گیلگمش همان مهدی است

گیلگمش همان مهدی است

چکیده

این مقاله نگاهی نو به شخصیت اسطوره‌ای گیلگمش دارد که در متون کهن سومری و بابلی با ویژگی‌های قهرمانانه و منجی‌گرانه توصیف شده است. نویسنده با استناد به تفسیر سید احمدالحسن در کتاب توهم بی‌خدایی، استدلال می‌کند که گیلگمش نه شخصیتی اسطوره‌ای، بلکه نمادی حقیقی از مهدی موعود است که در همۀ امت‌ها مورد انتظار بوده و داستانش نسل‌به‌نسل بازگو شده است. اگرچه برخی سطور حماسه ممکن است در نگاه اول حاوی اتهاماتی چون ظلم یا تجاوز باشند، اما تحلیل دقیق‌تر این متون با رویکردی معنابنیاد و سمبلیک، آن‌ها را تأییدی بر پاکی، عدالت‌خواهی و خداگرایی گیلگمش نشان می‌دهد. به باور احمدالحسن، گیلگمش دروازه‌ای به‌سوی خداست، نه دعوت‌کننده به خویشتن، و از این‌رو، همۀ ملت‌ها با نام‌ها و صورت‌های گوناگون، منتظر ظهور او بوده‌اند. پژوهش‌هایی از محققان معاصر همچون طه باقر و شارل ویرولو نیز بر جهان‌شمولی این شخصیت گواهی می‌دهند. این مقاله تلاشی است برای بازخوانی حماسۀ گیلگمش در پرتو مهدویت، وحی و انتظار آخرالزمانی.

در بعضی متون به‌روشنی می‌بینیم که گیلگمش همان منجی و نماد عدالت است که همه منتظر او هستند و قصه‌اش دهان‌به‌دهان بازگو می‌شود:

دلاوران اوروک ناگزیر در اتاق‌های خود، مغموم و معترض ماندند.

گیلگمش هیچ فرزندی برای پدر خویش باقی نگذاشت،

و ستم‌های شبانه‌روز او بر مردم پایانی نداشت،

اما گیلگمش حامی و نگهدار اوروک است،

حصار و حامی،

او پشتیبان ماست: نیرومند، زیبا و حکیم

گیلگمش هیچ دوشیزه‌ای را برای محبوبش باقی نگذاشت،

و نه دختر جنگجو و نه نامزد قهرمان... .[1]

برخلاف تصور برخی سومرشناسان، معقول نیست مراد از این قطعه‌ها، دست‌درازی گیگلمش به ناموس‌های مردم یا ستم‌ورزی به آن‌ها باشد؛ چراکه در این صورت حماسه کاملاً متناقض خواهد شد؛ زیرا گیلگمش در ابتدا به والاترین صفاتی که می‌توان یک حاکم عادل را با آن‌ها توصیف کرد، یاد می‌شود؛ حتی در همین سطور نیز او حکیم توصیف می‌شود. حال چگونه ممکن است یک پادشاه حکیم، به ناموس‌های رعیت خود تجاوز کند و آن‌ها را مورد ظلم و ستم قرار دهد؟!

بخش بعدی حماسه نیز گیلگمش را با صفاتی والا همچون ایثار، شجاعت و اخلاص می‌ستاید؛ بنابراین چنین متونی یا به‌طور عمدی تحریف شده‌اند یا سمبلیک هستند و در نتیجه به تفسیر و توضیح نیاز دارند.

اگر متن را با دقت بخوانیم درمی‌یابیم که منظور، همان نجات‌دهندۀ نوع انسان از حیوانیتش است؛ نجات‌دهندۀ نوع انسان که همۀ امت‌ها، قصۀ او را بازگو می‌کنند؛ زیرا اگرچه امت‌هایی که پیش از زمان مبعوث‌شدن او زندگی می‌کرده‌اند، فاقد آمادگی کافی برای استقبال از او بوده‌اند، ولی حداقل افرادی در آن امت‌ها وجود داشته که چه بسا این داستان که آن را سینه‌به‌سینه بازگو می‌کرده‌اند، آن‌ها را نجات داده باشد. او همان کسی است که ایشان را به خدا مرتبط می‌سازد و دروازۀ آسمان را می‌گشاید تا هرکس بخواهد، وحی عظیم را که آشنا‌کنندۀ وی با حقیقتی وجدآور است، بشنود؛ همان حقیقتی که ما را از عدم پدیدار ساخت؛ همان حقیقتی که ما آفریده شدیم تا آن را بشناسیم؛ بنابراین او همه را به خدا مشغول خواهد ساخت، نه به خودش؛ چرا که اگر وی آن‌ها را به خودش مشغول و سرگرم سازد ـ‌بدون آنکه هوشیارشان نماید‌ـ فرقی بین او و هر طاغوت ستمگری که در پِی شهرت و آوازه است، وجود نخواهد داشت.

