حملۀ اعراب به ایران

حملۀ اعراب به ایران

قسمت 1

چکیده

این مقاله، نخستین بخش از مجموعه‌ای تحلیلی درباره حملۀ اعراب به ایران است که با هدف بازخوانی دقیق این رخداد بزرگ تاریخی، به چرایی و چگونگی آن می‌پردازد. نویسنده با بهره‌گیری از منابعی چون تاریخ طبری، یعقوبی، زرین‌کوب، فتوح‌البلدان و دیگر آثار معتبر، آغاز حمله را به دوران پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) نسبت می‌دهد و نشان می‌دهد که برخلاف برخی ادعاها، دعوت پیامبر به خسروپرویز دعوتی مسالمت‌آمیز بوده، نه تهدیدآمیز. مقاله همچنین وضعیت سیاسی و نظامی حکومت ساسانی، ویژگی‌های شخصیتی خسروپرویز و زمینه‌های ضعف داخلی ایران در آستانۀ حملات را مورد بررسی قرار می‌دهد و در نهایت، نگاه پیامبر (ص) به ایرانیان را نیز از منظر روایات معتبر بیان می‌کند. این بخش، زمینه‌ساز تحلیل عمیق‌تر رویدادهای آتی خواهد بود.

مقدمه

طبیعتاً یکی از بزرگ‌ترین اتفاقات تاریخ کشور عزیزمان ایران، حملۀ اعراب بوده است که منجر به سقوط امپراتوری ساسانی با آن هیبت و شکوه مثال‌زدنی شد. این حادثه باعث شد سؤالات بسیاری حول این واقعۀ تاریخی مطرح شود؛ سؤالاتی که امروزه بیش از پیش بر سر زبان‌ها جاری شده است، ازجمله:

چه چیزی سبب شد اعراب به فکر کشورگشایی و حمله به سرزمین ایران بیفتند؟

آیا این حمله، براساس موازین دینی و حکم اسلام بوده است؟

دلیل شکست ایرانیان چه بود؟

آیا این کشورگشایی‌ها سبب انتشار اسلام حقیقی شد؟

آیا علی‌بن ابی‌طالب (ع) و اهل‌بیت رسول خدا (ص) در این کشورگشایی‌ها نقش داشته‌اند؟

و سؤالاتی دیگر که امیدواریم این سلسله‌مقاله پاسخگوی همۀ آنها باشد ... .

هدف از این سلسله‌مقاله زدودن غبار از حقایق این رویداد تاریخی است که متأسفانه عامدانه یا ندانسته توسط سخنوران به اشتباه تفسیر و بازگو می‌شود.

 

تاریخ حمله

حملۀ اعراب به ایران در سال ۶۳۳ میلادی، حدود سال ۱۲ هجری قمری، دقیقاً پس از وفات رسول اکرم (ص) به دستور ابوبکر آغاز شد، در دورﮤ خلافت عمر به اوج خود رسید و در دوران عثمان، حدود سال ۶۵۱ میلادی مطابق با سال ۳۰ هجری قمری و کشته شدن یزدگرد سوم پایان یافت.

 

منابع مورد استناد:

برای این سلسله‌مقاله، سعی شده است از منابع معتبر و اخبار متواتری که در آثار مختلف ذکر شده است کمک بگیریم، منابعی همچون تاریخ طبری، تاریخ یعقوبی، نوشته‌های عبدالحسین زرین‌کوب، فتوح البلدان، فتوح مصر و اخبارها، در زمان ساسانیان نوشتۀ پروفسور آرتور کریستین سن و … که در متن به آنها اشاراتی خواهیم داشت. البته نباید از تعصبات افراد و ورود آن در روایات تاریخی و همچنین ضعیف بودن برخی روایات غافل شد.

به قول عبدالحسین زرین‌کوب: «در تاریخ، از بی‌طرفی و حقیقت‌جویی سخن بسیار گفته‌اند. لیکن این سخن ادعایی بیش نیست. مورخ از همان جا که موضوع تاریخ خود را انتخاب می‌کند، در واقع دنبال هوس و میل خود می‌رود و از بی‌طرفی خارج می‌شود … .»‌ [1] بی‌طرفی مورخ ادعایی است که به دشواری می‌توان آن را تأیید کرد. 

 

 

شرایط ساسانیان در صدر اسلام:

حکومت ساسانیان در زمان خسروپرویز، بسیار شکوه و جلال یافته بود و فتوحات او، به‌ویژه در غرب، خاطرات هخامنشیان را زنده می‌کرد، فتوحات برق‌آسایی که پس از به قتل رسیدن موریکیوس امپراتور بیزانس، به ‌دست سربازانش در سال ۶۰۲ میلادی توسط خسرو پرویز انجام شد که سوریه، فلسطین و مصر و حتی شاید لیبی را هم شامل می‌شد. [2]

خسرو شخصیتی تندخو، متکبر و جاه‌طلب داشت، [3] به همین دلیل، پس از شکست‌هایش از هراکلیوس در سال‌های ۶۲۲ تا ۶۲۸ میلادی، سرداران و فرماندهانش را به شدت توبیخ کرد. شاید همین رفتار او باعث کینه‌توزی آنها و در نهایت، طراحی نقشۀ قتلش شد.

 

پیشرفت اسلام در عربستان هم‌زمان با انحطاط ساسانیان:

پیامبر اسلام (ص) در زمانی دعوت خود را آغاز کرد که حتی یمن تحت فرمانروایی ساسانیان بود و جنگ با ایرانیان حتی از خیال اعراب آن زمان نمی‌گذشت. اسلامی که به اعراب جاهلیت بادیه‌نشین که دختران خود را زنده‌به‌گور می‌کردند، درس اخلاق و ازخودگذشتگی و شجاعت می‌داد!

با مطالعۀ تاریخ اعراب، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، به معجزﮤ اسلام بیش از پیش پی می‌بریم. پیامبری که از برابری و عدالت سخن می‌گفت و خود را از هیچ‌کس برتر نمی‌دانست و برای برده‌ها و کنیزان، حقوق انسانی قائل شد و با درس ایمانی که به پیروانش آموخت، به پیروزی‌های بزرگی دست یافت. در همین زمان، پیامبر اسلام (ص) قصد گسترش و فراگیری اسلام در سایر کشورها را داشت و در سال‌های ۶ الی ۱۰ هجری (۶۲۷ – ۶۳۱ میلادی) نامه‌هایی به پادشاهان منطقه فرستاد و آنها را به پذیرش اسلام دعوت کرد.

 

بررسی نامۀ پیامبر (ص) به خسروپرویز:

متن نامه‌ای که اکثر تاریخ‌نگاران و محدثان آن را نقل کرده‌اند به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

از محمد، فرستادﮤ خدا، به خسرو، بزرگِ ایران

درود بر آن‌کسی که حقیقت را بجوید و هدایت را پیرو باشد و به خداوند و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که جز الله معبودی نیست و شریک ندارد و یگانه است، و گواهی دهد که محمّد بنده و فرستادﮤ اوست. من تو را به‌سوی خدا می‌خوانم. فرستادﮤ خدا برای همگان هستم تا آنان را بیم دهم و حجت را بر کافران تمام کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی و اگر از اسلام روی‌گردان شوی، گناه مردم مجوس بر گردن توست.» [4]

نکات مهم و قابلِ‌توجه نامۀ پیامبر (ص) به خسروپرویز این است که در نهایت ادب با حفظ جایگاه خسروپرویز او را به اسلام فرامی‌خواند و از عواقب الهی ایمان نیاوردن به الله بیم می‌دهد. در این نامه، هیچ‌گونه تهدید به حمله دیده نمی‌شود، برخلاف آنچه برخی افراد متعصب برای توجیه حملۀ اعراب به ایران مطرح می‌کنند. اما آن‌گونه که به‌طور متواتر از جانب مورخان و محدثان بیان شده است، پاره کردن نامۀ پیامبر به دست خسرو پرویز بوده است. این اتفاق در شرایطی رخ داد که خسروپرویز در آن زمان از امپراتوری روم شکست‌هایی را تجربه کرده بود.

نکتۀ جالب این است که پیامبر اسلام (ص) دیدگاه بسیار مثبتی نسبت به ایرانیان داشته‌اند. این تعریف و تمجید در منابع شیعه و سنی به‌طور مشترک دیده می‌شود. در اینجا به‌عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره می‌کنیم.

خداوند متعال در سورﮤ محمد می‌فرماید:

(هَا أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ ۖ وَمَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ ۚ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ ۚ وَإِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ) [سورﮤ محمد، آیۀ 31] (شما همان [مردمى‌] هستيد كه براى انفاق در راه خدا فراخوانده شده‌ايد. پس برخى از شما بخل مى‌ورزند، و هركس بخل ورزد تنها به زيان خود بخل ورزيده، و [گرنه‌] خدا بى‌نياز است و شما نيازمنديد؛ و اگر روى برتابيد، [خدا] جاى شما را به مردمى غير از شما خواهد داد كه مانند شما نخواهند بود).

جمعی از اصحاب از پیامبر(ص) پرسیدند: این جمعیتی که خداوند در آیه به آنها اشاره می‌کند، چه کسانی هستند؟ پیامبر (ص) به سلمان، که در نزدیکش بود، نگاه کرد و دست به زانو (یا شانۀ) او زد و فرمود: «منظور خداوند، این مرد و قوم اوست. سوگند به آن‌که جانم در اختیار اوست، اگر ایمان به ستارﮤ ثریا بسته باشد، گروهی از مردان فارس، آن را به چنگ می‌آورند.» [5]

پس از این واقعه (پاره کردن نامه)، خسروپرویز  به «باذان» کارگزار خود در یمن دستور داد که دو مرد چابک‌سوار را نزد پیامبر (ص) در حجاز بفرستند تا خبری از او بیاورند. اما هم‌زمان توطئه‌هایی از سمت قباد دوم، پسر خسروپرویز و جمعی از سران حکومت در حال انجام بود که خسرو از آن بی‌اطلاع بود. البته رسول خدا (ص) نیز اواخر عمر گران‌بهای خود را سپری می‌کردند و متأسفانه رسول خدا (ص) از گزند منافقانی که در میان اصحابش بودند در امان نبودند، منافقانی که مسیر و حقیقت اسلام را دقیقاً در همان حوالی و بعد از وفات رسول خدا (ص) هدف گرفته بودند.

در قسمت‌های بعدی مقاله، به چگونگی قتل خسروپرویز و همچنین رویدادهای هم‌زمان حکومت ساسانیان و مسلمانان خواهیم پرداخت که معماهای بسیاری را حل خواهد کرد.

 

ادامه دارد ...

پانویس‌ها:

  1. [1]  عبدالحسین زرین‌کوب، دو قرن سکوت.

  2. [2]  سرداران ایران در آسیای صغیر فتوحاتی کرده، الرها، و انطاکیه، و دمشق را تسخیر نمودند. سپس اورشلیم را گرفته، دار مقدس را از آنجا به تیسفون فرستادند.

    (پل‌پیترس در انتشارات دانشگاه سن‌ژوزف بیروت، ج ۹، جزوﮤ 1 (بیروت ۱۹۲۳) متن عربی روایت عیسوی را دربارﮤ تسخیر بیت‌المقدس به دست ایرانیان در سال ۶۱۴ منتشر کرده است).

    عاقبت اسکندریه و بعضی نواحی مصر را فروگرفتند. این قسمت‌ها از عهد هخامنشیان به بعد از تصرف ایران خارج شده بود.

    پاپیروس‌های پهلوی که در مصر یافته‌اند و اکنون در کتابخانۀ برلن و وین و مسکو و استراسبورگ گوتینگن و آکسفورد از آنها نگهداری می‌شود، مربوط به همین زمان تسلط ایرانیان بر مصر است، که از ۶۱۹ تا ۶۲۹ طول کشید.

    قسمتی از شمال غربی هندوستان طوق اطاعت شاهنشاه ایران را به گردن نهاد، و وجود سکه‌های خسرو در این نواحی شاهد این مدعاست. (مارکوارت، ایرانشهر، ص ۳۳)

  3. [3]  محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ص ۱۰۴۱.

  4. [4]  محمد يوسف الكاندهلوى، حیاة الصحابة، ج 1، ص 125؛ علی احمدی میانجی، مکاتیب الرسول، ص 90؛ احمدبن ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 77.

  5. [5]   ابراهیم‌بن محمد ثقفی، الغارات، ج 1، ص70؛ احمدبن ابی‌یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 183؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 41، ص 137.

کلیدواژه‌ها

حملۀ اعراب به ایران سقوط ساسانیان تاریخ صدر اسلام و ایران کشورگشایی اسلامی نقش اهل‌بیت در فتوحات پیامدهای حملۀ اعراب ایران پس از اسلام حکومت عمر و فتوحات

امتیاز مقاله

4.80 از 5 (5 رأی)
امتیاز شما