منظور از نهال و شاخه، در اشعیا فصل یازدهم چه کسانی هستند؟
چکیده
صحبت مقدماتی
این سومین مقالهای است که در آن به اشعیا، فصل ۱۱ و نقد تفاسیر مفسرین مسیحی میپردازیم.
هدف ما آن است که به نقد علمی مطالب بزرگان مسیحیت پرداخته و اشتباه آنان را به برکت علم تسلیدهنده، احمدالحسن علیهالسلام نمایان سازیم.
از آنچه گذشت مشخص شد که تفسیر شاهدان یهوه دربارۀ نهال و شاخه اشتباه است؛ همچنین ما تفاسیری از مفسرین پروتستان و ارتدوکس قبطی را با دلیل رد کردیم؛ اما از آنجا که تفاسیر مفسران پروتستان یا شاهدان یهوه نزد پیروان کلیسای کاتولیک رومی و ارتدوکس یونانی و یا ارتدوکس غیر کالسدونی اهمیتی ندارد، نقد علمی تفاسیر بزرگان این فرقهها را در دستور کار خود قرار دادهایم؛ کسانی که نزد آنان دارای منزلت و آبرو و بزرگی هستند و حتی گروهی از آنان علاوه بر داشتن جایگاه در بین کاتولیکها و ارتدوکسها دارای مقامات مذهبی بالایی بودند.
در قسمت قبل به نقد تفسیر دو تن از بزرگان کلیسای کاتولیک رومی و ارتدوکس یونانی پرداختیم و انشاءالله در این قسمت نیز نظر یکی دیگر از بزرگان آنها را ارائه و بررسی خواهیم کرد.
«تفسیر بید»
بید (Bede) که نزد کلیسای کاتولیک و ارتدوکس کالسدونی و حتی پروتستانهای اَنگِلِکَن و لوتری محترم است و علاوه بر این جزو دکتران کلیسای کاتولیک محسوب میشود، در قسمتی از کلامش گفت:
«اشعیا میگوید: 'یک نهال از ریشه یسّی بیرون میآید و یک گُل از ریشه او برمیخیزد.'» و سپس بید میگوید «که صراحتاً برای گفتن این است که 'مریمِ باکره از تنۀ داوود به دنیا میآید، و مسیح از نسل او [منظور از «او» در کلام بید، داوود است - his lineage] سرچشمه میگیرد.'» (ر.ک. دربارۀ خیمه ۶:۱)
بدین ترتیب او نهال را به مریم و گُل را مسیح تفسیر میکند و تفسیرش با تفسیر كودوآلتدِئوس اندکی تفاوت دارد؛ چراکه او در کلامش بخش دوم آیه یعنی ظهور گُل را از طریق شاخه تفسیر کرده است؛ اما طبق تفسیر بید در آیه، بین ظهور گُل و شاخهای که در ابتدای آیه ذکرش میآید، ارتباطی وجود ندارد و آیه میخواهد بگوید که نَسَب شاخه (در تفسیرش مریم) و گُل (در تفسیرش عیسی) به داوود فرزند یَسّی میرسد.
«نقد تفسیر بید»
تفسیر او نیز مانند سایر تفاسیر مسیحیان دارای اشتباهاتی است که انشاءالله بهصورت خلاصه به آن اشاره میکنیم:
۱. او گُل را ـیا آنگونه که در متن عبری «شاخه» آمده استـ به عیسی علیهالسلام تفسیر میکند؛ در حالی که همچنان که در قسمت گذشته تقدیم شد، عیسی علیهالسلام نمیتواند آن شخص باشد.
۲. او بین نهال و گُل ارتباطی را به تصویر نمیکشد و نمیگوید که گُل از نهال بیرون میآید؛ آنچه از تفسیر بید میتوان برداشت کرد این است که مرجع ضمیر «او» در قسمت دوم آیه را «یَسّی» میپندارد؛ درحالی که درست این است که مرجع ضمیر به «نهال» برگردد.
علاوه بر كودوآلتدِئوس که تفسیرش را در قسمت قبل تقدیم کردیم، گریگوریِ الویرا (Gregory of Elvira) که اسقف الویرا بود نیز متوجه آن شد که شخصیتی که در قسمت دوم آیه ذکر شده است از طریق شخصیت اولی که در قسمت اول آیه یاد شده است، متولد خواهد شد؛ گریگوریِ الویرا میگوید:
«همانگونه که این مطلب توسط اشعیای نبی نیز گفته شد: 'شاخهای از ریشۀ یسّی ظاهر خواهد شد و از ریشۀ او یک گل سر بر خواهد آورد.' این یسّی پدر داوود بود که مریم باکره از ریشۀ او، یعنی، منشأ او، متولد شد. اینکه اشعیا به شاخه و به گلِ آن شاخه ارجاع میدهد نشان میدهد که آن گل که مسیح است از یک باکره متولد میشود.» (رسالۀ اوریگِن دربارۀ کتابهای نصّ مقدس ۶، ص ۳۵-۳۶)
به سخن گریگوری دقت کنید:
«... اینکه اشعیا به شاخه و به گلِ آن شاخه ارجاع میدهد ...»
او به وضوح گل را از آن شاخه میداند.
خوانندگان مقالۀ قبل میدانند که اگر بید این کار را انجام میداد با دردسری مشابه كودوآلتدِئوس و گریگوری مواجه بود؛ زیرا باید قبول میکرد که عبارت «ریشه» در بخش دوم، همان معنایی را دارد که در بخش اول آیه دارد؛ یعنی اگر مریم از نسل یسّی است، پس عیسی نیز باید از نسل مریم باشد. او که چند صد سال بعد از كودوآلتدِئوس و گریگوری آمده است، از ارائۀ تفسیری مطابق با آنها امتناع کرده است؛ چراکه شاید به این موضوع فکر کرده است که چنین اقراری تفسیر او را درگیر یک تناقض بزرگ خواهد کرد؛ بنابراین چاره را در ارائۀ این تفسیر دید؛ بههرحال به برکت روشنگری احمدالحسن علیهالسلام دیدیم که بید نیز به خطا رفت.
انشاءالله در قسمت بعد به سراغ تفسیر یکی دیگر از پدران کلیسا به نام اَفرِهات (Aphrahat) خواهیم رفت؛ کسی که از او با عنوان حکیم فارسی یاد میکنند.
با ما همراه باشید