1. [1]  رحمانیان ملیحه، ظهیری‌نیا مصطفی، رستگار یاسر. مطالعه‌ی پدیدارشناختی تجربۀ زیستۀ زنان در خانواده‌های چندهمسر. مطالعات اجتماعی روان‌شناختی زنان. دوره 21، شماره 4 - شماره پیاپی 77، دی 1402.

  2. [2]  ابن أبي‌جمهور. عوالي اللئالي العزيزية في الاحاديث الدينية. ج 1، ص 277 ح 106 و ج 4، ص 114، ح 177".

  3. [3]  عرب سعید، دانشمند بدرالسادات، پودینه زهرا، ثامتی ناهید، میرگل احمد، باباخانلو اشرف. بررسی میزان بهزیستی روان‌شناختی و سازگاری زناشویی و رضایت از زندگی در بین خانواده‌های چند همسری و تک‌همسری. مشاوره و روان‌درمانی خانواده.

    [Internet].  1394؛5(2 ):80-96. Available from: https://sid.ir/paper/519296/fa

  4. [4]  اسمعیلی قاسم، افشانی سیدعلیرضا، فلاح محمدحسین، وزیری سعید. کاوشی کیفی از علل و زمینه‌های شکل‌گیری چندهمسری مردان. پژوهش های روان‌شناسی اجتماعی.

    [Internet]. 1398؛9(34 ):63-82. Available from: https://sid.ir/paper/207258/fa

  5. [5]  اسعدی، خانواده و حقوق آن، ۱۳۸۷ش، ص۳۱۶–۳۲۳؛ طباطبائی، تعدد زوجات و مقام زن در اسلام، بی‌تا، ص۴۰.

  6. [6]  جاوید محمدجواد. از فرهنگ چندهمسری تا حقوق چند همسری. زن در فرهنگ و هنر دوره 2 پاییز 1389 شماره 1.

  7. [7]  اسمعیلی قاسم، افشانی سیدعلیرضا، فلاح محمدحسین، وزیری سعید. کاوشی کیفی از علل و زمینه‌های شکل‌گیری چندهمسری مردان. پژوهش های روان‌شناسی اجتماعی.

    [Internet]. 1398؛9(34 ):63-82. Available from: https://sid.ir/paper/207258/fa

  8. [8]  عنایت حلیمه، قلیچی گلاره. دلایل چند‌زنی در نظام معنایی زن دوم (مطالعه موردی شهرستان ملکشاهی استان ایلام) جامعه‌شناسی فرهنگ و هنر. زمستان 1399. شماره 4.

  9. [9]  عرب سعید، دانشمند بدرالسادات، پودینه زهرا، ثامتی ناهید، میرگل احمد، باباخانلو اشرف. بررسی میزان بهزیستی روانشناختی و سازگاری زناشویی و رضایت از زندگی در بین خانواده های چند همسری و تک همسری. مشاوره و روان درمانی خانواده[Internet]. 1394؛5(2 ):80-96. Available from: https://sid.ir/paper/519296/fa

  10. [10]  سلطانی رنانی محمد. بررسی شرایط و زمینه‌های جواز چندهمسری در قرآن کریم.

  11. [11]  محمدی نعیما، آسکانی خان محمد. مطالعه سلامت روانی مردان با تأکید بر سنت چندهمسری در شهرستان سرباز. زن در فرهنگ و هنر (پژوهش زنان)

    [Internet]. 1394؛7(2):257-268. Available from: https://sid.ir/paper/514317/fa

  12. [12]    AL-Sherbiny, Ahmad (2005) “The Case of firdt wife in polygamy”. Arab Psynet Journal. NO 8. November. PP:18-26.

  13. [13]  اسمعیلی قاسم، افشانی سیدعلیرضا، فلاح محمدحسین، وزیری سعید. کاوشی کیفی از علل و زمینه‌های شکل‌گیری چندهمسری مردان. پژوهش های روان‌شناسی اجتماعی.

    [Internet]. 1398؛9(34 ):63-82. Available from: https://sid.ir/paper/207258/fa

  14. [14]  عنایت حلیمه، قلیچی گلاره. دلایل چند‌زنی در نظام معنایی زن دوم (مطالعه موردی شهرستان ملکشاهی استان ایلام) جامعه‌شناسی فرهنگ و هنر. زمستان 1399. شماره 4.

  15. [15]  اسمعیلی قاسم، افشانی سیدعلیرضا، فلاح محمدحسین، وزیری سعید. کاوشی کیفی از علل و زمینه‌های شکل‌گیری چندهمسری مردان. پژوهش های روان‌شناسی اجتماعی.

    [Internet]. 1398؛9(34 ):63-82. Available from: https://sid.ir/paper/207258/fa

  16. [16]  Elbedour, S., Bart, W., & Joel, H. (2007). The relationship between monogamous/ polygamous family structure and the mental health of Bedouin Arab adolescents. Journal of Adolescence, 30, 213-230.

  17. [17]  ابراهیمی خیرآبادی جواد، محمدی نعیما، ناظرزاده کرمانی فرناز. بررسی نگرش شهروندان تهرانی نسبت به موقعیت اجتماعی فرزندان در خانوده‌های چندهمسر. خانواده‌پژوهی، سال چهارم، زمستان 1387، شماره 16.

  18. [18]  سید احمدالحسن. پاسخ های فقهی مسائل متفرقه، ج 4، ص 79-91. Available from: https://almahdyoon.co

  19. [19]  پیام منتشر‌ شده در صفحۀ رسمی فیس‌بوک سید احمدالحسن، به‌تاریخ 24 فوریه 2019

    https://www.facebook.com/Ahmed.Alhasan.10313/posts/2003079943072992

  20. [20]  ریان کریستوفر، جفا ساسیلدا. سرشت جنسی انسان: فراز و نشیب روابط جنسی از ماقبل تاریخ تا امروز. 1391. جفا: ترجمۀ مهبد مهدیان.

  21. [21]  اسمعیلی قاسم، افشانی سیدعلیرضا، فلاح محمدحسین، وزیری سعید. کاوشی کیفی از علل و زمینه‌های شکل‌گیری چندهمسری مردان. پژوهش های روان‌شناسی اجتماعی.

    [Internet]. 1398؛9(34 ):63-82. Available from: https://sid.ir/paper/207258/fa

  22. [22]  دشتیانه سوده، زارع شیوا، خرم دل کاظم. چندهمسری و پیامدهای روانی-اجتماعی آن برای زنان (یک مقاله مروری سیستماتیک مبتنی بر تبیین‌های زیست-روانی تکاملی). روان‌شناسی و روان‌پزشکی شناخت. [Internet]. 1400؛8(5 ):39-55. Available from: https://sid.ir/paper/962393/fa

  23. [23]  دشتیانه سوده، زارع شیوا، خرم دل کاظم. چندهمسری و پیامدهای روانی-اجتماعی آن برای زنان (یک مقاله ی مروری سیستماتیک مبتنی بر تبیین های زیست-روانی تکاملی). روان‌شناسی و روانپزشکی شناخت. [Internet]1400؛8(5):39-55. Available from: https://sid.ir/paper/962393/fa
  24. [24]  ر.ک: منبع 17.

  25. [25]  ریان کریستوفر، جفا ساسیلدا. سرشت جنسی انسان: فراز و نشیب روابط جنسی از ماقبل تاریخ تا امروز. 1391. جفا: ترجمۀ مهبد مهدیان.

  26. [26]  همان

  27. [27]  سلطانی رنانی محمد. بررسی شرایط و زمینه‌های جواز چندهمسری در قرآن کریم.

  28. [28]  پیام منتشر‌ شده در صفحۀ رسمی فیس‌بوک سید احمدالحسن، به‌تاریخ 24 فوریه 2019

    https://www.facebook.com/Ahmed.Alhasan.10313/posts/2003079943072992

  29. [29]  ریان کریستوفر، جفا ساسیلدا. سرشت جنسی انسان: فراز و نشیب روابط جنسی از ماقبل تاریخ تا امروز. 1391. جفا: ترجمۀ مهبد مهدیان.

  30. [30]  عارف نظری مسعود، مظاهری محمدعلی. سبک‌های دلبستگی و شیوه همسرگزینی (چندهمسری - تک همسری). خانواده‌پژوهی[Internet]1384؛1(4):393-405. Available from: https://sid.ir/paper/448542/fa 

  31. [31]  منتظری مقدم حامد. گونه‌های ازدواج در عصر جاهلی. تاریخ اسلام در آینه پژوهش زمستان 1384 - شماره 8، صفحات 127-156.

  32. [32]  جواد علی. المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام. دار العلم للملايين . 1391. ج‌۹، ص‌۱۳۹.

  33. [33]  ر.ک: منبع 15.

  34. [34]  در برابر اعرابی که دختر را ننگ می‌دانستند و حقی برای انتخاب سرنوشت خود نداشتند، رسول‌الله (ص) نظر حضرت فاطمه (س) را می‌پرسیدند و این اوج روشن‌فکری ایشان (ص) است. از امام علی (ع) نقل شده است که به نزد رسول‌الله (ص) رفتند و فرمودند: یا رسول‌الله، فاطمه را به ازدواج من در می‌آوری؟ فرمود: یا علی، قبل از تو چند نفر از مردان این تقاضا را داشتند، ولی هریک را به فاطمه گفتم کراهت و ناخشنودی را در چهره‌اش دیدم، شما صبر کن تا من نزد او بروم و برگردم. آن حضرت وارد بر فاطمه (علیهاالسلام) شدند و فرمودند: ‌‌ای فاطمه! حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) عرضه داشتند: لبیک یا رسول‌الله! فرمود: علی بن ابی‌طالب کسی است که تو قرابت و فضیلت و سبقت در اسلام او را می‌دانی، من از خدای سبحان خواسته‌ام که تو را برای بهترین و محبوب‌ترین خلق خود تزویج کند. علی درباره ازدواج با تو با من صحبت کرده است، تو چه صلاح می‌دانی؟ فاطمه (علیهاالسلام) ساکت شد و صورت خود را از پیامبر خدا بر نگردانید. رسول خدا رضایت فاطمه را از صورتش دریافت، لذا برخاست و فرمود: اللَّه اکبر! سکوت فاطمه دلیل بر رضایت اوست Available from: http://lib.eshia.ir/27725/1/257/%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%8A

  35. [35]  امام صادق (ع) خطاب به مفضل فرمودند: به درستی که من تو را خبر می‎دهم که دین و ریشه دین همانا مردی است و آن مرد همان یقین و همان ایمان و او همان امام امت خود و (امام) و اهل زمان خود است. پس کسی که او را شناخت، خدای و دینش را شناخته و کسی که او را انکار کرد، خدای و دینش را انکار کرده و کسی که نسبت به او نادان بود، نسبت به خدای و دینش جاهل است، دین خدا و احکام و شریعتش تنها با آن امام شناخته می شود. (بحار الانوار، جلد ۲۴، صفحه ۲۸۶).

  36. [36]  برای اطلاعات بیشتر می‌توانید به کتاب «وصیت مقدس، نوشتار بازدارنده از گمراهی» نوشتۀ سیداحمدالحسن مراجعه کنید. Available from: https://almahdyoon.co

  37. [37]  عبدالواحد تمیمی آمدی. غرر الحکم و درر الکلم، ج 1، ص 394.

  38. [38]  حسين الطباطبايي البروجردي. جامع الاحادیث الشیعه، ج ۱۳، ص ۳۲۳.

  39. [39]  امام رضا (ع) می‌فرمایند: «بر مؤمنان حرام است که به موی زنان شوهردار و غیر شوهردار نگاه کنند چراکه موجب تحریک شهوت و کشیده شدن به فساد می‌شود.» (بحارالانوار، ج ۱۰۱، ص ۳۴).

  40. [40]  مجلسی محمدباقر بن محمدتقی. بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۶۶.

  41. [41]  مجلسی محمدباقر بن محمدتقی. بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۱۱۵.

  42. [42]    سید احمدالحسن، در محضر عبد صالح. ج ۲. ص ۱۱۵. https://almahdyoon.co

کلیدواژه‌ها

پیامبر اسلام تمدن اسلامی چندهمسری تک‌همسری اسلام و خانواده عدالت در خانواده روان‌شناسی خانواده زیست‌شناسی جنسی ساختار خانواده زن در اسلام کرامت انسانی خانواده پایدار نقد مردسالاری

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما