منظور از نهال و شاخه، در اشعیا فصل یازدهم چه کسانی هستند؟
چکیده
در قسمت قبل به لطف خدا نظرات برخی مفسرین مسیحی دربارۀ نهال و شاخهای که در اشعیا ۱:۱۱ ذکرشان آمده است، ارائه و سپس نقد شد؛ در این مقاله انشاءالله نظرات برخی از پدران کلیسا را ارائه و سپس به نقد آن خواهیم پرداخت.
اَمْبْرُز از بزرگترین پدران کلیسا که اسقف اعظم میلان بود و نزد کاتولیکها و ارتدوکسها و حتی پروتستانهای اَنگِلِکَن و لوتری نیز محترم است، در تفسیر خود، متن اشعیا ۱:۱۱ را در حالی آورده است که با متن عبری تفاوتهایی دارد؛ در این متن بهجای «نهال» و «شاخه» به ترتیب از عبارات «شاخه» و «گُل» صحبت شده است و آیه بدین گونه خوانده میشود:
(شاخهای از ریشۀ یسی ظاهر خواهد شد و از ریشه او یک گُل سر بر خواهد آورد).
اَمْبْرُز (Ambrose) در تفسیرش میگوید: «ریشۀ پاتریارکْ یَسّی، خانوادۀ یهودیان است، مریم شاخه است، مسیح گل مریم، که در آستانۀ گسترش بوی خوشِ ایمان در سراسر جهان، از رحم باکره جوانه زد.» (دربارۀ روحالقدس2: 5)
كودوآلتدِئوس (Quodvultdeus) از دیگر پدران کلیسا که اسقف کارتاژ بود و نزد کاتولیکها و کلیسای ارتدوکس شرقی محترم است نیز نظرش با نظر اَمْبْرُز شباهت دارد؛ او گفت:
«شاخه بهمعنای مریمِ باکره است و گلِ آن شاخه نشاندهنده پسر باکره، خداوند عیسی مسیح، است.» (دربارۀ آیین ۱۴:۳:۲ــــ۶:۴:۲)
بنابراین طبق تفسیر كودوآلتدِئوس منظور از «او» در قسمت دوم آیه همان شاخه در قسمت اول آیه است و گل از شاخه بیرون میآید:
«شاخهای از ریشۀ یسی ظاهر خواهد شد و از ریشه او یک گُل سر بر خواهد آورد).
و اگر این تفسیر را بر اساس متن عبری اشعیا ۱:۱۱ معادلسازی کنیم، شاخه از نهال بیرون میآید؛ همان متنی که در قسمت قبلی تقدیم کردیم:
(و نهالی از تنه یسَّی بیرون آمده، شاخهای از ریشههایش خواهد شکفت).
اما بهطور کلی آیا این تفاسیر صحیح است؟ بهاختصار خیر؛ اما برای توضیح بیشتر میگویم: یکی از اشتباهات بزرگ اَمْبْرُز و كودوآلتدِئوس این است که آنها گُل ـیا آنطور که در نسخۀ عبری شاخه استـ را به عیسی علیهالسلام تفسیر کردهاند؛ اما وقتی آیات بعدی را مطالعه کنیم و عملی که گُل یا بهعبارت دیگر شاخه (در متن عبری) انجام میدهد و به اتفاقاتی که در زمان دعوت و برانگیختهشدن نگاهی بیندازیم، آیا میتوانیم مصرانه بگوییم که این شخص عیسی است؟
احمدالحسن آب پاکی را بر روی دستان پدران کلیسا و مفسرین معاصر میریزد و دربارۀ آیات فصل یازدهم اشعیا میگوید:
«... عیسی (ع) حکومت نکرد و بین مردم قضاوت ننمود. اقامۀ عدل یا انصاف نسبت به ستمکاران امکان نداشت. پس چگونه متن بالا بر ایشان منطبق میشود؟!
