چالش دیرینۀ سلامت در نگاه ایرانیان

چالش دیرینۀ سلامت در نگاه ایرانیان

طب اسلامی در برابر پزشکی نوین: کدام مسیر؟

چکیده

در این مقاله، به یکی از چالش‌های فکری و اجتماعی مهم در جامعۀ امروز ایران پرداخته شده است: دوگانۀ طب اسلامی و پزشکی مدرن. نویسنده ضمن طرح پرسش‌هایی بنیادین درباره مرز دین و دانش، با بهره‌گیری از دیدگاه‌های سید احمد الحسن، نگاهی انتقادی به اعتبار طب اسلامی و احادیث طبی انداخته و نشان می‌دهد که این احادیث، از نظر سندی و محتوایی نیازمند بررسی و عرضه به امام حیّ هستند. همچنین اثبات می‌شود که کارکرد دین، رساندن انسان به معرفت الهی است نه درمان بیماری‌های جسمی؛ و اضافه کردن پسوند «اسلامی» به دانشی مانند پزشکی، مغالطه‌ای اعتقادی و ناپذیرفتنی است. در مقابل، مواضع سید احمد الحسن دربارۀ پزشکی نوین، مثبت، علمی و متعادل بوده و حتی نسبت به واکسن، داروهای شیمیایی، فناوری‌های نوپدید و اخلاق پزشکی رویکردی روشن‌گرانه ارائه شده است. در نهایت، تمایز دقیق میان «طب سنتی» و «طب اسلامی» نیز تبیین شده و تلاش‌هایی برای برچسب‌زنی اعتقادی به دانش تجربی به‌روشنی نقد شده است.

حالا دیگر تقریباً دو دهه‌ای می‌شود که بخش قابل‌توجهی از جامعۀ ایرانی درگیر دوگانه‌ای در حوزﮤ طب و سلامتی شده است؛ پزشکی مدرن یا طب اسلامی؟!

احتمالاً شما هم در بین صفحات مجازی، صفحات زیادی را دیده باشید که در این سال‌ها از طب اسلامی صحبت می‌کنند و مدعی‌اند که برای بیماری‌های مختلف نسخه‌های درمانی گیاهی از امامان شیعه در دست دارند ..

اما پرسش‌هایی که در این نوشتار قصد پاسخگویی به آنها را داریم، چنین‌اند:

- به‌طورکلی رسالت فرستاده‌های الهی و رهبران آسمانی چیست؟ آیا دین الهی در قلمرو طب و سلامت نیز نقشی برای آنها متصور است؟

- با روایات و احادیث طبی چه باید کرد؟

- ملاک برای اسلامی نامیدن یک چیز چیست؟ آیا هرکسی می‌تواند به یافته‌های خودش برچسب اسلامی بزند، تنها با این استدلال که به گنجینۀ قرآن و حدیث رجوع کرده است؟

- با مشکلات و چالش‌های طب مدرن چه کار کنیم؟

توضیح بیشتر: می‌دانیم که طب مدرن، با وجود پیشرفت‌های چشمگیر، همچنان با مسائلی روبروست که باعث می‌شود برخی با تردید به آن به‌عنوان یک رویکرد جامع پزشکی نگاه کنند. و طبیعتاً این هم از جمله مواردی است که افراد را به مراجعه به رویکرد موسوم به طب اسلامی سوق می‌دهد؛ این مسائل شامل عوارض جانبی و ضررهای برخی داروها، ناتوانی در درمان قطعی بعضی بیماری‌های مزمن یا پیچیده مانند انواع سرطان‌ها و بیماری‌های خودایمنی، هزینه‌های بالای درمان، و گاهی تمرکز بیش‌ازحد بر علائم به‌جای ریشه‌یابی عمیق بیماری‌هاست. علاوه‌بر این، وابستگی زیاد به فناوری و داروهای شیمیایی گاهی اوقات منجر به نادیده گرفتن روش‌های پیشگیرانه یا کل‌نگر (حفظ تعادل کلی سلامت بدن) در بهبود سلامت می‌شود.

- دیدگاه سید احمد الحسن وصی و فرستادﮤ امام زمان (ع) نسبت به طب اسلامی و طب مدرن چیست؟

 

درنگ کوتاهی بر ماهیت و کارکرد دین

در ابتدا و پیش از هر چیز، باید بدانیم که دین مجموعه‌ای از آموزه‌ها و رهنمود‌های رهبران الهی است برای آن‌که انسان به معرفت و عبودیت پروردگار برسد؛ سید احمد الحسن در کتاب عقاید اسلام می‌نویسد:

«هدف از آفرینش، عبادت و معرفت (بندگی و شناخت) است و برای محقق شدن این هدف، باید نسبت به خواست و ارادﮤ آفریننده یا همان رسالت، علم و معرفت حاصل شود؛ به این ترتیب، افراد مکلف به شناخت و معرفت می‌رسند و هدف از آفرینش محقق می‌شود. در غیر این صورت، سرعت حرکتِ فرد فقط موجب دورتر شدن از هدف می‌گردد. رسالت نیز شامل عقیده و تشریع است ... .»[1]

