آیا داستان پیدایش دفعی موجودات زنده قابل قبول است؟!
چکیده
... ۲۰ نوع اسیدآمینۀ مختلف نیز وجود دارد؛ بنابراین احتمال ترکیب و تشکیل فقط یک رشته، بر اساس شیوۀ مطلوب و مورد نظر -بدون اینکه از نقشۀ درست باخبر باشید- برابر است با ۲۰ به توان ۱۴۶ . این عدد بسیار بزرگ و سرسام آور ( 92/ 8 ضرب در 10 به توان 189) است یعنی تقریباً یک با ۱۹۰ صفر جلوی آن. در نتیجه احتمال اینکه این فرآیند به این صورت، از طریق تکامل پدیدار شده باشد، غیرممکن است؛ زیرا به زمانی طولانی تر از نه فقط عمر زمین که تقریباً 6/ 4 میلیارد سال است، بلکه بیشتر از عمر همة هستی که تقریباً 7/ 13 میلیارد سال است نیاز دارد. اگر فرض کنیم زمان مورد نیاز برای تکامل، یک میلیارد سال باشد، تعداد رویدادها در هر سال عددی برابر خواهد بود با ۱ و تقریباً ۱۸۱ صفر جلوی آن؛ و این یعنی 10 به توان 172 ، ضرب در 179 / 3 رویداد در هر ثانیه؛ یعنی ۱ و پس از آن ۱۷۲ صفر احتمال در هر ثانیه طی یک میلیارد سال؛ اینها همه برای به دست آوردن تعداد فرآیندهایی است که م یتواند را هحل درست تشکیل شدن فقط یک رشته در هموگلوبین باشد. مسلماً چنین چیزی امکان پذیر نیست و تحقق آن در دور ههای زندگی ما ممکن نیست!
آنچه گذشت، از تکامل با یک گام صحبت می کند. در طبیعت چنین چیزی وجود ندارد، بلکه آنچه یافت می شود، تکامل با گام های انباشتی است که در آن، هر مرحله از مرحلۀ پیشین خود بهره می برد و فرآیند، هر بار از صفر شروع نمی گردد، بدین معنا که ارقام و اعداد پیش گفته شده، به اعدادی معقول که امکان محقق شدن را دارا می باشند، تبدیل خواهند شد. (سید احمدالحسن: کتاب توهم بی خدایی، ص110-111).
پس در نتیجه برای هر انسان عاقلی تنها برداشت صحیح از این واقعیت مشاهده شده، صرفا تکامل حیات، آن هم با انتخاب انباشتی هدف دار می باشد. و سید احمدالحسن می نویسند: زمی نشناسی تاریخی به طور قطعی ثابت کرده است که حیوانات و نباتات در فواصل زمانی متوالی رو به تکامل نهاده اند. در ابتدا باکتری به وجود آمد، سپس با گذشت زمانی طولانی سلول های یوکاریوت ( سلول دارای هستۀ حقیقی) پدیدار شد و به دنبال آن موجودات چند سلولی پا به عرصۀ وجود نهاد، و به این ترتیب حیات آرا م آرام رو به تکامل گذاشت.
اگر آفرینش به صورت دفعی و یک باره صورت گرفته و هدف خدا آفرینش انسان، محیط و موجودات پیرامون او بوده باشد و اگر انسان در زمانی بسیار نزدیک در مقایسه با تاریخ زمی نشناسی به وجود آمده باشد، چرا خدا دسته های اولیه را با نظم و ترتیب آفریده ب هگون های که هر دستۀ جدید، مشابه دستۀ قبلی ولی تکامل یافته تر و تطابق یافته تر از آن است؟! آیا مثلاً به این دلیل خدا آنها را طی دوره های زمانی و تکاملی آفرید، چون قصد فریب انسان را دارد و می خواهد هنگامی که او فرآیند آفرینش را در لایه های زمین به گونه ای منظم و مرتب بوده و به تدریج رو به تکامل و پیشرفت می نهد، می بیند به تکامل معتقد گردد؟! مسلماً چنین نیست! خدا می خواهد انسان، حقیقت را همان گونه که هست بشناسد و می خواهد آدمی به خدا و خلقت، همان گونه که خدا آن را پدید آورده است، ایمان بیاورد.
تنها پاسخ قانع کننده، منطقی و قابل قبول که با مراجعه به زمی نشناسی تاریخی به آن می رسیم، این است: زندگی به گونه ای ساده آغاز شد، سپس به تدریج تکامل و ارتقا یافت. اگر معتقدان به آفرینش دفعی جواب منطقی و قانع کننده ای دارند که از ارزش علمی برخوردار است و پژوهش های ژنتیکی، کالبدشناسی تطبیقی و زنجیرۀ جانداران موجود و غیره آن را تأیید می کند، به ما ارائه نمایند.
این افراد یا چون نظریۀ تکامل را دوست نمی دارند، آن را رد می کنند و یا اقدام آنها به این دلیل است که برخی از ملحدان از این نظریه برای انکار وجود خدای سبحان بهره برداری می کنند و این عده نیز از پاسخگویی به آنها ناتوان اند؛ بنابراین به عناد و لجاجت و رد نظریۀ تکامل روی می آورند، علی رغم دلایلی که برای درستی آن ارائه می شود؛ همچنین اشکالات علمی فراوانی برای ایدۀ آفرینش دفعی، با وجود دلالت متون دینی بر تکامل وجود دارد. این بی انصافی و لجاجتی کورکورانه است. (سید احمدالحسن: کتاب توهم بی خدایی، ص 10 7 – 110). اما اینکه علمای ادیان و اتباعشان قائل به خلقت دفعی تعداد بسیاری از موجودات پیچیده در دوره های مختلف هستند، دو علت دارد:
-1 تعصب دارند و می خواهند تفسیر باطلشان از متون دینی را به هر نحوی بر حقایق علمی ترجیح دهند!
-2 فهمی از طبیعت و غیرمحتمل بودن پیدایش دفعی جانداران مختلف در برهه های مختلف ندارند. که در این مورد سید احمدالحسن می نویسند: آیا برای این سوال که چرا خدا این موجودات را در دوره های زمانی متوالی و پشت سر هم آفریده، هیچ دلیل یا پاسخ معقولی وجود دارد؟! پس در نتیجه برای فهم و درک شواهد فسیلی که از سادگی به سمت پیچیدگی سیر کردند نیازی به تفکر زیادی نیست. اگر تخیلات و توهمان خلقت دفعی موجودات پیچیده که حاصل داستان های اساطیری موجود در سفر پیدایش است را از ذهنمان خارج کنیم، آن وقت داستان حقیقی تکامل حیات را به راحتی خواهیم پذیرفت. «وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَاراً* أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّه سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً وَاللَّه أَنبَتَكُم مِّن الْارْضِ نَبَاتا »؛ ( و حال آنکه شما را مرحل ه به مرحله خلق كرده است آيا نمی دانيد چگونه خداوند هفت آسمان را يکي بالاي ديگري آفريده است؟ و ماه را در ميان آن ها روشنای یبخش گردانيد و خورشيد را ]چون[ چراغى قرار داد * و خدا ]ست كه[ شما را [مانند] گياهى از زمين رويانيد).