خودسازی در بستر خودشناسی
چکیده
انجام هر کار مشکل نیازمند روحی قوی و نفس پاک و خودساخته است؛ چراکه روح و نفس ضعیف، توان تصمیمگیریهای بزرگ و انجام امور مشکل را ندارد. برای رفع این مشکل، نیاز به خودسازی است. برای رسیدن به خودسازی، باید غفلت و ناآگاهی را از خود دور کرده و به بیداری دست یابیم؛ زیرا انسان بیدار میتواند اندیشه کند، نقصها و خللهای خویش را دریابد و درصدد رفع آنها بکوشد. باید نیت خالص داشته باشد و اعمال نادرست را از خود دور سازد. خودسازی سبب میشود جوینده حق، مرحلهبهمرحله در مسیر کمال قدم بردارد و برای تغییر وضعیت موجود به وضعیت مطلوب یا مطلوبتر در تلاش و تکاپو باشد. همانطور که قبلاً اشاره شد، خودسازی راهی برای زدودن نفس از رذایل اخلاقی و آراستن آن به اخلاق پسندیده است. نجات از عذاب آخرت جز با خودسازی و تسلط بر خویشتن امکانپذیر نیست. در سلسله مقالات پیشین به تعاریف خودشناسی و خودسازی پرداختیم و در این نوشتار قصد داریم به اموری بپردازیم که برای پرورش فضایل اخلاقی و خودسازی مؤثرند؛ اموری که انسان را گامبهگام به خدا نزدیکتر میکنند.
توبه
توبه یعنی بازگشت از گناه بهسوی خدا. توبه زمانی اتفاق میافتد که انسان از گناه پشیمان شده و قصد انجام آن را نداشته باشد. پشیمانی و تصمیم بر ترک گناه از ارکان توبه است و جبران گذشته از لوازم آن. توبه از اساسیترین امورات برای پرورش فضائل اخلاقی و تهذیب نفس است. توبه عاملی برای پاکی قلب از آلودگیهاست و تیرگیها را به روشنایی مبدل میسازد. امام سجاد (ع) در خصوص توبه بیان زیبایی داشتهاند:
«معبود من! تو کسی هستی که به روی بندگانت دری بهسوی عفوت گشودهای و نامش را توبه نهادهای، و فرمودهای بازگردید بهسوی خدا و توبه کنید. توبۀ خالص! حال که این در رحمت باز است، عذر کسانی که از آن غافل شوند چیست؟»[1]
اکثر انبیای الهی برای هدایت امتهای منحرف، نخستین گامشان دعوت مردم به توبه بود؛ زیرا با توبه دلهای زنگار بسته پاک میشود و بعد از آن است که فضائل اخلاقی و توحید بر قلبها مینشیند. آیاتی در سوره هود آمده که نشاندهنده دعوت مردم به توبه، توسط انبیای بزرگی همچون هود (ع)، صالح (ع) و حضرت شعیب (ع) است:
«و ای قوم از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما رحمت فراوان نازل گرداند و بر قوت و توانایی شما بیفزاید و زنهار به نابکاری و عصیان روی مگردانید.»[2]
سید احمد الحسن به سخن برخی جاهلان که میگویند: گناهان را خدا میبخشد اما آثارشان باقی میماند، چنین میفرمایند:
«حق را به شما میگویم شما سخت در اشتباهید،... کسی که میخها را روی تخته کوبید همان خالق تخته نیست که بتواند آن را همانگونه که بود به حالت اول برگرداند. اما کسی که گناهان را میبخشد خداوند هستی است که نفس را آفرید و او قادر به همه چیز است. قادر است نفس را همانگونه که بود به حالت اول برگرداند، اگر بندهای به درگاه خدا توبه کند، پس خداوند فرشتگانی را که آن گناهان را نوشتهاند، فراموشی میدهد و زمین که شاهد گناه و معصیت بنده خدا بود را فراموشی میدهد. و اثر هر گناهی را از نفس آن بنده مخلص و توبهکننده برمیدارد. آری، آن را مانند روزی که به دنیا آمد برمیگرداند.»[3]
ایشان همچنین در صفحۀ فیسبوکشان چنین نوشتند:
«بیا اینجا جایی برای ناامیدی نیست... بیا ...حتی اگر هزار بار عهد شکستهای فقط بیا تا از خدا بگویم.»