بنابراین و با توجه به کارکرد دین (معرفت‌بخشی نسبت به پروردگار و خواست و ارادﮤ او) نباید انتظار داشت که رهبران الهی در زمینۀ علوم و مهارت‌های تجربی (همچون پزشکی) برای ما آورده‌ای داشته باشند. از همین رو، سید احمد الحسن دربارﮤ محدودﮤ علم فرستادگان خداوند و رهبران الهی می‌فرماید:

«دوم. علم: خلیفۀ خدا همان عالِمی است که می‌تواند از غیرِ خود بی‌نیاز باشد و هیچ‌یک از مردم از او و علمش بی‌نیاز نیست؛ چون خداوند، هر چیزی که در دین حادث شود و هر آنچه را اهل زمانش در امور دین به آن نیاز دارند، به او وحی می‌کند. منظور از علمی که باید همراه خلیفۀ خدا باشد، در این‌جا همان علم دین است که خلیفۀ خدا مکلف به تبلیغ آن برای مردم است. بنابراین، خلیفۀ خدا باید به پروردگار متصل باشد و خداوند، آن‌چه را او در تبلیغ رسالتش و رساندن دینِ حقِ مورد رضای خدا و احکام جدید الهی و فصل‌الخطاب و رفع اختلافات مردم نیاز دارد، به او می‌آموزد. همین امر ـ‌علم به امور جدید و فصل‌الخطاب و رفع اختلافات علمی مردم‌ـ می‌تواند برای شخص طالبِ حق، دلیلی بر معرفت خلیفۀ خدا باشد که دلیل نص و وصیت را تأیید کند. لازم نیست که خلیفۀ خدا به علوم استقرائی یا تجربی یا حتی علوم دینیِ گذشتۀ خلفای پیشین آگاه باشد؛ بلکه فقط علمی که برای خلیفۀ خدا لازم است این است که متصل به خدا باشد و پروردگار متعال، نخستین چیزی که او در رسالتش به آن نیاز دارد را به او بیاموزد. این، به معنای آن نیست که لزوماً باید به رسالت‌های خلفای گذشته یا علوم تجربی و استقرائی جاهل باشد، بلکه دانستن آن امور و تفاصیلشان برای او واجب نیست؛ پس ممکن است او گاهی آن‌ها را از طریق تحصیل یا حتی با الهام الهی یا از هر دو طریق بداند؛ یعنی مانند بقیۀ مردم آن‌ها را مثلاً با خواندن فراگیرد، اما خداوند بر او منت می‌گذارد، به این معنا که چون او خلیفۀ خداست، به او الهام می‌کند؛ مخصوصاً اگر قضیه متعلق به امر دین باشد؛ مانند اثبات وجود خداوند سبحان یا ـ‌به طور کلی‌ـ دفاع از دین..»[2]

 

همچنین در جایی دیگر از همین کتاب می‌فرماید:

«... علم حجت، آن‌گونه که بیان نمودم، وحیی همیشگی است که از سوی خداوند به حجت اوست، در مورد همۀ چیزهایی که انسانیت برای رهایی و شناخت حق و شناخت آن‌چه خداوند از انسان‌ها می‌خواهد، به آن نیازمند است. علمی که دانستن آن برای حجت خدا لازم است، به‌هیچ‌وجه آگاهی از زبان‌های کتاب‌های آسمانی یا زبان‌های دیگر یا حفظ جملات کتاب‌های آسمانی نیست؛ بلکه او باید همۀ معانی‌ای که در همۀ کتب آسمانی وارد شده و حقایقی را که به آن اشاره شده است، با خود داشته باشد؛ بدون این‌که نیازمند خواندن آن یا آماده کردن آن نزد خودش باشد. همۀ کتب آسمانی، در صفحۀ وجودی معصوم، به عنوان حقایق و معانی در مرتبۀ حقیقت و معنا به امانت نهاده شده است. هر حجتی، کتاب خود و شناخت مخصوص به خود و مردم زمانش را، و آن‌چه آن مردم به آن نیازمندند را، داراست.

اصلاً علمی که بر حجت واجب است، آگاهی از علوم مادی نیست؛ حتی علوم ضروری برای زندگی مردم، مانند پزشکی. درخواستِ پزشک توسط حسن (ع) و حسین (ع) برای درمان امیرالمؤمنین (ع) برای طالبِ حق کافی است.»[3]

گفتنی است که بسیاری از علمای بزرگ و مطرح شیعه نیز بر این حقیقت تأکید کرده‌اند که لازم نیست معصوم نسبت به علوم و فنون تجربی، مثل طبابت و پزشکی، آگاهی داشته باشد؛ بزرگانی همچون:

  • شیخ مفید[4] و [5]

  • شریف مرتضی[6]

  • شیخ طوسی[7] و [8]

  • ابن‌شهرآشوب[9]

  • محمدجواد مغنیه[10]

 

اندر حکایتِ احادیث طبی!

پس از آگاهی از این نکته که دانش پزشکی و حرفۀ طبابت با نقش و رسالت پیامبران و رهبران الهی بی‌ارتباط است و اساساً آن‌ها برای درمان بیماری‌های جسمانی مردم مبعوث نشده‌اند، ممکن است پرسشی در ذهن پدید آید:

پس احادیث بسیاری که به امامان معصوم نسبت داده می‌شود و حاوی نسخه‌های درمانی و خواص دارویی برخی از گیاهان است، چه تکلیفی دارند؟!

پیش از هر چیز باید دانست که اکثر احادیثی که در زمینۀ طب به آن‌ها استناد می‌شود، خبر واحد و ظنی‌الصدور است، و نسبت به صدور آن‌ها از معصوم، اطمینان خاطری وجود ندارد و نمی‌توان آن‌ها را به معصوم نسبت داد. به‌همین خاطر نیز برخی از علمای بزرگ شیعه، از این احادیث به‌کلی روی‌گردانی و صرف‌نظر نموده‌اند. مثلاً شیخ صدوق در کتاب اعتقادات می‌گوید:

 

«باور ما دربارۀ احادیثِ طبّی این است که اینها را باید بر چند دسته تقسیم کرد:

اوّل: آنهایی که بر اساس هوای مکه و مدینه گفته شده و در هواهای دیگر، استعمال آن‌ها جایز نیست.

دوم: احادیثی که امام بر اساس آن‌چه از طبع سؤال‌کننده دانسته، فرموده و از آن محدوده قابل تعدّی نیست؛ چراکه امام طبع او را می‌شناخته است.

سوم: احادیثی که دیگران در کتب ما وارد کرده‌اند تا صورت مذهب را نزد مردم زشت گردانند.

چهارم: روایاتی که وهم و سهوی از طرف ناقل در آن‌ها وارد شده است.

پنجم: روایاتی که قسمتی حفظ شده و بخشی از آن فراموش شده است.

... امّا داروهای صحیحه‌ای که از امامان روایت شده، آیات قرآن و سوره‌ها و دعاهاست؛ مشروط به آن‌که اسناد آن‌ها قوی و طرق روایی‌شان صحیح باشد.»

«متن عربی: اعتقادنا في الأخبار الواردة في الطب أنّها على وجوه: منها: ما قيل على هواء مكّة و المدينة، فلا يجوز استعماله في سائر الأهوية. و منها: ما أخبر به العالم عليه السّلام على ما عرف من طبع السائل و لم يتعدَّ موضعه، إذ كان أعرف بطبعه منه. و منها: ما دلّسه المخالفون في الكتب لتقبيح صورة المذهب عند الناس. و منها: ما وقع فيه سهو من ناقله‌. و منها: ما حفظ بعضه و نُسي بعضه. ... وأمّا أدوية العلل الصحيحة عن الأئمّة عليهم السّلام، فهي آيات القرآن و سوره و الأدعية، على حسب ما وردت به الآثار، بالأسانيد القوية و الطرق الصحيحة.»[11]

چنان‌که ملاحظه نمودید، شیخ صدوق در اینجا احادیثِ طبّی را در مجموع غیرقابل استناد دانسته و در نهایت نیز می‌گوید برای شفای بیماری‌ها باید به ادعیه و آیات قرآن بسنده نمود.

نکتۀ دیگر آن‌که: نیک می‌دانیم راه اطلاع از صحّت و سقم یک حدیث، عرضه و ارجاع آن به امام حیّ و حاضر در این زمان است؛ به‌ویژه با توجه به این‌که احادیث مورد بحث، عمدتاً اخبار واحد و ظنی‌الصدور هستند. امام صادق (ع) می‌فرماید:

«هرگاه حدیثی را از هم‌مذهبان خود شنیدی و همۀ آنان هم ثقه و مورد اعتماد بودند، در توسعۀ عمل هستی، تا این‌که قائم را ببینی و به او برگردانی.» «متن عربی: إذا سمعت من أصحابك الحديث وكلّهم ثقة، فموسّعٌ عليك حتى ترى القائم فتردّه عليه.»[12]

 

دکتر شیخ ناظم عقیلی دربارﮤ این روایت می‌نویسد:

«ظاهر این روایت نشان می‌دهد به زمان حضور اختصاص دارد، نه زمان غیبت؛ و نیز به مشکل ملاقات با امام یا رجوع به ایشان، به‌دلیل ادامۀ روایت که می‌فرماید: "تا وقتی قائم را ببینی و به او عرضه کنی." مقصود از قائم در اینجا، امام هر زمانی است، نه فقط امام محمدبن‌ حسن مهدی (ع)؛ زیرا ـ‌ همان‌طور که اخبار گفته و تأکید کرده‌اند ‌ـ هرکدام، امامی قائم به امر خدا در زمان خودش است ... .»[13]

بنابراین، احادیث مورد استناد در حوزﮤ طبابت و پزشکی، همچون سایر احادیث، باید به امام معصوم و خلیفۀ خدا در این زمان عرضه و ارجاع شوند؛ هم در جهت صدور و هم در جهت دلالت؛ یعنی هم برای این‌که بفهمیم اساساً این حدیث از دو لب مبارک معصوم (ع) صادر شده یا نه، و هم برای این‌که بدانیم اگر از اهل‌بیت (ع)صادر شده، بر چه معنا و مضمون و محتوایی دلالت دارد.

اهمیت این ماجرا زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم امروز برخی از احادیث طبی، به سید احمد الحسن عرضه شده و ایشان صحت آنها را رد کرده‌اند؛ به‌عنوان مثال، در کتاب کافی -‌ که از معتبرترین مصادر روایی شیعه به ‌شمار می‌آید و برخی از علما، همۀ احادیث آن را به‌کلی صحیح دانسته‌اند[14] - احادیثی دربارﮤ خواص درمانی نوشیدن ادرار شتر وجود دارد.[15]

با این حال، سید احمد الحسن در پاسخ به پرسش فردی، صحت این احادیث را رد کرده‌اند:

پرسشگر:

«آیا استفاده از «ادرار شتر» در درمان بیماری تنگی نفس برای شخص مؤمن جایز است؟ یکی از پزشکان، از آن برای درمان این بیماری تعریف و تمجید می‌کرد، با این دلیل که امام صادق‌ (ع) از آن برای درمان این بیماری توصیه فرموده است؟»

پاسخ سید احمد الحسن:

«اگر می‌خواهی مثل بزرگان دین وهابی و پیروان فریب‌خورده‌شان، ادرار شتر بنوشی، بدان که این کار، زشت و منفور است و نوشیدن ناپاکی جایز نیست؛ اما امام صادق (ع) هرگز نوشیدن ناپاکی را حلال نفرموده است.[16]

همچنین، سید احمد الحسن نوشیدن قهوه و چای را ـ‌ که بر پایۀ برخی از نقل‌ها از چیزهای بیهوده و زائد به‌ شمار می‌روند[17] ـ برای صحّت و سلامتی بدن مفید می‌دانند.[18]

در جای دیگر، ایشان اهدای خون را هم‌تراز با حجامت و موجب بی‌نیازی از آن دانسته‌اند[19]؛ و این در حالی است که در بسیاری از روایات مورد استناد طب اسلامی، بر حجامت به‌عنوان درمانی برای بیماری‌های مختلف تأکید شده است.

ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در بسیاری از احادیث طبی منسوب به اهل‌بیت (ع)، انگیزﮤ جعل وجود دارد. وجود انگیزﮤ جعل، یک نکتۀ منفی برای یک روایت است، و عدم وجود انگیزﮤ جعل، یک قرینۀ مؤیِّد به‌شمار می‌آید؛ بدین معنا که ممکن است فردی به‌خاطر انگیزه‌های مادی و منفعت‌طلبانه، مطالب طبی از کتب یونان قدیم را به عربی ترجمه کرده و به اهل‌بیت نسبت داده باشد؛ شبیه به ماجرای پیاز عکّه![20]

 

طب و پسوند اسلامی؛ چطور ممکن است؟!

چنان‌که گفتیم، راه اطمینان به صحّت صدور یک حدیث از معصوم، این است که آن را به امام حیّ و حاضر در زمان خودمان ارجاع دهیم و قضاوت را در این خصوص به او بسپاریم. بنابراین، مادامی که امام و حجت زمانمان، چیزی را به‌عنوان کلام پدران خود تأیید نکند، نمی‌توان آن را جزو میراث اسلامی به‌شمار آورد و به آن برچسب اسلامی زد!

 

به‌علاوه، چنان‌که پیش‌تر گفتیم، با توجه به ماهیت دین و نقش آن، اساساً «طب اسلامی» ترکیبی نامفهوم و ناهمگون به‌شمار می‌آید.

 

سید احمد الحسن دربارﮤ پزشکی مدرن چه دیدگاهی دارد؟

سید احمد الحسن در پاسخ به پرسش فردی دربارﮤ سازوکارهای طب مدرن، مسیر کلی پزشکی جدید را برای سلامتی مردم مفید عنوان می‌کند. متن این پرسش و پاسخ به‌شرح زیر است:

پرسشگر:

«در رشتۀ پزشکی، کارهای بسیاری از دانشجویان دانشکدﮤ پزشکی درخواست می‌شود که در بلندمدت یا کوتاه‌مدت به بیمار زیان می‌رساند، و این اعمال رایج نیز هستند؛ به‌عنوان مثال، در دندان‌پزشکی دانشجو این‌گونه می‌آموزد که پُر کردن، عوارض جانبی ندارد؛ حال آن‌که در واقع، مواد آن حاوی جیوه است که سمی است و تا هنگامی‌ که در دهان انسان باقی بماند، بر سلامتی‌اش تأثیرگذار است. از دانشجوی دندان‌پزشکی خواسته می‌شود از این پُرکننده در دانشگاه برای بیماران استفاده کند، با این‌که راه‌حل‌های جایگزین غیرسمی نیز وجود دارد. همچنین، از پزشک کودکان خواسته می‌شود به کودکان واکسن بدهد؛ درحالی‌که در واکسن نیز مواد سمی مانند تیمروسال وجود دارد. کاری که شخص باید در این حرفه انجام دهد، چیست؟ ضمن این‌که در حین تحصیل، از او درخواست می‌شود که چنین رفتارهای زیان‌آوری را انجام دهد؟ آیا هدف، وسیله را توجیه می‌کند؟ اگر کسی بخواهد در چنین حرفه‌هایی ـ‌ که ذکر کردم ‌ـ فعالیت کند، باید کارهایی را انجام دهد که آسیب واقعی به مردم می‌رساند، و اگر دانشجو به این رفتارها اعتراض کند، کاری از دستش برنمی‌آید و از تحصیل اخراج می‌شود. آیا در چنین وضعیتی که ذکر کردم، برای دانشجو ادامه‌تحصیل در این تخصص جایز است یا باید آن را رها کند و در رشته‌ای دیگر تحصیل کند که چنین اشکالی در آن نباشد؟»

پاسخ سید احمد الحسن:

«خداوند توفیقتان دهد و گام‌هایتان را استوار بدارد. مسیر کلی پزشکی جدید برای بدن‌های مردم مفید است؛ و اگر این واکسن‌ها و درمان‌های شیمیایی ـ‌ که در مواردی ضررهایی نیز دارند ـ‌ نبود، تعداد ساکنان زمین به هفت میلیارد نفر نمی‌رسید. وجود موادی زیان‌آور در درمانی مشخص، منفعت آن را از بین نمی‌برد و به‌معنای لزوم دوری از آن نیست. بسیاری از غذاهایی که میل می‌کنیم، حاوی سموم کشنده‌ای هستند؛ به همین دلیل، ما به کبد، کلیه و محل خروج فضولات نیازمندیم تا از این مواد سمی رهایی یابیم؛ با این‌ حال، ما از خوردن غذا دست برنمی‌داریم. آموختن پزشکی در دانشگاه‌های پزشکی، براساس مقرراتی که استادان متخصص دانشگاه وضع کرده‌اند، جایز است؛ و همچنین، پرداختن به آن نیز جایز است. استفاده از داروها و درمان‌ها نیز به همین صورت است؛ حتی اگر دارای برخی ضررهای احتمالی در کنار منافعشان باشند. اجرای آزمایش‌های پزشکی بر انسان در هنگام ضرورت، جایز است؛ حتی اگر در آزمایش، احتمال یا موجبی برای مرگ وجود داشته باشد؛ البته با درنظر گرفتن رضایت بیمار داوطلب برای انجام آزمایش؛ مانند آزمایش‌های درمان ژنتیکی برای بیماری هموفیلی یا سرطان و بیماری‌هایی شبیه به آن. اجرای آزمایش‌ها بر روی سلول‌های بنیادی جنینی نیز جایز است، حتی اگر این موضوع منجر به مرگ جنین شود؛ البته به‌شرط آن‌که این جنین‌ها، شامل جنین‌هایی باشند که از داوطلبان، شبیه‌سازی شده‌اند و در روزهای اولیه ـ‌ پیش از آن‌که جنین شکل گرفته باشد‌‌ ـ قرار دارند. استفاده از جنین‌هایی که از لقاح منی و تخمک به‌وجود آمده باشند، جایز نیست. ساخت اجزای بدن انسان، مانند کبد، قلب و چشم در آزمایشگاه، از سلول‌های بنیادیِ جنینی که از جنینِ شبیه‌سازی‌شده از شخص گرفته شده و برای همان شخص ساخته شده باشد، جایز است.

ساخت اجزای جسم انسان مانند کبد، قلب و چشم در آزمایشگاه از سلول‌های بنیادینِ جنینی که از جنین شبیه‌سازی شده از شخص و ساختن آن برای آن شخص گرفته شده باشد، جایز است».[21]

چنان‌که ملاحظه نمودید، سید احمد الحسن افزایش جمعیت ساکنان کرﮤ زمین را دلیل مفید بودن پزشکی نوین می‌داند. بر پایۀ گزارش‌های رسمی، تا سال ۱۹۵۵، ۲.۸ میلیارد نفر روی زمین زندگی می‌کردند. امروزه این جمعیت فقط مربوط به هند و چین است. جمعیت جهان از ۲.۵ میلیارد نفر در سال ۱۹۵۰ به ۸ میلیارد نفر در سال ۲۰۲۲ رسید؛ که نشان می‌دهد جمعیت جهان سه برابر شده است. این یعنی با پیشرفت‌های علم پزشکی و یافتن راه درمان برای بسیاری از بیماری‌ها در سدﮤ اخیر، عمر ساکنان زمین و شمار آنها افزایش یافته و بدین ترتیب «انتخاب طبیعی» که یکی از عوامل تعیین‌کننده در معادلۀ تکامل به‌شمار می‌رود، ملغی شده است. در این خصوص، سید احمد الحسن در کتاب توهم بی‌خدایی می‌نویسد:

«امروزه همۀ ما می‌گوییم با این‌که از لحاظ معماری، فناوری و پزشکی به پیشرفت‌های زیادی دست یافته‌ایم، ولی مشکلات بهداشتی و سلامتی ما بیشتر شده و بیماری‌ها فراوان‌تر و پیچیده‌تر شده‌اند. همۀ ما ـ‌ و چه‌بسا برخی پزشکان نیز‌‌ ـ یک‌صدا می‌پرسیم: علت چیست؟! در‌حالی‌که یکی از دلایل این موضوع، واضح و بسیار ساده است: ما با پیشرفت خود، یکی از طرفین معادلۀ تکامل در خصوص نوع انسانی (از نظر جسمانی) را به‌هم زده و لغو نموده‌ایم؛ و آن، همان انتخاب طبیعی است.
بیشتر توضیح می‌دهم: یک بیماری ارثی مانند دیابت را در نظر بگیرید. رعایت کردن مراقبت‌های بهداشتی (پزشک + آزمایشگاه + کارشناسان + داروساز + دارو ...) باعث می‌شود زندگی بیمار مبتلا به دیابت طولانی‌تر شود؛ تا جایی که وی می‌تواند به حد بلوغ برسد، تولیدمثل کند و ژن‌های خود را به فرزندانش منتقل نماید. این موضوع باعث می‌شود تعداد افرادی که دارای این ژن‌ها هستند، در بین ما افزایش یابد. به این ترتیب، ما با پیشرفت خود، انتخاب طبیعی را لغو کرده‌ایم. اگر ما مراقبت‌های بهداشتی و درمانی را در این معادله دخالت نمی‌دادیم، انتخاب طبیعی روی می‌داد و در نتیجه، بسیاری از افراد مبتلا به دیابت پیش از آن‌که بالغ شوند و بتوانند تولیدمثل کنند، می‌مردند و به این ترتیب، آرام‌آرام تعداد افراد حامل این نوع ژن‌ها رو به کاستی می‌گذاشت. همچنین از آنجا که ما امروزه در خانه‌هایی عموماً مستحکم زندگی می‌کنیم، بسیاری از افراد نمی‌توانند مشکلات زندگی در محیط طبیعی از قبیل مقاومت در برابر میکروب‌ها یا نیش حشرات را تحمل کنند.»[22]

نکتۀ جالب توجه دیگر در پاسخ سید احمد الحسن دربارﮤ پزشکی نوین، این است که ایشان وجود عوارض جانبی برخی داروها را مانع از مفید بودن کلی پزشکی مدرن نمی‌داند.

در جای دیگری نیز، سید احمد الحسن در پاسخ به پرسشی دربارﮤ تزریق واکسن، آن را جایز می‌شمارد؛ مشروط به آن‌که مفید بودن آن اثبات شده باشد:

پرسشگر:

«آیا زدن واکسن جایز است؟ بسیاری از انواع واکسن‌ها حاوی مادﮤ سمی تیمروسال و مواد سمی دیگری هستند. حکم این مسئله دربارﮤ پزشکی که واکسن را به دیگران تزریق می‌کند، و همچنین کسی که واکسن را دریافت می‌کند چیست؟ مخصوصاً کودکان؛ با توجه به این‌که واکسن‌ها حاوی مواد سمی و مضر هستند.»

پاسخ سید احمد الحسن:

«دادن واکسن‌ها به افراد بزرگ و کوچک برای پزشک جایز است؛ البته تا زمانی‌که در مورد واکسن‌ها تحقیق و مفید بودن آنها ثابت شده باشد و معلوم گردد که برای کاربرد انسانی مناسب هستند.»[23]

علاوه‌بر آن، سید احمد الحسن چند سال قبل و به‌دنبال همه‌گیری ویروس کرونا، در پاسخِ سؤالی، همگان را به تزریق واکسن توصیه کرد و فرمود:

«به‌طور کلی، دریافت واکسن مسئله‌ای شرعی یا دینی نیست، ولی به‌عنوان یک نصیحت عرض می‌کنم: هرکس امکان دریافت واکسنی را دارد که مؤثر و در حد قابل قبولی بی‌خطر است، باید به خدا توکل کند و خود و خانواده‌اش را واکسینه نماید.
واکسن‌های امن بسیاری وجود دارند، مثل واکسن شرکت فایزر و واکسن مُدرنا؛ و همچنین واکسن چینی نیز ایرادی ندارد. واکسن‌هایی هم با احتمال خطر بسیار اندک یا حتی نادر وجود دارند، مثل واکسن آسترازنکا، که اگر کسی جایگزینی برای این واکسن‌ها پیدا کند، قطعاً استفاده از جایگزین بهتر است؛ اما کسی که جایگزینی نیابد و در وضعیتی باشد که احتمال ابتلای او به بیماری همه‌گیر قابل‌توجه است، بهتر است واکسینه شود؛ چه با آسترازنکا و چه با هر واکسن دیگری. همچنین در خصوص مسئلۀ عوارض جانبی واکسن یا ـ‌ به‌طور کلی ‌ـ داروها، چه دربارﮤ این بیماری و چه دیگر بیماری‌ها، چنین مسئله‌ای بالقوّه امکان‌پذیر است؛ اما برای شخصی که در شرایط اضطرار قرار دارد، درست نیست به بهانۀ وجود آسیبی با احتمال یک در میلیون، از درمان یا واکسن ‌زدن خودداری کند؛ زیرا او همین الآن در احتمال آسیب بزرگ‌تری قرار دارد.»[24]

چنان‌که عدم تزریق واکسن را هم شرعاً جایز ندانسته و موجب به ‌خطر انداختن زندگی دیگران عنوان کردند و فرمودند:
«ان‌شاءالله درب‌های مکتب در نجف اشرف، و حوزه‌های علمیه، برای استقبال از مهمانان و ارائۀ درس و سخنرانی‌های علمی و انجام مستقیم کارهای روزمره و خدمت به مؤمنان و دانشجویان حق گشوده خواهد شد. از کسانی که مایل به دیدار در مکتب یا ادامۀ کار در حوزه‌های علمیه یا دانشکدﮤ پژوهش‌های عالی، یا حتی شرکت در نمازهای جمعه و جماعت هستند، می‌خواهم واکسن بزنند. در شرایط فعلی، شرعاً جایز نیست بدون استفاده از واکسن اپیدمی، با افراد دیگر همراهی مستقیم داشته باشید و زندگی خود و آنها را به خطر بیندازید.»[25]

 

روشنگری دربارﮤ تفاوت طب سنتی و طب اسلامی

بیایید لحظه‌ای تأمل کنیم و تفاوت میان «طب اسلامی» و «طب سنتی» را روشن‌تر ببینیم. طب اسلامی، همان‌گونه که از نامش پیداست، بر پایۀ احادیث و روایات دینی شکل گرفته و رنگ‌وبویی اعتقادی دارد. اما طب سنتی داستانی دیگر است؛ ریشه در دانش بومی و تجربی دارد، از مزاج‌شناسی گرفته تا گیاه‌درمانی، که با آزمون‌‌وخطای نسل‌ها پخته شده است.

به زبان ساده‌تر: اگر روزی ادعاهای درمانی طب اسلامی از فیلتر علم و آزمایش‌های دقیق سربلند بیرون بیایند و اثربخشی‌شان ثابت شود، در آن صورت می‌توان این روش‌ها را بخشی از گنجینۀ طب سنتی و حاصل روش علمی و تجربی دانست؛ اما به دلایلی که در این نوشتار بیان شد، بازهم نمی‌توانیم آنها را «اسلامی» یا برخاسته از احادیث ائمۀ معصوم و منسوب به آنها بدانیم و به آن برچسب اعتقادی و اسلامی بزنیم.

 

راز نسخه‌های تجویزشده از سوی سید احمد الحسن؛ از تقویت حافظه، تا درمان نابینایی، بیماری‌های روانی و کمر درد!

جریان چیست؟!

در پایان بد نیست به این سؤال هم پاسخ دهیم:

اگر چنان‌که در ابتدای این نوشتار گفتیم فرستادﮤ الهی برای طبابت و درمان بیماری‌های مردم نیامده است، پس چرا امروز سید احمد‌ الحسن برای بیماری‌های مختلف درمان ارائه کرده است؟ همچون:

راهکاری برای تقویت حافظه[26]؛ درمان کم‌بینایی و نابینایی[27]؛ درمان کمر درد[28]؛ درمان سر درد[29]؛ درمان بیماری‌های روانی[30].

جریان چیست؟ آیا این‌ها واقعاً درمان‌های معجزه‌آسا هستند؟ پاسخ ساده است: این نسخه‌ها اغلب چیزی فراتر از توصیه به خواندن آیات قرآن یا ذکرهای خاص نیستند. هیچ فرمول پزشکی یا راهکار علمی در کار نیست؛ فقط شامل پیشنهادهایی است برای برخی که شفا را در کلام الهی جست‌وجو می‌کنند. حال آیا این همان چیزی نیست که از یک «طبیب الهی و رهبری آسمانی» انتظار داریم؟!

 

جمع‌بندی:

  • درمان امراض جسمانی، با رسالت فرستاده‌های الهی و رهبران آسمانی بی‌ارتباط است.

  • روایات و احادیث طبی، عمدتاً اخبار واحدی هستند که نسبت به صدور آنها از معصوم اطمینان خاطری وجود ندارد و باید به امام و حجت زمان عرضه و ارجاع شوند؛ ضمن این‌که در بعضی از آنها نیز انگیزﮤ جعل وجود دارد.

  • هرکسی تنها با این استدلال که به گنجینۀ قرآن و حدیث رجوع کرده حق ندارد به یافته‌های خودش برچسب «اسلامی» بزند، بلکه اسلام واقعی را باید از امام و حجت الهی در هر زمان آموخت؛ این علاوه‌بر آن‌که با توجه به ماهیت دین و نقش آن، اساساً «طب اسلامی» ترکیبی نامفهوم و ناهمگون به‌ شمار می‌آید.

  • افزایش قابل‌توجه تعداد و سن ساکنان کرﮤ زمین، بهترین معیار برای قضاوت دربارﮤ مفید بودن پزشکی مدرن است و مشکلات و چالش‌های پزشکی مدرن، نظیر عوارض جانبی و ضررهای برخی داروها و ناتوانی در درمان قطعی بعضی بیماری‌های مزمن یا پیچیده، به‌معنای مفید نبودن پزشکی مدرن نیست.

  • سید احمد الحسن، وصی و فرستادﮤ امام زمان، به‌طور کلی نسبت به پزشکی مدرن دیدگاه مثبتی دارند.

والحمدلله.

پانویس‌ها:

  1. [1]  سید احمد الحسن، عقاید اسلام، ص۲۱۶.
  2. [2]  سید احمد الحسن، عقاید اسلام، ص ۱۲۹ و ۱۳۰.
  3. [3]  سید احمد الحسن، عقايد اسلام، ص ۲۴۹ و ۲۵۰.
  4. [4]  شیخ مفید، المسائل العکبریة، ص۳۴.
  5. [5]  شيخ مفيد، أوائل المقالات، ص۶۷.
  6. [6]  شریف مرتضی، شافـی، ص ۱۸۸و ۱۸۹.
  7. [7]  شیخ طوسی، تلخیص الشافی، ص۳۲۱.
  8. [8]  ناصرالدین اوجاقی، علم امام از دیدگاه کلام امامیه، ص۱۱۰.
  9. [9]  ابن‌شهرآشوب، متشابه القرآن و مختلفه، ج۱، ص۲۱۱.
  10. [10]  محمدجواد مغنیه، الشیعه في المیزان، ص۴۳.
  11. [11]  شیخ صدوق، اعتقادات، ص ۱۱۵ و ۱۱۶.
  12. [12]  طبرسی، احتجاج، ج۲، ص ۱۰۸و ۱۰۹.
  13. [13]  دکتر شیخ ناظم عقیلی، ارزش ذاتی متن دینی، ص ۲۴۳ و ۲۴۴.
  14. [14]  به‌عنوان نمونه، مرحوم خویی می‌نویسد: «بیش از یک نفر از بزرگان گفته‌اند که تمامی روایات کتاب کافی صحیح است و نمی‌توان هیچ‌یک از روایات آن را به ضعف سند متهم نمود. از استادم شیخ محمد حسین نائینی شنیدم که در مجلس درسش می‌گفت: "اشکال گرفتن در سند روایات کافی شیوﮤ فرد عاجز و ناتوان است (وقد ذكر غير واحد من الاعلام أن روايات الكافي كلها صحيحة ولا مجال لرمي شئ منها بضعف سندها.) وسمعت شيخنا الأستاذ الشيخ محمد حسين النائيني - قدس سره - في مجلس بحثه يقول: «إن المناقشة في إسناد روايات الكافي حرفة العاجز.» عقیلی، القيمة الذاتية للنص الديني، ص۲۱۳ و عقیلی، انتصارا للوصیة، ص۲۵ به‌نقل از: خویی، معجم رجال الحديث، ج۱، ص۸۱. همچنین شیخ صادق آملی لاریجانی به‌هنگام خواندنِ روایتی از کتاب کافی می‌گوید: «روایت زیبایی است که تیمناً و تبرکاً آن را به محضر همۀ عزیزان تقدیم می‌دارم. روایت بسیار نورانی است، گرچه بر حسب ملاکاتی که اعلام می‌فرمایند، شاید در سند روایت خدشه وارد باشد، اما بر مبنای ما در روایات کافی، مشکلی نیست.» به‌نقل از: افتتاحیه سال تحصیلی ۱۳۹۹–۱۴۰۰ دانشگاه امام صادق (ع)، ۱۴ مهر ۱۳۹۹.
  15. [15]  شيخ كليني، كافي - ط الإسلامية، ج۶، ص۳۳۸.
  16. [16]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های فقهی متفرقه، ج۳، س۷۰.
  17. [17]  مرعشی نجفی نقل می‌کند که در تشرف محضر امام زمان، به ایشان گفتم: «چای یا قهوه یا دخانیات میل دارید تا آماده کنم؟» ایشان در جواب، کلام جامعی را فرمود: «این امور از فضول زندگی است و ما از این فضولات دوریم!»
  18. [18]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های فقهی متفرقه، ج۴، س۷۲.
  19. [19]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های فقهی متفرقه، ج۳، س۹۷.
  20. [20]  ابوهریره وقتی حاکم مکه بود، مرد بیچاره‌‌ای پیاز از عکه آورده بود که در مکه بفروشد، اما کسی از او نخریده بود و نزدیک بود خراب شود، دست به دامان ابوهریره شد که‌ چکار کنم، ورشکست می‌شوم. ابوهریره روز جمعه بالای منبر رفت و گفت: «سمعت من حبیبی رسول الله من اکل بصل عکة بمکة وجبت له الجنة»، یعنی‌ هرکس پیاز عکه را در مکه بخورد بهشت بر او واجب می‌شود! مردم هم مثل‌ موروملخ ریختند و تمام پیازهایش را خریدند. حق و باطل، مرتضی مطهری، ج1، ص58.
  21. [21]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های فقهی متفرقه، ج۲، س۷۱.
  22. [22]  سید احمد الحسن، توهم بی‌خدایی، ص۹۳.
  23. [23]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های فقهی متفرقه، ج۲، س۷۲.
  24. [24]  سید احمد الحسن، صفحۀ فیس‌بوک، ۲۱ رمضان ۱۴۴۲.
  25. [25]  پیک صفحه، ج۲، ص۵۳۱.
  26. [26]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۴، س۳۴۵.
  27. [27]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۵، پرسش ۴۱۱.
  28. [28]  سید احمد الحسن، پیک صفحه، ج۱، ص۱۱۸–۱۲۱.
  29. [29]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه، ج۶، س۵۷۴.
  30. [30]  سید احمد الحسن، پیک صفحه، ج۲، ص۱۰۳.

کلیدواژه‌ها

سید احمد الحسن حجت الهی عقلانیت دینی نقد دینی علم امام طب اسلامی پزشکی نوین احادیث طبی اخبار واحد خرافه مذهبی واکسن درمان سنتی تقابل دین و علم فناوری پزشکی تشخیص جعلیات دینی دوگانۀ طب و دین

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما