هدف خلقت

هدف خلقت

قسمت 2

چکیده

در این مقاله، دیدگاه‌های مختلف ادیان توحیدی و مذاهب اسلامی درباره هدف آفرینش انسان مرور می‌شود. از نگاه یهود و مسیحیت، انسان به شباهت خداوند آفریده شد تا جلال الهی را منعکس کند. متکلمان اهل‌سنت مانند فخر رازی، هدف را رسیدن نفس به کمال از طریق معرفت و بندگی خدا می‌دانند. ابن‌عربی، هدف خلقت را تحقق شناخت خداوند در آینه‌ی وجود انسان کامل می‌بیند. علمای شیعه نیز عبودیت و معرفت خداوند را هدف نهایی آفرینش می‌دانند، گرچه به تفاوت‌هایی در مراتب و مسیر رسیدن اشاره کرده‌اند. در پایان، نویسنده پرسشی اساسی مطرح می‌کند: آیا این تفاسیر برای بشر امروز قانع‌کننده است؟ و آیا زمان آن نرسیده که به تفسیر خاندان نبوت، به‌ویژه قائم آل‌محمد، روی آوریم تا از تحیر نجات یابیم و حقیقت هدف خلقت را در پرتو هدایت الهی دریابیم؟

در قسمت قبل مقدمه‌ای در باب هدف خلقت تقدیم شما بزرگواران شد و از آنجا که موضوع مقاله (هدف خلقت) در همۀ ادیان الهی مطرح و توسط مفسران آن‌ها تفسیر شده، ما نیز در اینجا به‌اختصار مطالبی را از ادیان مختلف توحیدی و برخی تفسیرهایشان نقل و بررسی می‌کنیم:

 

هدف خلقت در دین یهود و مسیحیت

قبل از ورود به بحث ذكر این نكته ضروری است كه تقریباً مطلب چشم‌گیری در زمینۀ آفرینش انسان و هدف از آن، در اناجیل چهارگانۀ موجود، یافت نمی‌شود؛ از همین رو می‌بینیم متكلمان مسیحی به تورات استناد كرده و مطالب آن را می‌پذیرند؛ به همین دلیل، ما نظر دین یهود و مسیحیت را به‌عنوان مطلبی واحد ذكر می‌كنیم.

(جهان خلقت با اشتیاق تمام در انتظار ظهور پسران خداست؛ زیرا خلقت تسلیم بطالت شد؛ نه به خواست خود، بلکه به ارادۀ او که آن را تسلیم کرد، با این امید که خودِ خلقت نیز از بندگی فساد رهایی خواهد یافت و در آزادی پرجلال فرزندان خدا سهیم خواهد شد). رومیان، فصل8، آیات 19 تا 21)

کتاب مقدس هم به‌مانند قرآن، آفرینش انسان را تجلی رحمت خداوند می‌داند و او را «شبیه خداوند» و به تعبیر قرآن، خلیفه و جانشین خدا می‌داند. در کتاب عهد عتیق (تورات) می‌گوید: (پس‌ خدا آدم‌ را به‌صورت‌ خود آفرید).  (سفر پیدایش، فصل 1، آیه 27)

تفسیر پولس، این شباهت را تصریح می‌کند که انسان در قدوسیت و عدالت، مانند او خلق شد. (افسس،فصل ۴، آیات 22 تا 25)

هدف اول: خدا به این دلیل به آفرینش مبادرت ورزید كه جلال خود را نشان دهد. (تورات: مزمور باب 8 / 1 و باب 19 / 1؛ اشعیا باب45 /5)

هدف دوم: خداوند مبادرت به آفرینش كرد تا جلال بیابد (به‌واسطۀ عبادت و توصیف بندگان) (تورات: اول تواریخ باب 16، آیۀ 29؛ مزمور باب 29، آیۀ 12؛ ارمیا باب 13، آیۀ 16، رومیان باب 15، آیات 6 و 9)

 

هدف آفرینش در نظر اهل‌سنت

نظر فخر رازی:

سعادت برتر در دنیا، کمال قوای نفْس ناطقه در سایۀ معرفت حق‌تعالی و بندگی اوست.

رازی می‌گوید: «کمال قوۀ نظریِ نفْس ناطقه، نیل به معرفت خدا و حبّ و عبادت و طاعت اوست و شرط رسیدن به آن نیز معرفت به خداست».  (رازی، 1401: 17 / 188)

«کمال قوۀ عملی نفْس، حاصل‌شدن ملکه‌ای برای نفْس ناطقه است که به‌سبب آن انسان بر انجام تمام اعمال پسندیده، توانا می‌شود و از لذات بدنی متنفر گشته، به لذات روحانی واقعی راغب می‌شود.» (زرکان، 1963: 590)

نظر ابن‌عربی

او می‌گوید:

«خدا می‌خواست‌ از راه‌ شناخت‌ حادث‌، شناخته‌ شود تا مراتب‌ شناخت‌ کامل‌ گردد و هستی‌ به‌ وجودِ حادث‌، کامل‌ شود؛ اما ممکن‌ نیست‌‌ چیزی‌ جز خودش‌ را یا همانندش‌ را بشناسد؛ پس‌ ناگزیر آن‌ موجودِ حادثی‌ که‌ خدا او را برای‌ آگاهی‌ به‌ خودش‌، ایجاد می‌کند، باید به‌صورت‌ موحِدش‌ باشد، برای‌ اینکه‌ مانند او شود.

پس‌ انسان‌ کامل‌، هرچند از لحاظ اشخاص‌، افزون‌ بر یکی‌ باشد، حقیقتی‌ است‌ یگانه‌. پس‌ اگر در جهان‌ کسی‌ به‌صورت‌ حق‌ نمی‌بود، مقصود از آگاهی‌ به‌حق، یعنی‌ علم‌ حادث‌، حاصل‌ نمی‌شد؛ چنان‌که‌ خدا خود می‌گوید ‌ گنجی‌ بودم‌ ناشناخته‌؛ دوست‌ داشتم‌ ‌ شناخته‌ شوم‌، پس‌ آفریدگان‌ را آفریدم‌ و به‌ ایشان‌ شناسانده‌ شدم‌ و مرا شناختند. بدین‌سان‌، خدا خود را گنجی‌ می‌نامد. گنج‌ هم‌ گرد‌آمده‌ و نهفته‌ در چیزی‌ است‌.»

(ابن‌‌عربی‌، محمد، ج۳، ص۲۶۷، الفتوحات‌ المکیة، بولاق‌، ۱۲۹۳ق‌)

 

هدف آفرینش در دیدگاه شیعیان

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مکارم شیرازی

دفتر مکارم شیرازی دربارۀ هدف از خلقت این‌گونه می‌گوید: براى یافتن پاسخ این سؤال، باید روى واژۀ «عبد» و «عبودیت» تکیه کرد، و به تحلیل آن‌ها پرداخت. «عبد» از نظر لغت عرب، به انسانى می‌گویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، اراده‌اش تابع ارادۀ او، و خواستش تابع خواست اوست. در برابر او مالک چیزى نیست، و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمی‌دهد؛ و به تعبیر دیگر، «عبودیت» آن‌گونه که در متون لغت آمده اظهار آخرین درجۀ خضوع در برابر معبود است، و به همین دلیل، تنها کسى می‌تواند معبود باشد، که نهایت انعام و اکرام را کرده است، و او کسى جز خدا نیست. بنابراین «عبودیت»، نهایت اوج تکامل یک انسان و قرب او به خداست. «عبودیت»، نهایت تسلیم در برابر ذات پاک اوست. «عبودیت»، اطاعت بی‌قیدوشرط و فرمان‌برداری در تمام زمینه‌هاست. و بالاخره «عبودیت» کامل آن است که انسان جز به معبود واقعى یعنى کمال مطلق، نیندیشد، جز در راه او گام برندارد، و هرچه غیر اوست فراموش کند، حتى خویشتن را! و این است هدف نهائى آفرینش بشر، که خدا براى وصول به آن، میدان آزمایشى فراهم ساخته و علم و آگاهى به انسان داده، و نتیجه نهایی‌اش نیز غرق‌شدن در «اقیانوس رحمت» اوست.

نظر مرحوم طباطبایی

مرحوم طباطبایی در باب غرض خلقت آدمی صحبت‌های زیادی دارد که برخی از آن‌ها را از تفسیر المیزان، با ترجمۀ سید محمدباقر موسوى همدانى، ارائه می‌کنیم.

