خطاب به هر مسیحی

قسمت 9

از مظلومیت و اخلاق احمدالحسن چه می‌دانی؟

چکیده

این مقاله با نگاهی به کتاب مقدس و سیرۀ پیامبران، به بررسی مظلومیت و صفات اخلاقی احمدالحسن می‌پردازد؛ او که دعوتش را از سرزمین مقدس عراق آغاز کرد، همانند عیسی، ایلیا و دیگر انبیای الهی، با تهمت‌ها، تهدیدها و طرد از جامعه مواجه شد. آیات متعدد از عهد عتیق و جدید، این مسیر دردآلود را پیش‌گویی کرده‌اند. نویسنده با اشاره به تواضع، زهد، خدمت‌گزاری و بی‌اعتنایی احمدالحسن به دنیا، تأکید می‌کند که دعوت او نه برای قدرت و ثروت، بلکه برای احیای دین و نجات مردم است. در نهایت، مخاطب مسیحی را به تأمل و انصاف دعوت می‌کند تا مظلومیت و حقیقت این دعوت الهی را بشناسد، پیش از آنکه دیر شود.

در مقالات پیشین دلایل حقانیت احمدالحسن تقدیم شد، و در رابطه با دعوت او اندکی توضیح دادیم؛ اما در این مقاله می‌خواهیم به بخشی از مظلومیت او بپردازیم؛ بنابراین تنها به بیان بخشی از مظلومیت او در کتاب مقدس اکتفا می‌کنیم و سپس توضیحاتی را ارائه می‌نماییم:

در إشعیا از زبان منجی می‌خوانیم:

(۱ ای جزیره‌ها از من بشنوید! و ای طوایف از جای دور گوش دهید! خداوند مرا از رحم دعوت کرده و از احشای مادرم اسم مرا ذکر نموده است. ۲ و دهان مرا مثل شمشیر تیز ساخته، مرا زیر سایۀ دست خود پنهان کرده است؛ و مرا تیر صیقلی ساخته در ترکش خود مخفی نموده است. ۳ و مرا گفت: ای اسرائیل، تو بندۀ من هستی که از تو خویشتن را تمجید نموده‌ام! ۴ اما من گفتم که عبث زحمت کشیدم و قوّت خود را بی‌فایده و باطل صرف کردم؛ لیکن حق من با خداوند و اجرت من با خدای من است. ... 7 خداوند که ولی و قدوس اسرائیل است، به او که نزد مردم محقّر و نزد امت‌ها مکروه و بندۀ حاکمان است چنین می‌گوید: پادشاهان دیده برپا خواهند شد و سروران سجده خواهند نمود، به‌سبب خداوند که امین است و قدّوس اسرائیل که تو را برگزیده است). (إشعیا 49: 7)

و می‌خوانیم:

نگریستم و اعانت‌کننده‌ای نبود و تعجب نمودم زیرا دستگیری نبود. لهذا بازوی من مرا نجات داد و حدت خشم من مرا دستگیری نمود). (إشعیا 63: 5)

این آیات توصیفی از دعوت مظلومانۀ اوست؛ او که همانند عیسی در سرزمین مقدس دیگر، یعنی عراق، دعوتش را آغاز نمود، با سختی‌های بسیاری از سوی علمای دینی مواجه شد؛ تهمت‌ها و افتراهای فراوان ... و سختی و سختی‌ها و سختی‌ها ... و حتی آن‌ها راضی نشدند؛ بلکه بسیاری از یاری‌دهندگان به او را در عراق به‌طرز وحشتناکی به شهادت رساندند.

او به دنیا رو نکرد و راضی به آن نیست و چگونه او طالب دنیا باشد در حالی که برای هدایت مردم و بیان حق، گوشه‌گیری‌اش بیشتر شد و حتی او و عیالش در زمین خدا آواره و رانده شدند؛ در حالی که می‌توانست همچون بسیاری در خانۀ خود بنشیند و علیه فساد و ظلم و بی‌عدالتی سخنی نگوید تا مبادا نیروهای امنیتی جانش را به خطر اندازند؛ حاشاه که احمدالحسن چنین باشد و او را چنین یافتیم که مقابل صدام جنایتکار و نیروهای اشغالگر و متجاوز آمریکایی و بدعت‌هایی که وارد دین خدا شده است ایستاد و آنان را محکوم کرد.

و او که برای انجام مأموریت الهی، فتوای ظالمانۀ قتلش صادر شد، به‌جهت زمین‌نیفتادن امر خدا، مجبور به فرار و اختفا شد؛ چنان‌که ایلیا نیز مجبور به این امر شد:

(۲ و ایزابل رسولی نزد ایلیا فرستاده، گفت: «خدایان به من مثل این بلکه زیاده از این عمل نمایند، اگر فردا قریب به این وقت، جان تو را مثل جان یکی از ایشان نسازم.» ۳ و چون این را فهمید، برخاست و به‌جهت جان خود روانه شده، به بئرشَبَع که در یهوداست آمد و خادم خود را در آنجا واگذاشت). (۱ پادشاهان، باب ۱۹)

و چنان‌که در رابطه با عیسی می‌خوانیم:

(۲۹ و برخاسته او را از شهر بیرون کردند و بر قلۀ کوهی که قریه ایشان بر آن بنا شده بود بردند تا او را به زیر افکنند. ۳۰ ولی از میان ایشان گذشته، برفت.) (لوقا، باب ۴)

و می‌خوانیم:

(و بعد از آن عیسی در جلیل می‌گشت؛ زیرا نمی‌خواست در یهودیه راه رود؛ چون  یهودیان قصد قتل او می‌داشتند). (یوحنا ۷: ۱)

محبوب‌ترین مردم نزد ایشان مادر پاکشان بود که قبل از این دعوت، حتی برای یک روز نیز از او جدا نشد؛ اما مجبور شد که از او دور شود تا زمانی که وی جان باخت. مادرش در حالی وفات کرد که احمدالحسن از ایشان دور بود و با او را وداع نکرد. آیا کسی که طالب دنیا باشد، این‌گونه در راهی دشوار و وحشت‌آور، سلوک می‌کند و جرعه‌جرعه درد و غصه می‌نوشد؟!

هرگاه کنار یارانش باشد خودش غذا می‌پزد و هنگامی که نیاز به شستن ظروف باشد، خودش با دستان خودش این کار را انجام می‌دهد و خدمت به آنان را افتخار می‌داند؛ آیا شخص دنیاطلب این‌گونه عمل می‌کند؟! آیا تواضعش ما را به یاد عمل عیسی نمی‌اندازد؟

(پس آب در لگن ریخته، شروع کرد به شستن پا‌های شاگردان و خشکانیدن آن‌ها با دستمالی که بر کمر داشت). (یوحنا 13: 5)

آیا احمدالحسن که خودش مایحتاج منزلش را از بازار خریداری می‌کند و هیچ محافظ مسلح یا غیرمسلحی نداشته و ندارد، طالب دنیاست؟! و لابد دیده‌اید که بزرگان مذهبی و دنیاطلب علاقه دارند تا دست‌هایشان بوسیده شود؛ اما او قبول نمی‌کند که کسی دست او را ببوسد و دستش را دراز نمی‌کند که مردم بر آن بوسه بزنند. آیا شخص دنیاطلب این‌گونه عمل می‌کند؟! کجاست آن دنیایی که او طالب آن است؟! و چگونه و با چه‌چیزی در طلب آن بوده‌ است؟!

اما اگر به او بگویند: (تو دیو داری). (یوحنا ۷: ۲۰) و به او بگویند: (تو دروغ می‌گویی). (ارمیا 43: 2) و در رابطه با او بگویند که او (گمراه‌کنندۀ قوم است). (یوحنا ۷: ۱۲) و بگویند: (گناهکار است). (یوحنا ۹: 24) و بگویند: (دیوانه است). (یوحنا ۱۰: ۲۰)، می‌گوییم: پس این آیات امروز مقابلشان است:

(اما ایشان رسولان خدا را اهانت نمودند و کلام او را خوار شمرده، انبیایش را استهزا نمودند؛ چنان‌که غضب خداوند بر قوم او افروخته شد، به‌حدی که علاجی نبود). (2 تواریخ 36: 16)

و سخن عیسی مقابلشان است:

(۱۱ خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و به‌خاطر مـن هـر سخـن بـدی بر شمـا کاذبانه گویند. ۱۲ خوش باشید و شادی عظیم نمایید؛ زیرا اجر شما در آسمان عظیم است؛ چون همین‌ طور بر انبیای قبل از شمـا جفـا می‌رسانیدند). (متی، باب 5)

 پس ای مسیحیان، تدبر و تعقل کنید!

و حمد و سپاس از آن خداست.

 

کلیدواژه‌ها

احمدالحسن کتاب مقدس عیسی مسیحیت عهد عتیق دعوت الهی تواضع مظلومیت پیامبران ایلیا انبیای الهی ظلم علمای دین

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما