آغاز دوبارهٔ اسلام در آخرالزمان

آغاز دوبارهٔ اسلام در آخرالزمان

قسمت 2

نگاهی به آراء فرهنگی و اجتماعی دعوت یمانی

چکیده

در این بخش از مقاله، نویسنده با نگاهی انتقادی به آسیب‌های ناشی از فقه سنتی، به بازخوانی دیدگاه‌های اصلاح‌گرانه و انسان‌محور دعوت یمانی می‌پردازد. از جمله محورهای مطرح‌شده، می‌توان به منع کودک‌همسری، مشروط‌بودن متعه، برابری حقوق زن و مرد، نفی تحقیر زنان در منابع فقهی، آزادی مردم در انتخاب سیاسی و رد دیکتاتوری و اجبار حکومتی اشاره کرد. بر اساس اندیشه سید احمدالحسن، اسلام اصیل نه‌تنها منافاتی با عقل و فطرت ندارد، بلکه می‌تواند الگویی رهایی‌بخش برای جوامع مدرن باشد، مشروط بر آنکه بر محور امامت الهی بازسازی شود.

 

در قسمت اول مقالۀ «آغاز دوباره اسلام»  با خبر ارتداد دختری مسلمان و پناهندگی‌اش به کشور آلمان آشنا شدیم. «رعنا احمد» فقط یک نمونه از قربانیانی است که بدون اقناع درست دینی، تحت‌فشار جبر اجتماعی و مذهبی قرار گرفته بود. امروزه مردم و علی‌الخصوص جوانان، بسیاری از تعالیم اسلامی که توسط فقهای ادیان ـ‌از وهابیت تا مرجعیت‌ـ اظهار می‌شود را برخلاف فطرت و وجدان اخلاقی‌شان می‌یابند و گاه خروج از دایرۀ ایمان و اسلام را تنها پاسخ و راه نجات خویش قلمداد می‌کنند. اسلامی افراطی که سخن‌گویانش فقهای غیر‌معصومی هستند که هیچ ارتباطی با تنصیب و نمایندگی از جانب خداوند ندارند، اما ملبس به لباس دین ظاهر می‌شوند. آنان با اجتهادات ظنی از متون دینی، اقدام به تشریح دین نموده و شکافی عمیق بین اسلام حقیقی و مسلمانان ایجاد کردند.

در این میان، اسلام به نجات خویش آمده و نام احمدالحسن را به‌عنوان احیاکنندۀ سنت محمدی در گوش اهل زمین فریاد می‌زند. در اسلامی که احمدالحسن معرفی می‌کند کرامت انسانی محفوظ است، تحمیل عقیده و سرکوب مخالف جایی ندارد و زنان از جایگاه والای انسانی و اجتماعی برخوردارند. در قسمت قبل مختصری از ادلۀ اثبات حقانیت سید احمدالحسن و نیز برخی مواضع سیاسی‌‌اجتماعی ایشان به‌عنوان یمانی و فرستادۀ امام مهدی (ع) را مرور کردیم که برای مطالعه می‌توانید به شمارۀ ۱۲۱ هفته‌نامۀ زمان ظهور مراجعه کنید و در این قسمت به ادامه آن می‌پردازیم.

 

5‌. منع قانونی کودک‌همسری

ازدواج دختران کم‌سن‌و‌سال، بدون توجه به آثار سوء جسمی و روحی آن، از جمله پدیده‌های اجتماعی در جهان اسلام و حتی برخی جوامع غیر اسلامی است که از دیدگاه زیست‌شناسی و روان‌شناسی مورد انتقاد اهل‌فن واقع شده است؛ اما آیا جوازِ شرعی ازدواج دختر نُه‌ساله در اسلام، به‌معنای اجازۀ تحقق آن برای هر دختری در هر شرایطی است؟ آیا می‌توان بر اساس آن، قوانین مدنی را تدوین کرد؟ توضیح سید احمد الحسن دراین‌باره خواندنی است:

«موضوع جایز بودن ازدواج دختران نُه‌ساله در اسلام عبارت است از بیان حدود حالت شرعی، و اگر شرایط حکمرانی برای خلیفۀ خداوند مهیا شود و قانون احوال شخصی افراد را وضع نماید، این قانونی نیست که حکومت الهی طبق آن عمل کند.

بنابراین اگر امر برای خلیفۀ خدا فراهم شود، ممکن است قیدهایی را وضع کند تا از ازدواج دختر در پایین‌تر از سنی که به‌طور معمول اعضای تناسلی جنس مؤنث بشری کامل می‌شود، جلوگیری کند؛ مثل اینکه وجود ضرورت را برای این نوع ازدواج شرط کند ‌و اینکه وضعیت جسمانی دختر از نظر معاینات پزشکیِ قانونی برای ازدواج مناسب باشد و... . به‌طورکلی حلال‌دانستن این نوع ازدواج در شریعت اسلام ـ‌ همان ‌طور که بیان شد ‌ـ دلالتی بر طبیعی‌بودن این وضعیت ندارد؛ بلکه این تشریع صرفاً بیانگر حداقل سِنی است که در آن، دختر ـ‌‌در صورت وجود ضرورت‌‌ـ امکان ازدواج پیدا می‌کند؛ به‌عنوان‌مثال، اگر تصور کنیم فاجعه‌ای روی زمین رخ دهد و تنها اندکی از نوع بشر یا از مؤمنان باقی بمانند، در چنین وضعیتی، مسئلۀ ازدواج و زادآوریِ زود‌هنگام ـ‌‌با رعایت نکات ایمنی‌‌ـ به‌جهت ضرورت حفاظت از نوع بشر یا حفظ مؤمنان خواهد بود؛ وگرنه احتمال انقراض نوع بشر بیشتر خواهد بود.

کسی که نظریۀ تکامل و چگونگی عملکرد مجموعۀ ژن‌ها را در طبیعت می‌فهمد، آنچه را می‌گویم درک می‌کند. اگر ازدواج زود‌هنگام ـ‌‌یا انتقال استعداد جنس مؤنث بشری برای لقاح در سنین پایین‌‌ـ در محافظت از نوع بشر در ادوار پیشینِ تکاملِ «هومو»ها اهمیتی نداشت، بدن نوع مؤنث به این صورت تکامل نمی‌یافت؛ یعنی به‌صورتی که آمادگی تلقیح در سنین پایین را داشته باشد.» (پیام فیس‌بوک، 3/11/2014)

سید یمانی (ع) همچنین با اصلاح یک گزارش تاریخیِ نادرست از زندگی پیامبر (ص) هرگونه ابهام را دراین‌باره از چهرۀ حقیقت زدودند. شخصی دربارۀ ازدواج عایشه در سن نُه‌سالگی با پیامبر (ص)، سؤال پرسیده بود و ایشان چنین فرمودند: «پیامبر با عایشه در این سن ازدواج نکرد، بلکه عایشه بزرگ‌سال بود.» (پیام فیس‌بوک، 18/11/2017)

6) مشروط‌بودن عقد موقت

امروزه جواز شرعی «متعه» یا همان «ازدواج موقت» در معرض سوءاستفادۀ بسیاری از مردان قرار گرفته است. برقراری روابط پنهانی و حتی یک‌ساعته، سبب شده است که زنان و دختران بسیاری گرفتار آسیب‌های روحی و جسمی متعدد شوند. با توجه به همین واقعیت اجتماعی است که برخی منتقدان از متعه به‌عنوان فحشای اسلامی یاد کنند. سید احمد‌الحسن با بیان دو شرط شرعی مهم برای این ازدواج، راه را بر هرگونه سوءاستفاده و آسیبی بسته‌اند؛ هرچند شرط اول را برای ازدواج دائم نیز برقرار می‌دانند:

‌«آنچه در ازدواج موقت و دائم لازم است، عبارت است از:

۱. اشهاد (شاهد‌گرفتن) یا اشهار (آشکار و اعلان‌کردن).

اشهاد با دو شاهد عادل صورت می‌گیرد. اشهار و اعلان نیز پس از انجام عقد و قبل از دخول است، و با آنچه در عرف، اشهار و اعلان می‌گویند مانند دعوت به ولیمۀ عروسی و مانند آن، محقق می‌شود.

۲. کمترین مدت ازدواج موقت شش ماه است.» (پاسخ‌های روشنگرانه، جلد ۴، پرسش ۳۳۴)

 

سید احمد‌الحسن (ع) در کتاب احکام نورانی اسلام در شرح شرط دوم چنین توضیح داده‌اند:

«مدّت باید به‌گونه‌ای مشخص باشد که نشود آن را کم یا زیاد کرد. اگر زمانی کمتر از شش ماه را معین کنند عقد باطل است. اگر قبل از عقد در نیت مرد این باشد که مدت را ببخشد این نیز باطل است.» (احکام نورانی اسلام، ج‌3، ص‌63)

بر اساس این دو شرط، دیگر برقراری رابطۀ جنسی دزدانه، ساعتی و بوالهوسانه به اسم دین معنا نخواهد داشت. ممکن است این سؤال پیش بیاید که چرا برخی از روایات وارد‌شده از اهل‌بیت (ع) متعه را حتی برای مدت‌زمانی بسیار کوتاه نیز جایز شمرده‌اند؟ سید احمد‌الحسن در پاسخ به سؤالی دراین‌باره می‌فرمایند:

«احکام شرعی نسخ می‌شوند و آنچه روایت کردی مسئلۀ کوچکی است؛ ممکن است [در آینده] مسائل بسیار بزرگ‌تر نیز بیاید. در خصوص ازدواج موقت، امامان (ع) به این دلیل بر آن تأکید کرده‌اند که تشریعی الهی است و می‌خواستند باقی بماند و از بین نرود؛ بلکه حتی تأکید بر مستحب‌بودن آن نیز به همین علت است؛ زیرا زنده‌نگه‌داشتن شریعتی است که طاغوت و شیطان می‌خواست از میان برود؛ اما امروز، وضعیت متفاوت است و ازدواج موقت تثبیت شده است و مردم چه مخالف و چه موافق، آن را می‌شناسند؛ بلکه اگر مردم آنچه را بیان کرده‌ام بپذیرند، در آن راه‌حل بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی موجود است که عبارت است از «مدت» ـ‌که شش ماه است‌ـ و «شاهد گرفتن» یا «مشهور کردن». این امر حقوق زن و فرزندان را تضمین خواهد کرد و زن هرگز کالایی کم‌ارزش نخواهد شد که از آن فقط بهرۀ جنسی گرفته شود.» (پاسخ‌های روشنگرانه، جلد ۳، پرسش ۲۳۶)

 

7) زنان؛ از حضور اجتماعی تا قابلیت رهبری

اِعمال محدودیت‌های متحجرانه علیه زنان ریشه در اعتقادات باطلی دارد که عمدتاً به دین نسبت داده می‌شود. زن در یهودیت نقص ذاتی دارد و حق ندارد تورات بخواند یا در برخی آیین‌های عبادی شرکت کند. در مسیحیت نیز زن، شر و وسوسه‌گر و همان حوای مجسم است که آدم را فریب داد و هنوز وسیله‌ای در دست شیطان است! در جهان اسلام نیز، با وجود تأکیدات قرآن و پیامبر اکرم (ص) بر یکسانی ارزش انسانی مرد و زن، شاهد جعل‌ها و تحریفات معنوی فراوانی علیه زنان هستیم؛ به‌عنوان ‌مثال، در روایتی منسوب به امام علی (ع) ذکر شده که زنان «ناقص‌العقل» و «ناقص‌الایمان» هستند. (نهج‌البلاغه، ج‌1، ص‌105) یا در روایت دیگری چنین توصیه شده که با زنان مشورت کنید و برخلاف آن عمل کنید! (عوالی‌اللئالی، ج‌1، ص‌289)

بر اساس چنین گزاره‌هایی است که برخی از علمای اسلام نظریاتی تحقیرآمیز نسبت به زنان ابراز کرده‌اند. اما سید احمد‌الحسن ضمن رد هرگونه نقص ذاتی برای زن، روایات مذکور را بی هیچ‌گونه توجیهی، مردود می‌شمارند. ایشان در توضیح بی‌اعتباری روایت دوم می‌فرمایند: «این از سفاهت است که بگوییم با کسی مشورت کن و بر خلافش عمل نما؛ حتی این کار از کم‌ادبی است! این‌گونه نیست که تمام آنچه از اهل‌بیت (ع) روایت شده است، صحیح باشد. گاهی اوقات کسی در نقل مطلب از آن‌ها اشتباه کرده است و گاهی اوقات کسانی هستند با هدف اهانت به آن‌ها، نسبت دروغ به ایشان داده‌اند. هر‌چه را که دیدید با قرآن و خُلق قرآن مخالف است، قطعاً از اهل‌بیت(ع) صادر نشده است... .» (پاسخ‌های روشنگرانه، جلد ۶، پرسش ۵۵۳)

ایشان نه‌تنها زن مؤمن را در عبادت و کسب رضای خدا مانند مرد مؤمن می‌دانند، (در محضر عبد صالح، ج‌۲، ص‌100) بلکه می‌فرمایند: «نبوت محدود به مردان نیست و آنچه به مردان اختصاص دارد، فقط ارسال از جانب خداست؛ و درهای ارتقا و پیشرفت بر روی هر انسانی باز است و تفاوتی بین یک شخص با دیگری نیست؛ پس تفاوتی بین مرد و زن، عرب و غیر‌عرب، سفید و سیاه وجود ندارد.» (پاسخ‌های روشنگرانه، جلد 5، پرسش ‌493)

سید یمانی برخلاف متحجرینی که حیات اجتماعی زن را به چهاردیواری منزلش محدود می‌دانند، می‌فرمایند: «تکلیف زن در برابر جامعه تنها نشستن در خانه‌اش نیست ... قطعاً زن نقش بزرگی [در جامعه] دارد و یک مرد نمی‌تواند به‌جای یک زن ایفای نقش کند؛ زیرا زن خصوصیتی دارد که مرد ندارد، و تأثیر اجتماعی زن در برخی موقعیت‌ها بسیار بیشتر از تأثیر مرد است.» (پیام فیس‌بوک، 10/7/2016) و نیز در جایی دیگر فرمودند: «زن در بسیاری از جایگاه‌ها و کارها کمتر از مرد نیست و حتی در برخی از کارها، زن بسیار بهتر از مرد است. اسلام قیدی برای متولی‌شدن زن قرار نمی‌دهد؛ حتی در مناصبی که جامعه را رهبری می‌کند، اگر شایستگی این کار را داشته باشد و کار را به‌شکل تمام و درست به انجام برساند.» (پیام فیس‌بوک، 2/11/2014)

 

8) آزادی مردم در تعیین سرنوشت سیاسی

همان‌ طور که گذشت، طبق رکن سوم قانون شناخت حجج الهی، «دعوت به حاکمیت الله» یکی از نشانه‌های همیشگی همراه با حجت‌های خداست؛ یعنی آن‌ها همواره مردم را به تبعیت از خلیفۀ منصوص الهی فرامی‌خوانند و هر حاکمیت دیگری را غیرشرعی می‌دانند؛ اما آیا این امر به‌معنای تحمیل حاکمیت خدا بر مردم است؟

احمد‌الحسن به این پرسش چنین پاسخ می‌دهد: «خلیفۀ خدا بر روی زمین را خدا تعیین می‌کند و خلیفه دلایل خویش را برای اثبات آن ارائه می‌دهد، و بر مردم واجب است که تنصیب او را بپذیرند. در نتیجه اگر تنصيب الهی را رد کردند، هیچ بهره‌ای نمی‌برند و آخرت خود را از دست می‌دهند؛ اما خلیفۀ خدا، هیچ ضرر و زیانی به وی نمی‌رسد؛ مانند علی (ع) که ۲۵ سال خانه‌نشین شد، او نیز خانه‌نشین می‌شود.» (گفت‌وگوی پالتاک، ۲۷ خرداد ۱۳۹۴)

آری، دعوت یمانی دعوتی عقیدتی و اصلاحگر است و همگان را بی هیچ دشمنی و عداوتی به شنیدن سخن حق و پذیرش آن دعوت می‌کند. سید احمد‌الحسن در بیانی کریمانه، خطاب به کسانی که نسبت به اختلاف عقیدتی با دعوت مبارک احساس نگرانی دارند، می‌فرمایند:

«... اما دیگران باید این مسئله را بفهمند که اختلاف من با شما در چگونگیِ نوعِ حکومت شرعی، به این معنا نیست که من با شما دشمن هستم. از دیدگاه ما، اختلاف در عقیده به این معنا نیست که من می‌خواهم با تو دشمنی کنم و تو را بکُشم و با زور به حکومت تسلط پیدا کنم و تو را به قبول عقیده و فکر خودم مجبور کنم. هرگز، این هدف ما نیست. ما می‌گوییم عقیدۀ دینِ الهی و اسلام و محمد و آل‌محمد (ص) این است که حاکمیت برای خداست و جایز نیست حاکم اصلی که دربارۀ خون‌ها و جان‌ها حکم می‌کند، از سوی مردم تعیین و بر حکومت مسلط شده باشد... .» (مصاحبه با رادیو دیترویت، 29 دی 1394)

اگرچه در نگاه سید یمانی دموکراسی غربی دسیسه‌ای شیطانی برای فریب مردم جهان و دور کردن آنان از حاکمیت خداست، اما نظام دیکتاتوری به‌مراتب از آن خطرناک‌تر است:

«... دیکتاتوری و تسلط و حکومت فردی غیرمعصوم بر سرنوشت مردم بدترین چیزی است كه یک جامعۀ انسانی به آن می‌رسد؛ و هیچ عذر و بهانه‌ای برای پذیرش دیکتاتوری و سلطه، به هر دلیلی وجود ندارد. آزادی و حق انسان در تعیین سرنوشت خویش از دید شرع و اخلاق، یک ارزش مقدس است و هیچ بهانه‌ای نه برای سلب آن هست و نه برای كوتاه‌آمدن از آن. خداوند متعال فرمود: (در دین هیچ اجباری نیست) [...] اگر خداوند سبحان‌و‌متعال كه آفریدگار انسان است، انسان را بر ایمان به خود یا به دین خود مجبور نکرده است، پس دیکتاتور به چه حقی باقی‌ماندن مردم را بدون هیچ بحث و اعتراضی، بر اطاعت و پذیرفتن رأی و نظرات خود در تعیین سرنوشتشان مجبور می‌كند؟...» (دیدار صوتی تلگرامی به‌مناسبت عید غدیر، 1442ق)

سید احمد الحسن (ع) حتی خودش را نیز به‌عنوان رهبری الهی و معصوم، برکنار از اجازۀ نقد مردم نمی‌داند و می‌فرماید: «... اگر به نظر یکی از شما احمدالحسن در روزی از روزها عدالت نورزید یا به‌شکل نادرستی رفتار نمود، پس در برابر من بایست و هرچه می‌خواهی بگو! هیچ خیری در احمدالحسن نیست اگر حرف مؤمنین را نشنود [...] احدی از شما گمان نکند که سینه‌ام با شنیدن شکایت یا نقد یا هر سخنی از هر انسانی به تنگ می‌آید، چه مؤمن باشد و چه مخالف.» (صفحۀ فیس‌بوک، 22‌مِی‌2014)

امید آنکه با تمکین هرچه سریع‌تر آل‌محمد (ع) در زمین، نوع بشر پس از هزاران سال تاریکیِ جهل و ستم، طعم شیرین معرفت و عدالت را بچشد و در سایۀ حکومت خلفای حقیقی خدا بر این کرۀ خاکی، روی خوشبختی را ببیند.

والحمد لله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطنا

 

 

 

 

 

کلیدواژه‌ها

دعوت یمانی کرامت انسانی احمدالحسن کودک‌همسری حقوق زنان حاکمیت خدا حجاب اختیاری اسلام نوگرا ازدواج موقت آزادی سیاسی نقش زن نقد اجتهاد تنصیص الهی عدالت اجتماعی نقد روایات تحقیرآمیز

امتیاز مقاله

5.00 از 5 (1 رأی)
امتیاز شما