۱. خداوند متعال می‌فرماید: (ما یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ، وَ لکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ)

(خدا نمی‌خواهد بر شما تنگی و مشقت قرار دهد؛ بلکه می‌خواهد شما را [از آلودگی‌ها] پاک کند). (مائده، 6)

خداوند متعال در این فرمایش خود اعلام کرد نقطۀ نهایى هدف از خلقت انسان‌ها، همان تشریع دین و به دنبالش تطهیر الهى است؛ و این کمال انسانى مانند سایر کمالات که خدا و عقل به‌سوی آن دعوت می‌کنند چیزى نیست که تمامى افراد به آن برسند، و جز افرادى مخصوص به آن دست نمی‌یابند؛ هرچند از همۀ بشر دعوت شده تا به‌سوى آن حرکت کنند؛ پس تربیت‌یافتن با سیرۀ دینى تنها در افرادى مخصوص به نتیجه می‌رسد، و آنان را به درجۀ کامل از طهارت نفس می‌رساند، و ما بقى را به بعضى از آن درجات می‌رساند که البته برحسب اختلاف مردم در استعداد، آن درجات نیز مختلف است.

اما تنها راه رسیدن انسان‌ها به این هدف این است که نفس انسان را به انسان بشناسانند، و به این منظور او را در ناحیۀ علم و عمل تربیت کنند. در ناحیۀ علم به این صورت که حقایق مربوط به او را از مبدأ گرفته تا معاد به او تعلیم دهند، تا هم حقایق عالم، و هم نفس خود را، که مرتبط با حقایق و واقعیات عالم است بشناسد و در این صورت شناختى حقیقى نسبت به نفس خود می‌یابد.  (ر.ک: ترجمه المیزان، ج ۳، ص،۸۹)

۲. غرض اصلی از خلقت انسان، عبادت (رسیدن به مقام عبودیّت) است.

 (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ) (و جن و انس را نيافريدم، جز براى آنكه مرا بپرستند). (ذاریات، ۵۶)

 اما برای رسیدن به این مرتبه، اهداف میانی دیگری نیز وجود دارند مثل امتحان؛ یعنی خدا انسان را خلق کرده تا او را امتحان کند.

(الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُور) (آن‌کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام‌یک از شما بهتر عمل می‌کنید، و او شکست‌ناپذیر و بخشنده است). (ملک،۲)

اما امتحان، غرض اصلی نیست؛ بلکه برای این است که انسان‌ها استعدادهای خود را بروز دهند و خوب و بد از همدیگر شناخته شوند:«‌لِیَمیزَ اللَّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّب.» و عده‌ای به مقام عبودیت برسند که آن‌ها هدف اصلی خلقت‌اند.  (ر.ک: ترجمه المیزان، ج ۱۰، ص، ۲۲۵)

اما جا دارد سؤالی مطرح شود شاید نشانه‌ای باشد برای خردمندان.

بعد از مطالعۀ دیدگاه علما و متکلمان مذاهب مختلف باید به این نکته توجه داشته باشید خداوند حقیقتی است که انسان از وصف و رسیدن به شناخت او عاجز است و این کمال معرفت است؛

پس عنایت و نهایت آفرینش و بالأخص خلقت نوع بشر، عبادت خداوند عزوجل است.

به‌راستی آنچه این متون و تفاسیر در خصوص هدف خلقت بیان داشته‌اند پاسخ‌گوی تحیر بشر است و می‌تواند انسان هوشمند امروزی را اقناع کند؟

به نظر شما برای رسیدن به پاسخ این سؤال بهتر نیست تفسیری از آل‌محمد علیهم‌السلام را دربارۀ هدف از خلقت انسان یادآور شویم، آنگاه با مقایسۀ این تفاسیر پاسخ سؤالمان را بیابیم؟

خاضعانه به‌سوی کلام وصی و فرستاده امام مهدی (ع) می‌رویم تا از یُمن سخنان گهربار و چشمۀ علم بی‌بدیلشان سیراب شویم.

با ما همراه باشید...

کلیدواژه‌ها

سید احمدالحسن ابن‌عربی تفسیر المیزان عبودیت معرفت خدا یهودیت مسیحیت هدف خلقت فخر رازی مکارم شیرازی طباطبایی

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما