چرا مهدی؟ چرا یمانی؟ چرا احمد الحسن؟

چرا مهدی؟ چرا یمانی؟ چرا احمد الحسن؟

چکیده

ظهور منجی جهانی آموزه‌ای مشترک در ادیان است که در اسلام نیز با نشانه‌هایی مشخص شده است. این مقاله با نگاهی اجمالی، ظهور سید احمد الحسن را به‌عنوان یمانی موعود و فرستاده‌ای از جانب امام مهدی (ع) تبیین می‌کند. با استناد به روایات، او نه‌تنها زمینه‌ساز دولت عدل الهی است، بلکه با دلایل سه‌گانۀ «نص»، «علم» و «دعوت به حاکمیت خدا» به‌عنوان حجت الهی و خلیفۀ خدا معرفی می‌شود. تحقق علائم ظهور، تطابق ادعای او با وصیت پیامبر (ص)، و فراوانی رؤیاهای صادقه از سوی مؤمنان، همگی نشانه‌های صدق دعوت او هستند. سید احمد الحسن با دعوتی جهانی، دلایل ویژه‌ای برای مخاطبان گوناگون از شیعه تا بی‌خدایان ارائه کرده است.

 مقدمه

ظهور منجی جهانی، ازجمله آموزه‌های مشترک ادیان و مذاهب است. در متون دینی شیعه و اهل‌سنت و کتاب مقدس، علائمی برای ظهور منجی ذکر شده که تحققشان، از نزدیک شدن به ساعت صفر و ظهور منجی جهانی خبر می‌دهد. در این نوشتار به صورت اجمالی توضیح داده می‌شود که چرا سید احمد الحسن همان منجی موعود جهانی و زمینه‌ساز دولت امام مهدی (ع) و فرستادۀ از سوی ایشان، و همچنین فرستادۀ عیسی مسیح (ع) و ایلیای نبی (ع) است. ایشان به امر و با تأیید امام مهدی (ع) آغازگر دعوتی علمی - اعتقادی، با ارائۀ دلایل محکم و حکیمانه است و هدف اصلی آن، شناساندن دین حقیقی خدا و زمینه‌سازی برای پادشاهی خداوند است، و از آنجا که دعوت او جهانی است، مخاطبش همۀ اقشار جامعه با همۀ اعتقادات، اعم از شیعه، سنی، مسیحی، یهودی، و حتی بی‌خدایان است؛ و برای هر گروه، دلایلی متناسب با آنان ارائه کرده و برای اهل ادیان و مذاهب، از کتاب‌های خودشان برایشان دلیل آورده است.[1]

در ادامه، به اختصار دلایل فراخوان مهدوی سید احمد الحسن برای هریک از شیعیان، اهل‌سنت، اهل کتاب، و بی‌خدایان بیان می‌شود:

 

علائمی که در روایات اسلامی برای ظهور منجی ذکر شده محقق شده‌اند مانند: ورود آمریکا به عراق در سال 2003،[2] برگزاری انتخابات در عراق،[3] براندازی حاكم مصر،[4] خلع پادشاهان عرب از پادشاهی،[5] مرگ پادشاهی به نام عبدالله،[6] نمایان شدن کف دستی در آسمان،[7] خرابی دیوار مسجد کوفه،[8] اختلاف در شیعه،[9] آشکار شدن ملخ‌‌های قرمز به‌طور بی‌سابقه،[10] فوران آتشفشان عظیم ایسلند،[11] نزولات آسمانی در غیر فصل آن،[12] گرمای بیش‌ازحد زمین،[13] شیوع انحرافات جنسی،[14] ظهور افرادی قسی‌القلب با پرچم‌‌های سیاه (داعش)،[15] فتنه و آشوب و کشتار در شام و فرار حاکم آن،[16] بمباران روستای حرستا در سوریه،[17] و... و مهم‌تر از همۀ این‌ها ظهور یمانی.

یمانی موعود مهم‌ترین علامت حتمی ظهور امام مهدی‌(ع) است که در منابع شیعه و اهل‌سنت از او به فراوانی یاد شده است. امام صادق(ع) فرمود:

 «پیش از قیام قائم، پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.»[18]

امام باقر(ع) دربارۀ یمانی (ع) فرمود:

«هیچ پرچمی هدایتگر از پرچم یمانی نیست. آن پرچم هدایت است، زیرا شما را به سوی صاحبتان دعوت می‌کند... بر هیچ مسلمانی جایز نیست که از او سرپیچی کند... او به سوی حق و صراط مستقیم دعوت می‌کند.»[19]

در سال 2002 میلادی، این علامت مهم به صورت علنی، با ظهور مردی از آل‌محمد (ص)، یعنی سید احمد الحسن، در سرزمین عراق و در میان سکوت و سانسور عمدی رسانه‌‌های خبری، به وقوع پیوست. عجیب نیست که این خبر به گوش بسیاری از افراد نرسیده باشد، زیرا طبق روایات، دعوت امام مهدی (ع) شبیه جدش رسول خدا (ص) غریبانه و همراه با مخالفت بزرگان است.[20] ازاین‌رو، یمانی به عنوان آغازگر دعوت امام مهدی (ع) و قائم به امر ایشان، ظهوری غریبانه و با یارانی اندک داشت.

سید احمد الحسن بیان کرده که او همان یمانی وعده‌داده‌شده در متون دینی و قائمی است که برای زمینه‌سازی دولت عدل الهی امام مهدی (ع) دعوت می‌کند. اما یمانی را چگونه باید شناخت؟ نامش، نسبش، اوصاف ظاهری‌اش، محل تولد و قیامش و راه شناختش چیست؟ این‌ها سؤالاتی است که پاسخ آن بیش از هزار سال سربه‌مهر مانده بوده و از اسرار اهل‌بیت تلقی می‌شد تا خود یمانی با ظهورش پرده از این راز سربه‌مهر بگشاید، تا هم نشانه‌ای از علم الهی او باشد و هم با کتمان امر او تا موعدش، نقشۀ حرکت او از دسیسه‌‌های پیش‌طراحی‌شدۀ دشمنان محفوظ بماند.

اهل‌بیت (ع) برای یمانی، اوصافی را ذکر کرده‌اند که نشان می‌دهد یمانی معصوم است؛ زیرا او را دعوت‌کننده به حق و راه راست و پرچم او را پرچم هدایت معرفی کرده‌اند و این‌ها اوصاف معصومان است؛ زیرا دعوت به حق و هدایت به راه مستقیم جز از طریق عصمت ممکن نیست؛ زیرا مستقیم بودن به معنای نبود انحراف و خطا در هدایت امت است که لازمه‌اش این است که دارندۀ چنین اوصافی هیچ‌گاه ‌امت را به گمراهی نکشاند و آن‌ها را از مسیر هدایت خارج نکند؛ اما غیرمعصوم هرقدر هم که صالح باشد، احتمال بروز خطا و انحراف از او وجود دارد و نمی‌توان تضمین داد که در هدایتگری به حق و دعوت به راه راست گرفتار انحراف نشوند. و اما هویت یمانی به عنوان شخصیتی معصوم چیست؟

برای پاسخ به این سؤال، لازم است ابتدا مهدیین از فرزندان امام مهدی (ع) را شناخت:

براساس روایات متواتر در منابع حدیثی شیعه و اهل‌سنت - که البته به دست سید احمد الحسن رمزگشایی شدند - پس از وفات امام مهدی‌(ع)، دوازده مهدی از نسل ایشان، یکی پس از دیگری، حاکمان و وارثان زمین خواهند شد. این دوازده مهدی، معصوم و از حجت‌‌های الهی هستند.[21]

رسول خدا (ص) در وصیت شب وفاتش در معرفی اوصیای خود نام دوازده امام پس از خود و نام اولین مهدی از فرزندان امام دوازدهم را ذکر فرموده که در اینجا خلاصۀ این وصیت مقدس نقل می‌شود. شیخ طوسی از امام صادق (ع) و ایشان از پدرانش نقل می‌کند که رسول خدا (ص) در شبی که وفاتشان در آن بود، به امام علی (ع) فرمود:

«يَا أَبَا الْحَسَنِ أَحْضِرْ صَحِيفَةً وَ دَوَاةً فَأَمْلَأَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَصِيَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّهُ سَيَكُونُ بَعْدِي اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً فَأَنْتَ يَا عَلِيُّ أَوَّلُ الِاثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً سَمَّاكَ اللَّهُ تَعَالَى فِي سَمَائِهِ عَلِيّاً الْمُرْتَضَى وَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الصِّدِّيقَ الْأَكْبَرَ وَ الْفَارُوقَ الْأَعْظَمَ وَ الْمَأْمُونَ وَ الْمَهْدِيَّ فَلَا تَصِحُّ هَذِهِ الْأَسْمَاءُ لِأَحَدٍ غَيْرِكَ يَا عَلِيُّ أَنْتَ وَصِيِّي عَلَى أَهْلِ بَيْتِي حَيِّهِمْ وَ مَيِّتِهِمْ وَ عَلَى نِسَائِي فَمَنْ ثَبَّتَّهَا لَقِيَتْنِي غَداً وَ مَنْ طَلَّقْتَهَا فَأَنَا بَرِي‏ءٌ مِنْهَا لَمْ تَرَنِي وَ لَمْ أَرَهَا فِي عَرْصَةِ الْقِيَامَةِ وَ أَنْتَ خَلِيفَتِي عَلَى أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي- فَإِذَا حَضَرَتْكَ الْوَفَاةُ فَسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحَسَنِ الْبَرِّ الْوَصُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِيَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ الزَّكِيِّ الْمَقْتُولِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ ذِي الثَّفِنَاتِ عَلِيٍّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ جَعْفَرٍ الصَّادِقِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُوسَى الْكَاظِمِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ الرِّضَا فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الثِّقَةِ التَّقِيِّ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ عَلِيٍّ النَّاصِحِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ الْحَسَنِ الْفَاضِلِ فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ مُحَمَّدٍ الْمُسْتَحْفَظِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع فَذَلِكَ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ثُمَّ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً (فَإِذَا حَضَرَتْهُ الْوَفَاةُ) فَلْيُسَلِّمْهَا إِلَى ابْنِهِ أَوَّلِ الْمُقَرَّبِينَ لَهُ ثَلَاثَةُ أَسَامِيَ اسْمٌ كَاسْمِي وَ اسْمِ أَبِي وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ وَ أَحْمَدُ وَ الِاسْمُ الثَّالِثُ الْمَهْدِيُّ هُوَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ.»[22]

«ای ابوالحسن، صحیفه و دواتی حاضر کن. پس رسول الله (ص) وصیتش را املاء کرد تا به اینجا رسید. پس فرمود: ای علی، به زودی پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آن‌ها دوازده مهدی خواهند بود. پس تو ای علی، اولین دوازده امام هستی. خداوند تو را در آسمانش علیّ مرتضی و امیرالمؤمنین و صدّیق اکبر و فاروق اعظم و مأمون و مهدی نامید. پس این اسمها برای کسی غیر از تو صحیح نیست.

ای علی، تو وصیّ من بر زنده و مردهٔ اهل‌بیتم و بر زنانم هستی. پس هریک از آن زن‌ها را تو تثبیت کنی فردا مرا ملاقات می‌کند و هر که را تو طلاق دهی من از او بیزارم؛ در عرصهٔ قیامت مرا نمی‌بیند و من او را نمی‌بینم. و تو پس از من جانشین من بر امتم هستی؛ پس وقتی وفاتت رسید آن را تسلیم کن به پسرم حسن نیکوکار صله‌دهنده؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرم حسین شهید پاک مقتول؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش سرور عبادت‌کنندگان، صاحب پینه‌ها؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش محمد باقر؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش جعفر صادق؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسری موسی کاظم؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش علی رضا؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش محمد ثقهٔ تقی؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش علی ناصح؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به پسرش حسن فاضل؛ پس هنگامی که وفاتش رسید باید آن را تسلیم کند به محمد نگهبان میراث آل محمد (علیهم السلام). پس این دوازده امام هستند. سپس بعد از او دوازده مهدی هستند. (پس هنگامی که وفاتش رسید) باید آن را تسلیم کند به پسرش اولین مقرّبان، که سه نام دارد: یک نام مانند نام من و پدرم و آن عبد الله است، و احمد، و اسم سومش المهدی است. او اولین مؤمنان است.»

در این حدیث، که تنها وصیت به‌جامانده از رسول خدا(ص) در آستانۀ وفاتشان و معرفی‌نامۀ رسمی اوصیای ایشان است، مهدیین دارای مقام وصایت و ولایت معرفی شده‌اند، لذا حجت‌های معصوم خدا هستند. در این حدیث، احمد که اولین وصی امام مهدی و نزدیک‌ترین فرد به ایشان و در واقع وزیر ایشان است، ملقب به اولین مؤمنان شده ‌است و این وصف اشاره به این دارد که احمد، اولین مؤمن به امام مهدی (ع) به هنگام قیام امام مهدی است و برای اینکه وصف اولین مؤمنان بر او صدق کند، لازم است که پیش از آغاز قیام امام مهدی‌(ع)، در میان امت حضور داشته باشد؛ و صالح‌ترین شخص برای تصدّی نقش زمینه‌ساز ظهور و فرستادۀ صاحب الزمان (ع) باشد.

در روایتی نیز از او با عنوان مهدی‌ای یاد شده که با او بیعت می‌شود. حذیفةبن‌ یمان می‌گوید:

 «از رسول خدا (ص) شنیدم که مهدی را ذکر می‌کرد و اینکه بین رکن و مقام با او بیعت می‌شود که اسم او احمد و عبدالله و مهدی است و این‌ها سه نام او هستند.» (الغیبة طوسی، ص ۵4 و 4۷۰).

با توجه به اینکه یمانی شخصی معصوم است که صاحب تنها پرچم هدایت بوده و مردم را به صاحب الزمان (ع) دعوت می‌کند، لزوماً او باید همان مهدی اول (احمد در وصیت رسول خدا) باشد؛ چون بعد از چهارده‌معصوم نخستین کسی که می‌توانیم عصمت و وصایت او را بشناسیم، مهدی اول از مهدیین دوازده‌گانه‌ است؛ بنابراین یمانی همان احمد در وصیت رسول خدا(ص) است که برای زمینه‌سازی برای ظهور مقدس پدرش ظاهر می‌شود. در روایتی از امام‌باقر(ع) نیز که تا پیش از سید احمد الحسن معنای آن بر کسی روشن نشده بود چنین آمده‌است:

 «خدای متعال گنجی در طالقان دارد که نه از طلاست و نه از نقره؛ آن‌ها دوازده هزار نفر از خراسان هستند که شعارشان احمد احمد است... هنگامی که دعوت او را شنیدید به سوی او بشتابید...» [23]

اما با توجه به اینکه مدعیان دروغین امامت و مهدویت همیشه فراوان‌اند، اکنون باید به این سؤال پاسخ داد که از کجا معلوم، سید احمد الحسن، همان یمانی موعود (احمد مذکور در وصیت رسول خدا) است؟

با توجه به اینکه یمانی (مهدی اول از مهدیین دوازده‌گانه) حجت خداست، برای شناخت او، باید از قانون شناخت حجت‌های الهی بهره برد، یعنی همان قانونی که باید به واسطۀ آن تمام انبیا و اوصیا و خلفای الهی در طول تاریخ شناخته می‌شدند. این قانون که مطابق با حکم عقل و قرآن و روایات است دارای سه عنصر مهم است که عبارت اند از: ۱- «نص یا وصیت یا معرفی نامۀ الهی»؛ 2-«علم»؛ 3-«دعوت به حاکمیت خدا». در ادامه، دربارۀ هریک از فقرات قانون شناخت حجت‌های الهی به شکل مختصر توضیح می‌دهیم.

۱. وصیت (نص): برای تمام حجت‌های الهی، نص یا معرفی‌نامۀ الهی وجود داشته ‌است. حتی زمانی که خداوند خواست حجت بودن آدم(ع) را به فرشتگان نشان دهد او را به آنان معرفی کرد و هیچ پیامیر یا وصی‌ای نبوده مگر اینکه پیامبر یا وصی قبلی، با وصیتش او را معرفی کرده‌ است. نص برای خلفای الهی، یا ملکوتی و در عالم رؤیا و مکاشفه است که در آن، حجت خدا به انسان‌ معرفی می‌شود و ضرورتاً موافق با نص شفاهی یا مکتوبِ حجت‌های الهی پیشین است و یا اینکه این نص، مادی و به صورت مکتوب یا شفاهی و همان وصیتی است که از حجت‌های قبلی رسیده و حجت یا حجت‌های بعدی در آن معرفی شده‌اند. دربارۀ سید احمد الحسن هر دو نص مادی و ملکوتی وجود دارند، زیرا:

وصیت پیامبر (ص)، همان نص یا وصیتی است که دربارۀ مهدی اول (یمانی) وجود دارد و پیامبر در اواخر عمرشان به هنگام وصیت خود، آن را «به بازدارنده از گمراهی تا روز قیامت» توصیف کرده ‌است که به معنای آن است که نمی‌شود غیر از مدعی راستین برای اثبات حجت بودن خود به این وصیت استناد کند، زیرا در غیر این ‌صورت، این وصیت کاربرد خود را از دست می‌دهد و دیگر بازدارنده از گمراهی نخواهد بود، بلکه خودش عامل گمراهی می‌شود (و العیاذ بالله). پس از گذشت1400سال نیز تاکنون کسی نتوانسته‌ بود حجاب خداوند را از این وصیت بردارد و به‌استناد این وصیت، خود را مهدی اول معرفی کند تا اینکه مدعی راستین آن یعنی سیداحمد الحسن (ع) به آن استناد کرد.[24] ازاین‌رو، استناد سید احمد الحسن (ع) به وصیت پیامبر، برای اثبات راست‌گو بودن ایشان کفایت می‌کند. در روایات نیز تأکید شده که در آخرالزمان، تا پیش از آمدن مردی از نسل حسین (ع) که همراهش وصیت و سلاح و پرچم رسول خداست نباید از کسی تبعیت کرد.[25] از آنجا که بنا به روایات، پیش از ظهور امام مهدی (ع) باید از یمانی تبعیت کرد، این فرد ضرورتاً همان یمانی است که با عهد (وصیت پیامبر) و سلاح پیامبر (علم) و پرچم او (دعوت به حاکمیت خداوند) خود را معرفی می‌کند.

همچنین مردم فراوانی از نقاط مختلف و شهرهای مختلف ایران و عراق و خاورمیانه و سراسر جهان، مکاشفات و رؤیاهای صادقه‌ای دیده‌اند که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بر حقانیت دعوت سید احمد الحسن (ع) شهادت داده‌اند. این رؤیاهای صادقه به‌منزلۀ معرفی خداوند و در واقع نص مستقیم الهی و شهادت ملکوتی خداوند هستند که با نص مکتوب مادی نیز موافق هستند. این مکاشفات و رؤیاها راهی بر شناخت حجت خدا برای بینندۀ آن‌هاست و فراوانی و مضمون یکسان آن‌ها از سوی انسان‌های مختلفی در سراسر جهان که همدیگر را نمی‌شناخته‌اند دلیل روشن دیگری بر حقانیت سید احمد الحسن یمانی برای کسانی است که از این رؤیاها اطلاع می‌یابند. به دلیل اهمیت رؤیاست که در روایات تأکید شده که رؤیای مؤمن در آخرالزمان تکذیب نمی‌شود.[26] از آنجا که راه سخن گفتن خداوند با بشر از طریق رؤیا و مکاشفه باز است، هرکس خواهان شهادت خدا دربارۀ احمد الحسن (ع) است می‌تواند خداوند را با اخلاص بخواند و از او در بارۀ امر احمد الحسن بپرسد.

۲. علم: آگاهی به اسرار آفرینش و دین و شریعت الهی و رفع اختلافات علمی مردم، فصل الخطاب و دلیلی برای شناخت خلیفۀ خداست که در روایات یکی از راه‌های شناخت قائم شمرده شده‌است.[27] سید احمد الحسن با نوشتن کتاب‌های متعدد علمی و رمزگشایی از آیات و روایات و اسرار ملکوتی و نیز بیان حقایقی در حیطۀ علوم جدید مانند فیزیک کوانتوم، ژنتیک، و... از علم عظیم خود پرده برداشته و نشان داده که علم او نمی‌تواند جز از جانب خداوند باشد. ازجمله آثار سید احمد الحسن می‌توان به توهم بی‌خدایی، عقاید اسلام، سفر موسی به مجمع البحرین، متشابهات، توحید، نبوت خاتم، رجعت سومین روز بزرگ خدا، همگام با عبدصالح، و خطبه‌ها و بیانات ایشان اشاره کرد.

