مردم باید سلطانی داشته باشند؛ نیکوکار یا بدکار
چکیده
...اصحاب عقاید فاسد را می بینید که وقتی از شناخت خداوند متعال که معبود کامل است، روی گردان می شوند، به پرستش آفریدگان دیگر که ناقص هستند، پناه می برند. برخی از آنان ستاره ها را و برخی از آنان بت ها را می پرستند و برخی از آنان نیز آتش را پرستش می کنند؛ و هما نطور که نقل می کنند، برخی از آنان نیز گاو را می پرستند! همچنین سخن امام علی (ع): «مردم باید سلطانی داشته باشند؛ نیکوکار یا بدکار »؛ منظور ایشان، این نیست که افرادی که از فاجران و طاغوتیان اطاعت می کنند، معذور هستند؛ بلکه می خواست که به وجود این میل فطری و به محکوم بودن اشاره کند. اگر مسئله برعکس شود و مردم از تلاش شناخت حق کوتاهی کنند و از هوا و دوستی دنیا دنباله روی کنند، خداوند، آنان را به خودشان واگذار می کند و از شناخت حاکم حق گمراه می شوند و گرفتار حکومت فاجران و طاغوتیان خواهند شد. اگر از آنان دنباله روی کنند، پایانشان آتش است و چه بد، بازگشت گاهی است.
خداوند متعال فرمود: «إِنَّ ا لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ « ؛» همانا خداوند سرنوشت هيچ قومی را تغيير نمي دهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند ». (رعد: 11 )
و خداوند متعال فرمود: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ « ؛» و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان می گشوديم، ولى تكذيب كردند؛ پس به { يكفر} دستاوردشان {گريبان } آنان را گرفتيم ». (اعراف: 96 )
سخن ما که: «مردم باید معبود کامل یا ناقصی داشته باشند » به این معنا نیست که افرادی که ناقص را می پرستند، معذور هستند؛ به این خاطر که برای پرستش آفریده شدند؛ بلکه منظور ما این است که اشاره نماییم وقتی درون انسان به معبود مشخصی متوجه می شود، آرام و قرار می گیرد. اگر به شناخت معبود کامل که خداوند (جل جلاله) است، دست یافت، در انتخاب رستگار و پیروز می شود و به صراط مستقیم هدایت شده است و اگر منحرف شد و فرد ناقصی به جز خداوند متعال را پرستید، به سوی جهنم می رود و چه بد بازگشت گاهی است؛ به این خاطر که اگر جست وجوگر حقیقیِ حق باشد، خداوند متعال، او را به سوی حق هدایت می کند؛ چرا که خداوند متعال می فرماید:
«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّه لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ « ؛» و كسانى كه در راه ما كوشيده اند، به یقین راه های خود را بر آنان می نماييم و در حقيقت، خدا با نيكوكاران است ». (عنکبوت: 69 )؛
و سخن خداوند متعال:
«فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ « ؛» در دل هایشان مرضى است؛ و خدا بر مرضشان افزود؛ و به {سزاى} آنچه به دروغ می گفتند، عذابى دردناك {در پيش} خواهند داشت ». (بقره: 10 ).
رسول الله (ص) فرمود: «همان طور که باشید، بر شما حکومت می کنند ». همچنین فرمود: «خداوند جل جلاله فرمود: وقتی فردی از آفریدگانم که مرا می شناسد، از من سرپیچی کند، فردی از آفریدگانم را بر او چیره می کنم که مرا نمی شناسد ». (تفسیر المعین: ص 87 ) از امام علی (ع): «امربه معروف و نهی از منکر را ترک نکنید؛ درنتیجه اشرارتان، بر شما چیره می شوند؛ سپس دعا می کنید و برایتان مُستجاب نمی شود ». (تفسیر المعین: ص 198 ) چگونه تصور می کنیم که امام علی (ع) تنصیب و قراردادن یا یاری فاجران و طاغوتیان را جایز شمرده است؟ درحالی که ایشان فرمود: «... ولی من تأسّف می خورم که امر این امت را فردی بر عهده بگیرد که از سفیهان و فاجران این امت است؛ درنتیجه مال خداوند را دست به دست می کنند و بندگانش را برده گیرند و با شایستگان جنگ کنند و فاسقین را حزب خود بگیرند ». (نهج البلاغه: ج 3/ ص 120 ) همچنین فرمود: «ستم کننده و یاری دهندۀ آن و فردی که نسبت به آن خشنود است، سه شریک هستند ». (الخصال، شيخ صدوق: ص 107 )
اگر به صحیح بودن حدیث پیشین نیز قائل باشیم، دلالتی بر شرعی بودن حکم فاجر و منحرف نمی کند؛ بلکه امام علی (ع) در مقام بیان حقیقت و امر وجودی، در اصل آفرینش است که انسان، بر دوست داشتن تبعيت از «حاكم و نظم دهنده » آفريده شده است؛ یعنی به شکل فطری، به وجود نظم دهنده و حسابگری متمایل است که مسائل آنان را اداره کند و به زندگی آنان نظم دهد. این تمایل، کلی است و از خصوصیت جداست؛ یعنی بدون این قید که این نظم دهنده، عادل باشد یا فاسق. این تمایل فطری، باید قانون و دستور آسمانی داشته باشد تا میوه های پاک خود را ثمر بدهد و به شکل استواری در صلاح و اصلاح حرکت کند. خداوند متعال، در قرآن کریم، نسبت به این تمایل، تأکید می کند و آن را در قالب مشخصی قرار می دهد تا این تمایل، از دخالت های شیطانی در امان باشد.
خداوند متعال فرمود:
«یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللََّ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَِّ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَِّ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِ لايً « ؛» اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را {نيز} اطاعت كنيد؛ پس هرگاه در امرى {دينى} اختلاف نظر يافتيد، اگر به خدا و روز بازپسين ايمان داريد، آن را به {كتاب } خدا و {سنت} پيامبر {او} عرضه بداريد، اين بهتر و نيك فرجام تر است ». (نساء: 59 )
اولواالامر، فقط امامان (ع) هستند. خداوند متعال فرمود: «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللََّ إِنَّ اللََّ شَدِيدُ الْعِقَابِ « ؛» و آنچه را رسول خدا براي شما آورده، بگيريد {و اجرا کنيد} و از آنچه نهي کرده خودداري نماييد؛ و از {مخالفت} خدا بپرهيزيد که خداوند کيفرش شديد است ». (حشر: 7) خداوند متعال فرمود:
«قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ؛» «بگو: بارالها! مالک حکومت ها تويي؛ به هر کس بخواهي، حکومت مي بخشي؛ و از هر کس بخواهي، حکومت را مي گيري؛ هرکس را بخواهي، عزت مي دهي؛ و هر که را بخواهي خوار مي کني. تمام خوبي ها به دست توست؛ تو بر هر چيزي قادري ». (آ ل عمران: 26 )
خداوند متعال فرمود: «وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ « ؛» و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود، و وى آن همه را به انجام رسانيد، {خدا به او} فرمود: «من تو را پيشواى مردم قرار دادم. » {ابراهيم} پرسيد: «از دودمانم {چطور}؟ » فرمود: «پيمان من به ستمکاران نمي رسد ». (بقره: 124 )
خداوند متعال، از دنباله روی فاجران و منحرفین باز داشته است و ایشان (عزوجل) فرمود:
«يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللََّ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَ وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِ لَي رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَيْنِ مِنَ الْعَذَابِ وَالْعَنْهُمْ لَعْنًا كَبِيرًاً « ؛» روزى كه چهره هايشان را در آتش زيرورو مى كنند، مى گويند: «اي کاش خدا و پيامبر را اطاعت کرده بوديم. » و مى گويند: «پروردگارا! ما از سران و بزرگان خود اطاعت کرديم و ما را گمراه ساختند. « » پروردگارا! آنان را از عذاب، دو چندان ده و آن ها را لعن بزرگي فرما ». (احزاب: 66 - 68 )
خداوند متعال فرمود:
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَ يُنصَرُونَ وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُم مِّنَ الْمَقْبُوحِينَ « ؛» و آنان را پيشواياني قرار داديم که به آتش {دوزخ} دعوت مي کنند؛ و روز رستاخيز ياري نخواهند شد! و در اين دنيا نيز لعنتي به دنبال آنان قرار داديم؛ و روز قيامت از زشت رويان اند ». (قصص: 41 - 42 )
خداوند متعال، حال دنباله روی از فاجران را ای نگونه حکایت می کند:
«يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَنًا خَلِ لًي لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلِْنسَانِ خَذُولً « ؛» اى واى، كاش فلانى را دوست {خود} نگرفته بودم. او {بود كه } مرا به گمراهى كشانيد، پس ازآنکه قرآن به من رسيده بود. » و شيطان هميشه خوارکنندۀ انسان بوده است ». (فرقان29 – 28)
خداوند متعال فرمود:
«وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ ا مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ « ؛» و بر ظالمان تکيه ننماييد که موجب مي شود آتش شما را فرا گيرد؛ و در آن حال، هيچ ولي و سرپرستي جز خدا نخواهيد داشت؛ و ياري نمي شويد ». (هود: 113 )