چرا مهدی؟ چرا یمانی؟ چرا احمد الحسن؟
چکیده
چکیده
ظهور منجی جهانی آموزهای مشترک در ادیان است که در اسلام نیز با نشانههایی مشخص شده است. این مقاله با نگاهی اجمالی، ظهور سید احمد الحسن را بهعنوان یمانی موعود و فرستادهای از جانب امام مهدی (ع) تبیین میکند. با استناد به روایات، او نهتنها زمینهساز دولت عدل الهی است، بلکه با دلایل سهگانۀ «نص»، «علم» و «دعوت به حاکمیت خدا» بهعنوان حجت الهی و خلیفۀ خدا معرفی میشود. تحقق علائم ظهور، تطابق ادعای او با وصیت پیامبر (ص)، و فراوانی رؤیاهای صادقه مؤمنان در تأیید حقانیت ایشان، و... همگی نشانههای صدق دعوت او هستند. سید احمد الحسن با دعوتی جهانی، دلایل ویژهای برای مخاطبان گوناگون از شیعه تا بیخدایان ارائه کرده است.
مقدمه
ظهور منجی جهانی، ازجمله آموزههای مشترک ادیان و مذاهب است. در متون دینی شیعه و اهلسنت و کتاب مقدس، علائمی برای ظهور منجی ذکر شده که تحققشان، از نزدیک شدن به ساعت صفر و ظهور منجی جهانی خبر میدهد. در این نوشتار به صورت اجمالی توضیح داده میشود که چرا سید احمد الحسن همان منجی موعود جهانی و زمینهساز دولت امام مهدی (ع) و فرستادۀ از سوی ایشان، و همچنین فرستادۀ عیسی مسیح (ع) و ایلیای نبی (ع) است. ایشان به امر و با تأیید امام مهدی (ع) آغازگر دعوتی علمی-اعتقادی، با ارائۀ دلایل محکم و حکیمانه است و هدف اصلی آن، شناساندن دین حقیقی خدا و زمینهسازی برای پادشاهی خداوند است، و از آنجا که دعوت او جهانی است، مخاطبش همۀ اقشار جامعه با همۀ اعتقادات، اعم از شیعه، سنی، مسیحی، یهودی، و حتی بیخدایان است؛ و برای هر گروه، دلایلی متناسب با آنان ارائه کرده و برای اهل ادیان و مذاهب، از کتابهای خودشان برایشان دلیل آورده است.[1]
در ادامه، به اختصار دلایل فراخوان مهدوی سید احمد الحسن برای هریک از شیعیان، اهلسنت، اهل کتاب، و بیخدایان بیان میشود:
علائمی که در روایات اسلامی برای ظهور منجی ذکر شده محقق شدهاند مانند: ورود آمریکا به عراق در سال 2003،[2] برگزاری انتخابات در عراق،[3] براندازی حاكم مصر،[4] خلع پادشاهان عرب از پادشاهی،[5] مرگ پادشاهی به نام عبدالله،[6] نمایان شدن کف دستی در آسمان،[7] خرابی دیوار مسجد کوفه،[8] اختلاف در شیعه،[9] آشکار شدن ملخهای قرمز بهطور بیسابقه،[10] نزولات آسمانی در غیر فصل آن،[11] گرمای بیشازحد زمین،[12] شیوع انحرافات جنسی،[13] ظهور افرادی قسیالقلب با پرچمهای سیاه (داعش)،[14] فتنه و آشوب و کشتار در شام و فرار حاکم آن،[15] بمباران روستای حرستا در سوریه،[16] و... و مهمتر از همۀ اینها ظهور یمانی.
یمانی موعود مهمترین علامت حتمی ظهور امام مهدی(ع) است که در منابع شیعه و اهلسنت از او به فراوانی یاد شده است. امام صادق(ع) فرمود:
«پیش از قیام قائم، پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.»[17]
امام باقر(ع) دربارۀ یمانی (ع) فرمود:
«هیچ پرچمی هدایتگر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم هدایت است، زیرا شما را بهسوی صاحبتان دعوت میکند... بر هیچ مسلمانی جایز نیست که از او سرپیچی کند... او بهسوی حق و صراط مستقیم دعوت میکند.»[18]
در سال 2002 میلادی، این علامت مهم به صورت علنی، با ظهور مردی از آلمحمد (ص)، یعنی سید احمد الحسن، در سرزمین عراق و در میان سکوت و سانسور عمدی رسانههای خبری، به وقوع پیوست. عجیب نیست که این خبر به گوش بسیاری از افراد نرسیده باشد، زیرا طبق روایات، دعوت امام مهدی (ع) شبیه جدش رسول خدا (ص) غریبانه و همراه با مخالفت بزرگان است.[19] ازاینرو، یمانی به عنوان آغازگر دعوت امام مهدی (ع) و قائم به امر ایشان، ظهوری غریبانه و با یارانی اندک داشت.
سید احمد الحسن بیان کرده که او همان یمانی وعدهدادهشده در متون دینی و قائمی است که برای زمینهسازی دولت عدل الهی امام مهدی (ع) دعوت میکند. اما یمانی را چگونه باید شناخت؟ نامش، نسبش، اوصاف ظاهریاش، محل تولد و قیامش و راه شناختش چیست؟ اینها سؤالاتی است که پاسخ آن بیش از هزار سال سربهمهر مانده بوده و از اسرار اهلبیت (ع) تلقی میشد تا خود یمانی با ظهورش پرده از این راز سربهمهر بگشاید، تا هم نشانهای از علم الهی او باشد و هم با کتمان امر او تا موعدش، نقشۀ حرکت او از دسیسههای پیشطراحیشدۀ دشمنان محفوظ بماند.
اهلبیت (ع) برای یمانی، اوصافی را ذکر کردهاند که نشان میدهد یمانی معصوم است؛ زیرا او را دعوتکننده به حق و راه راست و پرچم او را پرچم هدایت معرفی کردهاند و اینها اوصاف معصومان است؛ زیرا دعوت به حق و هدایت به راه مستقیم جز از طریق عصمت ممکن نیست؛ زیرا مستقیم بودن به معنای نبود انحراف و خطا در هدایت امت است که لازمهاش این است که دارندۀ چنین اوصافی هیچگاه امت را به گمراهی نکشاند و آنها را از مسیر هدایت خارج نکند؛ اما غیرمعصوم هرقدر هم که صالح باشد، احتمال بروز خطا و انحراف از او وجود دارد و نمیتوان تضمین داد که در هدایتگری به حق و دعوت به راه راست گرفتار انحراف نشوند.[20] و اما هویت یمانی به عنوان شخصیتی معصوم چیست؟
برای پاسخ به این سؤال، لازم است ابتدا مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) را شناخت:
براساس روایات متواتر در منابع حدیثی شیعه و اهلسنت - که البته به دست سید احمد الحسن رمزگشایی شدند - پس از وفات امام مهدی(ع)، دوازده مهدی از نسل ایشان، یکی پس از دیگری، حاکمان و وارثان زمین خواهند شد. این دوازده مهدی، معصوم و از حجتهای الهی هستند.[21]
رسول خدا (ص) در وصیت شب وفاتش در معرفی اوصیای خود نام دوازده امام پس از خود و نام اولین مهدی از فرزندان امام دوازدهم را ذکر فرموده که در اینجا خلاصۀ این وصیت مقدس نقل میشود. شیخ طوسی از امام صادق (ع) و ایشان از پدرانش نقل میکند که رسول خدا (ص) در شبی که وفاتشان در آن بود، به امام علی (ع) فرمود:
«يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً سَمَّاكَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سَمَائِهِ عَلِيّاً الْمُرْتَضَى وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الصِّدِّيقَ الْأَكْبَرَ وَ الْفَارُوقَ الْأَعْظَمَ وَ الْمَأْمُونَ وَ الْمَهْدِيَّ فَلَا تَصِحُّ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ لِأَحَدٍ غَيْرِكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي عَلَى أَهْلِ بَيْتِي حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَلَى نِسَائِي فَمَنْ ثَبَّتَّهَا لَقِيَتْنِي غَداً وَ مَنْ طَلَّقْتَهَا فَأَنَا بَرِيءٌ مِنْهَا لَمْ تَرَنِي وَ لَمْ أَرَهَا فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي- فَإِذَا حَضَرَتْكَ الْوَفَاةُ فَسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحَسَنِ الْبَرِّ الْوَصُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ الزَّكِيِّ الْمَقْتُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ ذِي الثَّفِنَاتِ عَلِيٍّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى الْكَاظِمِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ الرِّضَا فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الثِّقَةِ التَّقِيِّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ النَّاصِحِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلمحمد ع فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ.»[22]
«ای ابوالحسن، صحیفه و دواتی حاضر کن. پس رسولالله (ص) وصیتش را املاء کرد تا به اینجا رسید. پس فرمود: ای علی، به زودی پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدی خواهند بود. پس تو ای علی، اولین دوازده امام هستی. خداوند تو را در آسمانش علیّ مرتضی و امیرالمؤمنین و صدّیق اکبر و فاروق اعظم و مأمون و مهدی نامید. پس این اسمها برای کسی غیر از تو صحیح نیست.
ای علی، تو وصیّ من بر زنده و مردهٔ اهلبیتم و بر زنانم هستی. پس هریک از آن زنها را تو تثبیت کنی فردا مرا ملاقات میکند و هر که را تو طلاق دهی من از او بیزارم؛ در عرصهٔ قیامت مرا نمیبیند و من او را نمیبینم. و تو پس از من جانشین من بر امتم هستی؛ پس وقتی وفاتت رسید آن را تسلیم کن به پسرم حسن نیکوکار صلهدهنده؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرم حسین شهید پاک مقتول؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش سرور عبادتکنندگان، صاحب پینهها؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش محمد باقر؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش جعفر صادق؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسری موسی کاظم؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش علی رضا؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش محمد ثقهٔ تقی؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش علی ناصح؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش حسن فاضل؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به محمد نگهبان میراث آلمحمد (علیهم السلام). پس این دوازده امام هستند. سپس بعد از او دوازده مهدی هستند. (پس هنگامی که وفاتش رسید) باید آن را تسلیم کند به پسرش اولین مقرّبان، که سه نام دارد: یک نام مانند نام من و پدرم و آن عبد الله است، و احمد، و اسم سومش المهدی است. او اولین مؤمنان است.»
در این حدیث، که تنها وصیت بهجامانده از رسول خدا(ص) در آستانۀ وفاتشان و معرفینامۀ رسمی اوصیای ایشان است، مهدیین دارای مقام وصایت و ولایت معرفی شدهاند، لذا حجتهای معصوم خدا هستند. در این حدیث، احمد که اولین وصی امام مهدی و نزدیکترین فرد به ایشان و در واقع وزیر ایشان است، ملقب به اولین مؤمنان شده است و این وصف اشاره به این دارد که احمد، اولین مؤمن به امام مهدی (ع) به هنگام قیام امام مهدی است و برای اینکه وصف اولین مؤمنان بر او صدق کند، لازم است که پیش از آغاز قیام امام مهدی(ع)، در میان امت حضور داشته باشد؛ و صالحترین شخص برای تصدّی نقش زمینهساز ظهور و فرستادۀ صاحب الزمان (ع) باشد.
در روایتی نیز از او با عنوان مهدیای یاد شده که با او بیعت میشود. حذیفةبن یمان میگوید:
«از رسول خدا (ص) شنیدم که مهدی را ذکر میکرد و اینکه بین رکن و مقام با او بیعت میشود که اسم او احمد و عبدالله و مهدی است و اینها سه نام او هستند.» (الغیبة طوسی، ص ۵4 و 4۷۰).
با توجه به اینکه یمانی شخصی معصوم است که صاحب تنها پرچم هدایت بوده و مردم را به صاحب الزمان (ع) دعوت میکند، لزوماً او باید همان مهدی اول (احمد در وصیت رسول خدا) باشد؛ چون بعد از چهاردهمعصوم نخستین کسی که میتوانیم عصمت و وصایت او را بشناسیم، مهدی اول از مهدیین دوازدهگانه است؛ بنابراین یمانی همان احمد در وصیت رسول خدا(ص) است که برای زمینهسازی برای ظهور مقدس پدرش ظاهر میشود. در روایتی از امامباقر(ع) نیز که تا پیش از سید احمد الحسن معنای آن بر کسی روشن نشده بود چنین آمدهاست:
«خدای متعال گنجی در طالقان دارد که نه از طلاست و نه از نقره؛ آنها دوازده هزار نفر از خراسان هستند که شعارشان "احمد احمد" است... هنگامی که دعوت او را شنیدید بهسوی او بشتابید...» [23]
اما با توجه به اینکه مدعیان دروغین امامت و مهدویت همیشه فراواناند، اکنون باید به این سؤال پاسخ داد که از کجا معلوم، سید احمد الحسن، همان یمانی موعود (احمد مذکور در وصیت رسول خدا) است؟
با توجه به اینکه یمانی (مهدی اول از مهدیین دوازدهگانه) حجت خداست، برای شناخت او، باید از قانون شناخت حجتهای الهی بهره برد، یعنی همان قانونی که باید به واسطۀ آن تمام انبیا و اوصیا و خلفای الهی در طول تاریخ شناخته میشدند. این قانون که مطابق با حکم عقل و قرآن و روایات است دارای سه عنصر مهم است که عبارت اند از: ۱- «نص یا وصیت یا معرفی نامۀ الهی»؛ 2-«علم»؛ 3-«دعوت به حاکمیت خدا». در ادامه، دربارۀ هریک از فقرات قانون شناخت حجتهای الهی به شکل مختصر توضیح میدهیم.
1. وصیت (نص): برای تمام حجتهای الهی، نص یا معرفینامۀ الهی وجود داشته است. حتی زمانی که خداوند خواست حجت بودن آدم(ع) را به فرشتگان نشان دهد او را به آنان معرفی کرد و هیچ پیامیر یا وصیای نبوده مگر اینکه پیامبر یا وصی قبلی، با وصیتش او را معرفی کرده است. نص برای خلفای الهی، یا ملکوتی و در عالم رؤیا و مکاشفه است که در آن، حجت خدا به انسان معرفی میشود و ضرورتاً موافق با نص شفاهی یا مکتوبِ حجتهای الهی پیشین است و یا اینکه این نص، مادی و به صورت مکتوب یا شفاهی و همان وصیتی است که از حجتهای قبلی رسیده و حجت یا حجتهای بعدی در آن معرفی شدهاند. دربارۀ سید احمد الحسن هر دو نص مادی و ملکوتی وجود دارند، زیرا:
وصیت پیامبر (ص)، همان نص یا وصیتی است که دربارۀ مهدی اول (یمانی) وجود دارد و پیامبر در اواخر عمرشان به هنگام وصیت خود، آن را «به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت» توصیف کرده است که به معنای آن است که نمیشود غیر از مدعی راستین برای اثبات حجت بودن خود به این وصیت استناد کند، زیرا در غیر این صورت، این وصیت کاربرد خود را از دست میدهد و دیگر بازدارنده از گمراهی نخواهد بود، بلکه خودش عامل گمراهی میشود (و العیاذ بالله). پس از گذشت1400 سال نیز تاکنون کسی نتوانسته بود حجاب خداوند را از این وصیت بردارد و بهاستناد این وصیت، خود را مهدی اول معرفی کند تا اینکه مدعی راستین آن یعنی سید احمد الحسن به آن استناد کرد.[24] ازاینرو، استناد سید احمد الحسن به وصیت پیامبر، برای اثبات راستگو بودن ایشان کفایت میکند. در روایات نیز تأکید شده که در آخرالزمان، تا پیش از آمدن مردی از نسل حسین (ع) که همراهش وصیت و سلاح و پرچم رسول خداست نباید از کسی تبعیت کرد.[25] از آنجا که بنا به روایات، پیش از ظهور امام مهدی (ع) باید از یمانی تبعیت کرد، این فرد ضرورتاً همان یمانی است که با عهد (وصیت پیامبر) و سلاح پیامبر (علم) و پرچم او (دعوت به حاکمیت خداوند) خود را معرفی میکند.
همچنین مردم فراوانی از نقاط مختلف و شهرهای مختلف ایران و عراق و خاورمیانه و سراسر جهان، مکاشفات و رؤیاهای صادقهای دیدهاند که اهلبیت (علیهمالسلام) بر حقانیت دعوت سید احمد الحسن شهادت دادهاند. این رؤیاهای صادقه بهمنزلۀ معرفی خداوند و در واقع نص مستقیم الهی و شهادت ملکوتی خداوند هستند که با نص مکتوب مادی نیز موافق هستند. این مکاشفات و رؤیاها راهی بر شناخت حجت خدا برای بینندۀ آنهاست و فراوانی و مضمون یکسان آنها از سوی انسانهای مختلفی در سراسر جهان که همدیگر را نمیشناختهاند دلیل روشن دیگری بر حقانیت سید احمد الحسن یمانی برای کسانی است که از این رؤیاها اطلاع مییابند. به دلیل اهمیت رؤیاست که در روایات تأکید شده که رؤیای مؤمن در آخرالزمان تکذیب نمیشود.[26] از آنجا که راه سخن گفتن خداوند با بشر از طریق رؤیا و مکاشفه باز است، هرکس خواهان شهادت خدا دربارۀ احمد الحسن است میتواند خداوند را با اخلاص بخواند و از او در بارۀ امر احمد الحسن بپرسد.
2. علم: آگاهی به اسرار آفرینش و دین و شریعت الهی و رفع اختلافات علمی مردم، فصل الخطاب و دلیلی برای شناخت خلیفۀ خداست که در روایات یکی از راههای شناخت قائم شمرده شدهاست.[27] سید احمد الحسن با نوشتن کتابهای متعدد علمی و رمزگشایی از آیات و روایات و اسرار ملکوتی و نیز بیان حقایقی در حیطۀ علوم جدید مانند فیزیک کوانتوم، ژنتیک، و... از علم عظیم خود پرده برداشته و نشان داده که علم او نمیتواند جز از جانب خداوند باشد. ازجمله آثار سید احمد الحسن میتوان به توهم بیخدایی، عقاید اسلام، سفر موسی به مجمع البحرین، متشابهات، توحید، نبوت خاتم، رجعت سومین روز بزرگ خدا، همگام با عبدصالح، و خطبهها و بیانات ایشان اشاره کرد.
3. دعوت به حاکمیت خداوند: حاکمیت خداوند یعنی حق قانونگذاری برای خداست و اجراکننده نیز باید از جانب خداوند انتخاب شود. دعوت به حاکمیت خدا بهخصوص هنگامی که دعوتکننده به حق تنها کسی است که به آن دعوت میکند، دلیلی برای طالبان شناخت حق است که دلیل نص یا وصیت را تأیید میکند. در روایات نیز گفته شده قائم با پرچم رسول خدا (ص) میآید[28] و نیز گفته شده روی پرچم قائم نوشته شده: «البیعة لله»[29] که به معنای این است که حاکمیت از آنِ خداوند است. سید احمد الحسن با شعار و پرچم «البیعة لله» آمده و اکنون تنها دعوتکننده بین اهل زمین است که مردم را به حاکمیت خدا (در عرصه قانونگذاری و اجرا) دعوت میکند و حاکمیت مردم را با همۀ اشکالش نفی میکند. او برای برپایی عدالت حقیقی و رفع فقر و تبعیض و منع صدور احکام ناعادلانه دربارۀ جان مردم فقط حجتهای معصوم الهی که خداوند آنان را حاکم قرار داده حق حاکمیت دارند و البته بیان کرده که شرط تحقق چنین حاکمیتی پذیرش و اِقبال مردم است و خلیفۀ خدا بهزور خود را بر مردم تحمیل نمیکند.[30]
اینها فقرات سهگانۀ قانون شناخت حجتهای الهی (راههای امامشناسی) است که از زمان نصب اولین خلیفۀ الهی وجود داشتهاند. خداوند در نصب اولین جانشینش یعنی آدم (ع) او را به ملائکه معرفی کرد (نص)، علم اسماء را به او آموخت تا ملائکه مقام خلافت او را دریابند (علم) و آنها را مأمور به سجده و اطاعت از او کرد (حاکمیت خداوند در پرتو اطاعت از خلیفۀ الهی).
علاوه بر اینها، در روایات، مشخصات مفصّل و دقیقی برای مهدی ذکر شده که قطعاً با مشخصات امام محمدبن الحسن المهدی (ع) منطبق نمیشود، ازجمله محل تولد (بصره)،[31] سن ایشان هنگام آغاز دعوت (سیودوسالگی)، اوصاف ظاهری از قبیل رنگ پوست[32] و ویژگی چشم[33] و ابرو[34] و قد[35] و... که کاملاً بر سید احمد الحسن منطبق است.
دلایل برای اهلسنت
از آنجا که طبق منابع اهلسنت، مهدی، خلیفۀ خداوند است، پس با استفاده از قانون شناخت حجتهای الهی میتوانند مهدی را تشخیص دهند، یعنی از طریق 1. معرفی یا نص ملکوتی در رؤیا و مکاشفه و نیز نص مکتوب پیامبر، 2. علم، و 3. دعوت به حاکمیت خداوند.
گفتنی است که دربارۀ وصیت مکتوب نیز طبق منابع اهلسنت، پیامبر درخواست کرد که وصیت بازدارنده از گمراهی را بنویسد[36] که با جسارت و توطئۀ برخی صحابه، موفق نشد در آن مجلس وصیتش را به صورت عمومی بنویسد، اما باید توجه داشت که این دلیل نمیشود که خداوند آیندگانی را که برای شناخت مهدی متولدشده در آخرالزمان، به وصیت پیامبر نیاز دارند از این وصیت محروم کند و تنها وصیتی که از پیامبر نقل شده همان وصیت شب وفات پیامبر (ص) است که چند شب بعد از آن واقعه، حدیث خود را املا فرمودند که در آن از مهدیای به نام احمد سخن گفتهاند که اولین مؤمن به امام مهدی (ع) است.
