آغاز دوبارۀ اسلام در آخرالزمان
نگاهی به آراء فرهنگی و اجتماعی دعوت یمانی
چکیده
مدتی پیش «دویچه وله» ویدئویی از یک دختر سعودی را منتشر کرد که در آن داستان ارتداد و پناهندگی خویش به کشور آلمان را تعریف میکرد. «رعنا احمد» فقط یک نمونه از جوانهایی است که بدون اقناع درست دینی، تحتفشار جبر اجتماعی و مذهبی قرار میگیرند. آنها بسیاری از آموزههای عقیدتی و عملی اسلامِ فقها را برخلاف فطرت و وجدان اخلاقیشان مییابند و گاه آنچنان دلزده و رنجور میشوند که عطای دینداری را به لقایش میبخشند و تنها راه رهایی خویش از مجازات «اعدام» را در مهاجرت مییابند!
اجبار به حجاب، نادیدهگرفتن حقوق زنان، اعدام دگراندیشان، قطع عضو محکومان و ... اولین تصاویری هستند که با آمدن نام «اسلام» به ذهن بسیاری از مردم جهان متبادر میشود. آنها عموماً داعش و دیگر جریانهای سلفی را نمایندۀ اسلام میدانند. حقیقت این است که امثال این جریانها چهرۀ عریان «اسلامِ بدون حضور معصوم» هستند و گرایشهای مذهبی شیعی و سنی نیز چندان تفاوتی در اصل مسئله ایجاد نمیکند.
اگر سایر جنبشهای منتسب به اسلام بهاندازۀ داعش خشن و زشت دیده نمیشوند، بهدلیل ملاحظات سیاسی و بینالمللی پیچیدهای است که دست آنها را در اجرای تمامعیار ایدههایشان بسته است. از همین روست که میبینیم حتی حکومت نورسیدۀ طالبان نیز ـدر پی بحران مشروعیت مردمی و بینالمللیـ تا اندازهای از استانداردهای اولیۀ خویش تنازل کرده است.
بحران ناسازگاری اسلام با اتمسفر اجتماعیِ بشرِ مدرن، بیشک ریشه در فقه اجتماعیِ «اجتهادی» و صدور فتواهای بریده از امام معصوم دارد. با گذشت بیش از هزار سال از عصر حضور ائمۀ معصومین (ع) و گرفتار شدن امت اسلام در سرگردانی غیبت، اغلب علمای جهان اسلام ـاعم از شیعه و اهل سنتـ راه چاره را در رویآوردن به «اجتهاد» و برداشتِ ظنی از اخبارِ ظنی دانستهاند. امری که به معرفی اسلامهایی بیگانه با اسلام محمد (ص) و اوصیای پاک او منتهی شده است.
مطابق تصریح امام صادق (ع) و دلالت مضمونی بسیاری روایت دیگر از اهلبیت (ع)، ریشه و اصلِ دین یک مرد است و او امامِ هر زمان است. هرکس که او را نشناخت، دین خدا را نشناخته است؛ [1] بنابراین، رویگردانی بشر امروز از اسلام، در حقیقت رویگردانی از یک عنوانِ بیمحتوا، بلکه مقلوب و واژگون است؛ اسلامی که از مغز تهی گشته و جز پوستهای نفرتانگیز از آن باقی نمانده است.
روزنۀ امید در آوارِ ظلمت شب
در میان هیاهوی این دنیای پر از غفلت و جهل، اما ندایی نویدبخش به گوش میرسد که گویا به اسلامی جدید فرامیخواند. احتمالاً شما هم تاکنون در راهپیمایی اربعین، یا از زبان زائران اربعین، یا در فضای مجازی و ... اسمی از سیدِ «یمانی» و دعوت عقیدتی او شنیدهاید. امروز «احمدالحسن» نامی است که عمدتاً نقل محافل مذهبی در کشور ما و بسیاری کشورهای دیگر جهان است. عدهای به او ایمان آوردهاند، عدۀ بیشتری به تبعیت از رجال دینی با او مخالف هستند، و عدۀ بسیار بیشتری در تردید و دودلی به سر میبرند؛ اما این مرد چه میگوید و شاخصهای آن اسلامی که داعیهاش را دارد کدام است؟
وصیت پیامبر (ص) و عقیدۀ مهدیین
محور اندیشۀ نوین اسلامی احمدالحسن را میتوان عقیدۀ «مهدیین» دانست. باوری که استمرار خلافت الهی را تا قیامت توضیح میدهد. با وجود آنکه این عقیده ریشه در روایات متواتر اهلبیت (ع) دارد، برای امتِ مسلمان جدید به نظر میآید. [2]
در روایات متعددی از فریقین (شیعه و اهلسنت) تصریح شده است که پیامبر اکرم (ص) در روزهای پایانی عمر شریفشان قصد داشتند وصیتنامهای مکتوب کنند که امت را تا ابد از گمراهی مصون نگه دارد. اگرچه عُمَر و برخی دیگر از صحابه مانع نگارش این وصیت در روز پنجشنبه شدند، اما مطابق روایات متعدد دیگر، پیامبر (ص) وصیت مذکور را مدتی بعد در یک جمعِ خصوصیتر مکتوب کردند. [3]
مطابقِ تنها متنی که از وصیت شب وفات پیامبر (ص) به جا مانده است، جانشینان ایشان، دوازده امام (ع) و دوازده مهدی (ع) هستند. [4] بر این اساس، سلسلۀ اوصیای پیامبر (ص) به دوازده امام (ع) ختم نمیشود؛ بلکه دوازده تن از فرزندان امام مهدی (ع) (که خود هریک ملقب به «مهدی» هستند) حکومت عدل ایشان را نسل به نسل تا قیامت ادامه میدهند. [5]
نکته اینجاست که اولین جانشین امام مهدی (ع) طبق نصِ وصیتِ پیامبر اکرم (ص)، اولین ایمانآورنده به امام مهدی (ع) در عصر ظهور هم هست و «احمد» نام دارد. از آنجا که شخصیت یمانی که قیامش از علائم حتمی ظهور به شمار آمده است، [6] از اوصاف معصومین برخوردار است [7] نمیتواند کسی جز همان احمدِ مذکور در وصیت باشد. از دیگر سو، طبق ادلۀ قرآنی و روایی قطعی ثابت شده است که حجتهای الهی همواره با نص و وصیتی از حجتهای پیشین شناخته میشوند، و این وصیت از معرض دستاندازی مدعیان دروغین مصون و محفوظ است. [8]
بنابراین، احمدالحسن که برای نخستین بار به این وصیت نورانی احتجاج کرده است، همان یمانی موعود و سیزدهمین وصی رسول خدا (ص) است که از سوی امام مهدی (ع) برای زمینهسازی همهجانبۀ ظهور فرستاده شده است.
علم الهی، عرصهای بیرقیب
احمدالحسن، با استناد به دلالت عقلی و آیات قرآن و روایات متواتر اثبات میکند که قانون ثابت شناخت حجتهای خدا شامل سه رکن «وصیت»، «علم الهی» و «دعوت به حاکمیت الله» است و «رؤیای صادقۀ» متواتر و موافقِ وصیت نیز یکی از راههای اطمینان به حقانیتِ شخصِ مدعی به شمار میرود.
بر اساس رکن دومِ این قانون، احمدالحسن از همان آغاز علنی دعوت خویش بارها بزرگان ادیان را به مناظره بر اساس کتب آسمانی و حتی مباهلۀ پس از آن فراخوانده، تا برخورداری ایشان از علم لدنی بر همگان روشن شود؛ اما متأسفانه پاسخی جز تکفیر و تهاجم مسلحانه به منزل و دفترش در نجف دریافت نکرده است. از آن ایام تاکنون، ایشان معارف ناب دینی را در قالب 28 عنوان کتاب و چندین سخنرانی و کنفرانس منتشر ساخته است. این آثار شامل روشنگری از دعوتهای انبیا، گرهگشایی از متشابهات کتب آسمانی و تبیین اسلام حقیقی بهدور از هرگونه پیرایه و خرافه است.
کتاب «توهم بیخدایی» ایشان یکی از پرفروشترین کتابها در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت در سال 2018 بوده است. این کتاب که تحسین بسیاری از دانشمندان جهان را در پی داشته، نخستین مواجهۀ علمی و مستند دین با الحاد علمی غرب محسوب میشود. دکتر دارن اسمیت پزشک و شیمیدان آمریکایی ضمن توصیف کتاب مذکور میگوید: «بعد از خواندن [کتاب] توهم بیخدایی، دیگر پرسش این نیست که آیا دلیل علمی برای [وجود] خدا وجود دارد یا نه؛ بلکه این سؤال به وجود میآید که چرا پیش از این، کسی چنین کتابی ننوشته بود!» (مستند روشنتر از آفتاب، دقیقۀ 12)
پردهبرداری از سیمای اسلام حقیقی
در اسلامی که احمدالحسن معرفی میکند کرامت انسانی محفوظ است، تحمیل عقیده و سرکوب مخالف جایی ندارد و زنان از جایگاه والای انسانی و اجتماعی برخوردارند. در ادامه برخی از آراء سیاسیاجتماعی سید احمدالحسن را بهعنوان یمانی و فرستادۀ امام مهدی (ع) و سیزدهمین وصی پیامبر (ص) مرور میکنیم:
1. مردود بودن اعدام مرتد؛
سید احمدالحسن در پاسخ به شخصی که دربارۀ حکم ملحد و مرتد سؤال کرده بود، نوشتند:
«به کشتن مرتد یا ملحد یا بیدین فتوا نمیدهم و موضع من با نگارش کتاب توهم بیخدایی روشن است.» (پیام فیسبوک، ۲۰ آوریل ۲۰۱۸م)
2. ممنوعیت جداسازی انگشتان سارق؛
فقهای جهان اسلام از دیرباز طبق برداشت ظنی خود از متون دینی به قطع دست دزد، بهمعنای جداسازی بخشی از آن و ناقصکردن جسمش فتوا دادهاند. آنها برای چنین حکمی مثلاً به این آیه استناد میکنند:
(وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ) (دست مرد و زن دزد را به كيفر كارى كه كردهاند ببُريد. اين عقوبتى است از جانب خدا، كه او پيروزمند و حكيم است). (مائده، ۳۸)
و میگویند: چون خداوند فرموده دستان مرد و زن سارق را قطع کنید، راهی جز قطع و جداکردنِ قسمتی از دست سارقین وجود ندارد! (بر حسب اختلاف فتاوا: یا از مچ، یا از ریشۀ انگشتان یا از وسط آنها)
نهادهای حقوق بشری و حتی بسیاری اندیشمندان مسلمان معتقدند چنین حکمی غیرانسانی و خلاف اصل حقوقی «تناسب جرم و مجازات» است. اما آیا واژۀ «قطع» در ادبیات عرب لزوماً به معنای جداسازی است؟
دکتر علاء سالم (حفظهالله) ضمن انتقاد از این فتاوا، به بیان حقیقت این دستور قرآنی از معارف سید احمدالحسن (ع) پرداخته، میگوید:
«آیا اینگونه نیست که در آیهای دیگر از قرآن کریم، خداوند سبحان میفرماید: (وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ) (... و به هريک كاردی داد و گفت: بيرون آى تا تو را بنگرند. چون او را ديدند، بزرگش شمردند و دست خويش را بريدند...) (یوسف، ۳۱)
آیا در قضیۀ یوسف (ع) کسی شنیده است که قطعشدن دست این زنان، بهمعنای جدا شدن اعضا یا جدا شدن انگشتان از جسم باشد؟! یا اینکه تنها زخمی بود که در هنگام عبور یوسف بر آنها عارض شد؟!
پس فهمیدیم که تعبیر «قطعکردن» بر «زخمیکردن» نیز صدق میکند؛ مانند آنچه برای زنان مذکور به هنگام دیدن یوسف رخ داد؛ بنابراین، قطع دست در هر دو آیه به یک معناست: زخمی ساده و کوچک در انگشتان. این چیزی است که از سید احمدالحسن (ع) فراگرفتهام. به همین خاطر، حد سرقت در نزد سید احمدالحسن زخمی در انگشتان است... .» (برنامۀ زندۀ ازدواج دختران خردسال، صفحۀ فیسبوک المنقذ)
3. اختیاری بودن حجاب؛
اجبار حکومتی به رعایت حجاب، نتیجهای جز دلزدگی نسل جوان از دین الهی و شریعت اسلامی نداشته است. متأسفانه در سالهای اخیر شاهد آن هستیم که حتی مخالفت با دستور الهی حجاب به نمادی برای اعتراض به سیاستمداران بدل شده است؛ اما بهواقع، حجاب در دین الهی چه جایگاهی دارد؟ آیا اسلام حقیقی حجاب را صرفاً واجب عبادی میداند یا قانون حکومتی و لازمالاتباع؟ اگر قانون است، آیا شامل غیرمسلمانانِ ساکن بلاد اسلامی هم میشود؟
سید احمدالحسن در پاسخ به پرسش یکی از ایرانیان مؤمن به دعوت مبارک، به زیبایی، موضع اسلام حقیقی و اصیل را در قبال حجاب زنان معرفی میکنند:
سؤال: «...در ایران، زنان بهاجبار باید موهای خود را زیر حجاب قرار دهند و اگر این کار را نکنند، حکومت آنها را مجازات میکند و این مسئله حتی برای افراد ادیان دیگر هم وجود دارد ... آیا مسئلۀ حجابِ اجباری که توسط حکومت اجرا میشود، کار درستی است؟ آیا در دولت عدل الهی، حجاب اجباری وجود دارد و هرکس حجاب نگذارد، حتی اگر مسلمان نباشد، مجازات میشود؟»
پاسخ: «اینها دين را وارونه درک کردهاند و با اين كارهای نادرستشان به دين جفا میکنند و بهنام اسلام و تشيع و آلمحمد (ع) لطمه وارد میکنند؛ زیرا محمد رسول خدا (ص) هیچکس را برای پوشيدن حجاب مجبور نكرد و خداوند سبحانهوتعالی هیچکس را برای پوشيدن حجاب يا دینداری و عبادت مجبور نكرد؛ بلكه دين خود را بر پيامبرش نازل نمود و بهشت را به كسانی كه ايمان میورزند و به عبادت التزام دارند، وعده داد.
عبادت بدون نيت، ارزشی ندارد و حجاب، عبادت و اطاعت از دستور خدا و پيغمبر است؛ پس باید نيتِ قرب و نزدیکی به خداوند سبحانهوتعالی محقق شود؛ پس کجاست نیت کسی که به زور او را مجبور به حجاب میکنند؟! اما اجبار زنان غیرمسلمان بر حجاب، از اين هم قبیحتر است.» (پیام فیسبوک، ژوئیه2018م)
سید احمدالحسن همچنین بیحجابی اجباری را نیز مردود میداند. ایشان به تاریخ چهارم نوامبر 2021 و در واکنش به حذف پوسترهای کمپین آزادی حجاب از توییتر شورای اروپا (تحتفشار دولت فرانسه) در صفحۀ فیسبوکشان نوشتند:
« ... به باور بنده، هر انسانی که مدعی حمایت از آزادی انتخاب انسان است، وظیفۀ اخلاقیاش ایجاب میکند که حمایت کند از آزادی زنِ مسلمان برای داشتنِ حجاب در اروپا و مخصوصاً در فرانسه و در هر محیطی که در آن حضور مییابد؛ خواه در مدرسه باشد یا دانشگاه، یا محل کار یا در خیابان.»
شایانذکر است که پوسترهای منتشرشده از محصولات کمپینی بوده است که دپارتمان ضد تبعیض شورای اروپا با همکاری یکی از انجمنهای مربوط به جوانان اروپا (فمیسو) برگزار کرده است.
4. عدم استحباب پوشش صورت برای زن؛
در اسلام حقیقی، استفاده از برقع، روبند یا نقاب برای زن نه واجب است و نه حتی مستحب. ایشان در پاسخ به شخصی که از حکم باز گذاشتن صورت برای زن سؤال کرده بود، فرمودند:
«باز گذاشتن صورت برای زن جایز است و حضرت زهرا ـکه صلوات خدا بر او بادـ صورت خود را نمیپوشاند و حضرت محمد (ص) نیز همسران خود را به پوشاندن صورتهایشان فرمان نمیداد. بله، اینکه زنها در شبهجزیرۀ عربستان صورتهایشان را در سفر میپوشاندند، نه بهدلیلی شرعی، بلکه فقط به علت گرمای خورشید بوده است؛ اما در کشور یا جامعهای که پوشاندن صورت در آن مرسوم است، بهجهت مراعات عرفِ غالب، پوشاندن صورت بهتر است ولی واجب نیست. آیا نمیبینید که زن در حج صورت خود را باز میگذارد؟ اگر واجب یا مستحب میبود هنگامیکه او در حج و در حال عبادت و در میان انبوهی از مردان است، وجوب و استحبابش شدیدتر میشد. اسلام کاملاً با اعطای نقش [اجتماعی] زن به او موافق است و پوشاندن صورت مانع میشود از انجام کارهای بسیاری که زن میتواند انجام دهد و در آنها نوآوری داشته باشد و از این طریق خدمت بزرگی به جامعه برساند.» (پاسخهای فقهی، ج ۳، پرسش ۱۰۶)
ادامه دارد...
پانویسها:
-
[1]
امام صادق (ع) در ضمن حدیثی طولانی فرمودند : «... إِنِّي أُخْبِرُكَ أَنَّ اَلدِّينِ وَ أَصْلَ اَلدِّينِ هُوَ رَجُلٌ وَ ذَلِكَ اَلرَّجُلُ هُوَ اَلْيَقِينُ وَ هُوَ اَلْإِيمَانُ وَ هُوَ إِمَامُ أُمَّتِهِ وَ أَهْلِ زَمَانِهِ فَمَنْ عَرَفَهُ عَرَفَ اَللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَهُ أَنْكَرَ اَللَّهَ وَ دِينَهُ ...» «... همانا تو را خبر میدهم که اصل دین یک مرد است و آن مرد همان یقین است و او همان ایمان است و او همانا امام اهل زمانش است؛ پس هرکس آن امام را شناخت، خدا و دین خدا و قانون خداوند را شناخته است، و هرکس آن امام را نشناخت، همانا خداوند و دینش را نشناخته است... .» (بصائرالدرجات، ج۱، ص۵۲۶)
-
[2]
امام باقر (ع) فرمودند: «إِنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ دَعَا اَلنَّاسَ إِلَى أَمْرٍ جَدِيدٍ كَمَا دَعَا إِلَيْهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ إِنَّ اَلْإِسْلاَمَ بَدَأَ غَرِيباً وَ سَيَعُودُ غَرِيباً كَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ.» «قائم ما چون قيام كند، مردم را به امر جدیدی دعوت خواهد کرد، همان گونه كه رسول خدا (ص) دعوت فرمود؛ و اسلام غريبانه آغاز شد و غریبانه نیز باز خواهد گشت (در آخرالزمان)؛ پس خوشا به حال غريبان!» (غیبت نعمانی، ج۱، ص۳۲۰)
-
[3]
برای مطالعۀ روايتهای مربوط به نوشتهشدن وصيت پیامبر (ص) در کتابهای شيعه و اهلسنت، به پیوست نخست کتاب «وصیت مقدس، نوشتار بازدارنده از گمراهی»، تألیف سید احمدالحسن مراجعه فرمایید.
-
[4]
روایت شریف وصیت در کتاب «غیبت» تألیف شیخالطائفه، محمد بن حسن طوسی (نسخۀ عربی، ص150/ ترجمۀ فارسی، ص300)، و نیز در دوازده مصدر حدیثی معتبر دیگر از جمله «بحارالانوار» آمده است.
-
[5]
دکتر شیخ ناظمالعُقَیلی در کتاب «چهل حدیث» خویش، بیش از چهل حدیث معتبر با مضمون اثبات ولایت و حکومت برای فرزندان امام مهدی (ع) گردآوری کرده است.
-
[6]
امام صادق (ع): «اَلنِّدَاءُ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ اَلسُّفْيَانِيُّ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ اَلْيَمَانِيُّ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلزَّكِيَّةِ مِنَ اَلْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ اَلسَّمَاءِ مِنَ اَلْمَحْتُومِ ...» «ندا حتمی است، و سفیانی حتمی است، و یمانی حتمی است، و قتل نفس زکیه حتمی است، و کف دستی که در آسمان ظاهر می شود حتمی است... .» (غیبت نعمانی، ج۱، ص252)
-
[7]
امام باقر (ع) فرمودند: «... وَ لَيْسَ فِي اَلرَّايَاتِ رَايَةٌ أَهْدَى مِنْ رَايَةِ اَلْيَمَانِيِّ هِيَ رَايَةُ هُدًى لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى صَاحِبِكُمْ فَإِذَا خَرَجَ اَلْيَمَانِيُّ حَرَّمَ بَيْعَ اَلسِّلاَحِ عَلَى اَلنَّاسِ وَ كُلِّ مُسْلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ اَلْيَمَانِيُّ فَانْهَضْ إِلَيْهِ فَإِنَّ رَايَتَهُ رَايَةُ هُدًى وَ لاَ يَحِلُّ لِمُسْلِمٍ أَنْ يَلْتَوِيَ عَلَيْهِ فَمَنْ فَعَلَ ذَلِكَ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ اَلنَّارِ لِأَنَّهُ يَدْعُو إِلَى اَلْحَقِّ وَ إِلى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ ...» «... و در میان پرچمها پرچمی هدایتگرتر از پرچم یمانی نیست؛ آن پرچم هدایت است، چون او شما را بهسوی صاحبتان دعوت میکند. پس اگر یمانی قیام کرد، فروش اسلحه بر مردم و همۀ مسلمانان حرام میشود؛ و هنگامی که یمانی قیام کرد، بهسوی او به پا خیز، چراکه پرچم او پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی جایز نیست که از او سرپیچی کند؛ پس هرکس چنین کند از اهل آتش است؛ زیرا او بهسوی حق و صراط مستقیم دعوت میکند... .» (غیبت نعمانی، ص۲۶۲، ب۱۴، ح۱۳) برای مطالعۀ نکات دقیق علمی موجود در این روایت در جهت اثبات «عصمت» یمانی، به جلد چهارم کتاب «متشابهات»، نوشتۀ سید احمدالحسن (پرسش ۱۴۴) مراجعه فرمایید.
-
[8]
سید احمدالحسن در کتاب «عقاید اسلام»، ص 122 تا 129 به تفصیل از استدلالهای عقلی، قرآنی و روایی دربارۀ محفوظبودن وصیت از مدعیان دروغگو سخن گفته است.