تلنگری بر هر مسیحیای که به یحیی ایمان دارد
چکیده
در مقالات پیشین به دلایل بسیاری در رابطه با حقانیت احمدالحسن اشاره شد. در این مقاله سعی خواهیم کرد تا مقایسهای را بر اساس کتاب مقدس، آن هم در بخش نص (که مهمترین رکن شناخت است)، بین احمدالحسن و یحیی انجام دهیم، تا نشان دهیم که هیچ مسیحیای نمیتواند منکر حقانیت احمدالحسن باشد، جز اینکه پیش از آن یحیایی را که یک نبی میپندارد، انکار کرده باشد.
در انجیل در رابطه با یحیی میخوانیم:
(زیرا که شما را میگویم از اولاد زنان، نبیای بزرگتر از یحیای تعمیددهنده نیست؛ لیکن آنکه در ملکوت خدا کوچکتر است از وی بزرگتر است). (لوقا 7: 28)
اما آیا نصوصی از عهد قدیم که بر طبق انجیل (ر.ک.مرقس 1: 2و3؛ یوحنا 1: 23) در رابطه با یحیاست، واضحتر از نصوصی است که به حقانیت احمدالحسن اشاره دارد؟! در این نصوص که بر طبق انجیل در رابطه با یحیاست، بهخوبی تدبر نمایید:
(3 صدای نداکنندهای در بیابان، راه خداوند را مهیا سازید و طریقی برای خدای ما در صحرا راست نمایید). (إشعیا، باب ۴۰)
همچنین در کتاب ملاکی میخوانیم:
(اینک من رسول خود را خواهم فرستاد و او طریق را پیش روی من مهیا خواهد ساخت؛ و خداوندی که شما طالب او هستید، ناگهان به هیکل خود خواهد آمد، یعنی آن رسول عهدی که شما از او مسرور هستید. هان او میآید! قول یهوه صبایوت این است). (ملاکی 3: 1)
بنابراین تا اینجا با دو نصی مواجه هستیم که خیلی واضح نیستند؛ اما به نص دیگر میپردازیم؛ عیسی دربارۀ یحیی گفت:
(۱۴ و اگر خواهید قبول کنید، همان است الیاس که باید بیاید. ۱۵ هرکه گوش شنوا دارد بشنود). (متی، باب 11)
آیا قرار بود الیاس بیاید؟! بله در عهد قدیم میخوانیم:
(اینک من ایلیای نبی را قبل از رسیدن روز عظیم و مَهیب خداوند نزد شما خواهم فرستاد). (ملاکی 4: 5)
در نتیجه بنا بر اعتقاد مسیحیان، با مجموعهای از نصوصی مواجه هستیم که با رمز و اشاره به یحیی تأکید دارد.
حال شاید یک یهودیِ منکرِ یحیی، سخن یحیی را قبول نداشته باشد:
(گفت: من صدای ندا کنندهای در بیابانم که راه خداوند را راست کنید، چنانکه اشعیای نبی گفت). (یوحنا 1: 23)
و همچون مفسر بزرگ یهودی، «راشی»، آن را طور دیگری تفسیر نماید؛ چنانکه در تفسیرش میخوانیم: (یک صدا. روحالقدس در بیابان ندا میدهد) (تفسیر ربی راشی بر إشعیا، باب 40، آیه 3. | קול. רוח הקדש קורא במדבר).
در اینجا سؤالی را از مسیحیان میپرسیم که اگر در زمان یحیی بودید و سخنش را میشنیدید، چگونه برخورد میکردید؟! آیا بهراستی احتجاج او به نص إشعیا برایتان کفایت میکرد؟! یا به سراغ فقها و بزرگان یهود میرفتید و از آنان در رابطه با یحیای تعمیددهنده میپرسیدید؟
(لیکن فریسیان و فقها ارادۀ خدا را از خود رد نمودند؛ زیرا که از وی تعمید نیافته بودند). (لوقا ۷: 30)
هرگز نباید فراموش کنید که نه اسمی از او در عهد قدیم وجود دارد و نه نام شهر او بیان شده است و نه ... و نه ... و نه ... حتی در انجیل نیز میخوانیم:
(۴۰ و باز به آن طرف اردن، جایی که اول یحیی تعمید میداد رفت و در آنجا توقف نمود. ۴۱ و بسیاری نزد او آمده، گفتند که یحیی هیچ معجزه ننمود و لکن هرچه یحیی درباره این شخص گفت، راست است). (یوحنا، باب 10)
از مسیحیان میخواهیم انصاف پیشه کنید و نصوص روشنی را که در کتاب مقدس در حقانیت احمدالحسن بیان شده است با یحیی مقایسه نمایید؛ آیا انصافتان این اجازه را به شما میدهد که احمدالحسن را که نصوص مربوط به او در کتاب مقدس بیشتر و روشنتر از یحیاست و صفات و القاب و کنیۀ او و وضعیت دعوتش و محل سکونتش بهدقت در پیشگوییها ذکر شده است، انکار نمایید؟! اگر چنین باشد حاصل یک تعصب کور است! زیرا کسی که احمدالحسن را انکار کند، یعنی تمامی انبیای خدا را انکار کرده است.
(۳۸ «کتب را تفتیش کنید، زیرا شما گمان میبرید که در آنها حیات جاودانی دارید؛ و آنهاست که به من شهادت میدهد. ۳۹ و نمیخواهید نزد من آیید تا حیات یابید. ۴۰ جلال را از مردم نمیپذیرم. ۴۱ ولکن شما را میشناسم که در نفْس خود محبت خدا را ندارید. ۴۲ من به اسم پدر خود آمدهام و مرا قبول نمیکنید، ولی هرگاه دیگری به اسم خود آید، او را قبول خواهید کرد. ۴۳ شما چگونه میتوانید ایمان آرید؛ حال آنکه جلال از یکدیگر میطلبید و جلالی را که از خدای واحد است طالب نیستید؟ ۴۴ گمان مبرید که من نزد پدر بر شما ادعا خواهم کرد. کسی هست که مدعی شماست و آن موسی است که بر او امیدوار هستید. ۴۵ زیرا اگر موسی را تصدیق میکردید، مرا نیز تصدیق میکردید؛ زیرا او دربارۀ من نوشته است. ۴۶ اما چون نوشتههای او را تصدیق نمیکنید، پس چگونه سخنان مرا قبول خواهید کرد.»). (یوحنا، باب 5)
متأسفانه بسیاری از مسیحیان راه تقلید از علمای خود را در پیش گرفتهاند ـعلمایی که بر کرسی عیسی تکیه زدهاند و کتب را برحسب رأی خود تفسیر میکنندـ و متأسفانه هنگامی که عمل آنان با عمل یهودیان که تقلیدکنندۀ علمای خود هستند و عیسی را انکار میکنند، مقایسه کنیم، میبینیم که بین آنان فرقی وجود ندارد؛ بهعنوان مثال نحوۀ اتهامزدن آنان.
اما هر مسیحی حقطلبی بدون شک به حقانیت احمدالحسن اقرار میکند؛ چراکه دلایل او را بسیار میبیند و انصافش این اجازه را نمیدهد که او را انکار کند.
در انتهای این مقاله، از هر مسیحی منصفی میخواهیم در این آیات بهخوبی تأمل کند:
(۵ بهتمامی دل خود بر خداوند توکل نما و بر عقل خود تکیه مکن. ۶ در همۀ راههای خود او را بشناس، و او طریقهایت را راست خواهد گردانید. ۷ خویشتن را حکیم مپندار، از خداوند بترس و از بدی اجتناب نما). (امثال، باب 3)