اکنون به‌خوبی می‌توانیم دریابیم که چرا «دلاوران اوروک ناگزیر در اتاق‌های خود، مغموم و معترض ماندند» و چرا «گیلگمش هیچ فرزندی برای پدر خویش باقی نگذاشت ... و گیلگمش هیچ دوشیزه‌ای را برای محبوبش باقی نگذاشت، و نه دختر جنگجو و نه نامزد قهرمان»؛ زیرا آن‌ها جملگی دل‌بستۀ خداوند سبحان شدند و به او تعلق‌خاطر یافتند. گیلگمشِ نجات‌دهنده آمد و برای این نجات‌یافتگان که در زمانی مشخص پدیدار خواهند شد، دروازه‌ی وحی عظیم را گشود و به آن‌ها آموخت که چگونه به خدا دل‌بستگی یابند و چگونه خدا را دوست بدارند و چه‌سان خداوند را در همه‌چیز ببینند و بشنوند.

... به نظر من حماسۀ گیلگمش که پادشاهان سومر، اکد، بابل و حتی آشور آن را در کتابخانه‌هایشان قرار می‌داده‌اند، به آن توجه ویژه‌ای داشته‌اند و از دید ایشان و مردم جایگاهی همچون تعویذ یا کتاب مقدس داشته، در خورِ آن است که مورد اهتمام قرار گیرد و درباره‌اش تحقیق و پژوهش شود که:

آیا این حماسه، بیان داستان شخصی است که خواهد آمد و سومریان، اکدیان، بابلی‌ها و آشوری‌ها به‌عنوان یک منجی و رهایی‌بخش منتظر اویند؟

طه باقر می‌گوید:

گیلگمش قهرمان، کسی است که نامش به بسیاری از آداب‌ورسوم امت‌های کهن نسبت داده می‌شود یا کارهایش به قهرمانان دیگر ملت‌ها منتسب می‌گردد؛ مانند هراکلیوس، اسکندر، ذوالقرنین و ادیسیوس قهرمان ادیسه.[2]

وی همچنین می‌گوید:

شگفتا! این گیلگمش کیست که چون الگویی نمونه، مقتدای قهرمانان دیگر امت‌هاست؟!

دکتر شارل ویرولو می‌گوید:

مصری‌ها در زمان‌های کهن شخصیتی را که ما در پِی آن هستیم، می‌شناخته‌اند. در بیابان نیل در کوه اراک خنجری پیدا شده که تیغ آن از سنگ خارا و نه از معدن، و دستۀ آن از عاج است. بر یک طرف آن تصویر مردی ایستاده قرار دارد که با کمال سنگینی و متانت، دو گاو نر ایستاده را بر دست گرفته است، یکی در طرف راست و دیگری طرف چپش؛ و این تصویر را در بسیاری از آثار باستانی بابلیان می‌بینیم که به نبرد «گیلگمش» با حیوانات وحشی اشاره دارد.[3]

بنابراین گیلگمش صرفاً شخصی عادل یا صالح نیست و نه‌فقط پادشاه یا کسی که در روزگاری پادشاه خواهد شد؛ بلکه وی شخصیتی جهانی بوده و طبق آنچه آثار کهن برای ما نقل کرده‌اند، الگویی است که قهرمانان ملت‌ها به او اقتدا می‌کنند. جهانی بودن شخصیت گیلگمش، تنها توضیحی است که می‌تواند وجود نسخه‌های مختلفی از حماسۀ گیلگمش در کشورهای مختلف و حتی به دیگر زبان‌ها را تفسیر و رمزگشایی کند.

منبع: احمدالحسن، کتاب توهم بی‌خدایی، ص 366 الی 371.

پانویس‌ها:

  1. [1]  - طه باقر، حماسۀ گیلگمش.

  2. [2]  - طه باقر، حماسۀ گیلگمش.

  3. [3]  - ویرولو، اسطوره‌های بابل و کنعان.

کلیدواژه‌ها

توهم بی‌خدایی سید احمدالحسن وحی گیلگمش مهدی موعود منجی آخرالزمان حماسۀ گیلگمش اسطوره‌شناسی سومر بابِل عدالت‌طلبی نجات‌دهنده

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما