جهنم؛ انتخاب انسان یا کیفر خدا؟!

جهنم؛ انتخاب انسان یا کیفر خدا؟!

چکیده

این مقاله با مرور باورهای رایج درباره جهنم، آن را نه صرفاً مکانی برای انتقام الهی، بلکه بازتاب طبیعی اعمال و انتخاب‌های انسان معرفی می‌کند. نویسنده ضمن اشاره به اوصاف جهنم در قرآن و روایات، دیدگاه سید احمدالحسن را مطرح می‌نماید که بر اساس آن، عذاب جهنم پرده‌برداری از حقیقت زندگی دنیاست و انسان با انتخاب دنیا و خواسته‌های نفسانی خود، در واقع جهنم را برمی‌گزیند. مقاله با تأکید بر محبت اهل‌بیت(ع)، پرهیز از دنیاطلبی و توجه به فطرت الهی، مخاطب را به انتخاب آگاهانه نور و سعادت دعوت می‌کند.

مقدمه

 نوجوان که بودم، یکی از دوستانم کتاب سیاحت غرب، نوشتۀ مرحوم آقانجفی قوچانی را برای مطالعه به من داد. کتابی که سرنوشت ارواح بعد از مرگ را روایت می‌کرد. بسیاری از دوستانم کتاب را خوانده بودند و از آن به‌عنوان کتاب ترس و وحشت یاد می‌کردند. با آن تعاریفی که از دوستانم شنیده بودم، بسیار به مطالعۀ آن کتاب مشتاق شدم. ناگفته نماند علاوه‌بر شور و اشتیاقم برای خواندنش، ترس و دلهره‌ای عجیب تمام وجودم را فراگرفته بود. شاید در آن سن‌وسال، شنیدن ماجراهایی از قبر و عالم ارواح برایم زود بود، چراکه تا آن زمان حس‌وحال بازی‌های کودکانه را در سر داشتم. از همان آغاز کتاب، با خواندن خط‌به‌خط آن حال‌وهوای عجیبی پیدا کردم. ترس و وحشت در وجودم رخنه کرده بود و گویا قصد بیرون رفتن نداشت، اما با این حال به خواندنش ادامه می‌دادم. هرچه بیشتر می‌خواندم، ترس از مرگ و جهنم و عذاب‌هایش بیشتر و بیشتر می‌شد. در حقیقت، ترس از خدا تمام وجودم را فراگرفت، به‌گونه‌ای که دیگر امیدی به رحمتش نداشتم. درست همانند شخصی که در کودکی از چیزی ترسیده باشد و آن ترس تا زمانی طولانی همراهش باشد. دیگر بهشت با آن‌همه نعمت و زیبایی‌هایش برایم دور از تصور بود‌. این عقیده نه صرفاً جهت گناه و معاصی باشد، بلکه روحیاتم در آن زمان این‌گونه بود که تلخیِ جهنم و عذاب‌هایش، تمام خوشی‌ها و ناز و تنعم بهشت را از جلوی چشمانم محو می‌کرد.

شاید بسیاری از شما خوانندگان محترم، تعاریفی از جهنم را شنیده باشید. مکانی که با شنیدن نامش رعب و وحشت سراسر وجودمان را فرامی‌گیرد. مکانی که بعد از مرگ جایگاهی برای انسان‌های خطاپیشه و گناهکار است، آنهایی که باید سزای اعمال زشت و پلید‌شان را بدهند. اعمالی که جز تباهی و تاریکی در دنیا و آخرت چیز دیگری را عاید انسان نمی‌کند.

 در این مقاله، بر آنیم تا از جهنم، درکات و عذاب‌های آن بگوییم، این‌که:

جهنم چه مکانی‌ است؟

چه اعمالی ما را به جهنم سوق می‌دهد؟

 اعمال و عبادات ما باید چگونه باشد تا در جهنم غوطه‌ور نشویم؟

 آیا جهنم، عقوبتی از جانب خداوند است یا انتخاب و خواستۀ ما؟

با ما همراه باشید.

حدود عبادت

 شاید بسیاری از ما انسان‌ها از ترس جهنم به عبادت مشغول می‌شویم که مبادا خطایی از ما سر زند که مستحق عذاب جهنم شویم؛ یعنی اگر بیم‌ و انذارها دربارﮤ جهنم نبود، در برابر گناهان تسلیم می‌شدیم. این نوع عبادت، عبادت درستی نیست، چراکه عبادتی حقیقی نیست. عبادت خداوند نباید به‌سبب دوری از جهنم یا کسب بهشت باشد. خوب است ‌انسان افق فکر و معرفت خود را چنان بالا ببرد که از عبادات و مناجات‌های خود غیر او (خدا) را نخواهد، همان‌گونه که امام سجاد (ع) در یکی از مناجات‌هایش این‌گونه به خداوند عرضه می‌دارد:

«تنها تو مراد منی نه غیر تو، و شب‌زنده‌داری و بی‌خوابی‌ام تنها برای توست نه برای غیر تو، و دیدارت نور دیدگان من است و وصالت آرزوی وجودم؛ و حفظ اشتیاقم به‌سوی توست. تنها در مسیر عشق توست شیفتگی‌ام و در هوای توست دلدادگی‌ام و خشنودی‌ات مقصود من و دیدارت نیاز من و جوارت خواست من و قربت نهایت تقاضای من است.» [1]

همان‌گونه که از ظاهر روایت پیداست، امام سجاد (ع) خداوند را مقصود و هدفِ عبادتش می‌داند. پس عبادتی صحیح است که به‌دور از شرک و مختص خدای سبحان یا همان کنه و حقیقت باشد (همان عبادت آزادگان). عبادتی که سبب رضا و خشنودی خداوند باشد نه برای ترس از عقوبت و طمع بهشت! (سخن دربارﮤ عبادت و چگونگی عبادات حقیقی بسیار است که در این مختصر نمی‌گنجد).

عذاب‌های جهنم فراتر از حد تصور است و جهنم به‌عنوان بدترین مکان در مقابل بهشت قرار دارد. درست است که حقیقت جهنم، ظلمت و تاریکی‌ و نقمت و عذاب است و راه گریزی از آن نیست، اما خداوند در آیۀ ۲۴ سورﮤ بقره از مردم خواسته تا از جهنم برحذر باشند و خودشان را از آن محفوظ بدارند:

(... فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ ۖ  أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ) (... پس بپرهیزید از آتشی که هیزم آن مردم بدکار و سنگ‌های خاراست که (از قهر خدا) برای کافران مهیا شده است).

اوصافی از جهنم

جهنم به معنای چاه بسیار ژرف، در اصل، نام آتشی است که خداوند با آن گناهکاران را مجازات می‌کند و در اصطلاح قرآن کریم به معنای جایگاه عذاب اخروی است که بدکاران و کافران در آنجا به کیفر اعمال خود می‌رسند. [2]

 آنچه از جهنم می‌توان در قرآن یافت، مکانی مملو از عذاب‌هاست که کانون قهر و غضب الهی است. خداوند سبحان در قرآن، آیاتی را بیان کرده که ویژگی‌های جهنم را نشان می‌دهد که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

-        جهنم میعادگاه همۀ آنهاست و هفت در دارد. [3]

-        اما به‌زودی او را وارد دوزخ می‌کنیم و تو نمی‌دانی دوزخ چیست؟ آتشی است که نه چیزی را باقی می‌گذارد و نه چیزی را رها می‌سازد! پوست تن را به‌کلی دگرگون می‌کند. [4]

-        شعله‌های آتش از هر سو زبانه می‌کشد و صدای گوش‌خراش و خشم‌آلود آنها بر وحشت و اضطراب می‌افزاید. [5]

-        قیافه‌ها عبوس و درهم‌کشیده و سیاه و زشت و چروکیده است. [6]

-        آتش سر و پای آنان را فراگرفته است. [7]

-        بر سر و روی تبهکاران، آب جوشان می‌ریزند که اندرون آنان را نیز ذوب می‌کند. [8]

-        هرگاه از فرط عطش و التهاب درخواست آب کنند، آب داغ و آلوده و گندیده‌ای به آنان داده می‌شود که آن را با حرص و ولع می‌نوشند. [9]

-        غذایشان از درخت زقوم است که از آتش می‌روید و خوردن آن بر سوزش اندرونشان می‌افزاید. [10]

-        هم‌نشینان شیاطین و جنیان گنهکارند که آرزوی دوری از آنان را می‌کنند. [11]

-        به‌هنگام درخواست عذرخواهی از خداوند، با فرمان دور باش و ساکت باش خاموششان می‌کنند. [12]

-        هنگامی که از دوزخبانان درخواست برداشتن عذاب را دارند، این‌چنین پاسخ می‌شنوند: «مگر خدای متعال پیامبرانش را مبعوث نفرمود و حجت را بر شما تمام نکرد؟» [13]

-        از هر سو مرگ برایشان می‌بارد، اما نمی‌میرند. [14]

-        دوزخیان به شیطان می‌گویند: «این تو بودی که موجب گمراهی ما شدی.» و او پاسخ می‌دهد: «خداوند به شما وعدﮤ راستین داد و نپذیرفتید و من وعدﮤ دروغ دادم پذیرفتید. پس به‌جای سرزنش من، خویشتن را سرزنش کنید؛ و امروز هیچ‌کدام نمی‌توانیم به فریاد دیگری برسیم.» [15]

-        چاره‌ای جز تن دادن به کیفر کفر و نافرمانی خودشان نمی‌بینند و جاودانه در عذاب می‌مانند. [16]

این آیاتْ نمونه‌ای اندک از آیات بسیاری است که در قرآن کریم وارد شده و همگی نشان‌دهندﮤ ویژگی‌های جهنم و چگونگی عذاب‌های آن‌ است.

 جهنم هفت در دارد و با توجه به روایات، هریک از این هفت در به یک طبقه باز می‌شود. از امام علی (ع) روایت شده که فرمودند: «آیا می‌دانید درهای جهنم چگونه است؟ راوی می‌گوید، گفتیم: «مثل درهای دنیا.» حضرت فرمود: «نه.» بلکه دست‌هایش را روی هم گذاشتند و فرمودند: «درهای جهنم این‌گونه است، یعنی طبقه‌طبقه است و هر طبقه‌ای یک در دارد.» [17]

سید احمد الحسن در یکی از کتاب‌هایش به طبقات و درکات جهنم اشاره‌ می‌کند و می‌گوید:

«شرّ آخرت جهنم است و بنده وارد جهنم نمی‌شود، مگر این‌که خشم خداوند سبحان و متعال را به جان خریده باشد. پس کسی که بازگردانیدن شرّ آخرت را ـ‌که همان جهنم و خشم خدای سبحان است‌ـ از خودش درخواست می‌کند، می‌خواهد که به‌هیچ‌وجه در آن قدم ننهد، و این دربارﮤ همۀ طبقات و درجات عذاب آن، یکسان است. تمامیِ جهنم شرّی است یکسان، از اول تا آخر آن، چراکه بر هیچ بنده‌ای واقع نمی‌شود، مگر از ناحیۀ غضب خدای سبحان و خشم او نسبت به بنده. و از همین رو همین‌که بنده از شرّ آخرت استعاذه کند کفایت می‌کند، بدون این‌که کثرت و تعدد این شرّ را بیان کند. زیرا شرّی است که اندکش بسیار است و در حقیقت، برای کسی که آن را بشناسد بدون آن‌که پای در آن نهد، شرّی یکسان محسوب می‌شود.» [18]

 جهنم برخلاف بهشت به ارزانی به‌دست می‌آید و نیاز به تلاش چندانی ندارد. گویی جهنم در گرو لبیک گفتن به خواهش‌های نفسانی‌مان است. جهنم وعده‌گاهی حتمی برای گناهکاران است، مکانی که نه راه فرار و خلاصی دارد نه مرگ و نیستی! اگر به اهل جهنم گفته شود که شما به شمارﮤ همۀ شن‌های دنیا در آتش می‌مانید، باز شادمان می‌شوند. [19]

رهگذر دل‌بسته

طبیعت انسان راحت‌طلبی ا‌ست، لذا به‌دنبال فراهم کردن آسایش و امکانات رفاهی خود بر‌می‌آید. او در هر کجا و در هر شرایطی که باشد، از تلاش برای مهیا کردن آرامش و رفاه خود دریغ نمی‌کند و وقتی آن ‌را به چنگ آورد، استفاده از آن را حق خود می‌داند و دل‌بریدن از آن برایش ممکن نیست. حقیقت دنیا نیز همین‌گونه است. انسان با ورود به آن در تلاش برای آسودگی، رفاه و راحتی خویش است و با به ‌دست آوردن آن، خود را مستحق بهره‌برداری از آن می‌داند و به هیچ طریقی خواستار دل‌بریدن از آن نیست. البته اولیا‌ی الهی و معصومان (ع) تنها افرادی هستند که حقیقت دنیا و دنیا‌طلبی را می‌دانند و از وابستگی به آن کاملاً به‌دور‌ هستند.

سید احمد الحسن مردم را از ماندن در دنیا و دل‌بستگی به آن برحذر می‌دارد و چنین می‌فرماید:

«شما در این دنیا رهگذری بیش نیستید و هر رهگذری مقصد و پایانی دارد. پس بترسید از این‌که مقصدتان جهنم باشد. و عمل نیک انجام دهید تا سرانجام کارتان ورود به بهشت باشد. هر عاقلی باید در انتخاب راهی که سرانجام آن ایمن باشد بیندیشد؛ چراکه پشیمانی پس از پایان دورﮤ [زندگی] و تمام شدن زمان، سودی ندارد.» [20]

 تلاش ما باید برای انجام اعمال صالح و نیکو باشد نه اعمالی که سزایش آتش جهنم است!

فرد عاقل باید خود را از عذاب دور کند. وقتی به این موضوع فکر می‌کنیم که دیر یا زود باید از این دنیا رخت بربندیم، دیگر دل‌بستگی و وابستگی به دنیا و تلاش برای رسیدن به خواسته‌های نفسانی در ما کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود. حتی برای برخی افراد، این خواسته‌ها به صفر می‌رسد؛ یعنی به بیان دیگر به بی‌ارزشی و پوچی این دنیا بیشتر واقف می‌شوند.

 سید احمد الحسن می‌فرمایند:

«عاقل چاره‌ای ندارد جز این‌که در جست‌وجوی حق باشد تا عذاب را از خود دور کند و بازگشتی به پروردگار خویش بیابد، حین این‌که در صراط مستقیم او گام برمی‌دارد. خرسند بودن به این زندگانی مادی و غوطه‌ور شدن در آن از مرگ بدتر است، حتی همسان نابودی است و چه‌بسا خود جهنم باشد.» [21]

محبت علی (ع) و دوری از آتش

 دنیای درون بسیاری از انسان‌ها جهنم مطلق است، تاریکی‌ای که هیچ نوری در آن نیست، شراره‌های آتشی که تمام وجود انسان را در بر می‌گیرد. خواسته‌های نفسانی که تمام ناشدنی‌ است و لذت‌هایی که گذراست. جهنم جایگاهی برای ظالمان و گناهکارانی است که خدا را از زندگی‌شان دور ساختند، عصیانگرانی که به فرمان خدا و حجت‌هایش پشت کردند و در تکذیب اولیای الهی برآمدند. کسانی که نور و روشنایی خورشید را در وسط روز منکر شدند و در جهل و ظلمت خود باقی ماندند، آنانی که قلب‌هایشان از بغض و کینه لبریز بود و حقیقت نور را نمی‌دیدند.

پیامبر (ص) فرمودند:

«اگر تمام مردم در دوستی و محبت علی‌بن ابی‌طالب یکدل بودند و وحدت کلمه داشتند، خداوند آتش جهنم را هرگز نمی‌آفرید.» [22]

این کلامْ گویای بسیاری از ماجراهایی است که در پسِ شورای سقیفه اتفاق افتاد. شورایی که در آن، علی‌بن ابی‌طالب، منتخب خدا را به کناری زدند و ابوبکر را حاکم و والی امور دین و دنیایشان ساختند.

تا چه اندازه پایبند سخن پیامبر (ص) خواهیم ماند؟ و تا چه اندازه یکدل خواهیم شد و محبت علی (ع) را با گوشت و پوست خود آمیخته و عجین خواهیم کرد؟

 گویا جهنم با دشمنی علی (ع) و آل علی(ع) بنا شده است!

 حقیقتاً با پشت کردن به حجت خدا و تکذیب او جهنم را می‌سازیم؛ همان جایگاهی که به‌سبب دوری از فرمان خدا نصیبمان می‌شود. خداوند از ما می‌خواهد ارتقا یابیم که به درجات والای کمال برسیم، نه این‌که خواستار بازگشت به حیوانیت خویش در دنیای پست و ناچیز شویم! دنیای تاریک و پوچی که جهنم را در دل خود جای داده، همان جایگاهی که انسان‌ها را احاطه کرده و با انواع خوشی‌ها و زر و زیور آن را پوشش داده است!

جهنمی به نام دنیا

 خداوند در آیۀ ۵۴ سورﮤ عنکبوت می‌فرماید: (یَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ) ([و این کافران] از تو به تعجیل عذاب می‌طلبند، در صورتی که شرارﮤ عذاب جهنم بر کافران احاطه کرده است).

 سید احمد الحسن بیان می‌کند:

«آسمان جسمانی یک بار «زمین» به‌شمار می‌رود‌ و یک بار «آسمان دنیا»، زیرا قسمت مرئی آن است. در آسمان جسمانی، زمین و حتی تمام زمین‌های هفت‌گانه قرار دارد و در هفتمین زمین «جهنم» قرار دارد.» [23]

سید احمد الحسن جایگاه جهنم را در همین آسمان جسمانی مرئی می‌دانند و همان‌طور که آسمان‌های هفت‌گانه داریم، [24] زمین‌های هفت‌گانه نیز وجود دارند که در آسمان جسمانی قرار دارند. جهنم در زمین هفتم قرار دارد و تاریکی‌های آن به‌مراتب بیشتر از دیگر زمین‌هاست و این به معنای بالا و پایین مکانی نیست که تصور کنیم، بلکه همان‌طور که سید احمد الحسن بیان می‌دارند منظور مراتب آنهاست: «منظور از آسمان‌های بالای زمین یا زمین‌های دیگری که زیر این زمین قرار دارند، بالا و پایین مکانی نیست، بلکه به این معناست که زمین‌های دیگر از نظر خلقت در مرتبه‌ای پایین‌تر از این زمین قرار دارند؛ یعنی ظلمت و تاریکی بیشتری نسبت به این زمین دارند.» [25]

 همچنین ایشان بیان می‌کند:

«در نهایتِ حرکتِ فلکِ اعظم (منظورم قوس نزول است) و آغاز بالا رفتن آن به‌سمتی دیگر، تبدیل‌ شدن این عالم جسمانی به جحیم آغاز خواهد شد و این عالم شعله‌ور می‌گردد. مجازات کسانی که زخرف و زر‌ و ‌زیور دنیا را برگزیدند و به‌خاطر آن، خداوند را عصیان کردند، بازگشتشان به چیزی است که خود انتخاب کرده‌اند، یا همان باقی ماندن آنها در آن است، زیرا جهنم با عملکرد، کردار و ظلم و ستم آنها مشتعل خواهد شد. اکنون مناسبت آیۀ پیشین برای شما روشن شده است: (يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ) (آنان با عجله از تو عذاب مي‌طلبند، حال ‌آن‌که جهنم بر کافران احاطه دارد). [26]

 جهنم همان خواسته‌های نفسانی ماست که در دنیا به آن جامۀ عمل پوشاندیم. انتخاب نور و تاریکی به‌دست خودمان است: یا حرکتمان به‌سوی ملکوت و نور باشد، یا در ظلمت و تاریکی دنیا غوطه‌ور شویم.

سید احمد الحسن می‌فرماید:

«پروانه به‌سوی نور می‌رود؛ ولی وقتی ابزار بینایی‌اش از بین برود، به تاریکی متمایل می‌شود. انسان نیز همین‌گونه است: پیامبران و فرستادگان حجّت بالغۀ (دلیلِ رسای) خداوند را اقامه می‌کنند و حجاب‌ها را از بصیرت انسان کنار می‌زنند، سپس آنان را رها می‌کنند تا خودشان انتخاب کنند. یا چشمانش را باز می‌کند و به‌سوی نور می‌رود، یا چشمانش را می‌بندد و روی خودش پرده‌ای می‌اندازد و خود را در تاریکی‌هایی که برخی بر برخی دیگر قرار دارند گرفتار می‌سازد.» [27]

انسان با دل بستن به دنیا و فراهم کردن خواسته‌های نفسانی‌اش، خود را در منجلاب دنیا و زرق‌وبرق آن گرفتار می‌بیند. منجلابی که با دست‌و‌پا زدن، انسان را بیشتر گرفتار خویش می‌سازد و تنها راه رهایی از آن، دل بریدن از خواسته‌های نفسانی و رو کردن به خدا و پذیرش فرستادگان الهی‌ است. انتخاب دنیا همانا انتخاب تاریکی، وهم و ظلمت است. انتخابی که با پرده‌دری از آن آتش جهنم هویدا می‌شود، جهنمی که جز عذاب و نقمت چیزی در بر ندارد. برخی افراد آتش و عذاب جهنم را از رحمت و عدل خدا به‌دور می‌دانند و می‌گویند: چرا خدای رحمان و رحیم با آتش عذاب می‌کند؟ آنها عذاب جهنم را از رحمت خدا به‌دور می‌دانند و آن را به‌عنوان اشکالی مطرح نموده‌اند که رحمانیت خدا را زیر سؤال ببرند.

 سید احمد الحسن در این باره بیان می‌کند:

«عذاب یا آتش جهنم، چیزی نیست جز پرده‌برداری از حقایق دنیوی برای کسانی که این زندگی دنیا را انتخاب کرده و دل‌بستۀ آن شدند. پس این امر (عذاب و جهنم) چیزی فراتر از این نیست که به شخص همان چیزی را که برای خودش خواسته (ماندن و جاودانگی در این زندگی دنیا) اعطا کنیم، ولی با پرده برداشتن از حقیقت انتخابش. در نتیجه، این همان عدل و رحمت و احسان است، چون او زندگی دنیا را اختیار کرد و خداوند نیز آنچه را خواسته و اختیار کرده به او اعطا کرد... .» [28]

 با توجه به آنچه سید احمد الحسن بیان داشتند جهنم انتخاب انسان است نه کیفر خدا! و عدالت و رحمت خدا آن است که هرآنچه انسان خواسته به او عطا نموده است. حال این انتخاب بر عهدﮤ ماست که چه می‌خواهیم؟ آیا خواهان رسیدن به آرزوهای دنیایی‌مان هستیم و در تلاش برای خواهش‌های نفسانی‌مان قدم برمی‌داریم؟ یا به فرمان خدا و حجت‌هایش گوش دل سپرده و به‌دنبال سعادت اخروی و رسیدن به مراتب والای کمال و معرفت هستیم؟

ایشان در ادامه بیان می‌کنند: «این همان حقیقت است: خداوند به هر انسانی شاه‌کلیدی عطا کرده که همۀ درها را باز و انسانیتش را ثابت می‌کند. لذا با همین شاه‌کلید می‌تواند همۀ درها را یکی پس از دیگری باز کند تا از نوری به نوری عظیم‌تر منتقل شود تا به ‌مواجهه با نور مطلقی که هیچ ظلمتی در آن نیست برسد. و همچنین می‌تواند به‌آسانی همان کلید را به زمین بیندازد و به حیوانیت خود برگردد و به چیزی برگردد که همسان میمون و بوزینه شود، همچنان‌که در آیۀ قرآن تصریح‌ شده:

(وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةِ).» [29]

خداوند ارحم‌الراحمینی است که به بندگانش فطرتی نیکو عطا کرده است؛ یعنی انسان با عمل و اخلاص در راه خدا می‌تواند فطرتش را از هرگونه خطا و معاصی دور نگه دارد و آن را به‌سوی نوری که ظلمتی در آن نیست سوق دهد.

سید احمد الحسن: «انسان به صورت خداوند آفریده شده است، یعنی انسان تجلی لاهوت در مخلوقات است و فطرت انسان این قابلیت را به او می‌دهد که الله در خلق شود.» [30]

 پس این امکان در وجود هر انسانی نهادینه شده که به مقام پیامبر (ص) و اولیای الهی برسد. پیامبر (ص) کسی بود که به فتح رسید و حجاب‌های نور را یکی پس از دیگری طی کرد و در ذات الهی فنا شد و کسی جز خداوند یگانۀ قهار باقی نماند. پس این ما انسان‌ها هستیم که باید از شاه‌کلیدی که خداوند به ما عطا کرده به خوبی نگهداری کنیم. آیا می‌توانیم برای رسیدن به هدف والای خود به‌خوبی از آن استفاده کنیم و تمام درهای ملکوت و نور را یکی پس از دیگری بگشاییم؟ یا برعکس، آن را بر زمین انداخته و انسانیتمان را فراموش کرده و به حیوانیتی بازگردیم که جز روح قوت، شهوت و حیات چیز دیگری ندارد؟

سید احمد الحسن همچنین بیان می‌کند: «هیچ ظلمی در ساحت خداوند نیست. پس آتش، همان دنیایی است که انتخابش کردند و طالبِ ماندن در آن شدند. فقط به‌زودی پرده از جلوی چشمشان برداشته می‌شود تا حقیقت آن ‌را بیابند، که با اعمال و ظلم و فسادشان روشن و گداخته شده است؛ و عقرب‌های حسد‌شان و اندیشه‌های وحشی و جرائم و حقایق حیوانیِ بَهیمانه‌‌شان آن را پر کرده است، و [این موارد] به‌وضوح برایشان آشکار می‌شود. و زمانی که پرده کنار رود، برخی از آنان به‌واسطۀ برخی دیگر و به‌واسطۀ این حقایق خبیث، موردعذاب قرار می‌گیرند. ظلم و ستمی در ساحت خداوند راه ندارد. هرکه طالب ماندن در دنیا شود به‌زودی به آرزویش می‌رسد و همان‌ جا که دوست دارد می‌ماند، فقط پرده از جلوی چشمانش برداشته می‌شود تا حقایق را آن‌گونه که هستند ببیند... .» [31]

در پایان

 همان‌گونه که سید احمد الحسن اشکال را پاسخ دادند، متوجه می‌شویم عذاب و آتش جهنم چیزی جز پرده‌برداری از حقیقت این دنیا نیست. لذا کسانی که از خداوند دور شدند و به حجت‌هایش پشت کردند و انتخاب آنان زر و زیور و خوشی‌های دنیا بود، در نهایت امر، خداوند همان انتخاب خودشان را به آنان بخشید و این بخشش با رحمت خدا تناقضی ندارد، بلکه عین عدالت است. این انسان است که با بی‌تدبیری و جهل، شاه‌کلید رستگاری را از دست می‌دهد و به حیوانیت خویش بسنده می‌کند و رو به تاریکی و جهل می‌نهد. پس در نتیجه، جهنم چیزی جز انتخاب آگاهانۀ انسان نیست، چراکه خداوند از عواقب دل‌بستگی به دنیا، تاریکی و جهل آن، مردم را آگاه کرده است و انتخاب را بر عهدﮤ خودشان نهاده است. پس این انتخاب و در نتیجه سرنوشت آن، در گرو انتخاب انسان بوده نه ظلم و بی‌عدالتی از جانب خداوند سبحان!

پانویس‌ها:

  1. [1]  مناجات هشتم از مناجات پانزده‌گانۀ امام سجاد (ع)

  2. [2]  راغب، مفردات، دارالمعرفه، ص۱۰۲؛ ابن‌اثیر، النهایه، ۱۳۸۳ ق، ج ۱، ص۳۲۳؛ بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۳۸۴ ق، ج۱ ، ص ۱۱۱.

