بیعتی از «مهدی» برای «مهدی»
چکیده
مقدمه
مهدویت سرزمینی پهناور از روایات و احادیث است؛ سرزمینی که گاه برای ناظر بیرونی، پر از پیچوخم و ظرافتهای پیچیده به نظر میرسد. آیا این پیچیدگی نشانۀ تناقض است؟ یا شاید رازی نهفته است در لایههای عمیق این روایات؟
نگاهی گذرا به روایات مهدویت، ممکن است ذهن را بهسمت تعارض و تناقض ببرد. اما آیا این برداشت، منصفانه و عمیق است؟ روایات مانند هر متن دینی دیگری، نیازمند فهمی دقیق و جامع هستند. آنها در بافت تاریخی و فرهنگی خود شکل گرفتهاند و ممکن است از زوایای مختلف به یک موضوع واحد پرداخته باشند.
آنچه برخی بهعنوان تناقض میبینند، ممکن است لایههای متفاوتی از یک حقیقت واحد باشد، یا شاید هم ناشی از تفاوت در سطوح فهم و درک ما باشد. روایات مهدویت مانند قطعات یک پازل بزرگ هستند که با کنار هم قرار گرفتن، تصویر کاملی از آینده را ترسیم میکنند. پس آنچه در فهم و درک ما نمیگنجد، به معنای تعارض یا حتی تناقض نیست، بلکه سرّی نهفتهشده است که جز محرم اسرار آن را نمیداند، آنکه برگزیده شده تا سرّ روایات مهدویت را با علم ناب الهیاش رمزگشایی کند و تشنگان معرفت را به سرمنزل مقصود برساند. پس اهمیت ماجرا در این است که پردهبرداری از این اسرار نیز به شخصی بازمیگردد که با آسمان در اتصال است و منشأ کلام وحی را میداند.
امام محمد باقر (ع) در روایت زیبایی، به اهمیت پذیرش روایات و عدم انکار آنها اشاره میکنند و میفرمایند:
«به خدا سوگند، دوستداشتنیترین اصحاب من برای من کسانی هستند که از همه ورعشان بیشتر است و از همه فقیهترند و از همه بیشتر احادیث ما را پنهان میکنند. و مبغوضترین آنها نزد من آن کسی است که زمانی که میشنود حدیثی به من نسبت داده شده یا از ما روایت شده است، آن را نمیپذیرد و دربارﮤ آن تفکر نمیکند و از آن بدش میآید و آن را انکار میکند و کسی را که آن روایت را پذیرفته کافر میداند. درحالیکه او خبر ندارد شاید آن روایت از سخنان ما باشد و منتسب به ما باشد، پس با این کارش از ولایت ما خارج خواهد شد.» [1]
پس بیندیشیم هرآنچه از معصوم -آن هم کسانی که بر هفتاد وجه سخن میگویند [2]- بر ما بازخوانی شد، حتی اگر به درک عمیقی از آن نرسیدیم، به خود اجازﮤ انکار آن ندهیم. بنابراین بهترین کلام در مواجهه با اینگونه روایات این است که بگوییم: «خدا بهتر میداند». [3]
با آمدن سید احمد الحسن، وصی و فرستادﮤ امام مهدی (ع) پرده از اسرار روایات مهدویت برداشته شد. در این مجال مختصر، به برخی از این روایات خواهیم پرداخت و به این سؤالات پاسخ خواهیم داد:
چرا در روایات مهدویت شاهد چنددستگی هستیم؟ چه راهکارهایی برای رفع این چنددستگی وجود دارد؟
آیا هر روایتی که از مهدی نام میبرد، مخاطبش امام محمدبن الحسن (ع) است؟
چطور میتوان از تنگنای روایات پُررمزوراز مهدویت به سلامت عبور کرد؟
چنددستگی روایات مهدویت
مایلم در ابتدای این سرفصل، به کلامی از شهید سید محمد صدر اشاره کنم. کسی که در مهدویت تحقیق مفصلی داشته، کتابهایی نوشته و به چالشهای بسیاری در این زمینه برخورده است، در برخی موفق عمل کرده و در برخی نیز مثل سایر افراد غیرمعصوم ناموفق بوده است، چون اسرار نانوشتۀ روایات مهدویت را فردی از آلمحمد (ع) باید رمزگشایی کند تا دلیلی باشد بر حقانیتش.
سید محمد صدر، در برخورد با چنددستگی روایات، بهویژه دربارﮤ اختلاف صفات جسمانی مهدی در روایات متعدد، در کتابش مینویسد: «مطابق برداشت غیرشیعى، بخش اول روایات ـ روایات مربوط به صفات ـ با یكدیگر بهطور کامل در تعارض هستند ... و روایات بخش دوم نیز خالى از تعارض نیست ...
اما اگر از نقطهنظر شیعی نگاه کنیم، تعارض بین روایات ـ روایات صفات ـ بزرگ و فراوان هستند، ولی با این وجود چیز معینی برای ما روشن نمیشود.» [4]
همچنین در جای دیگری، وقتی با روایاتی روبهرو میشود که بر متعدد بودن طول عمر امام مهدی (ع) و حکومتش دلالت دارد میگوید: «روایات دستۀ اول، بهطور کامل با یکدیگر در تعارض هستند، زیرا مهدی یا سیساله است، یا سیوسهساله، یا چهلساله یا ... و روشن است نمىتوان [همزمان] دو تا از این اعداد را به او نسبت داد ... روایات دستۀ دوم نیز خالى از تعارض نیستند، زیرا پنجاه و یک سال بهطور کامل با جوان بودن و سى یا چهل ساله بودن منافات دارد. حتى سى یا چهل ساله بودن نیز با اینکه سى سال یا چهل سال باشد همخوانى ندارد... .» [5] و در نهایت، چنین نتیجه میگیرد که: ««تعارض بین روایات بسیار هستند، و با این حال چیز بهخصوصی برای ما روشن نمیشود.» [6]
بله، اصلاً هم قرار نبوده برای سید محمد صدر (رحمةاللهعلیه) این موارد روشن و واضح شود، چون شکافندﮤ این اسرار کسی است که با بعثتش پرده از حقایق این روایات برمیدارد.
از شما خوانندﮤ گرامی میخواهم برای اطلاعات بیشتر به انتشارات انصار امام مهدی (ع)، کتاب مهدی و مهدیون در قرآن و سنت، نوشتۀ استاد ضیاء زیدی مراجعه کنید. [7]
مهدی: هر روایت، یک اشاره؟
رمزگشایی از راز مهدی: آیا هر روایتی به امام محمدبن الحسن (ع) اشاره دارد؟
پیش از آنکه به این عنوان بپردازم، باید به روایاتی اشاره کنم که جزو اسراری بودهاند که خوانندهاش را به حیرت واداشتهاند. برای نمونه، روایاتی داریم که بیان میکنند نام آن مهدی که در بین رکن و مقام با او بیعت میشود، همان شخصی است که در وصیت رسول خدا (ص) با نام «احمد، عبدالله و مهدی» معرفی شده است. او هم مهدی است، اما امام محمدبن الحسن (ع) -ارواحنا له الفدا- نیست. تعجب کردید؟ حق دارید. اما اگر با من تا پایان این مقاله همراه شوید، به شما قول میدهم مسئله برایتان روشن شود. پس با ما همراه شوید.
در ابتدا، باید بدانیم صفت مهدی و قائم بر همۀ اوصیای پیامبر اطلاق میشود. به این حدیث توجه کنید:
حکمبن نعیم گوید :«از امام باقر (ع) سؤال کردم: «آیا شما قائم آلمحمد (ص) هستید؟» امام باقر (ع) فرمود: «ای حکم، همۀ ما قائم به امر خدا هستیم.» گفتم: «آیا شما مهدی هستید؟» امام باقر (ع) فرمود: «همۀ ما به خداوند هدایت میکنیم.» [8]
به روایت بیعتگیرندﮤ بین رکن و مقام بازمیگردیم:
از رسول خدا (ص) روایت شده است که هنگام ذکر مهدی فرمود:
«عَنْ حُذَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ ذَكَرَ الْمَهْدِيَّ فَقَالَ إِنَّهُ يُبَايَعُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ اسْمُهُ أَحْمَدُ وَ عَبْدُ اللَّهِ وَ الْمَهْدِيُّ فَهَذِهِ أَسْمَاؤُهُ ثَلَاثَتُه» «با او بین رکن و مقام بیعت میشود. اسم او احمد و عبدالله و مهدی است و اینها اسمهای سهگانۀ او هستند.» [9]
منظور از این شخص در اینجا، همان اولین مؤمنانی است که رسول خدا (ص) در انتهای وصیت مبارک شب وفات خود از او یاد کرده است:
«له ثلاثة أسامي: اسم كإسمي واسم أبي وهو عبد الله وأحمد، والاسم الثالث: المهدي، هو أول المؤمنين» «... او سه اسم دارد. اسمی همانند اسم من و اسم پدرم و آنها عبدالله و احمد هستند، و اسم سوم مهدی است؛ و او اولین مؤمنان است.» [10]
به این دو عبارت، در روایات فوق توجه کنید: «اسم او احمد و عبدالله و مهدی است و اینها اسمهای سهگانۀ او هستند.» «او سه اسم دارد. اسمی همانند اسم من و اسم پدرم و آنها عبدالله و احمد هستند، و اسم سوم مهدی است.» رسول خدا (ص) در هر دو روایت، بهصورت هوشمندانهای عبارت «سه اسم» را بیان میکند، زیرا میخواهد بفرماید این مهدی، مهدی اول است نه امام مهدی، چراکه اسم امام مهدی (ع) محمد است و این مسئله بر کسی پوشیده نیست، درحالیکه میبینیم فقط اسامی مهدی اول منحصر در این سه اسم است. و این شخص همان کسی است که عهد و پرچم و سلاح رسول خدا (ص) با اوست:
«... ومن معه الثلاثمائة وبضعة عشر يبايعونه بـين الركن والمقام معه عهد نبي االله (ص) ورايته وسلاحه» «... و آن کسی که سیصد و ده و اندی نفر همراهش هستند؛ و در بین رکن و مقام با او بیعت میکنند. عهد و پرچم و سلاح رسول خدا همراه اوست... .» [11]
امروز سید احمد الحسن، مهدی اول، با همین سه نشانه – عهد (وصیت رسول خدا)، پرچم و سلاح رسول خدا (ص) -بر مردم احتجاج و خود را معرفی کرده است، تا جایی که میگوید: «... پدرانم ائمه (ع) اسم و نسب و صفات و مسکن مرا ذکر کردهاند.» [12] [13]
توجه شما را به روایت دیگری جلب میکنم و قضاوت را به خوانندﮤ منصف و متفکر واگذار میکنم «گفتم که الف، گفت: دگر؟ گفتم: هیچ/ در خانه اگر کس است، یک حرف بس است»:
«... ثم يخرج السفياني الملعون من الوادي اليابس وهو من ولد عتبة بن أبي سفيان، فإذا ظهر السفياني اختفى المهدي ثم يخرج بعد ذلك» «... سپس سفیانی ملعون از وادی خشک خروج میکند. او از نسل عتبةبن ابوسفیان است. وقتی سفیانی ظاهر شود، مهدی مخفی میشود، و سپس بعد از آن خروج می کند.» [14]
اين حديث بهصراحت بیان میکند که مهدی پيش از سفيانی، ظهور کرده است و در هنگام ظهور سفيانی، مخفی میشود و بعد از آن خروج میکند. بر کسی پوشیده نیست که سفیانی یکی از نشانههای حتمی پیش از قیام امام مهدی محمدبن الحسن (ع) است. پس مهدی ذکرشده در روايت فوق، نمیتواند امام محمدبن الحسن (ع) باشد، بلکه فرزند امام مهدی است؛ او که اولین مؤمنان و اولین مهديون در وصیت رسول خداست و طبق همین توصیف (اولین مؤمنان) باید پیش از پدرش امام مهدی (ع) بهسمت مردم بیاید و امر امام (ع) را برعهده بگیرد و برای ظهورش زمینهسازی کند.
بیعتی از «مهدی» برای «مهدی»
با توجه به بحثهای پیشین، ممکن است برای شما سرفصل فوق کمی واضح شده باشد. اکنون بیشتر به آن میپردازیم.
در روایتی امام محمد باقر (ع) میفرماید: «تنـزل الرايات السود التي تقبل من خراسان الكوفة، فإذا ظهر المهدي بمكة بعث بالبيعة إلى المهدي» [15] «پرچمهای سیاهی که از خراسان خارج میشوند وارد کوفه شده، در آنجا مستقر میشوند؛ و وقتی مهدی در مکه ظهور میکند [مردم را] برای بیعت با مهدی میفرستد.»
این روایت راز حدیثی را روشن میکند که میفرماید: امام مهدی (ع) پرچم را تحویل میگیرد درحالیکه در خانهاش نشسته است، بیآنکه بهصورت مستقیم در جنگها شرکت داشته باشد، بلکه کسی که از جانب ایشان متولی این مأموریت میشود همان یمانی او و وصیاش است؛ و او همان نخستینِ مؤمنان و پدر مهدیون (ع) است. کسی که روایات از او چنین تعبیر کردهاند: او قبل از قیام امام (ع) بهسوی آلمحمد (ع) دعوت میکند، و او از اهلبیت امام مهدی است. [16] همان مهدیای که بیعت را از یاران امام مهدی (ع) میستاند و برای پدرش محمدبن الحسن (ع) میبرد.
آری، او از اهلبیت امام مهدی (ع) است که دعوتی غریبانه بهسمت پدر دارد و هشت ماه شمشیر بر دوش خود حمل میکند و میجنگد و میجنگد و در نهایت پیروزی با اوست. او کسی است که پدر را بر تخت پادشاهی ملک و ملکوت مینشاند و پرچم را به دستان مبارکش میسپارد.
«مردی قبل از مهدی از اهلبیتش از سوی مشرق خروج میکند، و بهمدت هشت ماه شمشیر را بر دوشش میگذارد؛ میکُشد و میکُشد و بهسوی بیتالمقدس میرود... .» [17]
«گویا میبینم پرچمهای سبزرنگی از سوی مصر برافراشته شده، بهسوی شامات رفته، و بهسوی فرزند صاحب وصیتها هدایت میشوند.» [18]
اگر بر این گمانی که امام مهدی (ع) ازدواجی نکرده که ذریهای داشته باشد، خوب است بدانی روایات و ادعیۀ بسیاری بر ذریۀ امام مهدی (ع) اشارههای واضح و آشکاری داشتهاند. از حدیث وصیت شب وفات حضرت رسول (ص) گرفته تا دعای امام رضا (ع) برای امام مهدی (ع) و ذریهاش و صلوات ضراب اصفهانی و ... و ... و ...؛ برای مطالعۀ بیشتر به انتشارات انصار امام مهدی (ع)، کتاب چهل حدیث در مورد مهدیین (ع) و فرزندان قائم (ع) و پاسخ قطعی به منکران فرزندان امام مهدی (ع)، نوشتۀ دکتر شیخ ناظم عقیلی مراجعه کنید.
سخن پایانی
کسانی که در عرصۀ مهدویت وارد شده و قلمفرسایی کردهاند با تناقضاتی در روایات مهدویت روبهرو شدهاند که آنان را به وادی حیرت کشانده است. اما با آمدن مهدی اول، سید احمد الحسن، وصی و فرستادﮤ امام مهدی (ع)، پرده از بسیاری از اسرار روایات مهدویت برداشته شد. او کسی بود که در تنگناهای این مسیر پرحیرت و پُرپیچوخم، با علم الهیاش، رموز روایات مهدویت را رمزگشایی کرد، چراکه کسی میتواند قفل گاوصندوق را بگشاید که کلیددارش باشد. آری، سید احمد الحسن کلیددار اسرار مهدویت است.
در این پژوهش مختصر، تلاش شد به برخی از این روایات پرداخته شود. باید بدانیم سخن در باب روایاتی که بیان میکنند پیش از ظهور امام محمدبن الحسن (ع)، شخصی از اهلبیتش بهسمت مردم میآید و صاحب دعوتی است و یاران پدرش را تربیت میکند و امر امام (ع) را برعهده میگیرد و میجنگد و اطاعتش واجب است و ... بسیار است. اما در نهایت، «کسی که حق را بخواهد یک روایت برایش کافی است و کسی که حق را نمیخواهد آنچه کافی است برایش کفایت نمیکند.»
پانویسها:
-
[1]
شیخ کلینی، الکافی، نسخۀ عربی، ج 2، ص 223؛ الصفار القمی، بصائرالدرجات، نسخۀ عربی، ص 537؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، نسخۀ عربی، ج 2، ص 186.
-
[2]
امام صادق (ع) فرمودند: «من بر هفتاد وجه سخن میگویم که از هر وجه آن راه خروجی دارم.» الصفار القمی، بصائرالدرجات، ص 329. همچنین فرمودند: «من میتوانم بر هفتاد وجه سخن بگویم و تأویل آنها را نیز بگویم.» الصفار القمی، بصائرالدرجات، ص 330.
-
[3]
رسول خدا (ص) میفرماید: «هركس حديثى از من به او برسد و آن را انكار كند در روز رستاخيز من خصم (دشمن) او خواهم بود. پس هرگاه حديثى از من به شما رسيد كه معنايش را نفهميديد، بگوييد: "خدا بهتر میداند."» محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، نسخۀ عربی، ج 2، ص 187؛ شهید ثانی، منیةالمرید، ص 327.
-
[4]
سید صدر، تاریخ مابعد ظهور، ص 368 و 369.
-
[5]
سید صدر، تاریخ مابعد ظهور، ص 368.
-
[6]
همان، ص 369
-
[7]
https://B2n.ir/h56309
-
[8]
کلینی، الکافي، ج 1، ص 536.
-
[9]
شیخ علی کورانی، معجم احادیث مهدی (ع)، ج 1، ص 453؛ محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 1، ص453؛ گلپایگانی، منتخبالأثر في أخبار الإمام الثانيعشر، باب یازدهم، ص343. همچنین در کتاب الغیبة شیخ طوسی، ص 470 آمده است: «رسول خدا (ص) فرموده است: «در بین رکن و مقام با او بیعت میشود. اسم او احمد و عبدالله و مهدی است. اینها سه اسم اوست.»
-
[10]
شیخ طوسی، الغیبة، ص 150 و ص 300 نسخۀ فارسی.
-
[11]
محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 52، ص 223.
-
[12]
سید احمد الحسن، خطبۀ نصیحتی به طلاب، 8 ربیعالثانی 1426 ه.ق.
-
[13]
جهت اطلاعات بیشتر دربارﮤ دلایل دعوت سید احمد الحسن به سایت زیر مراجعه کنید:
-
[14]
شیخ طوسی، غیبت، ص 294. برای اطلاع بیشتر به کتاب «الرد الحاسم، ص 15و بعد از آن» نوشتۀ دکتر شیخ ناظم عقیلی مراجعه کنید.
-
[15]
مقدسي شافعي سلمي، عقد الدرر فی اخبار المنتظر، ص 129.
-
[16]
ر.ک: ضیاء زیدی، مهدی و مهدیون (ع) در قرآن و سنت، فصل چهارم: تمایز امام مهدی (ع) با مهدی اول:
-
[17]
ابننعیم بن حماد مروزی، الفتن، ص 198.
-
[18]
شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 376.