همچنین در منابع اهلسنت روایاتی وجود دارد دربارۀ دوازده خلیفه یا مهدی که در آخرالزمان حکمرانی خواهند کرد و بعد از دوازده خلیفه خواهند آمد.[37] این دوازده خلیفه همان دوازده مهدی هستند که بعد از ائمه دوازدهگانه بر زمین حکمرانی خواهند کرد که این روایات نیز موافق با رمزگشایی احمد الحسن از روایات مربوط به مهدیین دوازدهگانه است. علاوهبر اینها، در منابع حدیثی اهلسنت، برای مهدی اوصافی ذکر شده که به روشنی بر سید احمد الحسن (ع) منطبق است. در روایات آنها، مهدی، همنام پیامبر و از نسل حضرت فاطمه (س) است[38] و در آخرالزمان متولد میشود و محل تولد او مُدَینه است و از مشرق (شرق مدینه که شامل عراق و ایران است) ظاهر میشود (نه کعبه). همچنین در برخی روایات در منابع آنها، نام پدر مهدی، مطابق نام پدر پیامبر (ص) است.
سید احمد الحسن نیز همنام پیامبر و از نسل فاطمه (س) است و مولود آخرالزمان و محل تولدش روستای مُدَینه در بصره است و از شرق حجاز یعنی عراق دعوت خود را آغاز کرده و نام پدرش اسماعیل است که مطابق نام پدر پیامبر است، زیرا اولاً رسول الله (ص) فرمود: «من فرزند دو ذبحشدهام: اسماعیل و عبد الله.»[39] و ثانیاً اسماعیل کلمهای عبری است به معنای کسی که سخن خدا را میشنود و اطاعت میکند، یا همان «عبدالله» یعنی بندۀ خدا.
دلایل برای اهل کتاب (مسیحیان و یهودیان)
طبق کتاب مقدس، پیش از آمدن عیسای مسیح، جنگها، قحطی و بیماریها و زلزلهها، ورود مصائب و ویرانی به زمین مقدّس (بابل یا عراق) از جانب آمریکا (مکروه ویرانی) و... پدید میآید؛[40] و این نشانهها محقق شدهاند، پس میتوان انتظار داشت که این روزها به زمان بازگشت عیسی (ع) نزدیک باشد و از طرفی این ناملایمتها عذاب هستند[41] و عذابها بعد از برانگیخته شدن فرستادۀ الهی، به سبب زیر پا گذاشتن فرمان خدا و تکذیب فرستاده واقع میشوند.[42] ازاینرو، آمدن فرستادهای الهی پیش از عیسی (ع) دور از انتظار نیست، همانطور که یحیای تعمیددهنده پیش از ظهور عیسای مسیح آمده بود و راه را برای آمدن مسیح هموار میکرد؛[43] آیا دور از انتظار است که برای ظهور دوم مسیح نیز این قضیه تکرار شود و زمینهسازی وجود داشته باشد که با روشنگریهای خویش مردم را از فرقههای مختلف، در راه حق بیاورد و آنها را متحد کند و بساط بدعتها را برچیند؟! درحالیکه عیسای مسیح نیز در هنگام بیان نشانههای پیش از بازگشت خود به آن گواهی میدهد و از غلام امین و دانایی صحبت میکند که از سوی آقا و سَرور خویش مأمور به انتشار علم و معرفت و حکمت در جهان میشود.[44]
بنابر کتاب مقدس، فرستادگان الهی دارای وصیت و علم و حکمت و همچنین خواهان حاکمیت خدا هستند.[45] پس اهل کتاب نیز با استفاده از قانون شناخت حجتهای الهی (نص (رؤیا و نص مکتوب)، علم، دعوت به حاکمیت خدا) مکلف به تشخیص فرستادگان الهی و منجی موعود در کتابهایشان هستند.
بر پایۀ کتاب مقدس (تورات و انجیل)، رؤیا یکی از راههای ارتباط با عالم غیب است و رؤیاها دربارۀ منجی، معتبر دانسته شده و حتی به تواتر رؤیاهای صادقه به عنوان یکی از علائم ظهور منجی خبر داده شده است.[46] ازاینرو استفاده از رؤیا برای تشخیص سید احمد الحسن بهعنوان فرستادۀ الهی برای آنان امکانپذیر است. همچنین عهدین مملو از عباراتی رمزگونه است که سید احمد الحسن، با علم الهی خویش، پرده از راز آنها برداشته و اثبات نموده که او همان منجی توصیفشده در کتاب عهدین است.
بنابر کتاب مقدس، فرزندانی از نسل پادشاه جهان (یعنی امام مهدی (ع)) بر جهان سروری خواهند کرد که اشاره به مهدیین دوازدهگانه از نسل امام مهدی (ع) دارد.[47] عیسی (ع) بشارت آمدن تسلیدهنده را داده که فرستادهای از جانب او و منتشرکنندۀ جهان و خبردهنده از آینده است و بودنش از بودن عیسای مسیح مفیدتر است.[48] در کتاب اشعیای نبی، توصیفاتی ازجمله نَسَب و لقب سید احمد الحسن بیان شدهاست؛ او از نسل یا ریشههای آن نهال (امام مهدی (ع)) توصیف شده است که از نوادگان یَسّیٰ (پدر داوود (ع)) است؛ همانطور که مشخص است امام مهدی (ع) از طریق نرجس (س) از نوادگان داوود (ع) محسوب میشود.[49] و او اسرائیل خطاب شده که لقبی است که سید احمد الحسن (ع) با آن خوانده میشود.[50]
او همان کسی است که بنابر انجیل یهودا، عیسی (ع) او را سیزدهمین خطابش کرد (که اشاره به وصی سیزدهم در وصیت پیامبر اسلام دارد) و به او وعده داد که سلطنتش در آخرالزمان است.[51] او همان پسر انسان است که از مشرق (عراق) نسبت به مکان عیسای مسیح آمده است؛[52] همان برّه و شیری از سِبطِ یهودا و یکی از 24 پیر = دوازده امام و دوازده مهدی است،[53] که در وصیت پیامبر اسلام (ص) ذکرشان آمدهاست؛ آن سنگ زاویه (از امتی دیگر)،[54] پسری با عصای آهنین[55] و کسی که انصار پدرش را گرد میآورد.[56] او که با لباس سرخ از بصره میآید.[57] همان پسر انسان که با قدرت و جلال عظیم بر فراز ابرهای آسمان میآید.[58]
دلایل برای بیخدایان
در سالهای اخیر، الگوی الحاد علمی بنیادیترین بخش باورهای دینی، یعنی وجود خدا را، در بوتۀ نقد قرار داده است. سید احمد الحسن در کتاب «توهمِ بیخدایی» با تکیه بر یافتههای روز در حوزههای فیزیک نوین، کیهانشناسی، زیستشناسیِ تکاملی، ژنتیک و باستانشناسی، به بیان پاسخهای دقیق علمی به استدلالهای خداناباوران، همراه با رویکردی فلسفی میپردازد.
او با نقد دیدگاههای خداناباورانی چون ریچارد داوکینز، استیون هاوکینگ و لاورنس کراوس، اشکالات موجود در رویکرد آنان برای رد وجود خداوند را نشان میدهد. افزون بر این، سید احمد الحسن تأکید میکند که یافتههای علمیِ جدید، نهتنها وجود خدا را نفی نمیکنند، بلکه با آشکار کردن جنبههای هدفمند در نظم عالم، راهی برای اثبات وجود خداوند فراهم میآورند.
این کتاب به علاقهمندان حوزۀ علم و دین توصیه میشود؛ بهویژه کسانی که با پرسشهایی از این دست سروکار دارند:
- آیا فرآیند تکامل زیستی هدفمند است؟
- آیا نظریههای فیزیک نوین و کیهانشناسی، مانند نظریۀ «انفجار بزرگ»، وجود خدا را رد میکنند؟
- آیا دین الهی صرفاً سازوکاری اجتماعی و ساختۀ دست بشر است؟
- آیا مخلوقات در ذات آفریده شدهاند یا در خارج از ذات؟ آیا خداوند درونِ خلق خویش است یا بیرون از آن قرار دارد؟
در باب استدلالِ خداناباورانی مانند دکتر داوکینز، که بر پایۀ تکاملِ زیستی است، آنها با نفیِ وجودِ صفاتی که در این فرایند نهفته است، میکوشند نشان دهند که تفسیرشان از چگونگیِ پیدایشِ حیات، نیازی به فرضِ وجودِ خداوند ندارد و براساسِ تیغِ اوکام، خداوند را کنار میگذارند. سید احمد الحسن با شفافیت، رویکرد و دیدگاهِ آنان را شرح داده و صفاتی را که در این فرایند نادیده گرفته میشوند، بیان میکند تا نشان دهد مشاهداتِ ما از طبیعت با نتیجهای که آن دسته از خداناباوران میگیرند، ناسازگار است.
او با اثباتِ هدفمندی و قانونمندیِ فرایندِ تکامل، نشان میدهد که در ترازویِ عقل، کفۀ مربوط به وجودِ خدایِ الهِ هدفگذار، بهمراتب سنگینتر از کفۀ نفیِ وجودِ خداوند است.
سید احمد الحسن بهزیبایی، جدیدترین دستاوردهایِ کیهانشناسی را - که انسان در نتیجۀ مکانیکِ کوانتومی و نظریۀ نسبیت به آن رسیده است - شرح میدهد تا خواننده بتواند استدلالهایی را که خداناباوران بر پایۀ این دستاوردها مطرح میکنند، دنبال کند و سپس اشکالاتِ موجود در استدلالهای آنان را بیان مینماید. برای نمونه، برخی از استدلالهای خداناباوران بر پایۀ نقضِ اصلِ علیت است و آنان این نقض را با برخی از تفسیرهایِ مکانیکِ کوانتومی توجیه میکنند؛ درحالیکه هیچ دلیلی وجود ندارد که اصلِ علیت را زیر پا بگذاریم.
در این کتاب، با تفسیرهایِ دیگری از مکانیکِ کوانتومی آشنا میشویم که بر مبنایِ علیت، به توضیحِ پدیدههایِ فیزیکی میپردازند.
یا بهعنوانِ مثالِ دیگر، در بخشی از کتاب که به «صفر شدنِ جمعِ انرژیِ مثبت و منفی در کیهان» اختصاص دارد، نویسنده نهتنها ایرادِ منطقیِ پیروانِ نظریۀ «جهانی از هیچ» را مطرح میکند، بلکه نشان میدهد این اکتشافات چگونه با دیگر اجزایِ عقیدۀ دینِ الهی سازگارند و به فهمِ آنها یاری میرسانند.
در این کتاب، با استدلالاتی صحیح برای اثبات وجودِ خداوند آشنا میشویم. خواننده درمییابد که هم خداباوران و هم خداناباوران، گاه دچارِ مغالطۀ شکافِ علمی میشوند. خداباورانی که خدایِ خود را پاسخی به پرسشهایی میدانند که علم هنوز در توضیحِ آنها درمانده است، در واقع خدایی سطحپایین و محدود را معرفی میکنند؛ و در سوی دیگر، خداناباورانی قرار دارند که همان نادانستهها، همان شکافِ علمی را با «هیچ» پر میکنند.
جدای از اشکالِ منطقیِ این رویکرد، هر دو دسته به پیشرفتِ علم و به تلاش برای شناختِ علتهایِ ناشناخته از دریچۀ روشِ علمی، ظلم میکنند.
درخورِ اشاره است که سید احمد الحسن در بخشهایی از کتاب، به آیاتِ قرآن و روایاتی که از اهلبیتِ پیامبرِ اسلام (ص) به ما رسیدهاند نیز اشاره میکند. خوانندۀ منصف میتواند با کنار هم قرار دادنِ آن سخنان و دستاوردهایِ علمیِ جدید، دریابد که این متون نیز قرینهای بر آناند که گویندگانشان با منبعِ حقیقت در ارتباط بودهاند.
مخاطبانِ کتابِ توهمِ بیخدایی صرفاً به خداناباوران محدود نمیشوند. سید احمد الحسن در این اثر، بیماریهایِ عقیدتیِ خداباوران را نیز، که ممکن است در نتیجۀ تفاسیر نادرست از متون و آموزههایِ دینی پدید آمده باشند، بررسی و درمان میکند. از جمله موضوعاتی مانند رابطۀ آفرینشِ انسان و آدم (ع) با نظریۀ تکامل، تهمتِ ازدواجِ فرزندانِ آدم (ع) با یکدیگر، و طوفانِ نوح (ع).
او در این کتاب، افزون بر نقدِ دیدگاههایِ بهاصطلاح علمایِ ادیان در مواجهه با نظریههایِ علمی، به نقدِ نظریاتی که از سوی دانشمندانِ خداباور مطرح شدهاند، مانند نظریۀ «طراحیِ هوشمند»، نیز میپردازد.
خوانندۀ کتاب از همان آغاز، تفاوتِ عمقِ دیدگاههایِ سید احمد الحسن با کسانی را درمییابد که خود را «عالمانِ دینی» مینامند؛ کسانی که با انکارِ دستاوردهایِ معتبرِ علمی، همچون نظریۀ تکامل، در تلاشاند پیروانِ فریبخوردۀ خود را از دست ندهند. برخی از افراد، صرفاً به این سبب که توانستهاند جهلِ این مدعیان را تشخیص دهند، متأسفانه آن را به کلِ دینِ الهی تعمیم داده و از همین رو دینگریز شدهاند.
سید احمد الحسن در این کتاب، با بیانِ حقایقی ژرف دربارۀ خلقت، نشان میدهد که هیچ تعارضی میانِ «علم» و «دینِ الهی» وجود ندارد؛ کاری که تنها از یکی از نمایندگانِ حقیقیِ دینِ الهی برمیآید. ازاینرو، این کتاب را میتوان در کنارِ آثاری چون توحید و عقایدِ اسلام، برای همۀ پویندگانِ راهِ حقیقت، سودمند دانست؛ و نیز راهی برای گشودنِ روزنهای به سویِ توحید، در دلِ ندانمگرایان و خداناباورانِ منصف، فراهم میآورد.
شواهد و دلایل دیگر در حقانیت سید احمد الحسن
علاوهبر علائم فراوانی که برای ظهور منجی در متون دینی ذکر شده و نیز غیر از سه راه اصلی شناخت حجتهای الهی (نص مادی و ملکوتی، علم، دعوت به حاکمیت خدا)، شواهد و قرائن دیگری نیز مانند معجزه میتواند در تشخیص حجتهای الهی کمک کند، که البته بنابه آموزههای دینی، وجود آن ضرورتی ندارد و فقط در شرایط خاص و در صورتی که خداوند اذن دهد محقق میشود (سورﮤ عنکبوت، آیۀ 50). با این حال، از سید احمد الحسن معجزات و کرامات فراوانی حکایت شده است که برخی از آنها به شکل مستند نیز ثبت شدهاند.[59] همچنین بیانات تأثیرگذار و روحبخش، اخلاق والا، تواضع و سیرۀ پیامبرانۀ ایشان حکایت از اتصال این مرد الهی به خدای سبحان دارد، که برای کسانی که منصفانه در امر او بنگرند گواه دیگری بر حقانیت ایشان است.[60]
تاریخچهای کوتاه از زندگی سید احمد الحسن و دعوت مبارک یمانی
سید احمد الحسن با چهار واسطه به امام مهدی (ع) میرسد.[61] ایشان ساکن عراق است و دارای مدرک کارشناسی مهندسی معماری از دانشگاه بصره است و از چند سال پیش از 1999 میلادی با امام مهدی (ع) در رؤیا و بیداری ملاقات میکردند و تحت تعلیم و تربیت ایشان بودند. تا اینکه به دستور امام مهدی (ع) در سال 1999 اقداماتی اصلاحگرانه را در حوزۀ علمیۀ نجف را آغاز کردند[62] و در سال 2002 میلادی دعوت خود را بهصورت علنی و برای عموم آغاز کردند. از سال 2006 میلادی به بعد، به سبب صدور فتوا علیه ایشان و شرایط امنیتی دشوار، بهناچار ارتباط ایشان با مردم و مؤمنان (مگر عدۀ اندکی) قطع شد و ایشان در اماکن امن سکنی گزیدند و البته توسط برخی افراد مورد اطمینان به ارشاد مؤمنان و صدور خطبه و کتاب اقدام میکردند. در اواخر سال 2012 میلادی، صفحۀ فیسبوک خود را افتتاح کردند[63] و بدینگونه فصل تازهای برای ارتباط عمومی مردم و مؤمنان با ایشان، از طریق فضای مجازی فراهم گشت.[64] همچنین علاوهبر صفحۀ فیسبوک و توییتر، مکتب رسمی ایشان در نجف بهعنوان دفتر رسمی ایشان، پل ارتباطی مردم و مؤمنان با ایشان است و مؤسسات مختلفی زیرنظر آن فعالیت میکنند؛ ازجمله مؤسسۀ جمعیت دارالزهراء برای رعایت ایتام در عراق، حوزۀ علمیۀ مهدوی، دانشکدۀ عالی پژوهشهای دینی و زبانشناسی در نجف، مؤسسۀ رسانهای وارثین ملکوت، شبکۀ اینترنتی «المنقذ العالمی» به زبان عربی، شبکۀ اینترنتی «منجی بشریت» به زبان فارسی.
با وجود فراز و نشیبهای فراوان در این دعوت مبارک و مرارتهای فراوانی که سید احمد الحسن و مؤمنان به ایشان از سوی مخالفان و برخی حکومتها متحمل شدهاند، به برکت تبلیغ میدانی مؤمنان و به یُمن وجود رسانههای جمعی و اینترنت، تعداد کسانی که به این دعوت مبارک ایمان میآورند در تمام قارههای جهان رو به افزایش است. همچنین بخش عظیمی از این مؤمنان را هموطنان ایرانی تشکیل میدهند تا همگان شاهد محقق شدن وعدۀ اهلبیت (ع) در نصرت ایرانیها در دعوت مهدویِ احمدیِ باشند.[65]
گفتنی است صدای زیبا و اثرگذار سید احمد الحسن در قالب خطبهها، مصاحبههای مستقیم و تدریس در رسانههای رسمی تحت نظر مکتب ایشان موجود است، اما به سبب شرایط امنیتی، تصویری از ایشان منتشر نشده و تصاویر متعددی که مخالفان ایشان در فضای مجازی به ایشان منتسب میکنند اعتبارشان مورد تأیید قرار نگرفته است.
اتهامات بیپایه علیه دعوت یمانی
بنابه آموزههای قرآن و گزارشهای تاریخی، تمام فرستادگان الهی در معرض شدیدترین اتهامات بودهاند. مخالفانشان آنها را مدعی دروغین، کذاب، ساحر، دیوانه، مفسد فی الارض، دجال، فریبکار، و... نامیدهاند. سید احمد الحسن نیز از این اتهامات رنگارنگ بینصیب نمانده است. مخالفان ایشان، این عالم الهی را فردی ساحر و تسخیرکنندۀ اجنه معرفی میکنند و بهدروغ، جریان یمانی را ضد شیعی، تروریستی و تکفیری معرفی میکنند و این اتهام دروغ را به سید احمد الحسن میبندند که او معتقد است شیعیانی که او را نپذیرند کافر و نجس هستند و میتوان از اموال آنها دزدی کرد! همچنین مخالفان این دعوت، جریان یمانی را ضد امنیت ملی معرفی میکنند که درصدد براندازی حکومت ایران است. همۀ این اتهامات در حالی است که سید احمد الحسن بهصراحت اعلام فرموده که فتوا به قتل مرتد و بیخدا نمیدهد و حتی کسانی را که به وجود خداوند شک دارند نجس نمیشمارد (تا چه رسد به مردم عادی شیعه)، و همواره رفتاری توأم با مهربانی با مردم و حتی مخالفان ایشان توصیه میکنند و بیان کردهاند که روش ما همان روش اهلبیت (ع) است که هیچگاه خود را با زور و تحکُّم و سلطۀ اسلحه بر مردم تحمیل نمیکردند، بلکه دلایل خود را بهعنوان خلیفۀ خدا بیان میکردند و مردم مختار بودند که آنها را بپذیرند یا انکار کنند. همچنین ایشان ضمن اینکه حکومت مشروع را صرفاً حکومت خلفای الهی میدانند، اما همواره دربرابر دجال بزرگ (آمریکا) و رژیم صهیونیستی و خطر جریان تکفیری وهابی، از کشور عزیزمان ایران که وعدهگاه ظهور یاوران قائم (ع) است قاطعانه حمایت کردهاند.[66]
توصیهای دلسوزانه به محققان
اگر خواستار این هستید که با دعوت یمانی آشنا شوید، در ابتدا، خدا را خالصانه بخوانید تا شما را اجابت کند و حق را از او طلب کنید تا آن را به شما بنمایاند. برای تحقیق دربارۀ این دعوت، بدون ذهنیت و پیشداوری منفی و با پرهیز از تقلید از بزرگان، دربارۀ ادلۀ ایشان تحقیق و تأمل کنید. حق را از آبشخور آن بجویید و به مطالب بیپایه و تحریفشدهای که در سایتها و صفحات مختلف مجازی دربارۀ دعوت یمانی مطرح میکنند اعتنا نکنید که با دروغها و روشهای خنّاسانه درصدد فریب مردم هستند.
و ای محبان اهلبیت (ع)، بدانید که عالمان دین معصوم نیستند و در معرض اشتباهاند. همانگونه که عالمان مسیحی مخالف پیامبر بودند و عالمان یهودی، مخالف حضرت عیسی، و عالمان اهلسنت نیز مخالفان ائمه (ع)، هیچ تضمینی وجود ندارد که عالمان شیعه نیز مخالف دعوت مهدوی نباشند و بلکه در روایات به مخالفت آنها با دعوت قائم اشاره شده است.[67] پس بهجای تقلید در عقیده، به تحقیق روی آورید[68] و از خداوند امداد بطلبید.
دلایلی که در معرفی سید احمد الحسن و اثبات حقانیت ایشان بیان شد، تنها بخشی اندک از دلایل و شواهد فراوانی است که بهسبب پرهیز از طولانی شدن سخن از ذکر آنها خودداری گردید.
برای آشنایی بیشتر با دعوت یمانی (ع) میتوانید به وبسایت رسمی المهدیون مراجعه فرمایید:
در این پایگاه، مجموعهای از کتابها و منابع ارزشمند ادله و... در دسترس است؛ ازجمله:
وصیت و وصی احمد الحسن؛ چهل حدیث دربارۀ مهدیین و ذریۀ قائم (ع)؛ ادلۀ دعوت مهدوی؛ جامع ادله؛ بعد از دوازدهامام؛ دعوت یمانی در وصیتهای انبیا و کتابهای آسمانی؛ مهدیون در حدیث اهلبیت (ع)؛ پاسخ قاطع به منکران ذریۀ قائم (ع)؛ بررسی شخصیت یمانی موعود؛ مهدیون دوازدهگانه فرزندان امام مهدی (ع)؛ سفیانی بر آستانۀ درهاست، پس کجاست یمانی؟ ؛ احمد موعود وعدهگاه رسالتهای آسمانی؛ تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از صاحبالزمان (ع) و دهها عنوان کتاب دیگر.
سخنانی از سید احمد الحسن:
· «... بخوانید، تحقیق کنید، دقت کنید، بیاموزید و خودتان حقیقت را بیابید، و به احدی تکیه نکنید که آخرتتان را برایتان رقم بزند، که فردا پشیمان میشوید، در آن روزی که پشیمانی سودی نخواهد داشت ﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴾ (و گفتند پروردگارا، ما بزرگان و پیشوایان خود را اطاعت کردیم و ما را به بیراهه بردند) (سورۀ احزاب، آیۀ 67). این نصیحتِ من به شماست و به خدا سوگند که نصیحتِ کسی است که دلسوز برای شما و مهربان برای شماست. پس در آن تدبر کنید و چوپان را از گرگ تشخیص دهید ...» [69]
· «دعوت من، همچون دعوت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (علیهمالسلام) و مانند دعوت محمد (ص) است؛ اینکه توحید در سراسر کرۀ زمین انتشار یابد. هدف من، همان هدف انبیا و امامان (ع) است.من تورات و انجیل و قرآن و اختلافاتی را که در آن دارید و همچنین انحراف علمای یهود و مسیحی و مسلمان و خروجشان از دین الهی و مخالفت آنها با وصیتهاى پیامبران (ع) را برایتان آشکار میکنم. خواست و ارادۀ من، همان خواست و ارادۀ خداوند سبحان و متعال است؛ اینکه ساکنان کرۀ زمین جز به آنچه خداوند اراده فرموده عمل نکنند، زمین پر از عدل و داد شود، همانگونه که از ظلم و ستم پر شده است. گرسنهها سیر شوند و هیچ فقیری بىسرپناه نباشد، یتیمها بعد از غمهای طولانی خرسند شوند و زنان بیوه، نیازهای مادی خود را با عزت و کرامت به دست آورند و اینکه عدالت و رحمت و صداقت که مهمترین موارد در شریعت الهی است فراگیر شود.» [70]
· «به نام امام مهدى (ع) بهسوی شما آمدهام و خواهان اراده و خواست خود نيستم، بلكه خواهان اراده و خواست کسی هستم که مرا فرستاده است. پس کسیکه مرا نپذیرد، پدرى که مرا فرستاده را نپذیرفته است. و حقیقت این است: کسی که پسر را اکرام نکند پدرى كه او را فرستاده اكرام نكرده است. از شما به خداوند شکایت نخواهم کرد، بلکه جدّم رسول خدا (ص) از شما شکایت خواهد کرد؛ چراکه او مرا در وصيّت خود ذکر كرده است و اسم و نسب و ویژگیهایم را بیان فرموده است. پدرانم ائمه (ع) از شما شکایت خواهند کرد، چون آنها مرا به اسم، نَسَب، خصوصیات و محل سکونتم ذکر کردهاند. خون امام حسین (ع) که در کربلا بهخاطر خداوند و برای پدرم (ع) و بهخاطر من جاری شد، از شما شکایت خواهد کرد. و اشعیا، ارمیا، دانیال و یوحنای بربری (ع) از شما شکایت خواهند کرد؛ چراکه آنها موضوع مرا از سالهای طولانی پیش از این، برای اهل زمین روشن کردهاند. با همۀ اينها باز شما مرا تنها میگذارید؟! من خواهان زندگی و نجات شما هستم، پس بهخاطر خودتان مرا یاری کنید. خوش به حال کسی که خود را قربانیِ پروردگارش کند و خوش به حال کسی که علیه من برنخيزد و خوش به حال غریبان ديوانه از دید اهل زمین، كه در پیشگاه اهل آسمان، عاقلاناند.» [71]
· «اگر در طلب یقین و اطمینان هستی، توشه برگیر و بهسوی خدای سبحان مهاجرت نما و از او مسئلت کن که تو را اجابت میکند. چقدر این توشه که همان اخلاص برای خدای سبحان است بر قلوب طاهر سبک است و چه کوتاه است راه مهاجرت که به چیزی جز نیت نیاز ندارد؛ زیرا خداوند متعال از خلقش دور نیست.... خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند. آیا بر شما دشوار است که سجده کنی و سر برنداری تا اینکه پاسخ پروردگارت را بشنوی، تا در آخرت و دنیا نجات یابی؟ آیا بر شما دشوار است که سه روز روزه بگیری و در شبهایش به درگاه خدا تضرع کنی تا شما را پاسخ گوید و حق را به شما بشناساند؟ خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند، به خدا پناه ببر که او را غاری محکم و نفوذناپذیر مییابی که کسی را که به او پناه ببرد ضایع نمیگرداند.» [72]
· «... اما در خصوص غیب [ آن] بهدست خدای سبحان است. انسان باید خود را مجهز کند و درب خدای سبحان را بکوبد. پس به ذکر و اخلاص برای خداوند مجهز شوید و یقین داشته باشید که خدای سبحان کسی را که قصدش کند نا امید نمیکند و کسی را که دربش را با راستی و خلوص نیت بکوبد رد نمیکند؛ این کار از ساحت او بسی به دور است! او حتی گناهکاران را و حتی کسی را که از او نمیخواهد و او را نمیشناسد، از سر رحمت و مهربانی اجابت میکند؛ اما سنگینی گوشها و مجهز نبودنشان مانع از شنیدن پاسخش میشود، پس به ذکر مجهز شوید و خاموش شوید که حتماً کلمات خدا را خواهید شنید.» [73]
· «بالاترین خیر مؤمن در آن است که بهطور کامل در آتش حقیقت بسوزد تا خود حقیقت و حکایتکنندۀ حقیقت شود.»
· «شما را به شعار «اول انسانیتم» فرامیخوانم، و انسانیت شما در گروِ متمایز بودنتان از دیگر حیوانات است. آنچه شما را از دیگر حیوانات متمایز میسازد، تنها مغز نیست؛ زیرا «مغز» محصولی تکاملی است که سایر حیوانات نیز ـ گرچه در سطحی پایینتر ـ دارا هستند. آنچه شما را متمایز میسازد، ایثار واقعی بیچشمداشتی است که میتوانید به آن متصف گردید و با آن «بشر» محسوب شوید. وقتی به شرافت و انسانیت خود میرسی که عهدهدار فقیر و یتیمی شوی که ارتباط فامیلی با تو ندارد؛ در حالی که خودت نیاز مالی داشته باشی. ببخشی بیآنکه توقع سودی در آینده داشته باشی... شما را به بنیان نهادن «انسان» در وجودتان دعوت میکنم. شما را به کشتن «منیت» فرامیخوانم. و به شعار همسایهام قبل از من و شهر مجاور قبل از شهرم، همانطور که رسولالله محمد (ص) و ائمه (ص) و پیامبران (ص) وصیت نمودند: اول همسایه، اول یتیم، اول بیوه.» [74]
· «تا کی باید به خودمان نگاه کنیم؟ به خدا قسم که اگر خداوند سبحان مرا از اول تا آخر روزگار به کار گیرد، سپس وارد آتشم کند، با من به احسان رفتار کرده است؛ و چه احسانی بالاتر از اینکه مرا به کار گماشته است! حتی اگر فقط برای یک لحظه باشد. ما باید فقط به یک چیز اهتمام ورزیم و آن این است که این منیتی را که از ما جدا نمیشود از صفحۀ سیاه وجود خویش بزداییم.» [75]
· «شایستۀ آن نیستم که کسی مرا بستاید و راضی نیستم که کسی مرا مدح و ستایش کند. من نیامدهام تا چیزی برای ستمگران بنا کنم. تقاضا دارم که با من همانند یکی از خودتان صحبت کنید؛ حتی من خود را کمترین شما به شمار میآورم. مرا دوست خود در نظر بگیرید و این افتخاری است برای من که انصار مرا بهعنوان دوست خود بپذیرند.» [76]
· «کسی که خواهان اصلاح است گناهکاران را نمیکُشد؛ بلکه هدایتشان را میخواهد و اخلاق نیکو را در رفتار و روش خویش در زندگی به نمایش گذاشته و اینگونه آن را به آنان می شناساند. ️شخصیتهای دینی، شما را با فتاوای قتل پنهانی به این دلیل که این فرد، زناکار است و آن فرد چنان است فریب ندهند.» [77]
پانویسها:
-
[1]
قال السيد أحمد الحسن: «و أنا مستعد للمباهلة بل وأتحدى علماء جمیع طوائف المسلمین (شیعة وسنة وعلماء النصارى والیهود) بأنی مرسل بالنسبة للمسلمین من المهدی (ع) و بالنسبة للنصارى من عیسى (ع) و بالنسبة للیهود من إیلیا (ع) و مستعد لمناظرة کل أصحاب کتاب بکتابهم و أنا العبد المسکین الجاهل أعلم منهم بالقرآن وبالإنجیل وبالتوراة و بمواضع التحریف فیها بما آتانی الله من علم» «و من آمادۀ مباهله هستم، بلکه به هماوردی میطلبم علمای همۀ فرقههای مسلمانان (شیعه و سنی) و همچنین علمای مسیحیان و یهودیان را، که من برای مسلمانان از جانب مهدی (ع)، و برای مسیحیان از جانب عیسی (ع)، و برای یهودیان از جانب ایلیا (ع) فرستاده شدهام. و آمادهام با تمام صاحبان کتابهای آسمانی، به وسیلۀ کتاب خودش مناظره کنم؛ و من بندۀ مسکین و نادان، داناتر از آنانم به قرآن و انجیل و تورات و جایگاههای تحریف در آنها، به سبب دانشی که خدا به من عطا کرده است.»
