تصور اهل سنت از مهدی
ادعای اینکه عقیدۀ مهدی، اصل و خاستگاه شیعی دارد
چکیده
ادعای اینکه عقیدۀ مهدی، اصل و خاستگاه شیعی دارد.
اگر در مقالههای قبلی ما را همراهی کرده باشید حتماً این امر برای شما روشن شده است که مهدویت، از اعتقادات رایج میان تمام مذاهب اسلامی بوده و در تمام گروههای اسلامی اعتقاد به مهدی آخرالزمان جایگاه ویژهای دارد؛ اما با پدیدآمدن فرقۀ وهابیت و با خطگیری از عقاید و افکار ابنتیمیه سعی در ایجاد شکاف میان عقیدۀ مهدویت و اصل دین اسلام داشتهاند و این عقیده را رواج میدهند که اصل اعتقاد به مهدی آخرالزمان ریشۀ شیعی دارد و در اصلِ دین اسلام جایگاهی ندارد؛ اما با کمی دقت و توجه در متون تاریخی و روایی اهلسنت و حتی در آثار معاصرین، میتوان به بیاساسبودن این ادعای وهابیت پی برد.
لذا در این مقاله سعی بر این داشتهایم که شما را با اقوال برخی از علما و محققین اهلسنت که بیش از یک محقق از ریشهدار بودن عقیدۀ مهدی در میراث اهلسنت دفاع کردهاند آشنا کنیم. نمونههایی از این دفاعیات را بهجهت اختصار انتخاب کردهام.
حمود تویجری در پاسخ به شیخ قطری ابنمحمود که گفته خاستگاه عقیدۀ مهدی از شیعه است و بر اثر اختلاط و مؤانست، به اهلسنت سرایت کرده است، اصل این ادعا را به رشید رضا، احمد امین و سعد محمد حسن بازمیگرداند و کلماتی را که آنان به این قصد گفتهاند، بهصورت کنایهای از او به تقلید ابنمحمود از آنان نقل میکند. [1]
حمود تویجری بر این گمان است که عقیدۀ مهدی نزد شیعیان در مقایسه با وجود داشتنش نزد اهلسنت، متأخر است و در نتیجه نمیتوان گفت از شیعه به اهلسنت سرایت کرده است. [2]
در اینجا اینکه این سخن تویجری تا چه اندازه درست یا نادرست است برای ما اهمیتی ندارد؛ آنچه مهم است روی دیگر کلام اوست که دلالت بر اصالت این تفکر یا عقیده در اهلسنت دارد.
همچنین تویجری در پاسخ به این ادعا چنین میگوید:
احادیث قطعی و ثابتشده در خصوص قیام مهدی، روایتشدۀ افراد ثقه از افراد ثقه است؛ از صحابهای که از پیامبر نقل کردهاند تا پیشوایان که در کتابهای خود به نگارش درآوردهاند؛ نه «عبدالله بن سبأ» [3] و نه هیچیک از پیروانش ارتباطی با این سندهای قطعی ندارند و در سلسلهراویان آنها هیچ نشانی از نادانی که حرف دیگران را بهراحتی بپذیرد وجود ندارد که منتقدان بتوانند به آن عیب و ایرادی وارد کنند؛ بنابراین آنچه ابنمحمود در اینجا تصور میکند، تزویر و فریبی برای افراد کوتهفکر است و اساس درستی ندارد. وقتی علمای جرحوتعدیل بخواهند ایرادی به حدیثی بگیرند و حکم به جعلیبودنش کنند، از آن جهت که در سلسلهسند آن حديث بعضی از جاعلین و دروغگویان وجود دارند به آن، اتهام جعلیبودن میزنند؛ ولی اگر در سلسلهاسناد حدیثی بعضی احادیث، افراد ضعیفی وجود داشته باشند، حکم به ضعف آن حدیث میکنند و زیادهروی نکرده، به جعلیبودنش حکم نمیکنند؛ زیرا احتمال دارد این حدیث از سخنان پیامبر باشد؛ اما احادیثی که راویان ثقه از افراد ثقه، از پیامبر نقل کرده باشند، چنین حدیثی را بزرگ میشمارند و در اصول و فروع دین به آن اعتماد میکنند.» [4]
و سخن خود را به این نکته ختم میکند که مدعی این ادعا دلیلی برای اثباتش ندارند. مفاد سخن وی چنین است:
«شایسته میبود ابنمحمود در خصوص آنچه به ابنسبأ و پیروانش نسبت میدهد ـدر خصوص سبکوسیاق احادیث مربوط به مهدی و جعل آنها و نسبتدادنشان به رسول خدا با سلسلهسندهای منظم روایتشده از اهل قبور و انتشار آنها بین مردمـ مدرک درستی ارائه دهد و وقتی سندی از منابع مطمئن بیان نمیکند، بیتردید سندی که به آن اعتماد کرده، جز توهم و خیال و پیروی از ظن و گمان نبوده است!» [5]
چنین دفاعی را محمد احمد المبيض در پاسخ به سعد محمد حسن، نگارندۀ کتاب «المهدية في الاسلام» ارائه کرده که وی را بهجهت ارائهندادن دلیل علمی برای ادعای خطیرش نکوهش کرده است. [6]
شیخ محمد الخضر حسین به شیخ الازهر در زمان خودش چنین پاسخ گفته است:
«برخی از منکران احادیث مهدی جملهای دارند که میگویند: این احادیث از جعلیات و ساختههای شیعه است و جایگاهی ندارد؛ و پاسخ داده میشود که این احادیث همگی با سندهایشان روایت شده است؛ و رجال این سندها را بهطور کامل بررسی کردیم و آنها را از کسانی یافتیم که به عدالت و ضبط احادیث شهره شدهاند و هیچیک از رجال جرحوتعدیل ـبا وجود شهرتشان در نقد رجال۔ آنها را به شیعهبودن متهم نکردهاند.» [7]
شیخ احمد شاکر در پاسخ به ابنخلدون گفته است:
«اما ابنخلدون سخنی بر زبان رانده است که علمی به آن ندارد و در راه دشواری گام نهاده که مردِ آن راه نبوده و درگیری وی در امور سیاسی و دولتی و خدمتگزاری او به پادشاهان و امیران بر او غلبه یافته است! پس چنین متوهم شده که امر مهدی از عقاید شیعه است یا اینکه هوای نفس، وی را گرفتار وهم و خیال کرده است!» [8]
شیخ البانی در مقالهای با عنوان «دربارۀ مهدی» در پاسخ به سید محمد رشید میگوید:
سید رشیدe ادعا کرده است که در اسناد این احادیث (احادیث مهدی) حتماً شیعیان حضور دارند. با وجود اینکه چنین مسئلهای مطلقاً صحیح نیست. هیچیک از رجال احادیث چهارگانهای که در این باب ذکر کرده است معروف به تشیع نیستند. با این حال حتی اگر این ادعا درست هم باشد، باز هم عیب و ایرادی در صحت این احادیث وارد نمیکند؛ زیرا اصل در صحت، راستگویی و ضبط و حفظ احادیث است و اختلاف مذهبی همان طور که در اصطلاح علم حدیث اثبات شده است شرط صحت نیست؛ به همین دلیل آن دو شیخ در کتابهای صحیح خود از بسیاری از شیعیان و فرقههای مخالف حدیث نقل کرده و با چنین احادیثی احتجاج کردهاند.» [9]
در این نوشتار بهوضوح آشکار شد که بیشتر علما و محققین اهلسنت از اصل اعتقاد مهدویت در دین اسلام دفاع کرده و تأکید داشتند بر اینکه این احادیث، برگرفته از کتب صحیح و معتبر اهلسنت است؛ لذا مجالی برای این ادعای بیاساس که احادیث مربوط به مهدویت جعلی هستند باقی نمانده و حقیقت برای خواستارانش نمایان شده است.
پینوشت: کتاب «تصور اهلسنت از مهدی منتظر؛ بین عقیده و متون»، دکتر عبدالرزاق دیراوی، ص 41 تا 44.
پانویسها:
-
[1]
مراجعه شود به الاحتجاج بالأثر، ص۳۲ و بعد.
-
[2]
همان منبع، ص ۳۴.
-
[3]
ابنمحمود قطری مانند رویۀ معمول وهابیون، شیعه را متهم میکند که شخصی بهنام «عبدالله بن سبأ» را جعل کردهاند، و تویجری نیز او را در اتهامش همراهی میکند.
-
[4]
همان منبع، ص ۳۴ و ۳۵.
-
[5]
همان منبع، ص۳۶.
-
[6]
مراجعه شود به دایرةالمعارفی در فتن و ملاحم و شروط ساعت، ص۵۹۲.
-
[7]
نظرة في احاديث المهدی (مروری بر احادیث مهدی)، مجلۀ تمدن اسلامی از جمعیت تمدن اسلامی، دمشق/ سوریه، ۱۳۷۰ق، مجلد ۱۶، شمارگان ۳۵ و ۳۶، ص۲۱۰ تا ۲۱۴.
-
[8]
المهدي للمقدم، ص۱۶۱.
- [9] . مقالات آلبانی، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.