خود‌سازی در بستر خودشناسی

خود‌سازی در بستر خودشناسی

قسمت 2

زدودن نفس از نقایص و پلیدی‌ها

چکیده

در این مقاله، به بررسی اهمیت خودسازی به‌عنوان راهی برای رسیدن به کمال انسانی پرداخته می‌شود. نگارنده با اشاره به انحراف بشر مدرن از مسیر معنویت، خودسازی را تنها راه نجات از حیوانیت و ورود به مراتب عالی انسانی می‌داند. ضمن تحلیل آیات، روایات و سخنان خلفای الهی، خودسازی به‌عنوان جهاد اکبر معرفی شده است که مقدمه آن، خودشناسی و تزکیه نفس از صفات ناپسند است. همچنین در این نوشتار، نقش جوانی در فرآیند تهذیب نفس و تأثیر خودسازی فردی در دیگرسازی و اصلاح جامعه بررسی شده است. پیام محوری این مقاله، ضرورت تبعیت از خلیفۀ الهی به‌عنوان مهم‌ترین عنصر در مسیر خودسازی حقیقی است.

مقدمه

در بسیاری از جوامع امروزی که ادعای پیشرفت و تکامل مادی دارند، آمار جرم و جنایت، افسردگی، بی‌بندوباری، طلاق، احساس پوچی و… را بسیار شاهد هستیم و این آمار همچون اسبی چموش و افسارگسيخته همچنان پیش می‌تازد. شاید یکی از دلایل آن، دوری از معنویات و حالات عرفانی و معرفتی است؛ چراکه اکثریت انسان‌ها در این عالم مادی خود را حبس کرده‌اند و تمام پیشرفت خود را تنها در علوم و فنون و اختراعات روز به کار گرفته‌اند و هدف از خلقت و آفرینش خویش را در این دنیای تاریک و وهم‌آلود گم کرده‌اند. الکسیس کارل، فیزیولوژیست و زیست‌شناس معروف غربی، در کتاب خود [انسان، موجود ناشناخته] چنین می‌گوید:

«ما در ایجادِ وسایلِ راحتی و سرعت در کار و تهیۀ ابزارهای زندگی پیشرفت فراوان کرده‌ایم؛ ولی به‌هیچ‌وجه خود را نشناخته‌ایم. در حقیقت، از خود، غفلت ورزیده‌ایم و در نتیجه پیشرفت‌های علمی نتوانسته است ما را سعادتمند کند و توجه دقیق نشان می‌دهد که اضطراب‌ها و نگرانی‌هایمان بیشتر شده است.»

کاملاً شفاف و مبرهن است که غفلت ورزیدن از خود و توجه به مادیات در اکثر نقاط دنیا، مانعی بر سعادت انسان‌هاست؛ چراکه راه رسیدن به سعادت و ارتقای ملکوتی، دوری از مادیات و پیراستن نفس از رذایل اخلاقی و صفات نکوهیده - یا به بیانی دیگر همان خودسازی - است. امام علی(ع) می‌فرمایند:

«مَثَلِ دنیا و آخرت، همچون مردی است که دو همسر داشته باشد؛ هرگاه یکی را راضی کند، دیگری را ناراضی کرده است.»[1]

توجه به مادیات، ما را از توجه به آخرت و معنویات دور می‌سازد.

به نظر شما، آیا خشنودی و آسایش در دنیا مهم و ارزشمند است یا سعادت اخروی؟

کاملاً واضح است: دنیایی که جاودانگی ندارد، دل‌بستن به آن ارزشی ندارد و این دلبستگی عاقلانه نیست. پس نهایت امر، توجه به آخرت و رضای پروردگار، سببی است برای سعادت اخروی؛ لذا برای این امر باید به خودسازی برسیم که اولین قدم برای خودسازی، خودشناسی است. در مقالۀ پیشین، به خودشناسی و اهمیت آن پرداختیم، حال، در این مجال مختصر سعی بر آن است تا به خودسازی و اهمیت آن بپردازیم.

 

خودسازی چیست؟

 خودسازی یکی از عواملی است که برای پیشبرد اهداف معنوی و مراتب عالی کمال بسیار حائز اهمیت است. با خودسازی می‌توان از دنیا و زیورها‌یش چشم پوشید و با طی‌کردن مراحل آن می‌توان به مراتب بالای معرفتی رسید.

خودسازی در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: «پاک‌ کردن و پیراستن نفس از نقایص و صفات رذیله و آراستن آن به صفات پسندیده و کمالات نفسانی.»[2]

خودسازی و تهذیب نفس، مقدمه و راهی برای رسیدن به کمال حقیقی انسان است؛ راهی که انسان را از حیوانیت خارج کرده و به کمک عقل و سربازانش سبب تقویت نفس و ارتقای آن در ملأاعلی می‌شود.

خداوند در آیۀ ۹ سورﮤ شمس می‌فرماید:

(قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا) ([قسم به این آیات الهی] که هرکس نفسِ ناطقۀ خود را از گناه و بدکاری پاک و منزه سازد، به یقین [در دو عالم] رستگار خواهد بود).

تهذیبِ نفس از منظر قرآن، عامل رستگاری و نجات و راه رسیدن به سعادت حقیقی است و از سوی دیگر، اخلاق نکوهیده ریشۀ هر شقاوتی است. کسی که خواهان سعادت خویش است باید نفس خود را تزکیه کند؛ کسی که تنها به انجام طاعات ظاهری بسنده می‌کند و مستحبات و اعمال ظاهری را به ‌جا می‌آورد، تا زمانی که نفس خویش را از صفات نکوهیده و رذایل اخلاقی پاک نگرداند، نفعی نمی‌برد.

در فصل گذشته، دربارﮤ خودشناسی و ابعاد مادی و معنوی آن و پیامدهایش صحبت شد. حال در این قسمت به ابعاد خودسازی از منظر مادی و معنوی می‌پردازیم.

انسان در عالم ماده دارای روح قدرت، شهوت و حیات است؛ همان‌گونه که حیوانات برای زندگی در عالم ماده دارای این سه روح هستند؛ یعنی در عالم ماده، انسان و حیوان دارای ارواح مشترکی هستند و وجود این ارواح برای ادامۀ زندگی در عالم دنیا لازم و ضروری است. مسئله‌ای که سبب متمایزشدن انسان نسبت به حیوان می‌شود، داشتن روح ایمان و روح‌القدس است؛ یعنی انسان می‌تواند با کسب روح ایمان به عوالم ملکوتی ارتقا پیدا کند و با کسب روح‌القدس به آسمان هفتم، که همان آسمان عقل کلی است، برسد.[3]

همان‌طور که در چند سطر قبل اشاره شد، اعمال ظاهری انسان را به مراتب عالیه نمی‌رساند و این‌گونه اعمال تنها در عالم ماده به چشم می‌خورد و اجراکننده‌اش را به هیچ عنوان ارتقا نمی‌دهد. همانند حیوانات که تنها دارای روح حیات، شهوت و قدرت هستند، این‌گونه افراد نیز تنها همین سه روح را دارند. انسان نیازمند رشد و تعالی و کسب روح ایمان و روح‌القدس است تا خود را از حیوانات متمایز کند. سید احمد الحسن در این باره چنین می‌فرمایند:

«خداوند به هر انسانی شاه‌کلیدی عطا کرده که همۀ درها را باز و انسانیتش را ثابت می‌کند؛ لذا با همین شاه‌کلید می‌تواند همۀ درها را یکی پس از دیگری باز کند تا از نوری به نوری عظیم‌تر منتقل شود، تا به مواجهه با نور مطلقی که هیچ ظلمتی در آن نیست برسد؛ و همچنین می‌تواند به‌ آسانی همان کلید را به زمین بیندازد و به حیوانیتِ خود برگردد و به چیزی برگردد که همسانِ میمون و بوزینه شود.»[4]

همان‌گونه که سید احمد الحسن بیان کردند، هر انسانی شاه‌کلیدی برای ارتقا دارد و برای این‌که انسانیتش ثابت شود، بایستی از آن به نحوِ احسن استفاده کند؛ ولی اگر به آن توجهی نداشته باشد، مطمئناً از ارتقا در ملکوت و رسیدن به نور مطلق بازمی‌ماند.

برای رسیدن به این وجه تمایز و ارتقای روحی، انسان نیازمند گذراندن مراحل خودسازی است. خودسازی گردوغبارِ غفلت را از انسان دور می‌سازد و نوعی جهاد با نفس است. امام باقر(ع) می‌فرمایند:

«هیچ برتری و فضیلتی همانندِ جهاد نیست و هیچ جهادی در قدر و منزلت با جهادِ با نفس برابری ندارد.»[5]

تهذیب نفس ازجمله مسائلِ زیربنایی و مهم در رسیدن به مراتبِ عالیِ انسانی و درجات کمالی بوده و هدف بزرگ پیامبران و فرستادگان الهی نیز در همین راستا بوده است. پیامبران آمده‌اند تا اهمیت و راه و رسم خودسازی، پرورش و تکمیل نفس را به انسان‌ها بیاموزند؛ همان‌گونه که پیامبر مکرم اسلام(ص) فرمودند:

«من برای به اتمام رساندن مکارم اخلاقی مبعوث شده‌ام.»[6]

کسی می‌تواند به خودسازی برسد که به‌جای خواهش‌های نفسانی به خدا رو کند؛ یعنی به‌جای جهل، عقل؛ به‌جای کِبر، فروتنی؛ به‌جای بی‌عفتی، عفت و پاکدامنی؛ به‌جای خودمحوری، به بندگی و … یعنی به‌طور جامع و کلی از سربازان جهل تهی شود و به سربازان عقل آراسته گردد.