-
[2]
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%82
-
[3]
عن رسول الله صلی الله علیه و آله، إنه قال: الويل الويل لأمتي من الشورى الكبرى والصغرى، فسُئل عنهما، فقال: «أما الكبرى فتنعقد في بلدتي بعد وفاتي لغصب خلافة أخي وغصب حق إبنتي، وأما الشورى الصغرى فتنعقد في الغيبة الكبرى في الزوراء لتغيير سنتي وتبديل أحكامي» «وای! وای بر امتم از دو شورای بزرگ و کوچک. از حضرت سؤال شد آنها كداماند؟ ایشان صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «اما شورای بزرگ در شهر من (مدينه) بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و غصب حق دخترم منعقد میشود و شورای کوچک در غيبت کبری در شهر زوراء [نامی است که در روایات بر روی یکی از دو شهر بغداد و ری یا تهران گذاشته شده است]، برای تغيير سنتم و تبديل احكامم منعقد میشود.» مناقب العتره و مائتان و خمسون علامه، ص، ١٣٠؛ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: «... وَ تَعُودُ دَارُ الْمُلْكِ إِلَى الزَّوْرَاءِ، وَ تَصِيرُ الْأُمُورُ شُورَى، مَنْ غَلَبَ عَلَى شَيْءٍ فَعَلَهُ، فَعِنْدَ ذَلِكَ خُرُوجُ السُّفْيَانِي...» «... مرکز حکومت و ملک به زوراء [نامی است که در روایات بر روی یکی از دو شهر بغداد و ری یا تهران گذاشته شده است]، بازمیگردد و کارها و حکومتداری با شورا انجام میشود (انتخابات). هرکس بر چیزی غلبه کند آن را انجام میدهد. در آن هنگام خروج سفیانی است ...» التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص ٢٦٦.
-
[4]
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B1_%D9%85%D8%B5%D8%B1
قال أمير المؤمنين (ع): «صاحب مصر علامة العلامات وآيته عجب لها امارات، قلبه حسن ورأسه محمد ويغير اسم الجد، إن خرج فاعلم أن المهدي سيطرق أبوابكم، فقبيل أن يقرعها طيروا إليه في قباب السحاب، أو ائتوه زحفا وحبوا على الثلج...» «صاحب مصر، علامت علامتهاست و نشانهٔ او شگفتآور است که علامتهایی دارد؛ قلب او حسن و سر او محمد است و نام جدش را تغییر میدهد. اگر بیرون رفت، بدانید که مهدی درهای شما را خواهد كوبید؛ پس قبل از آن كه درهایتان را بكوبد بهسوی او ولو بر روی ابرها پرواز كنید، یا سینهخیز و بر روی یخها بهسوی او بشتابید.» ماذا قال الامام علي (ع) عن اخر الزمان الجفر الاعظم، ص ٣٣٠.
-
[5]
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1_%D8%B9%D8%B1%D8%A8%DB%8C
عَنْ يَعْقُوبَ اَلسَّرَّاجِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَتَى فَرَجُ شِيعَتِكُمْ قَالَ فَقَالَ: «إِذَا اِخْتَلَفَ وُلْدُ اَلْعَبَّاسِ وَ وَهَى سُلْطَانُهُمْ وَ طَمِعَ فِيهِمْ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَطْمَعُ فِيهِمْ وَ خَلَعَتِ اَلْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا....» یعقوب سراج گوید: «به امام صادق (ع) گفتم: «فرج شیعیان شما چه زمانی است؟» ایشان (ع) فرمود: «هنگامی که بنیعباس (حاکمانی که به اسم دین حکومت میکنند و تظاهر به دیانت دارند) دچار اختلاف شوند و قدرت و حکومت آنها ضعیف شود و کسانی که قبلاً طمعی (به براندازی آنها) نداشتند در (گرفتن سلطنت از) آنها طمع کنند و عربها سر به شورش و مخالفت با حاکمان خود بردارند ...» الكافي، ج ٨، ص ٢٢٤.
-
[6]
امام صادق (ع) فرمود: «بر حجاز (عربستان) مردی حکومت میکند که نامش، نام حيوان است. اگر از دور به او نگاه کنی، فکر میکنی که چشمش انحراف دارد، ولی اگر به او نزديک شوی، در چشمش مشکلی نمیبينی. برادرش، جانشينش اوست که اسمش عبدالله است. وای بر شيعۀ ما از دست او ـ پس اين جمله را سه بار تکرار نمود ـ بشارت مرگش را به من بدهيد، شما را به ظهور حجت بشارت میدهم.» مائتان و خمسون علامه، ج1، ص116.
-
[7]
عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: «اَلنِّدَاءُ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ اَلسُّفْيَانِيُّ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ اَلْيَمَانِيُّ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلزَّكِيَّةِ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ اَلسَّمَاءِ مِنَ اَلْمَحْتُومِ...» «نداء حتمی است و سفیانی حتمی است و یمانی حتمی است و قتل نفس زکیه حتمی است و کف دستی که در آسمان ظاهر میشود حتمی است...» الغيبة للنعماني، ص ٢٥٢.
http://www.nasa.gov/multimedia/imagegallery/image_feature_1323.html
-
[8]
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: «إِذَا هُدِمَ حَائِطُ مَسْجِدِ الْکُوفَةِ مِمَّا یَلِی دَارَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ فَعِنْدَ ذَلِکَ زَوَالُ مُلْکِ الْقَوْمِ وَ عِنْدَ زَوَالِهِ خُرُوجُ الْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ» «هنگامى که آن قسمت از دیوار مسجد کوفه که در سمت خانه عبداللهبنمسعود است، خراب شود، سلطنت قوم به پایان میرسد و هنگام زوال حکومتشان، خروج قائم (ع) خواهد بود.» الإرشاد الشيخ المفيد، ج ٢، ص ٣٧٥.
https://fa.mouood.com/15076/news/cultural-news/دیوار-مسجد-کوفه-در/
-
[9]
حدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ اَلْحَسَنِ عَنْ زَائِدَةَ بْنِ قُدَامَةَ عَنْ عَبْدِ اَلْكَرِيمِ قَالَ ذُكِرَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَلْقَائِمُ فَقَالَ: «أَنَّى يَكُونُ ذَلِكَ وَ لَمْ يَسْتَدِرِ اَلْفَلَكُ حَتَّى يُقَالَ مَاتَ أَوْ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَكَ فَقُلْتُ وَ مَا اِسْتِدَارَةُ اَلْفَلَكِ فَقَالَ اِخْتِلاَفُ اَلشِّيعَةِ بَيْنَهُمْ» «نزد امام صادق (ع) سخن از قائم (ع) به میان آمد. ایشان (ع) فرموند: «چگونه این امر واقع شود درحالیکه هنوز چرخ فلک نچرخیده تا که گفته شود قائم مرده یا هلاک گشته یا در کدام وادی سرگردان شده است.» پس گفتم: «چرخش فلک چیست؟» فرمودند: "اختلاف شیعه بین خودشان."» الغيبة للنعماني، ص ١٥٧.
-
[10]
قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «بَيْنَ يَدَيِ اَلْقَائِمِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْيَضُ وَ جَرَادٌ فِي حِينِهِ وَ جَرَادٌ فِي غَيْرِ حِينِهِ كَأَلْوَانِ اَلدَّمِ فَأَمَّا اَلْمَوْتُ اَلْأَحْمَرُ فَالسَّيْفُ وَ أَمَّا اَلْمَوْتُ اَلْأَبْيَضُ فَالطَّاعُونُ» «در پیشاپیش حضرت قائم، مرگ سرخ و مرگ سفيد است، و ملخهایی در فصل آن و ملخهایی در غیر فصلش به رنگ خون خواهد بود. امّا مرگ سرخ، كشتوكشتار است، و امّا مرگ سفيد، طاعون (بیماری همهگیر) است.» الإرشاد، ج ٢، ص ٣٧٢.
-
[11]
پیامبر گرامی اسـلام (ص) میفرمایـد: «زمانی بر مردم فرارسـد که خداونـد آنان را از باران در فصل و موسـمش محروم میگرداند و باران نازل نمیشود و آن را در غیرموسمش فرو میفرستد.» جامع الاخبار،ص15؛ مستدرک الوسائل، ج11، ص 375.
-
[12]
مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ قَالَ سَمِعْتُ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: «قَبْلَ هَذَا اَلْأَمْرِ بَيُوحٌ فَلَمْ أَدْرِ مَا اَلْبَيُوحُ فَحَجَجْتُ فَسَمِعْتُ أَعْرَابِيّاً يَقُولُ هَذَا يَوْمٌ بَيُوحٌ فَقُلْتُ لَهُ مَا اَلْبَيُوحُ فَقَالَ اَلشَّدِيدُ اَلْحَرُّ» محمدبنابینصر گوید از امام رضا (ع) شنیدم که فرمود: «بیش از این امر بیوح خواهد بود. ندانستم بیوح چیست. پس حج به جا آوردم و شنیدم که مردی اعرابی و بادیهنشین میگفت امروز روز بیوح است. به او گفتم بیوح چیست؟ گفت یعنی گرمای شدید.» الغيبة للنعمانی، ص ٢٧١.
-
[13]
ر.ک: نهجالبلاغه.
-
[14]
حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ، وَ رِشْدِینُ، عَنِ ابْنِ لَهِیعَةَ، عَنْ أَبِی قَبِیلٍ، عَنْ أَبِی رُومَانَ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، رَضِیَ اللهُ عَنْهُ قَالَ: «إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّایَاتِ السُّودَ فَالْزَمُوا الْأَرْضَ فَلَا تُحَرِّکُوا أَیْدِیَکُمْ، وَلَا أَرْجُلَکُمْ، ثُمَّ یَظْهَرُ قَوْمٌ ضُعَفَاءُ لَا یُؤْبَهُ لَهُمْ، قُلُوبُهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ، هُمْ أَصْحَابُ الدَّوْلَةِ، لَا یَفُونَ بِعَهْدٍ وَلَا مِیثَاقٍ، یَدْعُونَ إِلَى الْحَقِّ وَ لَیْسُوا مِنْ أَهْلِهِ، أَسْمَاؤُهُمُ الْکُنَى، وَ نِسْبَتُهُمُ الْقُرَى، وَ شُعُورُهُمْ مُرْخَاةٌ کَشُعُورِ النِّسَاءِ، حَتَّى یَخْتَلِفُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ، ثُمَّ یُؤْتِی اللهُ الْحَقَّ مَنْ یَشَاءُ» «هنگامی که پرچمهای سیاه را دیدید، دست و پای خود را تکان ندهید (یعنی مستقیماً وارد عمل نشوید). سپس جمعیتی بهظاهر ضعیف ظاهر خواهند شد که در معادلات سیاسی موردتوجه قرار ندارند. آنان مردانی شجاعاند. اصحاب دولتاند. به هیچ عهد و پیمانی وفادار نیستند. مردم را به حق فرامیخوانند، اما خود برحق نیستند. آنان را با کنیه خوانده [مانند ابومحمد، ابوعمر، ابوبکر، ابومصعب و...] و به شهرها نسبت میدهند [مانند الجولانی، الزرقاوی، البغدادی و...]. موهایشان مانند زنان بلند است، اما میان آنان درگیری داخلی به وجود آمده و سپس حق به حقدار میرسد.» خزاعی مروزی، نعیمبن حمّاد، الفتن، ج 1، ص 210، قاهره، مکتبة التوحید، چاپ اول، 1412ق.
-
[15]
امام علی (ع) فرمودند: «سپس میان نظرات عرب و عجم، اختلاف و نزاع به وجود میآید و آنان پیوسته در اختلاف خواهند بود... تا اینکه حاکم آنجا [از حکومت] فرار میکند و قبایل عرب بهسوی (سفیانی) گرد میآیند و ربیعی، جرهمی، اصهب و دیگر فتنهگران و شورشیان خروج میکنند. پس سفیانی بر هرکسی که از آنان با او بجنگد غلبه میکند ....» معجم احادیث الامام المهدی، ج ۳، ص ۱۵، حدیث ۵۷۰.
-
[16]
از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: امیرالمؤمنین (ع) فرمود: «وقتی دو پرچم در شام با هم اختلاف کنند، آن اختلاف حتماً نمایانگر نشانهای از نشانههای خدا خواهد بود ......» تا آنجا که میفرماید: «پس هنگامی که این اتفاق افتاد، به فرو رفتن (خسف) دهکدهای از دمشق که به نام حرستا شناخته میشود نگاه کنید. و وقتی این اتفاق افتاد، پسر جگرخوار (آكلةالأکباد) از وادی بیآبوعلف (یابس) خروج میکند تا بر منبر دمشق مستقر شود. وقتی چنین شد، منتظر خروج مهدی باشید.»
-
[17]
شیخ صدوق، كمالالدین، ج۲، ص6۵۰.
-
[18]
نعمانی، الغیبة، ص ۲۵۹.
-
[19]
نعمانی، الغیبة، ص 320-322.
-
[20]
جهت کسب اطلاعات بیشتر در این باره به کتاب «پژوهشی در شخصیت یمانی» از شیخ ناظم العقیلی مراجعه کنید.
-
[21]
ر.ک: شیخ ناظم عقیلی، چهل حدیث در مورد مهدیین و فرزندان قائم (ع)؛ دکتر عبدالعالی منصوری، ادلۀ دعوت مهدوی؛ سید اسماعیل موسوی، اخبار طاهرین دربارۀ مهدی و مهدیین.
-
[22]
شیخ طوسی، الغیبة، ص ۱۵۰ و ۱۵۱.
-
[23]
منتخب الانوار المضیئة، ص ۳۶۳.
-
[24]
ر.ک:
-
[25]
امام باقر (ع) فرمود: «... هرچیزی برای شما ایجاد اشکال یا شبهه کند عهد و پرچم و سلاح پیامبر خدا (ص) جای هیچگونه شبهه و اشکال برایتان باقی نمیگذارد... برحذر باشید از کسانی که خود را به دروغ به آلمحمد (ع) نسبت میدهند که همانا برای آلمحمد و علی (ع) پرچمی است و برای دیگران پرچمها؛ پس در جای خودت ثابت باش و ابداً از هیچکسی تبعیت نکن تا مردی از فرزندان حسین (ع) را ببینی که با او عهد پیامبر خدا (ص)، پرچم او و سلاحش باشد.» تفسیر العیاشی، ج1، ص64؛ بحارالأنوار، ج52، ص222؛ إلزام الناصب، ج2، ص96.
-
[26]
رسول خدا (ص): «اگر زمان ظهور نزدیک شود، امکان تکذیب رؤیای مؤمن وجود ندارد؛ و صادقترین آنها در رؤیا صادقترین آنها در حدیث است.» أمالی، شیخ طوسی، ص386.
-
[27]
عَنِ اَلْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا اَلْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ يَرْجِعُ فِي إِحْدَاهُمَا إِلَى أَهْلِهِ وَ اَلْأُخْرَى يُقَالُ هَلَكَ فِي أَيِّ وَادٍ سَلَكَ قُلْتُ كَيْفَ نَصْنَعُ إِذَا كَانَ ذَلِكَ قَالَ إِنِ اِدَّعَى مُدَّعٍ فَاسْأَلُوهُ عَنْ تِلْكَ اَلْعَظَائِمِ اَلَّتِي يُجِيبُ فِيهَا مِثْلُهُ» مفضل بن عمر گفت: «شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: «همانا برای صاحب این امر دو غیبت است. در یکی از آنان به اهلش باز میگردد و در دیگری گفته شود: هلاک شده است.» گفتم: «در آن زمان چکار کنیم؟» فرمود: «اگر کسی مدعی شد، از او از عظائمی (مسائل عظیم) سؤال کنید که کسی که همانند اوست بتواند جواب بدهد.» الغيبة للنعماني، ص ۱۷۳.
-
[28]
عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: «... إِيَّاكَ وَ شُذَّاذاً مِنْ آلمحمد، فَإِنَّ لِآلمحمد وَ عَلِيٍّ رَايَةً وَ لِغَيْرِهِمْ رَايَاتٌ، فَالْزَمِ اَلْأَرْضَ وَ لاَ تَتْبَعْ مِنْهُمْ رَجُلاً أَبَداً حَتَّى تَرَى رَجُلاً مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَيْنِ، مَعَهُ عَهْدُ نَبِيِّ اَللَّهِ وَ رَايَتُهُ وَ سِلاَحُهُ فَإِنَّ عَهْدَ نَبِيِّ اَللَّهِ...» «... برحذر باشید از کسانی که خود را به دروغ، به آلمحمد (ع) نسبت میدهند، زیرا برای آلمحمد و علی (ع) فقط یک پرچم، و برای دیگران پرچمهاست؛ پس در جای خودت ثابت باش و از هیچکس ابداً تبعیت نکن، تا مردی را از فرزندان حسین (ع) ببینی، که با او عهد رسول خدا (ص) و پرچم او و سلاح او باشد ...» تفسير العيّاشي، ج ١، ص ٦٥.
-
[29]
شیخ صدوق،کمالالدین و تمامالنعمه، ج2، ص 654. ر.ک: http://B2n.ir/k96322
-
[30]
ر.ک:
-
[31]
«محل تولد مهدی مُدَینه است، او از اهلبیت پیامبر (ص) است و اسمش اسم پیامبر است...» التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص ١٥٤.
-
[32]
عَنِ اَلْإِمَامِ مُوسَى اَلْكَاظِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: «... ثُمَّ قَالَ بِأَبِي اَلْمُنْتَدَحُ اَلْبَطْنَ اَلْمَقْرُونُ اَلْحَاجِبَيْنِ أَحْمَشُ اَلسَّاقَيْنِ بَعِيدُ مَا بَيْنَ اَلْمَنْكِبَيْنِ أَسْمَرُ اَللَّوْنِ يَعْتَوِرُهُ مَعَ سُمْرَتِهِ صُفْرَةٌ مِنْ سَهَرِ اَللَّيْلِ بِأَبِي مَنْ لَيْلُهُ يَرْعَى اَلنُّجُومَ سَاجِداً وَ رَاكِعاً...» «... پدرم فداى كسى كه شكمش فراخ، و ابروانش پيوسته، ساقهاى پايش باريک، فاصلۀ مابين دو شانهاش دور، و رنگ چهرهاش سبزه، و با وجود رنگ سبزهاش، زردىای بهواسطۀ بيدارى شب پيوسته بر او نمايان است؛ پدرم فداى كسى كه شبها درحالىكه در سجده و ركوع است، نظارهگر ستارگان است ...» بحارالأنوار، ج ٨٣، ص ٨١.
-
[33]
«عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي قَدْ دَخَلْتُ الْمَدِينَةَ وَ فِي حَقْوَيَّ هِمْيَانٌ فِيهِ أَلْفُ دِينَارٍ وَ قَدْ أَعْطَيْتُ اللَّهَ عَهْداً أَنَّنِي أُنْفِقُهَا بِبَابِكَ دِينَاراً دِينَاراً أَوْ تُجِيبَنِي فِيمَا أَسْأَلُكَ عَنْهُ فَقَالَ يَا حُمْرَانُ سَلْ تُجَبْ وَ لَا تُنْفِقَنَّ دَنَانِيرَكَ فَقُلْتُ سَأَلْتُكَ بِقَرَابَتِكَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنْتَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ وَ الْقَائِمُ بِهِ قَالَ لاَ قُلْتُ فَمَنْ هُوَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي فَقَالَ ذَاكَ اَلْمُشْرَبُ حُمْرَةً اَلْغَائِرُ اَلْعَيْنَيْنِ اَلْمُشْرِفُ اَلْحَاجِبَيْنِ اَلْعَرِيضُ مَا بَيْنَ اَلْمَنْكِبَيْنِ بِرَأْسِهِ حَزَازٌ وَ بِوَجْهِهِ أَثَرٌ رَحِمَ اَللَّهُ مُوسَى» «از حماد انصاری روایت شده است: به ابوجعفر (ع) عرض کردم: «فدایت گردم، به مدینه داخل شدم درحالیکه در کیسهام هزار دینار بود. با خدا عهد کردم که بر آستان شما، دینار به دینار آن را صدقه بدهم یا پاسخ مرا از آنچه میپرسم بدهی.» فرمود: «ای حمران، بپرس، جواب بگیر و دینارهایت را انفاق مکن.» گفتم: «به نزدیکیات به رسول خدا (ص) سوگندتان میدهم که آیا شما صاحب این امر و قائم هستی؟» فرمود: «نه.» گفتم: «پدر و مادرم به فدایت، پس او کیست؟» فرمود: "او کسی است با چهرهای مایل به سرخی، چشمانی فرورفته، ابروهایی برجسته، فاصلۀ میان شانههایش پهن، در سرش شوره و در صورتش اثری (نشانهای) است. خدا موسی را رحمت کند."» الغيبة للنعماني، ص ۲۱۵.
-
[34]
همان
-
[35]
عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ اَلْيَمَانِ عَنِ اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: «اَلْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي وَجْهُهُ كَالْقَمَرِ اَلدُّرِّيٌّ، اَللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِيٌّ، وَ اَلْجِسْمُ جِسْمٌ إِسْرَائِيلِيٌّ، يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ عَدْلاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً، يَرْضَى بِخِلاَفَتِهِ أَهْلُ اَلسَّمَوَاتِ وَ أَهْلُ اَلْأَرْضِ وَ اَلطَّيْرُ فِي اَلْجَوِّ، يَمْلِكُ عِشْرِينَ سَنَةً» «مهدی از نسل من است، صورتش چون ماه درخشان است. رنگش رنگ عربی و جسم و هیکلش، جسم و هیکل بنیاسرائیلی است زمین را پر از عدل میکند، همانگونه که از ظلم و انحراف پر شده بود، اهل آسمانها و اهل زمین و پرندگان هوا به خلافت او رضایت میدهند. او ۲۰ سال حکومت میکند.» إثباتالهداة، ج ٥، ص ٢٣١.
-
[36]
صحيح البخاري (4/4168)، صحيح مسلم – كتاب الوصية.
-
[37]
ر.ک: شیخ ناظم عقیلی، چهل حدیث در مورد مهدیین و فرزندان قائم (ع).
-
[38]
https://B2n.ir/hx8205
-
[39]
عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: «أَنَا اِبْنُ اَلذَّبِيحَيْنِ يَعْنِي إِسْمَاعِيلَ وَ عَبْدَ اَللَّهِ بْنَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ» «من فرزند دو ذبیح هستم؛ یعنی اسماعیل و عبدالله فرزند عبدالمطلب.» بحارالأنوار، ج ۱۲، ص ۱۲۷.
-
[40]
ر.ک: عهد جدید، انجیلِ مَتّیٰ، فصل ۲۴، آیات ۳ و ۶ و ۷ و ۱۵.
-
[41]
عهد قدیم، حزقیال، فصل ۱۴، آیه ۲۱.
-
[42]
عهد قدیم، خروج، فصل ۷ تا ۱۲.
-
[43]
عهد جدید، انجیلِ مَتّیٰ، فصل ۱۱، آیۀ ۱۰.
-
[44]
عهد جدید، انجیلِ مَتّیٰ، فصل ۲۴، آیات ۴۵ تا ۴۷.
-
[45]
اما ارکان سهگانه در کتاب مقدس:
• در باب وصیت، به تورات، کتاب خروج، فصل ۳۱، آیات ۱۴ و ۱۵ و انجیل یوحنّا، فصل ۲۱، آیات ۱۵ تا ۱۷ و انجیل لوقا، فصل ۴، آیات ۱۶ تا ۲۱ رجوع نمایید.
• و در باب علم و حکمت فرستادگان خدا، به تورات، کتاب خروج، فصل ۱۸، آیه ۱۶ و تثنیه فصل ۳۴، آیۀ ۹ و دانیال فصل ۲، آیات ۲۷ تا ۳۶ و فصل ۵، آیات ۱۳ تا ۲۸ و همچنین انجیلِ مَتّیٰ، فصل ۱۳، آیه ۵۴ و انجیلِ یوحنّا، فصل ۱۶، آیۀ ۱۲ رجوع نمایید.
• و برای دعوت ایشان به حاکمیت خداوند (دعوت به قانون خدا و حاکم یا اجرا کنندهای از سوی خدا) میتوانیم به تورات، کتاب تثنیه، فصل ۴، آیات ۵ تا ۶ و فصل ۱۷، آیۀ ۱۵ و همچنین کتاب یوشع، فصل ۲۲، آیۀ ۵ و فصل ۲۳، آیه ۶ و انجیل مَرقُس، فصل ۷، آیات ۹ تا ۱۳ رجوع نماییم.
-
[46]
عهد قدیم، یوئیل، فصل ۲، آیات ۲۸ و ۲۹.
-
[47]
عهد قدیم، مزمورِ ۴۵، آیات ۱۶ تا ۱۷.
-
[48]
دربارۀ تسلیدهنده میتوانید به عهد جدید، انجیل یوحنّا، فصل ۱۴، آیات ۱۵ تا ۱۷ و ۲۶؛ فصل ۱۵، آیه ۲۶ و فصل ۱۶، آیات ۷ تا ۱۴ رجوع نمایید.
-
[49]
عهد قدیم، اِشَعْیا، فصل ۱۱، آیه ۱.
-
[50]
عهد قدیم، اِشَعْیا، فصل ۴۹، آیه ۳.
-
[51]
انجیل یهودا، چشمانداز ۳.
-
[52]
عهد جدید، انجیلِ مَتّیٰ، فصل ۲۴، آیه ۲۷.
-
[53]
عهد جدید، مکاشفۀ یوحنّا، فصل ۴ و ۵.
-
[54]
عهد قدیم، مزمور ۱۱۸، آیات ۲۲ تا ۲۶؛ عهد جدید، انجیل مَتّیٰ، فصل ۲۱، آیات ۴۲ تا ۴۴.
-
[55]
عهد جدید، مکاشفۀ یوحنّا، فصل ۱۲، آیۀ ۵.
-
[56]
عهد جدید، مکاشفۀ یوحنّا، فصل ۱۴، آیه ۱.
-
[57]
عهد قدیم، اِشَعْیا، فصل ۶۳، آیه ۱.
-
[58]
در سال 2010، دود حاصل از آتشفشان ایسلند، بخش اعظم اروپا را در بر گرفت. نقشۀ شکل این دود که با ماهوارهها گرفته شده بود به شکل کلمۀ «احمد» بود:
https://almahdyoon.com/iceland-volcano-ahmads-name/
جهت کسب اطلاعات بیشتر در این باره، به کتاب «احمد موعود، پیونددهندۀ رسالتهای آسمانی و کشتی نجات برگزیدگان» نوشتۀ دکتر علاء سالم مراجعه کنید.
-
[59]
معجزۀ درخواستی کورانی، معجزۀ نجات کودک،...
http://www.youtube.com/watch?v=HtV32fxEuSs
http://www.mediafire.com/?jmf8lb0z61qlkcz
-
[60]
ر.ک: انتشارات انصار امام مهدی (ع):
https://almahdyoon.co/category/ahmad-al-hassan-yamani/behavior-of-ahmad-al-hassan/
-
[61]
فرزند اسماعیل، فرزند صالح، فرزند حسین، فرزند سلمان، فرزند امام محمدبن الحسن العکسری (ع) است.
-
[62]
ر.ک: سید احمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه، ج 2، سؤال 100.
-
[63]
https://www.facebook.com/Ahmed.Alhasan.10313
-
[64]
ر.ک:
-
[65]
امام باقر (ع) فرمودند: «براى خداى تعالى گنجى در طالقان است، نه طلاست و نه نقره. دوازده هزار نفر در خراساناند که شعارشان «احمد... احمد» است و رهبر آنها جوانى از بنىهاشم است...اگر دعوت او را شنيديد، بهسوى او بشتابيد، حتى اگر مجبور باشيد سينهخيز بر روی يخها حرکت کنيد.» عن الباقر (ع): «إن لله تعالى كنزا بالطالقان ليس بذهب ولا فضة، اثنا عشر ألفا بخراسان شعارهم: (أحمد أحمد) يقودهم شاب من بني هاشم على بغلة شهباء، عليه عصابة حمراء، كأني أنظر إليه عابر الفرات. فإذا سمعتم بذلك فسارعوا إليه ولو حبوا على الثلج.» منتخب الانوار المضيئه، ص 195.
-
[66]
ر.ک:
https://soundcloud.com/varesin-media/maktab-najaf-nowruz
https://www.facebook.com/share/p/1AUfNucThv/
-
[67]
عَنْ أَبِي اَلْجَارُودِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ، قَالَ: «سَأَلْتُهُ، مَتَى يَقُومُ قَائِمُكُمْ؟ قَالَ: يَا أَبَا اَلْجَارُودِ، لاَ تُدْرِكُونَ. فَقُلْتُ: أَهْلَ زَمَانِهِ. فَقَالَ: وَ لَنْ تُدْرِكَ أَهْلَ زَمَانِهِ، يَقُومُ قَائِمُنَا بِالْحَقِّ بَعْدَ إِيَاسٍ مِنَ اَلشِّيعَةِ، يَدْعُو اَلنَّاسَ ثَلاَثاً فَلاَ يُجِيبُهُ أَحَدٌ... يَسِيرُ إِلَى اَلْكُوفَةِ، فَيَخْرُجُ مِنْهَا سِتَّةَ عَشَرَ أَلْفاً مِنَ اَلْبُتْرِيَّةِ، شَاكِينَ فِي اَلسِّلاَحِ، قُرَّاءَ اَلْقُرْآنِ، فُقَهَاءَ فِي اَلدِّينِ، قَدْ قَرَحُوا جِبَاهَهُمْ، وَ شَمَّرُوا ثِيَابَهُمْ، وَ عَمَّهُمْ اَلنِّفَاقُ، وَ كُلُّهُمْ يَقُولُونَ: يَا اِبْنَ فَاطِمَةَ، اِرْجِعْ لاَ حَاجَةَ لَنَا فِيكَ. فَيَضَعُ اَلسَّيْفَ فِيهِمْ عَلَى ظَهْرِ اَلنَّجَفِ عَشِيَّةَ اَلْإِثْنَيْنِ مِنَ اَلْعَصْرِ إِلَى اَلْعِشَاءِ، فَيَقْتُلُهُمْ أَسْرَعَ مِنْ جَزْرِ جَزُورٍ... ثُمَّ يَدْخُلُ الْكُوفَةَ فَيَقْتُلُ مُقَاتِلِيهَا حَتَّى يَرْضَى اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ)...». دلائل الامامة، ص ٤٥٥. از ابی الجارود از امام باقر (ع) نقل شده است که گفت: «از ایشان سؤال کردم که قائم شما چه زمانی قیام میکند؟» ایشان فرمود: «ای ابیجارود، شما آن زمان را درک نخواهید کرد.» گفتم: «اهل زمانهٔ او را چطور؟» ایشان فرمود: «تو مردم زمانهٔ او را نیز درک نخواهی کرد؛ قائم ما به حق قیام میکند بعد از مأیوس شدن از شیعیان، سه بار مردم را فرامیخواند، ولی کسی او را اجابت نمیکند... قائم بهسوی کوفه رهسپار میشود. در آنجا شانزده هزار نفر از بتریه (کسانی که به تعدادی از اوصیای پیامبر معتقد نیستند) مجهز به سلاح روبهروی او میایستند، درحالیکه قاریان قرآن و فقهای در دین هستند؛ پیشانیهای خویش را (بر اثر عبادت) مجروح کردهاند و دامنها را به کمر زدهاند؛ درحالیکه نفاق همهشان را فراگرفته است. همگی میگویند: "ای فرزند فاطمه، برگرد؛ زیرا ما به تو نیازی نداریم." پس قائم (ع) در پشت شهر نجف از عصر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر میکشد و آنها را سریعتر از ذبح کردن حیوان قربانی میکشد... سپس به کوفه داخل میشود و جنگجویان آنجا را میکشد تا اینکه خداوند راضی شود...».
-
[68]
دهها جلد کتاب دربارۀ ادلۀ دعوت یمانی، علوم یمانی، و موضوعات علمی مختلف دیگر نگاشته شده که توصیه میشود مطالعۀ آنها را از دست ندهید:
https://www.saviorofmankind.com/
-
[69]
سید احمد الحسن، خطبۀ محرم.
-
[70]
سید احمد الحسن، وصی و فرستادﮤ امام مهدی (ع) در تورات، انجیل و قرآن.
-
[71]
سید احمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج، جلد اول، پرسش 14.
-
[72]
سید احمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج، ج 6، ص 584.
-
[73]
پیک صفحه، ج ۱، ص467.
-
[74]
پیک صفحه، ج 1.
-
[75]
در محضر عبد صالح، ج ۱، ص ۱۲۰.
-
[76]
در محضر عبد صالح، ج ۱، ص۱۴۶.
- [77] پیک صفحه، ج 2.