  3. [3]  سورﮤ حجر، آیۀ 43 و 44.

  4. [4]  سورﮤ مدثر، آیۀ 26-29؛ سورﮤ بقره، آیۀ 24؛ سورﮤ شورا، آیۀ 7؛ سورﮤ نازعات، آیۀ 37-39.

  5. [5]  سورﮤ انبیا، آیۀ ۱۰۰؛ سورﮤ فرقان، آیۀ ۱۲؛ سورﮤ هود، آیۀ ۱۰۶.

  6. [6]  سورﮤ مؤمنون، آیۀ ۱۰۴؛ سورﮤ ملک، آیۀ ۲۷؛ سورﮤ یونس، آیۀ ۲۷.

  7. [7]  سورﮤ فرقان، آیۀ ۱3؛ سورﮤ انبیا، آیۀ ۳۹.

  8. [8]  سورﮤ حج، آیۀ 16-20؛ سورﮤ دخان، آیۀ ۴۸.

  9. [9]  سورﮤ محمد، آیۀ ۱5؛ سورﮤ انعام، آیۀ۷۰؛ سورﮤ کهف، آیۀ ۲۹.

  10. [10]  سورﮤ صافات، آیۀ ۶۲؛ سورﮤ دخان، آیۀ ۴۵و ۴۶؛ سورﮤ واقعه، آیۀ ۵۲ و۵۳.

  11. [11]  سورﮤ زخرف، آیۀ 38 و 39؛ سورﮤ شعرا، آیۀ 94 و 95.

  12. [12]  سورﮤ روم، آیۀ ۵۷؛ سورﮤ مؤمنون، آیۀ ۱۰۸؛ سورﮤ مرسلات، آیۀ 35 و 36.

  13. [13]  سورﮤ غافر، آیۀ 49 و 50.

  14. [14]  سورﮤ ابراهیم، آیۀ 77؛ سورﮤ طه، آیۀ ۷۴.

  15. [15]  سورﮤ ابراهیم، آیۀ ۲۲.

  16. [16]  سورﮤ بینه، آیۀ ۶؛ سورﮤ جن، آیۀ ۲۳؛ سورﮤ غافر، آیۀ ۷۶؛ سورﮤ مجادله، آیۀ ۱۷.

  17. [17]  محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج ۸، مبحث نار.

  18. [18]  سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۳، سؤال ۷۷.

  19. [19]  طبرانی، المعجم الکبیر،۱۴۰۴ ق، ج ۱۰، ص۱۷۹؛ ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ۱۳۵۱ ق، ج ۴، ص ۱۶۸.

  20. [20]  سید احمد الحسن، خطبۀ حج

  21. [21]  سید احمد الحسن، گوساله، ج ۱، مبحث صراط مستقیم (راه راست).

  22. [22]  محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 3، ص ۲۴۸.

  23. [23]  سید احمد الحسن، رجعت سومین روز بزرگ خدا، ص ۴۲.

  24. [24]  همان

  25. [25]  سید احمدالحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۲، سؤال ۹۵.

  26. [26]  سید احمد الحسن، رجعت سومین روز بزرگ خدا، ص ۴۳ و ۴۴.

  27. [27]  سید احمد الحسن، روشنگری‌هایی از دعوت‌های فرستادگان، ج ۱، روشنگری از دعوت ابراهیم و نوح، ص ۳۰ و ۳۱.

  28. [28]  سید احمد الحسن، عقاید اسلام و از تو دربارﮤ روح می‌پرسند، مبحث اشکالاتی که خداناباوران می‌تراشند.

  29. [29]  همان

  30. [30]  همان، ص ۲۲۸

  31. [31]  همان، مبحث اشکالاتی که خدا ناباوران می‌تراشند

     

     

کلیدواژه‌ها

سید احمدالحسن آیات قرآن جهنم انتخاب انسان عدالت الهی عذاب اخروی دنیاطلبی محبت علی(ع) فطرت حقیقت دنیا

امتیاز مقاله

4.00 از 5 (1 رأی)
امتیاز شما