۳. دعوت به حاکمیت خداوند: حاکمیت خداوند یعنی حق قانون‌گذاری برای خداست و اجراکننده نیز باید از جانب خداوند انتخاب شود. دعوت به حاکمیت خدا به‌خصوص هنگامی که دعوت‌کننده به حق تنها کسی است که به آن دعوت می‌کند، دلیلی برای طالبان شناخت حق است که دلیل نص یا وصیت را تأیید می‌کند. در روایات نیز گفته شده قائم با پرچم رسول خدا (ص) می‌آید[28] و نیز گفته شده روی پرچم قائم نوشته شده: «البیعة لله»[29] که به معنای این است که حاکمیت از آنِ خداوند است. سید احمد الحسن (ع) با شعار و پرچم «البیعة لله» آمده و اکنون تنها دعوت‌کننده بین اهل زمین است که مردم را به حاکمیت خدا (در عرصه قانون‌گذاری و اجرا) دعوت می‌کند و حاکمیت مردم را با همۀ اشکالش نفی می‌کند. او برای برپایی عدالت حقیقی و رفع فقر و تبعیض و منع صدور احکام ناعادلانه دربارۀ جان مردم فقط حجت‌های معصوم الهی که خداوند آنان را حاکم قرار داده حق حاکمیت دارند و البته بیان کرده که شرط تحقق چنین حاکمیتی پذیرش و اِقبال مردم است و خلیفۀ خدا به‌زور خود را بر مردم تحمیل نمی‌کند.[30]

این‌ها فقرات سه‌گانۀ قانون شناخت حجت‌های الهی (راه‌های امام‌شناسی) هستند که از زمان نصب اولین خلیفۀ الهی وجود داشته‌اند. خداوند در نصب اولین جانشینش یعنی آدم (ع) او را به ملائکه معرفی کرد (نص)، علم اسماء را به او آموخت تا ملائکه مقام خلافت او را دریابند (علم) و آن‌ها را مأمور به سجده و اطاعت از او کرد (حاکمیت خداوند در پرتو اطاعت از خلیفۀ الهی).

علاوه بر این‌ها، در روایات، مشخصات مفصّل و دقیقی برای مهدی ذکر شده که قطعاً با مشخصات امام محمدبن الحسن المهدی (ع) منطبق نمی‌شود، ازجمله محل تولد (بصره)،[31] سن ایشان هنگام آغاز دعوت (32 سالگی)، اوصاف ظاهری از قبیل رنگ پوست[32] و ویژگی چشم[33] و ابرو[34] و قد[35] و... که کاملاً بر سید احمد الحسن (ع) منطبق است.

 

دلایل برای اهل‌سنت

از آنجا که طبق منابع اهل‌سنت، مهدی، خلیفۀ خداوند است، پس با استفاده از قانون شناخت حجت‌های الهی می‌توانند مهدی را تشخیص دهند، یعنی از طریق 1. معرفی یا نص ملکوتی در رؤیا و مکاشفه و نیز نص مکتوب پیامبر، 2. علم، و 3. دعوت به حاکمیت خداوند.

گفتنی است که دربارۀ وصیت مکتوب نیز طبق منابع اهل‌سنت، پیامبر درخواست کرد که وصیت بازدارنده از گمراهی را بنویسد[36] که با جسارت و توطئۀ برخی صحابه، موفق نشد در آن مجلس وصیتش را به صورت عمومی بنویسد، اما باید توجه داشت که این دلیل نمی‌شود که خداوند آیندگانی را که برای شناخت مهدی متولد‌شده در آخرالزمان، به وصیت پیامبر نیاز دارند از این وصیت محروم کند و تنها وصیتی که از پیامبر نقل شده همان وصیت شب وفات پیامبر (ص) است که چند شب بعد از آن واقعه، حدیث خود را املا فرمودند که در آن از مهدی‌ای به نام احمد سخن گفته‌اند که اولین مؤمن به امام مهدی (ع) است.

همچنین در منابع اهل‌سنت روایاتی وجود دارد دربارۀ دوازده خلیفه یا مهدی که در آخرالزمان حکمرانی خواهند کرد و بعد از دوازده خلیفه خواهند آمد.[37] این دوازده خلیفه همان دوازده مهدی هستند که بعد از ائمه دوازده‌گانه بر زمین حکمرانی خواهند کرد که این روایات نیز موافق با رمزگشایی احمد الحسن از روایات مربوط به مهدیین دوازده‌گانه است. علاوه‌بر این‌ها، در منابع حدیثی اهل‌سنت، برای مهدی اوصافی ذکر شده که به روشنی بر سید احمد الحسن (ع) منطبق است. در روایات آن‌ها، مهدی، هم‌نام پیامبر و از نسل حضرت فاطمه (س) است[38] و در آخرالزمان متولد می‌شود و محل تولد او مُدَینه است و از مشرق (شرق مدینه که شامل عراق و ایران است) ظاهر می‌شود (نه کعبه). همچنین در برخی روایات در منابع آن‌ها، نام پدر مهدی، مطابق نام پدر پیامبر (ص) است.

سید احمد الحسن نیز هم‌نام پیامبر و از نسل فاطمه (س) است و مولود آخرالزمان و محل تولدش روستای مُدینه در بصره است و از شرق حجاز یعنی عراق دعوت خود را آغاز کرده و نام پدرش اسماعیل است که مطابق نام پدر پیامبر است، زیرا اولاً رسول الله (ص) فرمود: «من فرزند دو ذبح‌شده‌ام: اسماعیل و عبد الله.»[39] و ثانیاً اسماعیل کلمه‌ای عبری است به معنای کسی که سخن خدا را می‌شنود و اطاعت می‌کند، یا همان «عبدالله» یعنی بندۀ خدا.

 

دلایل برای اهل کتاب (مسیحیان و یهودیان)

طبق کتاب مقدس، پیش از آمدن عیسای مسیح، جنگ‌ها، قحطی‌ و بیماری‌ها و زلزله‌ها، ورود مصائب و ویرانی به زمین مقدّس (بابل یا عراق) از جانب آمریکا (مکروه ویرانی) و... پدید می‌آید؛[40] و این نشانه‌ها محقق شده‌اند، پس می‌توان انتظار داشت که این روز‌ها به زمان بازگشت عیسی (ع) نزدیک باشد و از طرفی این ناملایمت‌ها عذاب هستند[41] و عذاب‌ها بعد از برانگیخته شدن فرستادۀ الهی، به سبب زیر پا گذاشتن فرمان خدا و تکذیب فرستاده واقع می‌شوند.[42] ازاین‌رو، آمدن فرستاده‌ای الهی پیش از عیسی (ع) دور از انتظار نیست، همان‌طور که یحیای تعمیددهنده پیش از ظهور عیسای مسیح آمده بود و راه را برای آمدن مسیح هموار می‌کرد؛[43] آیا دور از انتظار است که برای ظهور دوم مسیح نیز این قضیه تکرار شود و زمینه‌سازی وجود داشته باشد که با روشنگری‌های خویش مردم را از فرقه‌های مختلف، در راه حق بیاورد و آن‌ها را متحد کند و بساط بدعت‌ها را برچیند؟! درحالی‌که عیسای مسیح نیز در هنگام بیان نشانه‌های پیش از بازگشت خود به آن گواهی می‌دهد و از غلام امین و دانایی‌ صحبت می‌کند که از سوی آقا و سَرور خویش مأمور به انتشار علم و معرفت و حکمت در جهان می‌شود.[44]

بنابر کتاب مقدس، فرستادگان الهی دارای وصیت و علم و حکمت و همچنین خواهان حاکمیت خدا هستند.[45]  پس اهل کتاب نیز با استفاده از قانون شناخت‌ حجت‌های الهی (نص (رؤیا و نص مکتوب)، علم، دعوت به حاکمیت خدا) مکلف به تشخیص فرستادگان الهی و منجی موعود در کتاب‌هایشان هستند.

بر پایۀ کتاب مقدس (تورات و انجیل)، رؤیا یکی از راه‌های ارتباط با عالم غیب است و رؤیاها دربارۀ منجی، معتبر دانسته شده و حتی به تواتر رؤیاهای صادقه به عنوان یکی از علائم ظهور منجی خبر داده شده است.[46] ازاین‌رو استفاده از رؤیا برای تشخیص سید احمد الحسن (ع) به‌عنوان فرستادۀ الهی برای آنان امکان‌پذیر است. همچنین عهدین مملو از عباراتی رمزگونه است که سید احمد الحسن (ع)، با علم الهی خویش، پرده از راز آن‌ها برداشته و اثبات نموده که او همان منجی توصیف‌شده در کتاب عهدین است.

بنابر کتاب مقدس، فرزندانی از نسل پادشاه جهان (یعنی امام مهدی علیه‌السلام) بر جهان سروری خواهند کرد که اشاره به مهدیین دوازده‌گانه از نسل امام مهدی (ع) دارد.[47] عیسی (ع) بشارت آمدن تسلی‌دهنده را داده که فرستاده‌ای از جانب او و منتشرکنندۀ جهان و خبردهنده از آینده است و بودنش از بودن عیسای مسیح مفیدتر است.[48] در کتاب اشعیای نبی، توصیفاتی ازجمله نَسَب و لقب سید احمد الحسن بیان شده‌است؛ او از نسل یا ریشه‌های آن نهال (امام مهدی علیه‌السلام) توصیف شده‌ است که از نوادگان یَسّیٰ (پدر داوود علیه‌السلام) است؛ همان‌طور که مشخص است امام مهدی علیه‌السلام از طریق نرجس (س) از نوادگان داوود علیه‌السلام محسوب می‌شود.[49] و او اسرائیل خطاب شده‌ که لقبی است که سید احمد الحسن (ع) با آن خوانده می‌شود.[50]

او همان کسی است که بنابر انجیل یهودا، عیسی (ع) او را سیزدهمین خطابش کرد (که اشاره به وصی سیزدهم در وصیت پیامبر اسلام دارد) و به او وعده داد که سلطنتش در آخرالزمان است.[51] او همان پسر انسان است که از مشرق (عراق) نسبت به مکان عیسای مسیح آمده است؛[52] همان برّه‌ و شیری از سِبطِ یهودا و یکی از 24 پیر = دوازده امام و دوازده مهدی است،[53] که در وصیت پیامبر اسلام (ص) ذکرشان آمده‌است؛ آن سنگ زاویه (از امتی دیگر)،[54] پسری با عصای آهنین[55] و کسی که انصار پدرش را گرد می‌آورد.[56] او که با لباس سرخ از بصره می‌آید.[57]

علاوه‌بر این‌ها، طبق کتاب مقدس، پس از آمدن منجی، جنگ‌، قحطی‌ و بیماری‌ پدید می‌آید که امروزه حاصل شده‌اند.[58]

 

دلایل برای بی‌خدایان

در سال‌های اخیر، الحاد علمی بنیادی‌ترین بخش عقاید دینی، یعنی وجود خدا را در بوتۀ نقد قرار داده است. سید احمد الحسن در کتاب «توهم بی‌خدایی» به بیان پاسخ‌های دقیق علمی به استدلال‌های خداناباوران، منطبق بر یافته‌های اخیر در حوزه‌‌های فیزیک جدید، کیهان‌شناسی، زیست‌شناسی تکاملی، ژنتیک و باستان‌شناسی، توأم با رویکردی فلسفی پرداخته است.

ایشان با نقد نظرات خداناباورانی مثل دکتر ریچارد داوکینز، استیون هاوکینگ، و لاورنس کراوس، اشکال رویکرد آن‌ها برای رد کردن وجود خداوند را نشان می‌دهند. علاوه بر این، سید احمد الحسن نشان می‌دهند که یافته‌های اخیر علمی نه‌تنها وجود خدا را رد نمی‌کنند، بلکه با اثبات هدفمندی آن‌ها، راهی برای اثبات وجود خداوند هستند. این کتاب به علاقه‌مندان حوزﮤ علم و دین که سؤالاتی مانند موارد زیر را مورد مطالعه قرار می‌دهند توصیه می‌شود:

-        آیا فرایند تکامل زیستی هدفمند است؟

-        آیا نظریات فیزیک نوین و کیهان‌شناسی، مانند نظریۀ انفجار بزرگ، وجود خداوند را رد می‌کنند؟

-        آیا دین الهی صرفاً یک سازوکار اجتماعی ساختۀ دست بشر است؟

-        آیا مخلوقات در ذات خلق شده‌اند یا در خارج از ذات؟ آیا خدا داخل در خلقش است یا خارج از آن‌ها جای دارد؟

در باب استدلال خداناباورانی مانند دکتر داوکینز که برپایۀ تکامل زیستی است، آن‌ها با نفی وجود صفاتی که در این فرایند وجود دارد در تلاش‌اند تا نشان‌دهند تفسیرشان از چگونگی به وجود آمدن حیات نیازی به فرض وجود خداوند ندارد و بنابر تیغ اوکام خداوند را کنار می‌گذارند. سید احمد الحسن به صورت شفاف رویکرد و دیدگاه آن‌ها را شرح داده، صفاتی که در این فرایند نادیده می‌گیرند را بیان کرده، تا نشان‌دهند که مشاهداتمان از طبیعت با نتیجه‌ای که آن دسته از خداناباوران می‌گیرند ناسازگار است. ایشان با اثبات هدفمندی و قانونمندی فرایند تکامل، نشان می‌دهند که در ترازوی عقل، کفۀ مربوط به وجود اله هدف‌گذار به مراتب سنگین‌تر از کفۀ وجود نداشتن خداوند است.

سید احمد الحسن به زیبایی جدید‌ترین دستاورد‌های کیهان‌شناسی را، که انسان در نتیجۀ مکانیک کوانتوم و نسبیت به آن رسیده است، شرح داده تا خواننده بتواند استدلال‌هایی را که خداناباوران براساس این دستاوردها ارائه می‌دهند دنبال کنند، و سپس اشکالات استدلال‌های آن‌ها را بیان می‌کنند. برای مثال، می‌بینیم که برخی از استدلال‌های خداناباوران بر پایۀ نقض اصل علیت است و آن‌ها این نقض کردن را با برخی از تعابیر مکانیک کوانتوم توجیه می‌کنند، درحالی‌که هیچ دلیلی وجود ندارد که علیت را زیر پا بگذاریم. در کتاب با تعابیر دیگری از مکانیک کوانتوم آشنا می‌شویم که بر پایۀ علیت، به تفسیر پدیده‌های فیزیکی می‌پردازند.

یا به‌عنوان مثال دیگر، در بخشی از کتاب که مربوط به «صفر شدن جمع انرژی مثبت و منفی در کیهان» است، ایشان نه‌تنها ایراد منطقی پیروان «جهانی از هیچ» را مطرح می‌کند، بلکه نشان می‌دهند که این اکتشافات چطور با دیگر اجزای عقیدﮤ دین الهی سازگار است و به فهم آن‌ها کمک می‌کنند. در این کتاب، با استدلال صحیح نسبت به وجود خداوند آشنا می‌شوید. خواننده متوجه می‌شود که هم خداباوران و هم خداناباورانی هستند؛ کسانی که دچار مغالطۀ شکاف علمی شده‌اند. خداباورانی که خدای خود را جوابی که هنوز علم به آن نرسیده است تعریف می‌کنند، و با این کار یک خدای سطح ‌پایین را معرفی می‌کنند. و همچنین خداناباورانی که آن جواب نادانسته، آن شکاف علمی را با «هیچ» پر می‌کنند! جدای از اشکال منطقی این کار، هر دو دسته به پیشرفت علم و تلاش برای شناخت‌ علت‌های ناشناخته از دریچۀ روش علمی ظلم می‌کنند.

درخور اشاره است که سید احمد الحسن در مقاطعی از کتاب به آیات قرآن و روایاتی که از اهل‌بیت محمد (ص) به ما رسیده نیز اشاره می‌کنند. خواننده منصف می‌تواند با کنار هم قرار دادن آن کلمات و دستاورد‌های اخیر علمی متوجه شود که آن‌ها هم قرینه‌‌ای هستند بر اینکه گوینده‌شان با منبع حقیقت در ارتباط بوده‌اند.

مخاطبان کتاب توهم بی‌خدایی تنها به خداناباوران محدود نمی‌شوند. سید احمد الحسن، در این کتاب، بیماری‌های عقیدتی یک خداباور را که می‌تواند در نتیجۀ تفاسیر نادرست متون و موضوعات دینی به وجود آمده باشد نیز درمان می‌کند. موضوعاتی مانند رابطۀ آفرینش انسان و آدم (ع) با نظریۀ تکامل، تهمت ازدواج فرزندان آدم (ع) با یکدیگر، طوفان نوح (ع) و... ایشان در این کتاب، علاوه‌بر نقد نظرات (به اصطلاح) علمای ادیان در مواجهه با نظریات علمی مثل تکامل، به نقد نظریاتی که از دانشمندان خداباور مطرح شده است، مثل نظریۀ طراحی هوشمند نیز می‌پردازند.

خوانندﮤ کتاب از همان ابتدا متوجه تفاوت عمق نظرات سید احمد الحسن با دیگر کسانی که خود را عالم دینی می‌نامند، می‌شود. جاهلانی که صرفاً با انکار دستاورد‌های محکم و معتبر علمی، مثل نظریۀ تکامل، در تلاش‌اند پیروان فریب‌خوردﮤ خود را از دست‌ ندهند. برخی افراد صرفاً به‌خاطر اینکه جهل این ظالمان را تشخیص داده‌اند، آن را به اشتباه به دین الهی نیز تعمیم داده و به این دلیل دین‌گریز شده‌اند. سید احمد الحسن در این کتاب با بیان حقایقی ژرف از خلقت‌، نشان ‌می‌دهد تعارضی بین «علم» و «دین الهی» وجود ندارد؛ کاری که تنها می‌توانست از سوی یکی از نمایندگان «حقیقی» دین الهی انجام شود. ازاین‌رو، این کتاب می‌تواند در کنار کتاب‌هایی مانند «توحید» و «عقاید اسلام»، برای همۀ پویندگان راه حقیقت مفید باشد. همچنین برای ندانم‌گرا‌یان و خداناباوران منصف، روزنه‌ای به توحید بگشاید و زمینه‌های باور به وجود فرستادگان الهی را فراهم کند.

 

شواهد و دلایل دیگر در حقانیت سید احمد الحسن

علاوه‌بر علائم فراوانی که برای ظهور منجی در متون دینی ذکر شده و نیز غیر از سه راه اصلی شناخت حجت‌های الهی (نص مادی و ملکوتی، علم، دعوت به حاکمیت خدا)، شواهد و قرائن دیگری نیز مانند معجزه می‌تواند در تشخیص حجت‌های الهی کمک کند، که البته بنابه آموزه‌های دینی، وجود آن ضرورتی ندارد و فقط در شرایط خاص و در صورتی که خداوند اذن دهد محقق می‌شود (سورﮤ عنکبوت، آیۀ50). با این ‌حال، از سید احمد الحسن معجزات و کرامات فراوانی حکایت شده است که برخی از آن‌ها به شکل مستند نیز ثبت شده‌اند.[59] همچنین بیانات تأثیرگذار و روح‌بخش، اخلاق والا، تواضع و سیرۀ پیامبرانۀ ایشان حکایت از اتصال این مرد الهی به خدای سبحان دارد، که برای کسانی که منصفانه در امر او بنگرند گواه دیگری بر حقانیت ایشان است.[60]

 

تاریخچه‌ای کوتاه از زندگی سید احمد الحسن و دعوت مبارک یمانی

سید احمد الحسن با چهار واسطه به امام مهدی (ع) می‌رسد.[61] ایشان ساکن عراق است و دارای مدرک کارشناسی مهندسی معماری از دانشگاه بصره است و از چند سال پیش از 1999 میلادی با امام مهدی (ع) در رؤیا و بیداری ملاقات می‌کردند و تحت تعلیم و تربیت ایشان بودند. تا اینکه به دستور امام مهدی (ع) در سال 1999 اقداماتی اصلاحگرانه را در حوزۀ علمیۀ نجف را آغاز کردند[62] و در سال 2002 میلادی دعوت خود را به صورت علنی و برای عموم آغاز کردند. از سال 2006 میلادی به بعد، به سبب صدور فتوا علیه ایشان و شرایط امنیتی دشوار، به‌ناچار ارتباط ایشان با مردم و مؤمنان (مگر عدۀ اندکی) قطع شد و ایشان در اماکن امن سکنی گزیدند و البته توسط برخی افراد مورد اطمینان به ارشاد مؤمنان و صدور خطبه و کتاب اقدام می‌کردند. در اواخر سال 2012 میلادی، صفحۀ فیس‌بوک خود را افتتاح کردند[63] و بدین‌گونه فصل تازه‌ای برای ارتباط عمومی مردم و مؤمنان با ایشان، از طریق فضای مجازی فراهم گشت.[64] همچنین علاوه‌بر صفحۀ فیس‌بوک و توییتر، مکتب رسمی ایشان در نجف به‌عنوان دفتر رسمی ایشان، پل ارتباطی مردم و مؤمنان با ایشان است و مؤسسات مختلفی زیرنظر آن فعالیت می‌کنند؛ ازجمله مؤسسۀ جمعیت دارالزهراء برای رعایت ایتام در عراق، حوزۀ علمیۀ مهدوی، دانشکدۀ عالی پژوهش‌های دینی و زبان‌شناسی در نجف، مؤسسۀ رسانه‌ای وارثین ملکوت، شبکۀ اینترنتی «المنقذ العالمی» به زبان عربی، شبکۀ اینترنتی «منجی بشریت» به زبان فارسی.

با وجود فراز و نشیب‌های فراوان در این دعوت مبارک و مرارت‌های فراوانی که سید احمد الحسن و مؤمنان به ایشان از سوی مخالفان و برخی حکومت‌ها متحمل شده‌اند، به برکت تبلیغ میدانی مؤمنان و به یُمن وجود رسانه‌های جمعی و اینترنت، تعداد کسانی که به این دعوت مبارک ایمان می‌آورند در تمام قاره‌های جهان رو به افزایش است. همچنین بخش عظیمی از این مؤمنان را هم‌وطنان ایرانی تشکیل می‌دهند تا همگان شاهد محقق شدن وعدۀ اهل‌بیت (ع) در نصرت ایرانی‌ها در دعوت مهدویِ احمدیِ باشند.[65]

گفتنی است صدای زیبا و اثرگذار سید احمد الحسن در قالب خطبه‌ها، مصاحبه‌های مستقیم و تدریس در رسانه‌های رسمی تحت نظر مکتب ایشان موجود است، اما به سبب شرایط امنیتی، تصویری از ایشان منتشر نشده و تصاویر متعددی که مخالفان ایشان در فضای مجازی به ایشان منتسب می‌کنند اعتبارشان مورد تأیید قرار نگرفته است.

 

اتهامات بی‌پایه علیه دعوت یمانی

بنابه آموزه‌های قرآن و گزارش‌های تاریخی، تمام فرستادگان الهی در معرض شدیدترین اتهامات بوده‌اند. مخالفانشان آن‌ها را مدعی دروغین، کذاب، ساحر، دیوانه، مفسد فی الارض، دجال، فریب‌کار، و... نامیده‌اند. سید احمد الحسن نیز از این اتهامات رنگارنگ بی‌نصیب نمانده است. مخالفان ایشان، این عالم الهی را فردی ساحر و تسخیرکنندۀ اجنه معرفی می‌کنند و به‌دروغ، جریان یمانی را ضد شیعی، تروریستی و تکفیری معرفی می‌کنند و این اتهام دروغ را به سید احمد الحسن می‌بندند که او معتقد است شیعیانی که او را نپذیرند کافر و نجس هستند و می‌توان از اموال آن‌ها دزدی کرد! همچنین مخالفان این دعوت، جریان یمانی را ضد امنیت ملی معرفی می‌کنند که درصدد براندازی حکومت ایران است. همۀ این اتهامات در حالی است که سید احمد الحسن به‌صراحت اعلام فرموده که فتوا به قتل مرتد و بی‌خدا نمی‌دهد و حتی کسانی را که به وجود خداوند شک دارند نجس نمی‌شمارد (تا چه رسد به مردم عادی شیعه)، و همواره رفتاری توأم با مهربانی با مردم و حتی مخالفان ایشان توصیه می‌کنند و بیان کرده‌اند که روش ما همان روش اهل‌بیت (ع) است که هیچ‌گاه خود را با زور و تحکُّم و سلطۀ اسلحه بر مردم تحمیل نمی‌کردند، بلکه دلایل خود را به‌عنوان خلیفۀ خدا بیان می‌کردند و مردم مختار بودند که آن‌ها را بپذیرند یا انکار کنند. همچنین ایشان ضمن اینکه حکومت مشروع را صرفاً حکومت خلفای الهی می‌دانند، اما همواره دربرابر دجال بزرگ (آمریکا) و رژیم صهیونیستی و خطر جریان تکفیری وهابی، از کشور عزیزمان ایران که وعده‌‌گاه ظهور یاوران قائم (ع) است قاطعانه حمایت کرده‌‌اند.[66]

 

توصیه‌ای دلسوزانه به محققان

اگر خواستار این هستید که با دعوت یمانی آشنا شوید، در ابتدا، خدا را خالصانه بخوانید تا شما را اجابت کند و حق را از او طلب کنید تا آن را به شما بنمایاند. برای تحقیق دربارۀ این دعوت، بدون ذهنیت و پیش‌داوری منفی و با پرهیز از تقلید از بزرگان‌، دربارۀ ادلۀ ایشان تحقیق و تأمل کنید. حق را از آبشخور آن بجویید و به مطالب بی‌پایه و تحریف‌شده‌ای که در سایت‌ها و صفحات مختلف مجازی دربارۀ دعوت یمانی مطرح می‌کنند اعتنا نکنید که با دروغ‌ها و روش‌های خنّاسانه درصدد فریب مردم هستند.

و ای محبان اهل‌بیت (ع)، بدانید که عالمان دین معصوم نیستند و در معرض اشتباه هستند. همان‌گونه که عالمان مسیحی مخالف پیامبر بودند و عالمان یهودی، مخالف حضرت عیسی، و عالمان اهل‌سنت نیز مخالفان ائمه (ع)، هیچ تضمینی وجود ندارد که عالمان شیعه نیز مخالف دعوت مهدوی نباشند و بلکه در روایات به مخالفت آن‌ها با دعوت قائم اشاره شده است.[67] پس به‌جای تقلید در عقیده، به تحقیق روی آورید[68] و از خداوند امداد بطلبید.

دلایلی که در معرفی سید احمد الحسن‌ (ع) و اثبات حقانیت ایشان بیان شد، تنها بخشی اندک از دلایل و شواهد فراوانی است که به‌سبب پرهیز از طولانی شدن سخن از ذکر آن‌ها خودداری گردید.

برای آشنایی بیشتر با دعوت یمانی (ع) می‌توانید به وب‌سایت رسمی المهدیون مراجعه فرمایید:

https://almahdyoon.co/

در این پایگاه، مجموعه‌ای از کتاب‌ها و منابع ارزشمند ادله و... در دسترس است؛ ازجمله:

وصیت و وصی احمد الحسن (ع)؛ چهل حدیث دربارۀ مهدیین و ذریۀ قائم (ع)؛ ادلۀ دعوت مهدوی؛ جامع ادله؛ بعد از دوازده‌امام؛ دعوت یمانی در وصیت‌های انبیا و کتاب‌های آسمانی؛ مهدیون در حدیث اهل‌بیت (ع)؛ پاسخ قاطع به منکران ذریۀ قائم (ع)؛ بررسی شخصیت یمانی موعود؛ مهدیون دوازده‌گانه فرزندان امام مهدی (ع)؛ سفیانی بر آستانۀ درهاست، پس کجاست یمانی؟ ؛ احمد موعود وعده‌گاه رسالت‌های آسمانی؛ تواتر اخبار در استمرار امامت بعد از صاحب‌الزمان (ع) و ده‌ها عنوان کتاب دیگر.

 

سخنانی از سید احمد الحسن (ع):

·       «... بخوانید، تحقیق کنید، دقت کنید، بیاموزید و خودتان حقیقت را بیابید، و به احدی تکیه نکنید که آخرتتان را برایتان رقم بزند، که فردا پشیمان می‌شوید، در آن روزی که پشیمانی سودی نخواهد داشت ﴿وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا﴾ (و گفتند پروردگارا ما طاعت بزرگان و پیشوایان خود کردیم و ما را به بیراهه بردند). (احزاب: ۶٧)، این نصیحتِ من به شماست و‌ بخدا سوگند که نصیحتِ کسی است که دلسوز برای شما و مهربان برای شماست، پس در آن تدبر کنید و چوپان را از گرگ‌ تشخیص دهید...»[69]

 

·       «دعوت من، همچون دعوت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی (علیهم‌السلام) و مانند دعوت محمد (ص) است؛ اینکه توحید در سراسر کرۀ زمین انتشار یابد. هدف من، همان هدف انبیا و امامان (ع) است.من تورات و انجیل و قرآن و اختلافاتی را که در آن دارید و همچنین انحراف علمای یهود و مسیحی و مسلمان و خروجشان از دین الهی و مخالفت آن‌ها با وصیت‌هاى پیامبران (ع) را برایتان آشکار می‌‌کنم. خواست و ارادۀ من، همان خواست و ارادۀ خداوند سبحان و متعال است؛ اینکه ساکنان کرۀ زمین جز به آنچه خداوند اراده فرموده عمل نکنند،زمین پر از عدل و داد شود، همان‌گونه که از ظلم و ستم پر شده است. گرسنه‌ها سیر شوند و هیچ فقیری بى‌سرپناه نباشد، یتیم‌ها بعد از غم‌های طولانی خرسند شوند و زنان بیوه، نیازهای مادی خود را با عزت و کرامت به دست آورند و اینکه عدالت و رحمت و صداقت که مهم‌ترین موارد در شریعت الهی است‌ فراگیر شود‌.»[70]

 

·       «به نام امام مهدى (ع) به سوی شما آمده‌ام و خواهان اراده و خواست خود نيستم، بلكه خواهان اراده و خواست کسی هستم که مرا فرستاده است. پس کسی‌که مرا قبول نکند، پدرى که مرا فرستاده را قبول نکرده است، و حقیقت این است: کسی‌که پسر را اکرام نکند پدرى كه او را فرستاده اكرام نكرده است. از شما به خداوند شکایت نخواهم کرد بلکه جدّم رسول خدا ص از شما شکایت خواهد کرد؛ چرا که او مرا در وصيّت خود ذکر كرده است و اسم و نسب و ویژگی‌هایم را بیان فرموده است. پدرانم ائمه (ع) از شما شکایت خواهند کرد، چون آن‌ها مرا به اسم، نَسَب، خصوصیات و محل سکونتم ذکر کرده‌اند. خون امام حسین (ع) که در کربلا به خاطر خداوند و برای پدرم (ع) و به خاطر من جاری شد، از شما شکایت خواهد کرد. و اشعیا، ارمیا، دانیال و یوحنای بربری (ع) از شما شکایت خواهند کرد؛ چراکه آن‌ها موضوع مرا از سال‌های طولانی پیش از این، برای اهل زمین روشن کرده‌اند. با همۀ اين‌ها باز شما مرا تنها می‌گذارید؟! من خواهان زندگی و نجات شما هستم، پس به‌خاطر خودتان مرا یاری کنید. خوش به حال کسی ‌که خود را قربانیِ پروردگارش کند و خوش به حال کسی ‌که علیه من برنخيزد و خوش به حال غريب‌هاى ديوانه از دید اهل زمین، كه در پیشگاه اهل آسمان، عاقلان‌اند.»[71]

 

·       «اگر در طلب یقین و اطمینان،هستی توشه برگیر و به سوی خدای سبحان مهاجرت نما و از او مسئلت کن که تو را اجابت می کند. چقدر این توشه که همان اخلاص برای خدای سبحان است بر قلوب طاهر سبک است و چه کوتاه است راه مهاجرت که به چیزی جز نیت نیاز ندارد؛ زیرا خداوند متعال از خلقش دور نیست....خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند آیا بر شما دشوار است که سجده کنی و سر برنداری تا اینکه پاسخ پروردگارت را بشنوی ,تا در آخرت و دنیا نجات یابی؟ آیا بر شما دشوار است که سه روز روزه بگیری و در شبهایش به درگاه خدا تضرع کنی تا شما را پاسخ گوید و حق را به شما بشناساند؟ خداوند شما را بر هر خیری موفق بگرداند, به خدا پناه ببر که او را غاری محکم و نفوذناپذیر می یابی که کسی را که به او پناه ببرد ضایع نمی گرداند.»[72]

 

·       «... اما در خصوص غیب [ آن] به دست خدای سبحان است. انسان باید خود را مجهز کند و درب خدای سبحان را بکوبد. پس به ذکر و اخلاص برای خداوند مجهز شوید و یقین داشته باشید که خدای سبحان کسی را که قصدش کند ناامید نمی کند و کسی را که دربش را با راستی و خلوص نیت بکوبد رد نمی کند که این کار از ساحت او بسی به دور است! او حتی گناهکاران را و حتی کسی را که از او نمی خواهد و او را نمی‌شناسد، از سر رحمت و مهربانی اجابت می‌کند؛ اما سنگینی گوش‌ها و مجهز نبودنشان مانع از شنیدن پاسخش می شود، پس به ذکر مجهز شوید و خاموش شوید که حتماً کلمات خدا را خواهید شنید.»[73]

 

·       «بالاترین خیر مؤمن در آن است که به‌طور کامل در آتش حقیقت بسوزد تا خود حقیقت و حکایت‌کنندۀ حقیقت شود.»

 

·       «شما را به شعار «اول انسانیتم» فرامی‌خوانم، و انسانیت شما در گروِ متمایز‌بودنتان از دیگر حیوانات است. آنچه شما را از دیگر حیوانات متمایز می‌سازد، تنها مغز نیست؛ زیرا «مغز» محصولی تکاملی است که سایر حیوانات نیز -‌گرچه در سطحی پایین‌تر‌- دارا هستند. آنچه شما را متمایز می‌سازد، ایثار واقعی بی‌چشمداشتی است که می‌توانید به آن متصف گردید و با آن «بشر» محسوب شوید. وقتی به شرافت و انسانیت خود می‌رسی که عهده‌دار فقیر و یتیمی شوی که ارتباط فامیلی با تو ندارد؛ در حالی که خودت نیاز مالی داشته باشی. ببخشی بی‌آنکه توقع سودی در آینده داشته باشی... شما را به بنیان‌نهادن «انسان» در وجودتان دعوت می‌کنم. شما را به کشتن «منیت» فرامی‌خوانم. و به شعار همسایه‌ام قبل از من و شهر مجاور قبل از شهرم، همان‌طور که رسول الله محمد (ص) و ائمه (ص) و پیامبران (ص) وصیت نمودند: اول همسایه، اول یتیم، اول بیوه.»[74]

 

·       «تا کی باید به خودمان نگاه کنیم؟ به‌خدا قسم که اگر خداوند سبحان مرا از اول تا آخر روزگار به کار گیرد سپس وارد آتشم کند، با من به احسان رفتار کرده است؛ و چه احسانی بالاتر از این که مرا بکار گماشته است! حتی اگر فقط برای یک لحظه باشد. ما باید فقط به یک چیز اهتمام ورزیم و آن این است که این منیتی را که از ما جدا نمی‌شود از صفحۀ سیاه وجود خویش بزداییم.» (در محضر عبد صالح، ج ۱، ص ۱۲۰).

 

·       «شایستۀ آن نیستم که کسی مرا بستاید و راضی نیستم که کسی مرا مدح و ستایش کند. من نیامده‌ام تا چیزی برای ستمگران بنا کنم. تقاضا دارم که با من همانند یکی از خودتان صحبت کنید؛ حتی من خود را کمترین شما به شمار می‌آورم. مرا دوست خود در نظر بگیرید و این افتخاری است برای من که انصار مرا به‌عنوان دوست خود بپذیرند.» (در محضر عبد صالح، ج۱، ص۱۴۶).

 

·       «کسی که خواهان اصلاح است گناهکاران را نمی‌کُشد؛ بلکه هدایتشان را می‌خواهد و اخلاق نیکو را در رفتار و روش خویش در زندگی به نمایش گذاشته و اینگونه آن را به آنان می شناساند. ️شخصیت‌های دینی، شما را با فتاوای قتل پنهانی به این دلیل که این فرد، زناکار است و آن فرد چنان است فریب ندهند.» (پیک صفحه، ج 2)

 

کلیدواژه‌ها

منجی جهانی اهل‌کتاب سید احمد الحسن اثبات دعوت قرآن و عترت دعوت یمانی یمانی موعود ظهور امام مهدی علائم ظهور حاکمیت خدا البیعة لله آخرالزمان امام‌شناسی مهدیین وصیت پیامبر پرچم هدایت رؤیای صادقه نص الهی علم امام شیعه اهل‌سنت

امتیاز مقاله

5.00 از 5 (7 رأی)
امتیاز شما