با توجه به اهمیتی که خودسازی دارد و در قرآن و روایات بسیاری به آن اشاره شده، باید تمام افعال و افکار ما در مسیر خودسازی قرار بگیرد. در غیر این صورت، اعمال و کردار ما بی‌حاصل خواهد بود؛ چراکه هدف از تمامی فرایض و مستحبات، رسیدن به حیاتی فوق حیات حیوانی است که همان مراتب کمال و رشد توحیدی است. خودسازی مجموعه‌ای از اعمال و فعالیت‌های خالص و سازنده‌ای است که انسان با انجام آن بر روی نفس اثری مثبت می‌گذارد و سبب رشد معرفتی آن می‌شود.

امام علی(ع) در نامه‌ای به فرزندش امام حسن(ع) به خودسازی اشاره فرموده و چنین می‌فرمایند:

«دلت را با موعظه زنده کن و با بی‌میلی به دنیا بمیران. آن را با یقین قوی ساز، با حکمت روشن کن و با یادِ مرگ فروتن و خوار گردان. وادارش که به فنای خویش اقرار کند، او را بر فجایع دنیا بینایش کن و از هجوم سختی‌های روزگار و زشتی دگرگونی روزها برحذر دار. خبرهای گذشتگان را به او عرضه کن و آنچه را بر سر پیشینیان تو آمده به یادش آور.»[7]

همان‌گونه که در روایت به آن اشاره شده، بی‌میلی به دنیا و داشتن یقین سببِ زنده‌شدن دل می‌شود؛ این‌که انسان به فنای خویش و به دنیای پوچی که جز ضلالت و گمراهی چیزی در بساط ندارد اقرار کند و همچنین سختی‌های روزگار و آنچه بر سر پیشینیان آمده را جویا شود؛ چراکه این یادآوری‌ها سبب دل‌بریدن از دنیا و رسیدن به خودسازی و تزکیۀ نفوس می‌شود. به فرمودﮤ امام علی(ع)، نفس همواره صاحب خود را در آرزوی باطل به‌سوی نافرمانی می‌کشاند.[8]

خودسازی نوعی جهاد با نفس است و همان‌طور که رسول خدا(ص) آن را نام نهاد، «جهاد اکبر» است.[9]

خودسازی به‌عنوان جهاد با نفس از وظایف مهمی است که هر فرد باید در حد وُسع و توان خویش بکوشد تا عزت خود را اعتلا بخشد. انسان باید با نفس خویش مبارزه کند و از خلیفه و جانشین الهی در زمین پیروی کند؛ چراکه اگر به خلیفۀ الهی پشت کند، سزایی جز آتش ندارد. پس در رأس تمامی اعمالی که برای خودسازی باید انجام داد، ایمان و تبعیت از خلفای الهی قرار دارد؛ چراکه تمامی اعمال زمانی مقبول درگاه الهی قرار می‌گیرند که حجت و خلیفۀ الهی را قبول کنیم و به زیر پرچم او درآییم.

 

خودسازی در جوانی

در اصل، خودسازی مجموعه‌ای از اعمالی است که برای اصلاح خود انجام می‌دهیم تا به قرب خداوند نائل شویم. نجات از عذاب آخرت جز با خودسازی و تسلط بر خویشتن امکان‌پذیر نیست. خودسازی برای رسیدن به سعادت در همۀ ادوارِ زندگی ضروری است و در هیچ لحظه‌ای از عمر نباید آن را ترک گفت.

در روایات بسیاری به کسب معارف در دوران جوانی تأکید شده و قلب جوان را لطیف و نرم‌تر می‌دانند، طوری که پذیرش ایمان در این دوران را آسان‌تر از دوران کهنسالی می‌دانند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند:

«کسی که در جوانی بیاموزد، علم او همچون نقشه‌زده بر سنگ ماندگار است و کسی که در پیری بیاموزد، علمِ او همچون نوشته بر آب است.»[10]

همچنین روایتی از امام علی(ع) وارد شده که در آن صفای دل و آمادگی عقلِ آدمی را در سنین جوانی مؤثر دانسته است. ایشان خطاب به فرزند خویش می‌فرمایند:

«دل جوان همچون زمین ناکِشته است؛ هرچه در آن کشت کنند، بپذیرد. پس به ادب ‌آموختنت پرداختم پیش از آن‌که دلت سخت شود و خودت سرگرم چیزهای دیگر شوی.»[11]

همان‌طور که از روایات مشخص است، دوران جوانی دورانی بسیار تأثیرگذار در زندگی انسان است؛ این‌که انسان در این دوران، قدرت و توانایی طاعت، عبادت و علم‌آموزی بیشتری نسبت به دوران دیگر دارد. دورانی که هر عملی در آن مورد بازخواست قرار می‌گیرد. در حدیثی از رسول مکرم اسلام(ص) آمده که یکی از سؤالات قیامت در این رابطه است:

«دوران جوانی‌ات را چگونه به سر بردی؟»[12]

پس لازم است بنی‌آدم در تمام ادوار زندگی‌اش، مخصوصاً دوران جوانی که دورانی سرنوشت‌ساز است، به تهذیب نفس و خودسازی برآید و خود را برای رسیدن به مراتبِ اعلی علّیّین آماده سازد.

 

دیگرسازی

دیگرسازی چگونه ممکن است؟

آیا کسی که به خودسازی نرسیده، می‌تواند دیگرساز و در نهایت جامعه‌ساز شود؟ قطعاً خیر.

با توجه به اهتمام و تأکید بر خودسازی، روایات بسیاری نیز به توجه و تلاش بر اصلاح جامعه و دیگرسازی وارد شده است. ناگفته پیداست که اصلاح نفس خویش و خودسازی در مرتبۀ اول از دیگرسازی قرار گرفته؛ یعنی انسان تا خودش را نساخته و مزین به آداب الهی نشود، نمی‌تواند در دیگرسازی مؤثر باشد. تأثیرگذاری بر دیگران تنها با زبان و سخنوری نیست؛ بلکه «عمل» نشان‌دهندﮤ خودسازی فرد است. معلّم اخلاق اگر خود به اخلاق نیکو آراسته نباشد، چطور می‌تواند شاگردانش را به اخلاق نیکو هدایت و راهنمایی کند؟! پس خودسازی در ابتدا باید بر خود شخص اعمال شود. امام علی(ع) می‌فرمایند:

«کسی که خود را پیشوای مردم قرار داده، پیش از تعلیم دیگران، باید به ادب کردن خویش بپردازد و پیش از آن‌که به گفتار تعلیم دهد، به کردار ادب کند؛ و کسی که خود را تعلیم دهد و ادب‌اندوزد، برای تکریم و بزرگداشت شایسته‌تر است نسبت به کسی که دیگری را تعلیم دهد و ادب‌آموزد.»[13]

زبان عمل و کردار، نافذتر و گویاتر از زبان گفتار است؛ یعنی اگر انسان خود دارای اعمال و رفتار شایسته باشد، بر دیگران تأثیر بیشتری خواهد گذاشت نسبت به زمانی که جز گفتار، عملی در کار نیست. پرداختن به عیوب خویش و درصدد رفع آن بودن، بسیار شایسته‌تر از آن است که به عیوب و رذایل دیگران مشغول شویم. ایشان مردم را از مشغول شدن به امور دیگران برحذر می‌داد و چنین می‌فرمایند:

«اگر قصد اصلاح مردم را داری، از خودت شروع کن؛ زیرا پرداختن تو به کار اصلاح دیگران، درحالی‌که خودت فاسد هستی، بزرگ‌ترین عیب است.»[14]

پس آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، خودسازی است؛ چراکه نفسِ خودساخته است که می‌تواند سببی برای دیگرسازی شود. انسان خودساخته تأثیر بیشتری بر دیگر انسان‌ها داشته و دیگران می‌توانند از انسان پاک‌سرشتی که به مراتب والای معرفتی رسیده الگوبرداری کنند و آینه‌ای همچون او شوند.

ادامه دارد…

 

کلیدواژه‌ها

سید احمد الحسن نفس خودشناسی تهذیب نفس سیر و سلوک تزکیه دوران جوانی اصلاح نفس دیگرسازی سعادت رشد توحیدی عرفان عملی اخلاق روح‌القدس خلفای الهی جهاد اکبر عقل و جهل روح ایمان خودسازی معرفت نفس

امتیاز مقاله

5.00 از 5 (2 رأی)
امتیاز شما