مطلبی که متن به تصویر میکِشد، در زمان عیسی ع محقق نمیشود. اینکه زمین از شناخت پروردگار پر میشود، همان طور که از آب دریاها پر شده است. این شناخت، نشانههایی دارد: اینکه ثروتمندان با فقیران همدردی میکنند و فرد نیرومند، فرد ضعیف را یاری میدهد و زمین تقریباً از ستم خالی میشود. این حتی در محدودۀ منطقه یا شهر کوچکی محقق نشده است. ایشان راندهشدگان اسرائیل (یعقوب نزد ایشان) را جمع نکرده است و پراكندگان یهودا (فرزند یعقوب نزد آنان) را از چهار طرف جهان گرد نیاورده است. اگر گفته شود: آنان را با ایمانآوردن به خودش جمع کرده است، باز هم صحیح نیست؛ به این دلیل که دعوت عیسی ع تا زمان مرفوعشدن ایشان از محدودۀ شهرهای اندکی، در سطح تبلیغ آنها، بیشتر نشده است، چه برسد به ایمان و اعتقاد به آن. در حالیکه متن میگوید: این فرد پراکندگان یهودا را از اطراف زمین جمع میکند. یعنی معنای متن این است: در زمان برانگیختهشدن این فرد، مردم بسیاری از دولتهای عالم و از دولت های دور از مکان برانگیختهشدنش، مخصوصاً "اطراف زمین"، به او ایمان و اعتقاد دارند.» (عقاید اسلام و از تو درباره روح میپرسند، خلافت محمد(ص) اول: نص)
همچنین توجه داشته باشیم که یکی از عبارات بهکاررفته در این آیه عبارت «ریشه» است (در متن عبری عبارت «ریشههایش» آمده است و در متن غیرعبری، دو بار عبارت «ریشه» آمده است) و این عبارت بهمعنی نسل است؛ در عهد جدید، در کتاب مکاشفه ۵:۵ دربارۀ منجی میخوانیم:
(و یکی از آن پیران به من میگوید: «گریان مباش! اینک آن شیری که از سبط یهودا و ریشۀ داوود است، غالب آمده است تا کتاب و هفت مُهرش را بگشاید.»).
از ریشۀ داوود بهمعنی نسل داوود است؛ بنابراین اگر طبق متن عبری بخواهیم بگوییم، كودوآلتدِئوس بهجای آنکه شاخه را از نسل یا فرزند غیرمستقیم نهال قلمداد کند، آن را فرزند مستقیم نهال قلمداد کرد و اگر طبق متن غیرعبری که او نقل کرده است بخواهیم بگوییم، او بهجای آنکه گُل را از نسل شاخه قلمداد کند، آن را فرزند مستقیم شاخه قلمداد کرده است.
دوباره به متن غیرعبری و تفسیر كودوآلتدِئوس توجه کنیم:
(شاخهای از ریشۀ یسی ظاهر خواهد شد و از ریشه او یک گُل سر بر خواهد آورد).
كودوآلتدِئوس:
«شاخه بهمعنای مریمِ باکره است و گلِ آن شاخه نشاندهندۀ پسر باکره، خداوند عیسی مسیح، است.»
همچنین باید به این نکته توجه داشت که كودوآلتدِئوس در تفسیر خود مرتکب یک تناقض میشود؛ آن هم دربارۀ عبارت «ریشه»؛ او در خصوص قسمت اول آیه، شاخه را (در تفسیرش مریم) که از «ریشۀ» یسّی (پدر داوود علیهالسلام) میآید فرزند مستقیم یسّی تفسیر نکرد؛ اما در خصوص قسمت دوم آیه که اشاره شده است گُل از «ریشۀ» شاخه بیرون میآید، او گُل (در تفسیرش عیسی) را فرزند مستقیم شاخه (در نظرش مریم) تفسیر کرد؛ سؤال: چرا او مانند آن کاری که دربارۀ عبارت «ریشه» در بخش اول آیه انجام داد، همان کار را دربارۀ بخش دوم آیه انجام نداد و گُل را فرزند غیرمستقیم شاخه ندانست؟! اگر «ریشه» بهمعنی نسل است، پس همین معنی دربارۀ بخش دوم نیز صادق است؛ بنابراین كودوآلتدِئوس در تفسیر خود دچار یک تناقض شده است.
انشاءالله ادامه دارد ...