تأثیرگذارترین فرد تاریخ!

تأثیرگذارترین فرد تاریخ!

درنگی بر تأثیرگذاری شگرف محمد (ص)، با نگاهی به گفته‌های اندیشمندان غربی

چکیده

این مقاله با نگاهی مستند و تحلیلی، نقش بی‌بدیل پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله (ص) را در تغییر مسیر تاریخ بشری بررسی می‌کند. نویسنده، با بهره‌گیری از نقل‌قول‌های متقن اندیشمندان غربی همچون جورج برنارد شاو، ویل دورانت، توماس کارلایل، و لامارتین، نشان می‌دهد که چگونه این پیامبر در زمانی کوتاه، جامعه‌ای گرفتار در جهل و انحطاط را به تمدنی انسانی و اخلاق‌محور بدل ساخت. همچنین مقاله تأکید می‌کند که جهانی‌بودن رسالت محمد (ص) و تأثیرگذاری شگرف او، میراثی انسانی برای تمام بشریت است، نه فقط مسلمانان. در پایان، نسبت به خطر تخریب آثار تاریخی مرتبط با ایشان در عربستان هشدار داده و خواستار اقدام بین‌المللی برای حفظ این میراث جهانی می‌شود.

«من معتقدم اگر مردی مانند پیامبر اسلام محمد فرمانروایی مطلق جهانِ عصر جدید را احراز کند، طوری در حل مسائل و مشکلات جهان توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی را که بشر به‌شدت احتیاج دارد برای او تأمین خواهد کرد.» [1]

 

شاید گمان کنید این کلمات برای یک اندیشمند مسلمان است، اما این‌گونه نیست؛ عبارت فوق متعلق به «جورج برنارد شاو» (1950ـ 1856) نویسندهٔ نامدار بریتانیایی و برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات است که از وی به‌عنوان بزرگ‌ترین نویسندۀ انگلیسی پس‌از شکسپیر یاد می‌شود.

 

570 سال پس‌از میلاد مسیح، محمد بن عبدالله، در شبه‌جزیرۀ حجاز دیده به جهان گشود... در آن زمان، جامعهٔ حجاز به لحاظ فرهنگی و اجتماعی در وضعیت اسفناکی به‌ سر می‌برد و ناهنجاری‌های مختلفی را به‌ خود می‌دید:

ستیز و درگیری‌های خون‌بار قومی و قبیله‌ای؛ نگاه‌های جنسیت‌زده و برخورد با زن به‌عنوان مایملک مرد؛ فراگیر شدن فحشا در سطح جامعه؛ زنده‌به‌گور کردن دختران و ... .

 

امیرالمؤمنین علی (ع) در توصیف جاهلیت حاکم بر عربِ حجاز پیش از اسلام می‌فرماید:

(خداوند، پيامبر اسلام، حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را هشداردهندۀ جهانيان مبعوث فرمود، تا امين و پاسدار وحى الهى باشد، آنگاه كه شما ملّت عرب، بدترين دين را داشته، و در بدترين خانه زندگى مى‌كرديد، ميان غارها، سنگ‌هاى خشن و مارهاى سمّى خطرناك فاقد شنوايى به سر مى برديد، آب‌هاى آلوده مى‌نوشيديد و غذاهاى ناگوار مى‌خورديد، خون يكديگر را به ناحق مى‌ريختيد، و پيوند خويشاوندى را مى‌بریديد، بت‌ها ميان شما پرستش مى‌شد، و مفاسد و گناهان، شما را فرا گرفته بود). [2]

 

و در جایی دیگر می‌فرماید:

(خدا، پيامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پيامبران پيشين مدّت‌ها گذشته، و ملّت‌ها در خواب عميقى فرو خفته بودند. فتنه و فساد جهان را فرا گرفته و اعمال زشت رواج يافته بود. آتش جنگ همه‌جا زبانه مى‌كشيد و دنيا، بى‌نور و پر از مكر و فريب گشته بود. برگ‌هاى درخت زندگى به زردى گراييده و از ميوۀ آن خبرى نبود، آب حيات فروخشكيده و نشانه‌هاى هدايت كهنه و ويران شده بود. پرچم‌هاى هلاكت و گمراهى، آشكار و دنيا با قيافۀ زشتى به مردم مى‌نگريست، و با چهره‌اى عبوس و غم‌آلود با اهل دنيا روبه‌رو مى‌گشت. ميوۀ درخت دنيا در جاهليّت فتنه، و خوراكش مردار بود، در درونش وحشت و اضطراب، و بر بيرون شمشيرهاى ستم حكومت داشت). [3]

 

حضرت فاطمهٔ زهرا (س) نیز در بخشی از خطبهٔ فدکیه، وضعیت اسفناک حاکم بر اعراب جاهلیِ حجاز را به مسلمانان یادآور شده و خطاب به آن‌ها می‌فرماید:

(آری، شما در آن روز بر لب پرتگاه آتش دوزخ قرار داشتید و از کمی نفرات همچون جرعه‌ای برای شخص تشنه، یا لقمه‌ای برای گرسنه یا شعله آتشی برای کسی که شتابان به‌دنبال آتش می‌رود، بودید و زیر دست‌وپاها له می‌شدید! در آن ایّام، آب نوشیدنی شما متعفن و گندیده بود و خوراکتان برگ درختان! ذلیل و خوار بودید و پیوسته از این می‌ترسیدید که دشمنان زورمند شما را بربایند و ببلعند! اما خداوند تبارک‌وتعالی شما را به برکت محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد، بعداز آن همه ذلّت و خواری و ناتوانی نجات بخشید. او با شجاعان درگیر شد و با گرگ‌های عرب و سرکشان یهود و نصاری پنجه درافکند). [4].

 

«ویل دورانت»، مورخ و نویسندهٔ مشهور آمریکایی جامعه‌ای را که محمد با آن مواجه بود «قومی که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند» توصیف می‌کند.

 

در چنین جامعه‌ای بود که محمد بن عبدالله، به‌عنوان یک مصلح اجتماعی و فرستاده‌ای از سوی خداوند دعوت الهی خود را آغاز نمود، و طی تنها بیست و چند سال، از میان مردمانی با آن سطح فرهنگی نازل، جامعه‌ای متمدن شکل داد؛ جامعه‌ای که به برکت اصلاحگر خود و راه‌حل‌هایی که وی برای معضلات اجتماعی ارائه کرده بود، به‌لحاظ اخلاقی و فرهنگی با گذشتهٔ خود قابل مقایسه نبود و به‌لحاظ دستاوردهای مادی نیز به پیشرفت‌های قابل توجهی دست یافت.

 

در اینجا، درصدد بررسی این نیستیم که سیره و شیوهٔ عملکرد پیامبر اسلام در مواجهه با چالش‌های پیش‌رو چه بود و وی چه راه‌حل‌هایی را ارائه کرد؛ هرکس مایل است می‌تواند به کتاب «دفاع از رسول» نوشتهٔ دکتر علاء سالم مراجعه کند تا به‌عنوان مثال ببیند که وضعیت زن در جامعهٔ آن زمان پیش و پس‌از اسلام چگونه بود و عملکرد پیامبر اسلام چه تفاوتی را در حیات فردی و اجتماعی بانوان به ‌وجود آورد (مراجعه کنید به: کتاب دفاع از رسول، ص۶۶۱ ، بخش: «زن در دو وضعیت: قبل از رسول خدا، و بعد از ایشان») .

 

اما در این مختصر، صرفاً به‌دنبال بیان این حقیقت هستیم که محمد (ص) به‌عنوان یک مصلح اجتماعی، در جامعهٔ خود تحول عظیمی را پدید آورد، که از چشم تاریخ‌پژوهان دور نمانده و حتی اندیشمندان مسیحی و خدا ناباور نیز به آن گواهی داده‌اند؛ تا آنجا که بسیاری، وی را تأثیرگذارترین شخصیت تاریخ معرفی کرده‌اند.

 

به‌عنوان نمونه ویل دورانت، مورخ و نویسندۀ شهیر آمریکایی (1981 ـ 1885) صاحب کتاب «تاریخ تمدن»، که تاریخ بشر را از شکل‌گیری اولین تمدن‌های بشری تا اواخر قرن بیستم پس‌از میلاد به رشتهٔ تحریر درآورده است، محمد را تأثیرگذارترین شخصیت تاریخ بشر معرفی می‌کند و در ستایش وی می نویسد:

«اگر به میزان اثر این مرد بزرگ در مردم بسنجیم، باید بگوییم که حضرت محمد از بزرگ‌ترین بزرگان تاریخ انسانی است. وی درصدد بود سطح معلومات و اخلاق قومی را که از فرط گرمای هوا و خشکی صحرا به تاریکی توحش افتاده بودند، اوج دهد، در این زمینه توفیقی یافت که از توفیقات تمام مصلحان جهان بیشتر بود. کمتر کسی را جز او می‌توان یافت که همۀ آرزوهای خود را در راه دین انجام داده باشد؛ زیرا به دین اعتقاد داشت. محمد از قبایل بت‌پرست و پراکنده در صحرا امتی واحد به وجود آورد. برتر و بالاتر از دین یهود و دین مسیح و دین قدیم عربستان، آیینی ساده و دینی روشن و نیرومند با معنویاتی که اساس آن شجاعت قومی بود پدید آورد، که در طی یک نسل در یک صد معرکه نظامی پیروز شد و در مدت یک قرن، یک امپراتوری عظیم و پهناور به وجود آورد و در روزگار ما نیروی مهمی است که بر یک نیمۀ جهان نفوذ دارد.» [5].

 

 

اندیشمند دیگر، «توماس کارلایل» (۴دسامبر۱۷۹۵-۵فوریهٔ۱۸۸۱) زبان‌شناس، تاریخ‌نگار، مترجم، ریاضی‌دان، فیلسوف، مقاله‌نویس، و نویسندۀ اهل اسکاتلند است. او سلسله‌سخنرانی‌هایی در باب قهرمانان تاریخ ایراد نمود؛ سخنرانی‌هایی که واکنش‌های متفاوتی در بر داشت. به‌گونه‌ای که مجموعۀ این سخنرانی‌ها با عنوان «قهرمانان، قهرمان‌پرستی، و قهرمانی در تاریخ» [6] بارها تجدیدچاپ شد.

کارلایل، در دومین سخنرانی‌اش با عنوان «قهرمانی در کسوت پیامبر، محمد: اسلام» [7]، محمد را قهرمان تاریخ بشریت می‌نامد.

همچنین او صاحب نظریه‌ای با عنوان شخصیت‌های برجسته است؛ بر پایهٔ این نظریه، افرادی هستند که تأثیرگذاریِ بالای تاریخی دارند و دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ مانند: جذابیت، نفوذ، قدرت کلام و پیشگامی که برخی از مردم به‌ویژه رهبران از آن برخوردارند؛ هوش و خرد یا توانایی‌های سیاسی.

این نظریه در سال‌های ۱۸۴۰ توسط توماس کارلایل مطرح و متداول گردید. ولی در سال ۱۸۶۰ «هربرت اسپنسر» آن را تثبیت کرد که تاکنون باقی است. در بررسی‌های موجود در کتاب صد (کتاب) نفرات اول تا چهارمِ تأثیرگذارترینِ افراد، اول محمد بن عبدالله (پیامبر دین اسلام)، دوم آیزاک نیوتن (ریاضی‌دان و فیزیک‌دان) و سوم عیسی مسیح (پیامبر مسیحیت) و چهارم بودا شناخته شده‌اند. [8]

 

توماس کارلایل، در جایی دیگر هم با اشاره به شخصیت پیامبر اسلام دربارهٔ وی می‌گوید:

«همانا خداوند، اعراب را به‌وسیلهٔ او، یعنی [به‌واسطهٔ پیامبر اسلام] از تاریکی‌ها به‌سوی نور بیرون آورد و به‌وسیلهٔ او ملت بی‌جانِ عرب را زنده کرد، آیا آن‌ها جز گروهی از بادیه‌نشینان سرگردان، بیکار و فقیر بودند که از ابتدا در بیابان‌های جهان پرسه می‌زدند و صدایی از آن‌ها شنیده نمی‌شد و حرکتی احساس شود! پس خداوند پیامبری را با سخنی از سوی خود و رسالت و پیامی از پیشگاه خود برای آنان فرستاد، آن‌گاه نادیده بودن جای خود را به شهرت داد، گمنامی به شرافت بدل شد، پستی به سربلندی تغییر یافت، و ضعف به قدرت تبدیل شد، و  جرقه به آتش بدل شد. نورش (حضرت محمد) همه‌جا را در بر گرفت و روشنی‌اش همه‌جا را فراگرفت.» [9].

 

 

همچنین «لامارتین» مورخ مشهور می‌گوید:

«اگر بزرگی هدف، کم بودن ابزار و رسیدن به نتایج شگفت‌انگیز، سه محور سنجش هوش بشری باشد، چه کسی ادعای مقایسه بزرگ‌مردان تاریخ کنونی را با «محمد» دارد؟ نام‌آورترین مردمان فقط ارتش، قوانین و فرمانروایی‌ها را ایجاد کرده‌اند. اگر نگوییم آنچه بنیاد نهاده‌اند، چیزی نیست، باید گفت: چیزی بیشتر از قدرت مادی که غالباً در چشم به هم زدنی فرو می‌پاشد، ایجاد نکرده‌اند. این مرد نه فقط ارتش‌ها، قوانین، فرمانروایی، مردمان و سلسله‌ها، بلکه میلیون‌ها نفر؛ یعنی یک‌سوم از ساکنان این جهان و حتی بیشتر از آن را حرکت داد. او پرستشگاه‌ها، خدایان، ادیان، عقاید، اندیشه‌ها و نفوس را متحوّل کرد. صبر او در پیروزی، بلندهمتی او که تماماً در جهت یک عقیده بود، نه نوعی تلاش برای فرمانروایی، نمازهای بی‌نهایت او، زمزمه‌های سرّی او با خدا، مرگ او و پیروزی او بعد از مرگ، نشانۀ ایمانی راسخ است. محمد یک معلم مذهبی، یک مصلح اجتماعی، یک رهبر اخلاقیِ معنوی، تجسم بزرگ اجرایی کردن امور، دوستی باوفا، هم‌نشینی زیبا، شوهری علاقه‌مند و پدری بامحبت بود. همه را با هم داشت. مرد دیگری در تاریخ نیست که در هرکدام از این جنبه‌های مختلف زندگی، بر او برتری یابد یا با او برابری کند. فقط آن شخصیت نوع‌دوست بود که چنین کمالات باورنکردنی را در خود جمع کرده بود.» [10]

 

فهرست اندیشمندان غربی و شرقی که در ستایش شخصیت پیامبر اسلام و تأثیرگذاری شگرف او صحبت کرده‌اند طولانی است؛ به‌جهت رعایت اختصار از نقل اقوال سایر اندیشمندان خودداری می‌کنیم و صرفاً به ذکر نام برخی از آن‌ها بسنده می‌کنیم:

  • «کارل مارکس»: فیلسوف، سیاستمدار و انقلابی آلمانی الاصل

  • «تولستوی»: نویسنده و فیلسوف اخلاق‌گرای معروف روسیه

  • «مهاتما گاندی»: رهبر انقلاب هند

  • «جواهر لعل نهرو»

  • «ولتر»: فیلسوف فرانسوی

  • «پیرسیمون لاپلاس»: منجم و ریاضی‌دان بسیار معروف فرانسوی در قرن 18 و 19 میلادی

  • «هربرت جرج ولز»: نویسنده و محقق انگلیسی

  • «گوته»: دانشمند، شاعر و نویسندۀ معروف آلمانی

  • «جورج برنارد شاو»: (1950-1856) بزرگ‌ترین نویسندۀ انگلستان بعد از شکسپیر

  • «ادوارد گیبن»: بزرگ‌ترین مورخ انگلستان در قرن 18 میلادی.

 

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که تأثیر عظیم رسول خدا محمد (ص) بر جهان پیرامونش، خود حاکی از طهارت باطن وی و اخلاص بی‌بدیل او برای خداوند است؛ سید احمدالحسن در خصوص عوامل تأثیرگذاری انسان در این جهان می‌نویسد:

«أن أثر الإنسان في العالم والناس بقدر عمله وإخلاصه لله كما أنّ أثر الأجرام السماوية في الكون بقدر كتلتها والطاقة التي تصدر منها أو تعكسها، ويمكننا أن نفهم أنّ الإنسان إذا أخلص لله يكاد يكون نوراً يضيء من نفسه، كما أنّ الشموس تكاد تضيء من نفسها، أي يكاد يكون نوراً لا ظلمة فيه؛ لأنه خلق على صورة الله (الله خلق آدم على صورته)،«فخلق الله الإنسان على صورته. على صورة الله خلقه» (تأثیر انسان در این عالم و بر مردم به میزان اخلاصش برای خداوند است؛ درست همانند تأثیر اجرام آسمانی در هستی که به میزان جرم آن‌ها و انرژی که از آن‌ها صادر یا منعکس می‌شود، بستگی دارد. همچنین می‌توانیم بفهمیم که اگر انسان برای خداوند خالص گردد تقریباً نوری می‌شود که به‌خودی‌خود فروزان است؛ همان‌گونه که خورشید‌ها تقریباً به‌خودی‌خود فروزان‌اند؛ به عبارت دیگر نزدیک به نوری می‌شود که ظلمتی در آن نیست؛ زیرا او بر صورت خداوند خلق شده است: «خداوند آدم را بر صورت خویش آفرید»، «پس خدا آدم را به صورت خود آفرید. او را به صورت خدا آفرید».) [11].

  دانستیم که پیامبر گرامی اسلام محمد (ص)، بزرگ‌ترین تحول و تأثیر را در جامعهٔ بشری به ‌وجود آورده است و این چیزی است که بسیاری از اندیشمندان مطرح به آن گواهی داده‌اند؛ طبیعتاً نمی‌توان چنین شخصیت عظیمی را محدود به مرز جغرافیایی مشخصی دانست، بلکه باید او را متعلق به جهان بشریت دانست و آثار بر‌جای‌مانده از او را میراث تمامی بشر به ‌شمار آورد؛ دکتر علاء سالم می‌نویسد:

«… شخصیت عظیم و بزرگی چون رسول خدا محمد (ص) نهضتِ دگرگون‌کننده و فراگیری در مساحتِ گسترده‌ای از زمین ایجاد کرده است -و همین کافی است بدانیم امروز یک‌چهارم از جمعیت کرۀ زمین ادعای ایمان به او و پیروی از او را دارند- بنابراین، قطعاً شخصیتی در این سطح را همگان به دیدهٔ احترام می‌نگرند و دست‌کم او را در ردیف بزرگانی توصیف می‌کنند که چهرۀ تاریخ بشری را بر زمین تغییر داده‌اند؛ در نتیجه مسئلهٔ او مربوط به تمام مردم زمین است و تنها به مسلمانان اختصاص ندارد.» [12]

 

بنابراین، قابل پذیرش نیست که امروز ببینیم دولت سعودی، آثار باستانی متعلق به عظیم‌ترین شخصیت تاریخ را نابود کند.

طبیعتاً از فرقه‌ای که برای بالا بردن چهرهٔ‌های تاریخی محبوب خود‌ (نظیر ابوبکر و عمر و عثمان) روایات بسیاری را در جهت مخدوش‌سازی چهرهٔ پیامبر جعل نموده‌اند، انتظار نمی‌رود که از میراث ارزشمند برجای‌مانده از رسول خدا محمد (ص) حفاظت به ‌عمل آورند؛ اما در این مجال، از جامعۀ بشری و نهادهای جهانی خواستاریم تا در مقابل اقدامات مخرب دولت سعودی نسبت به میراث تاریخی و فرهنگی بشر، سکوت نکند، و اقدامات و رایزنی‌های لازم را برای جلوگیری از این اقدامات مخرب انجام دهد.

دکتر علاء سالم می‌نویسد:

«… مایل هستیم تا دعوت صمیمانه‌ای داشته باشیم از همۀ مسلمانان و نهادهای رسمی ‌و مرتبطِ دینی و سیاسی و نیز نهادهای جهانیِ متولیِ حفظِ میراثِ انسانی و آثار بزرگان.

از همگی آن‌ها می‌خواهیم تا مسئلۀ آشکارسازی خانهٔ پیامبر(ص) را مطرح کنند، با هدف بحث و مذاکره و فشار در جهت لزوم بازسازی، مرمت و حذف محل‌های دفن زباله، با مشاورۀ تیم‌های تخصصی حفاری و گودبرداری؛ تا اینکه -دست‌کم- منطقهٔ خروج از مروه به‌نحوی که شایستهٔ رسول خدا محمد (ص)، قرآن، وحی الهی و به‌طور کلی اسلام باشد، سامان یابد.» [13].

پانویس‌ها:

  1. [1]  حریصا، گفت‌وگوهای جوان مسلمان و مسیحی، اثر علی صفدری، ص۲۸–۲۹.
  2. [2]  نهج‌البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خطبهٔ ۲۶.
  3. [3]  نهج‌البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خطبهٔ ۸۹.
  4. [4]  خطبهٔ فدکیه، ترجمهٔ شیخ ناصر مکارم شیرازی.
  5. [5]  پنج گام دین، ص۱۸۵.
  6. [6]  On Heroes and Hero Worship and the Heroic in History.
  7. [7]  The Hero as Prophet – Mahomet: Islam.
  8. [8]  https://fa.m.wikipedia.org/wiki/نظریه_مرد_بزرگ
  9. [9]  فروغ ابدیت، جعفر سبحانی.
  10. [10]  سرپرسی سایکس، تاریخ ایران، ترجمۀ سید محمدتقی فخر داعی گیلانی.
  11. [11]  پاسخ‌های روشنگرانه، ج۷، س۶۶۹.
  12. [12]  https://t.me/Varesin13/5907
  13. [13]  همان.

کلیدواژه‌ها

تاریخ تمدن ویل دورانت پیامبر اسلام لامارتین احمد الحسن تمدن اسلامی توماس کارلایل

امتیاز مقاله

5.00 از 5 (1 رأی)
امتیاز شما