منجی از عراق میآید
چکیده
در مقالۀ پیشین نکات مهمی ارائه شد و بهطور قطع تمام شواهد نشان داد که منجی، همان احمدالحسن، یعنی وصی سیزدهم پیامبر اسلام است. همچنین در این مقاله قرار بر این شد که شواهدی را از کتاب مقدس ارائه کنیم که به مکان ظهور احمدالحسن اشاره دارد.
چنان که در شمارۀ پیشین گذشت، بره همان شخصیت سوارشونده بر اسب سفید است. در ارتباط با او میخوانیم:
(... به عدل داوری و جنگ میکند، ... ۱۳ و جامهای خونآلود در بردارد ... ۱۵ و از دهانش شمشیری تیز بیرون میآید تا به آن امتها را بزند و آنها را به عصای آهنین حکمرانی خواهد نمود؛ و او چَرخُشْت خمر غضب و خشم خدای قادر مطلق را زیر پای خود میافشرد. ... ۱۹ و دیدم وحش و پادشاهان زمین و لشکرهای ایشان را که جمع شده بودند تا با اسبسوار و لشکر او بجنگند. ... ۲۱ و باقیان به شمشیری که از دهان اسبسوار بیرون میآمد کشته شدند ...) (مکاشفه، باب 19)
حال به آنچه در اشعیا، باب 63 آمده است، رجوع کنیم:
(۱ این کیست که از ادوم با لباس سرخ از بصره (عبارت «בצרה» در متن عبری آیه معادل «بصره» است که تجزیۀ آن بدین شکل است:
ב = ب، צ = ص، ר = ر، ה = ه) میآید؟ این کسی که به لباس جلیل خود ملبّس است و در کثرت قوّت خویش گام برمیدارد. «آن منم که به عدالت تکلّم میکنم و برای نجات، زورآور هستم.» ۲ چرا لباس تو سرخ است و جامۀ تو مثل کسی که چَرخُشت را پایمال کند؟ ۳ من چَرخُشت را بهتنهایی پایمال نمودم و احدی از ملتها با من نبود و ایشان را به غضب خود پایمال کردم و به حدّت خشم خویش لگدکوب نمودم و خون ایشان به لباس من پاشیده شده، تمامی جامه خود را آلوده ساختم.۴ زیرا که روز انتقام در دل من بود و سال فدیهشدگانم رسیده بود. ۵ و نگریستم و اعانتکنندهای نبود و تعجّب نمودم، زیرا دستگیری نبود. ازاینرو بازوی من مرا نجات داد و حدّت خشم من مرا دستگیری نمود. ۶ و قومها را به غضب خود پایمال نموده، ایشان را از حدّت خشم خویش مست ساختم؛ و خون ایشان را بر زمین ریختم).
پس شخصیتی که ذکرش در (اشعیا 63: 1تا 6) آمده است، همان «اسبسوار» است.
همچنین این نجاتدهنده از بصره، چنین میگوید:
(زیرا که یوم انتقام در دل من بود و سال فدیهشدگانم رسیده بود). (اشعیا 63: 4)؛
پس منجی با روز انتقام مرتبط است. اگر این وصف را در کنار آنچه در رابطه با او در ارمیا آمده است، قرار دهیم، به نکتۀ مهمی دست مییابیم:
(زیرا که آن روز، روز انتقام خداوند، یهوه صبایوت است که از دشمنان خود انتقام بگیرد. پس شمشیر هلاک کرده، سیر میشود و از خون ایشان مست میگردد. زیرا خداوند، یهوه صبایوت در زمین شمال، نزد نهر فرات ذبحی دارد). (ارمیا 46: 10)
یهوه صبایوت (خدای لشکرها) در اینجا منجی است؛ دکتر علاء سالم میگوید:
«آن قربانی عزیزی که خواستار انتقام خونش است جدش حسین (ع) است که در کربلا در کنار رود فرات به شهادت رسید.» (احمد موعود، پیونددهندۀ رسالتهای آسمانی)
پس این آیات بهوضوح به احمدالحسن اشاره دارد؛ کسی که از بصرۀ عراق آمده است و خونخواه جدش حسین است.
پس «سنگ زاویه» به چه کسی اشاره دارد؟!
(۴۲ عیسی بدیشان گفت: مگر در کتب هرگز نخواندهاید اینکه سنگی را که معمارانش رد نمودند، همان سر زاویه شده است. این از جانب خداوند آمد و در نظر ما عجیب است. ۴۳ از این جهت شما را میگویم که ملکوت خدا از شما گرفته شده، به امتی که میوهاش را بیاورند، عطا خواهد شد). (متی، باب 21).
و در مزامیر میخوانیم:
(۲۲ سنگی را که معماران رد کردند، همان سر زاویه شده است. ... ۲۴ این است روزی که خداوند ظاهر کرده است. در آن وجد و شادی خواهیم نمود. ۲۵ آه ای خداوند نجات ببخش! آه ای خداوند سعادت عطا فرما! ۲۶ متبارک باد او که بهنام خداوند میآید. شما را از خانۀ خداوند برکت میدهیم). (مزامیر، باب 118)
احمدالحسن بر طبق آیات روشن ساخت که سنگ، در امتی دیگر است. و در کلام عیسی روشن است که ملکوت از امت بنیاسرائیل و کسانی که به عیسی گرویدند، ستانده میشود و به امتی دیگر که به دستاوردهای ملکوت عمل میکنند، داده میشود و عیسی سنگ را علتِ دادن ملکوت به امت دیگری غیر از امتی که مدعی پیروی از موسی و عیسی هستند برمیشمارد. همچنین باید به ارتباط این سنگ زاویه با «خانۀ پروردگار» دقت کنیم؛ در هیکل، سنگی وجود ندارد که در گوشه قرار داشته باشد و به عیسی اشاره داشته باشد. اما در امت دیگری از فرزندان ابراهیم و در آن خانۀ خدا که ابراهیم و پسرش اسماعیل بنا نهادند سنگی خاص در گوشهاش (که رکن عراقی نام دارد) قرار گرفته است. تمامی این امور به نجاتدهندهای که از عراق میآید، اشاره میکند. (ر.ک.سیزدهمین حواری) و او احمدالحسن است. برای تأکید بیشتر بر اینکه این سنگ یا منجی، در آخرالزمان و از عراق ظهور میکند، میتوان به رؤیای پادشاه عراق (بابل) رجوع کرد. (ر.ک.دانیال 2: 31 تا 45) و جالب آنکه حتی حساب ابجد «سنگ» در متن عبری «אבן»، برابر است با حساب ابجد عبارت «احمد».
همچنین احمدالحسن همان «پسر انسان» در (متی24: 27) است:
(زیرا همچنان که برق از مشرق ساطع شده، تا به مغرب ظاهر میشود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد بود).
که مشرق نسبت به مکان عیسی در آن زمان، عراق است.
پس تا اینجا آموختیم که بره، احمد است؛ که یکی از آن 24 شیخ، از سبط یهودا و جمعکنندۀ یاران پدرش است و کنیۀ او، «اسرائیل» = «عبدالله» است و «صادق» و «امین» خوانده شده، از «بصره» در کشور «عراق» آمده و خونخواه جدش است. (به کتب احمدالحسن رجوع کنید).
به امید خدا در آینده، به علم و حکمت احمدالحسن خواهیم پرداخت.