لباس آلودگی را از تن به در کردن و لباس تقوا و پاکسرشتی بر تن کردن، جان تازهای به آدمی میدهد. توبه همان انقلاب روح و جان آدمی است، انقلابی که با آن لوح دل از نقش گناه شسته میشود.
مشارطه
شرط کردن انسان با خودش برای انجام کارهای نیک و پرهیز از اعمال ناپسند را مشارطه میگویند.[4] یکی دیگر از راههای تهذیب نفس که سبب سیر الی الله میشود، مشارطه است. شرطی که انسان با نفس خود میبندد و آن را هر روز مورد خطاب قرار میدهد تا یادآور شود و از گناه دوری گزیند و به اعمال نیک روی آورد.
در صحیفۀ سجادیه از امام سجاد (ع) دعایی در مضمون مشارطه (شرط کردن) آمده است که بیان آن خالی از لطف نیست، ایشان میفرمایند:
«پروردگارا، شرطی در پیشگاه تو کردهام که به آنچه دوست نداری باز نگردم، و تضمین میکنم بهسراغ آنچه را تو مذمت کردهای نروم و عهد میکنم که از جمیع گناهانت دوری گزینم.»[5]
مشارطه ازجمله عواملی است که ما را در جهت تهذیب نفس سوق میدهد. کودکی را در نظر بگیرید که برای مسابقۀ دو و میدانی تمرین میکند. او حاضر است هر روز ساعتها بدود، حاضر است خستگی و دردهای ناشی از اینهمه تمرین را تحمل کند؛ چراکه شرط اصلی برای پیروزی را تمرین میداند. پس او حاضر است به شرطی که او را پیروز میدان میکند، عمل کند. کسی که خواهان رسیدن به تهذیب نفس است، شروطی برای هدفش قرار میدهد تا با عمل به آن به هدفش نائل آید.
مراقبه
اصطلاحی به قدمت چندین قرن در عرفان اسلامی به معنای مواظبت بر تمامی اعمال، گفتار و اندیشهها برای سرپیچی نکردن از دستورات الهی است. مراقبه مرحلۀ دوم از مراحل سهگانۀ سلوک [مشارطه، مراقبه و محاسبه] است.[6] یکی دیگر از عوامل مؤثر در خودسازی، مراقبه است.
بزرگان اهل معرفت، افرادی همچون علامه بحرالعلوم، مرحوم نراقی، خواجه نصیرالدین طوسی و ... مراقبه را مهمترین امر در خودسازی میدانند و میگویند:
«تا مراقبه صورت نگیرد، ذکر و فکر بدون اثر خواهد بود؛ زیرا مراقبه حکم پرهیز از غذای نامناسب برای مریض را دارد و تا وقتی که مریض مزاج خود را پاک ننماید و از آنچه مناسب او نیست پرهیز نکند، دارو بیاثر خواهد بود و چهبسا گاهی اثر معکوس دهد.»[7]
خداوند شاهد و ناظر بر اعمال بندگان است و علم به این موضوع بهترین عامل بازدارنده از خطا و اشتباه است. مراقبت از اعمال سبب میشود انسان از افتادن در وادی گمراهی و ضلالت نجات یابد و درصدد بهبودی اعمال و نیاتش برآید. انسان بهعنوان یک مکلف، مسئول اعمال و نیاتش است تا تکالیف و وظایفی که بر عهدﮤ او گذاشته شده را به درستی بشناسد و به آن عمل کند، تا در نهایت بتواند در برابر خداوند پاسخگو باشد. خداوند در آیۀ ۱۸ سورۀ «ق» میفرماید:
(مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ) (آدمی هیچ سخنی را به لفظ درنمیآورد و کاری را انجام نمیدهد مگر اینکه مراقبی آماده نزد او آن را ضبط میکند).
انسان چون مسئول اعمال خویش است، لذا در هر کاری که وارد میشود باید عاقلانه و عالمانه عمل کند تا بتواند پاسخگوی کردار خویش باشد. خداوند خود را شاهد بر اعمال انسانها دانسته و اینچنین میفرماید:
(أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ) (آیا او ندانست که خدا [اعمال زشتش را] میبیند [و از او روزی انتقام میگیرد]). [8]
همچنین:
(...إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُون) (... او به همۀ کردارتان به خوبی آگاه است). [9]
همانطور که در آیات بالا اشاره شد، خداوند خود، ناظر بر اعمال انسانهاست. در دیگر آیات نیز خداوند شاهدانی از خود انسان، اعضا و جوارحش آورده است:
(وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَيْنَا ۖ قَالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) (و آنها به اعضای بدن گویند: چرا بر اعمال ما شهادت دادید؟ آن اعضا جواب گویند: خدایی که همۀ موجودات را به نطق آورد ما را نیز گویا گردانید و او شما را نخستین بار بیافرید و باز بهسوی او بازگردانیده میشوید). [10]
همچنین شاهدانی از پیامبران الهی:
(وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ۖ وَجِئْنَا بِكَ شَهِيدًا عَلَىٰ هَٰؤُلَاءِ ۚ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ) (و روزی که ما در میان هر امتی از [رسولان] خودشان گواهی بر آنان برانگیزیم و تو را [ای محمد] بر این امت گواه آریم [آن روز سخت را یاد کن و امت را متذکر ساز]، و ما بر تو این کتاب [قرآن عظیم] را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد).[11]
باید به این نکته توجه داشت که ایمان به نظارت خداوند سبب میشود هنگام رفتار نابجا، احساس شرم انسان را فرابگیرد و این نظارت خود سببی بر ترک اعمال ناپسند میشود. حال که خداوند را شاهد و ناظر بر اعمال و رفتار خویش میدانیم، بجاست که در اعمال و کردارمان بیشترین مراقبت و مواظبت را داشته باشیم.
در اعمالی ازجمله نماز، روزه، قرآن، ذکر، تدبر و اندیشیدن، خلقیات، خوابیدن، خوردن، صحبت کردن و ...
در این قسمت، سعی بر آن است مراقبت از اعمال را که در احادیث و روایات محمد و آلمحمد (ع) بیان شده و در خودسازی و تزکیه و تهذیب نفوس اهمیت چشمگیری دارد، خاطرنشان کنیم تا با به کارگیری این موارد به خودسازی که نتیجهاش رسیدن به شناخت خداوند و معرفت الهی است، دست یازیم.
دوری از منیت و دستیابی به مکارم اخلاق
منیت به معنای خودستایی، خود برتر بینی، تکبر، غرور و ... است و متضاد آن فروتنی و افتادگی. [12]
منیت یکی از بیماریهای روح است که اگر نگوییم همۀ افراد، اکثر انسانها دچارش شدهاند؛ بیماریای که اگر در وجود شخصی ریشه دواند، دین و دنیایش را به تباهی میکشاند؛ چراکه منیت یکی از سرسختترین موانع رشد و کمال انسانی است. منیت همان شیطان درونی هر انسانی است که با پیروی از خواهشهایش میتواند او را به اعماق دوزخ بکشاند.
سید احمد الحسن طریقۀ خلاصی از منیت را اینگونه بیان میکنند:
«انسان وقتی از منیت رها میشود که خود را نبیند و جز پروردگارش را پیش از هر چیز و با هر چیز و پس از هر چیز نبیند. دائم باید متوجه شیطان و شری که در درون ماست، باشیم و باید هرچه در توان داریم برای کشتن آن به کار ببریم؛ دشمنترین دشمنان ما، نفس خود ماست.»[13]
انسان برای رسیدن به فروتنی و کسب کمال نیازمند دوری از منیت است. دوری از منیت سبب رسیدن به مکارم اخلاق و تهذیب نفس خواهد شد. مزین شدن به مکارم اخلاقی سبب رشد آدمی میشود. مکارم اخلاق یکی از مواردی است که در دین اسلام به آن سفارش شده و رعایت آن در خودسازی و تزکیه نفوس مؤثر است.
برترین و کاملترین مخلوق عالم رسول مکرم اسلام (ص) هستند، کسی که اسوﮤ تمامعیار و یگانه در اخلاق کریمانه و متعالی آداب را از آن خود کرده است. ایشان میفرمایند:
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق» «من مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را به اتمام برسانم.»[14]
ایشان در حدیثی امت خویش را به اخلاق نیک و پسندیده سفارش کرده و چنین میفرمایند:
«شما را به مکارم اخلاق توصیه میکنم، زیرا خداوند متعال مرا به همین منظور فرستاده است.»[15]
همانگونه که از روایت پیداست، پیامبر اسلام (ص) به اخلاق کریمانه اهتمام فراوان داشتند و دلیل بعثت و نبوتشان را تتمیم و تکمیل اخلاق کریمانه میدانستند. نهتنها ایشان، بلکه دیگر اولیای الهی نیز دارای چنین خصوصیتی بودهاند.
سید احمد الحسن نیز دعوتی همچون انبیای الهی و بر پایۀ انسانیت حقیقی داشتهاند. ایشان آراسته شدن به مکارم اخلاقی را یکی از ابعاد مبارزه با منیت در عالم جسمانی میدانند:
«مبارزه با منیّت در این عالم جسمانی از طریق آراسته شدن به مکارم اخلاقی که مهمترین آنها کَرَم (بخشش و سخاوت) است صورت میپذیرد. حقتعالی میفرماید:
(وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) [آیۀ ۹ سورﮤ حشر] (و ديگران را بر خويش ترجيح میدهند هرچند خود نیازمند باشند).
بر مؤمن است که در راه خدا بر فقرا، مساکین و بر مجاهدین انفاق کند و ساز و برگ لازم برای جنگ با دشمن خدا را برای آنها فراهم آورد. برترین کَرَم آن است که همراه با نیاز یا تنگدستی باشد:
(وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ) (و ديگران را بر خويش ترجيح میدهند هر چند خود نیازمند باشند).
همانطور که بر مؤمن لازم است پیش افتادن بر مؤمنان یا مراکز فرماندهی را دوست نداشته باشد.»[16]
اسلام با صفاتی از قبیل خودخواهی، حسد، خودنمایی، خودبرتربینی و ... بهشدت مبارزه میکند؛ از طرف دیگر صفاتی چون خیرخواهی، عفو، گذشت، فروتنی و ... را در نقطۀ مقابل آن قرار داده و به آراسته شدن به آنها تأکید فراوان میکند. لذا برای داشتن نفسی پاک و سالم باید بر آن غالب شویم؛ چراکه نفس همواره به بدی امر میکند.
تدبر و تفکر
جهان آفرینش آنقدر حیرتانگیز و شگفتانگیز است که بشر در شگفتی این خلقت عظیم مات و مبهوت میماند. خداوند انسانها را به تفکر و تأمل در نظام آفرینش و همچنین در جان و نفس آدمی فرمان داده و چنین میفرماید:
(سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّىٰ يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ ۗ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ) (بهزودى نشانههاى خود را در افقها[ى گوناگون] و در دلهایشان بدیشان خواهيم نمود، تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است. آيا كافى نيست كه پروردگارت خود شاهد هر چيزى است؟)[17]
تفکر در نظام آفرینش ما را به شناخت هرچه بهتر و کاملتر خداوند سوق میدهد. به عنوان مثال، تفکر در نظم موجود در جهان ما را از وجود خالقی ناظم و هدفمند مطلع میسازد، یا اندیشیدن به هدفِ آفرینش انسانها؛ اینکه هدف از خلقت ما انسانها چیست؟ تفکر در این مورد سبب میشود آدمی خلقت خود را پوچ و بیاثر نداند. این نوع تفکر، تفکری حقیقی است که به ارتباط و عبودیت واقعی خداوند منتهی میشود. در نتیجه، عبادت بدون تفکر بیتأثیر است و انسانساز نیست. تفکری انسانساز است که باعث خروج از ظلمت بهسوی نور شود و این کار نیازمند اخلاص برای خداوند است تا انسان را از ورود به باطل در امان دارد.
سید احمد الحسن یکی دیگر از ابعاد مبارزه با منیت را در عالم روحانی، تدبر و تفکر دانسته و در تکمیل کلام خویش، سخن پیامبر اسلام (ص) را خطاب به علی (ع) میآورند:
«يا علي ساعة تفكر خير من عبادة ألف عام» «ای علی، یک ساعت تفکّر بهتر از عبادتِ هزار سال است.»[18]
نهتنها تفکر در نظام آفرینش، خلقت انسان یا هر نعمتی که از سوی خدا بر ما ارزانی شده سبب خودسازی نفس و توجه به خداوند است، بلکه تفکر در آیات الهی و تدبر در قرآن کریم نیز سازنده است. سید احمد الحسن در این خصوص چنین میفرمایند:
«تدبر نمودن در قرآن و تفکر در آیات الهی و پناه بردن به خداوند و اولیایش برای فهم قرآن و ملکوت آسمانها و غیب اموری هستند که رسول خداوند حضرت محمد و ائمه (ع) بدانها توصیه نمودهاند، و بر شما باد به تدبر و تفکر و پناه بردن به خدا و اولیایش برای فهم حقایق، ولی این بدان معنا نیست که هر فهمی در نزد شما همان حق است؛ زیرا هوای نفس و دنیا و شیطان باعث ایجاد خطا در فهم حقیقت نزد شما میشوند و معرفت نیاز به اخلاص برای خداوند متعال دارد تا انسان را از ورود در باطل نگه دارد.»[19]
سید احمد الحسن به تلاوت قرآن تأکید نمودند و در خاصیت این تلاوت چنین میفرمایند:
«از خداوند مسئلت مینمایم که شما را بر ذکر خدای سبحان و تلاوت قرآن که در آن صیقل دلها و طهارت نفسها است موفق بدارد.»[20]
تدبر در قرآن قلبها را صیقل میدهد و پاکی نفوس را به همراه دارد. انسان باید زندهدل باشد؛ یعنی قلبی به دور از آلودگی و تاریکی داشته باشد. دلمردگی و کوردلی مانعی بر سر راه تدبر است و این موضوع سبب طهارت نفس و ارتقای آن نخواهد شد. امام علی (ع) میفرمایند: «در قرائتی که تدبر نباشد هیچ خیری نیست.»[21]
امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) در تفسیر آیۀ ۲۴ سورﮤ محمد [..أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛ .... یا بر دلهاشان خود قفلها[ی جهل و نفاق] زدهاند.] فرمودند:
«هیچ ذکری به قلب آنها نمیرسد و حقیقتی برای آنها کشف نمیشود.»[22]
کوردلی سبب بسته شدن دریچۀ قلب بر روی نور علم و ایمان میشود و کسانی که با انتخاب غلط قلبهایشان را مالامال از تیرگیها و ظلمت میکنند، درکی از حقایق قرآن نداشته و موجبات هلاکت خود را فراهم نمودهاند.
(أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) (با یاد خداست که قلبها آرام میگیرد).[23]
بهترین صیقلدهندۀ قلب، یاد خدا و تدبر در آیات الهی است.
نماز
نماز از واجبات دین است که اسرار عمیق و آثار پربرکت فراوانی دارد. همانا نماز ریسمان محکمی است که آدمی را به ملکوت اعلا پیوند میدهد و تأثیر بسزایی در خودسازی دارد. نماز زندهکنندﮤ جان و صفابخش حیات جاودان است. پیامبر مکرم اسلام (ص) میفرمایند:
«نماز نور چشم، محبوب و مطلوب من است.»[24]
نمازی تأثیرگذار است که با خضوع، خشوع و توجه قلبی خوانده شود؛ چراکه اینگونه خواندن روح نمازگزار را تا ملکوت ارتقا میدهد و او را به نور حق نزدیکتر میکند. سید احمد الحسن میفرمایند:
«شما در نماز میخواهی بهسوی خدا عروج کنی و با او سبحان و متعال رویارو گردی؛ نماز معراج مؤمن است و عروج صورت نمیگیرد مگر با ارتقا به آسمانهای هفتگانه.»[25]
همچنین در کتاب توحید چنین میفرمایند:
«نماز معراج مؤمن و تصویرکنندﮤ شیوﮤ معرفت است، و گامهای معرفت و حرکات و گفتهها و اذکار آن، تعبیر راه و روش معرفت است. حرکات نماز که از قیام شروع میشود و به رکوع و سپس به سجود میرسد، بیانگر معرفتی است که با دوری از انانیت همراه و همساز است: از قیامی که رویارویی است به رکوعی که نشانگر حدودی از فروتنی و دوری از منیت است، تا سجدهای که بیانگر درجهای والاتر از تذلل و خضوع و دور شدن از انانیت است. تأکید میکنم که فروتنی و خضوع، با زیاد شدن معرفت افزایش مییابد، همانطور که معرفت با فزونی، فروتنی و خضوع زیاد میشود.»[26]
نماز ازجمله عوامل تأثیرگذار در کسب اخلاق صحیح در اسلام و بازدارنده از تباهی و از بین برندﮤ غفلت است. خودسازی و تهذیب نفس با دور کردن آلودگیها از نفس امکانپذیر است. خداوند در آیۀ ۴۵ سورﮤ عنکبوت میفرماید:
(اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللّهِ أَکْبَرُ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ) ([ای رسول ما] آنچه را که از کتاب [آسمانی قرآن] بر تو وحی شد [بر خلق] تلاوت کن و نماز را [که بزرگ عبادت خداست] به جای آر، که همانا نماز است که [اهل نماز را] از هر کار زشت و منکر باز میدارد و همانا ذکر خدا بزرگتر [و برتر از حدّ اندیشه خلق] است، و خدا به هرچه [برای خشنودی او و به یاد او] کنید آگاه است).
با تدبر در کلام سید احمد الحسن در بحث نماز، شناخت و معرفت الهی و چگونگی پیمودن این راه روشن میگردد. لذا با نمازی که خضوع و فروتنی در آن موج میزند میتوان راه معرفت الهی را پیمود. هرچه میزان کمال و روح عبادت در نماز متجلی شود، به همان اندازه از خطا و اشتباه مصون میماند.
روزه
روزهداری یکی از فرایض مهم دین اسلام است که در قرآن و روایات بر آن تأکید فراوان شده است. خداوند میفرماید:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ) (ای اهل ایمان، بر شما هم روزه واجب گردید چنانکه امم گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید).[27]
خداوند هدف از روزه را تقوا برشمرده است. روزه نه تنها سبب کسب تقوا میشود، بلکه با خودداری از خوردن، آشامیدن، پرهیز از شهوات و محرمات سبب تقویت اراده شخص بر دوری از خواهشهای نفسانی شده که این خود عاملی بر خودسازی و تهذیب نفس به شمار میآید. امام صادق (ع) روزه را سپری در برابر آفتهای دنیا میدانند.[28]
همچنین امام رضا (ع) میفرمایند:
«روزه گرفتن سبب شکسته شدن شهوت است.»[29]
اثری که روزهداری بر انسان میگذارد، چشمپوشی از لذتهای دنیایی است؛ چراکه با عمل خویش ثابت میکند میتواند نفس سرکش را رام عبادت و معنویت کند تا بر هوسها و شهوات خود مسلط شود.
سید احمد الحسن در بیان روزه اینگونه میفرمایند:
«روزه عبادتی است برای تزکیۀ نفس و علاوه بر تقوای الهی، توجه و اهتمام به امور فقرای مسلمین است.... در روزه، حکمتِ تدبر و تفکر در احوال مسلمین است. در روزه، جهاد با نفس، شیطان، هوی و هوس و زینت دنیاست. در روزه، دوستی در راه خدا و دشمنی در راه خدا وجود دارد. در قلب مؤمن، رحمت برای مؤمنین و شدت و غلظت بر کافرین و منافقین وجود دارد.»[30]
روزه راهی برای پرهیزکاری است. روزه ظلمت، خودخواهی و خودمحوری را مبدل به نورانیت، تواضع و ایثار مینماید. روزه از بهترین راههای تقویت اخلاص و اراده شخص و همچنین انس با معبود برای انجام عبادت است. حضرت زهرا (س) میفرمایند:
«خداوند روزه را برای تثبیت اخلاص (در دل مردم) واجب کرده است.»[31]
روزهدار با خودداری از خواهشهای نفسانی خود را در برابر آن محفوظ میدارد که این خود عاملی بر خودسازی و تزکیۀ نفس است.
کمخوری
مراقبت در بیشتر امور باید انجام گیرد. یکی از این مراقبتها، مراقبت در خوردن و خوابیدن است؛ چرا که زیادهروی در این امورات سبب آن است که بیشترین توجه انسان به جسم و جهان ماده معطوف شود و او را از پرداختن به امورات معنوی دور سازد. امام صادق (ع) به ابوبصیر فرمودند:
«شکم در اثر پرخوری طغیان میکند. نزدیکترین احوال بنده به خدا هنگامی است که شکمش خالی باشد و بدترین حالات وقتی است که شکمش پر باشد.»[32]
پرخوری یکی از لذتهای دنیوی است که اثری منفی در نفس انسان میگذارد. امام علی (ع) گرسنگی را بهترین کمک برای کنترل نفس و شکستن عادتهای او میداند.[33] خداوند در شب معراج به پیامبر (ص) فرمود:
«یا احمد! کاش شیرینی گرسنگی و سکوت و خلوت و آثار آنها را میچشیدی.» رسول خدا (ص) عرض کرد: «پروردگارا، فایده گرسنگی چیست؟» فرمود: «حکمت و حفظ قلب و تقرب به من و حزن دائم و کمخرجی و گفتار حق و بیباکی از اینکه در گشایش باشد یا در سختی.»[34]
پرخوری نهتنها اثرات منفی بر سلامت انسان میگذارد، بلکه سبب اثراتی نامطلوب بر نفس و روح او نیز میشود. کسی که خواهان ارتقا باشد، باید بیشتر توجهش به نفس و راههای رسیدن به تزکیه و تهذیب آن باشد، نه توجه به جسم مادی! پرخوری یعنی رسیدگی هرچه بیشتر به جسم مادی که سبب میشود در سیر الی الله کمتوان شویم؛ پس سالک باید در حد ضرورت و رفع نیاز غذا بخورد.
یکی از اثرات پرخوری، پرخوابی است. خواب زیاد انسان را در زمرﮤ غافلین قرار میدهد؛ زیرا انسان پرخواب اکثراً دچار کسالت و خوابآلودگی است و آن خضوع و خشوع را در انجام تکالیف الهی نخواهد داشت و حضور قلب از او گرفته میشود. پرهیز از پرخوابی سبب میشود زمانی بیشتری برای انجام تکالیف و اعمال عبادی داشته باشیم.
کلام حضرت عیسی (ع) در این زمینه خالی از لطف نیست، ایشان میفرمایند:
«ای بنی اسرائیل، در خوردن زیادهروی نکنید که همانا محصول زیاد خوردن، بسیار خوابیدن است و هرکس بسیار بخوابد، نماز و عبادتش کم خواهد بود و آنگاه در زمره غافلان به شمار خواهد آمد.»[35]
علاوه بر اثرات سوئی که پرخوری بر نفس و روح انسان دارد، سبب آشفتگی و دیدن خوابهای پریشان نیز میشود.[36]
بنابراین پرخوری مانعی بر تقوا، صفای دل، خواب آرام، حکمت و تقرب الهی میباشد. آدمی باید به آنچه میخورد آگاه باشد، زیرا خوراک یکی از نیازهای جسم بیولوژیکی انسان و تأمینکنندﮤ قوای بدنی اوست و حلال یا حرام بودن آن، تأثیر مستقیم بر نفس او میگذارد. همچنین بر میزان خوراکی که مصرف میکنیم باید دقیق باشیم. اینکه از پرخوری و شکمبارگی پرهیز کنیم، زیرا بنابر آنچه از کلام انبیا و اولیای الهی به ما رسیده، زیادهروی در خوردن مانعی بر صفای دل است که نورانیت آن را از بین میبرد و انسان را از رسیدن به تقوای الهی باز میدارد.
سید احمد الحسن در خصوص نیازهای دنیوی انسان و چگونگی برآوردن آنها چنین میفرمایند:
«غذا آن چیزی است که شکافهای امیال دنیوی انسان را پر میکند؛ برای دهان غذایی است، برای عورت غذایی است، برای چشم غذایی است و برای گوش غذایی است. این غذا حد و قانونی دارد. خوردن غذای حلال برای کسب نیرویی که انسان به وسیله آن بربندگی خدا توانا شود، انسان را زنده میگرداند؛ زیرا این غذا از طریق ذکری که فرد با این غذا قوت ادای آن را به دست آورده است، باعث حیات روحش میشود. رفع نیاز شهوت عورت با حلال نیز همین گونه است. غذای مفید چشم، نگاه کردن به قرآن یا حجت الهی است و حتی نظر کردن به فرجام دشمنان خدا و عبرت گرفتن نیز انسان را زنده میگرداند. غذای سودمند گوش مثل استماع قرآن هم انسان را زنده میدارد. اما انسانی که بدون حساب مقدار یا کیفیت هر نوع غذایی را میخورد یا به هر وسیلهای هرچه که بخواهد بیهیچ ضابطه و قاعدهای، شهوت عورتش را هر کجا و هر وقت و با هرکس که اراده کند برطرف میسازد، یا بدون حساب و کتابی که خداوند خواهان آن است، به هرکس و هر چیز که دلش بخواهد نگاه میدوزد و به هرچه که تمایل دارد گوش میسپارد؛ این انسان با این غذایی که به دهان، عورت، چشم و گوش خود میدهد، خویشتن را به وادی هلاکت میاندازد. بنابراین غذا بدون در نظر گرفتن خداوند سبحان و متعال انسان را میکشد و هلاکت او را سبب میگردد؛ پس با غذا آدم میمیرد.»[37]
سید احمد الحسن انسان را به محافظت و دقت در آنچه به بدنش میرساند متوجه میسازد و آدمی را از آنچه که سبب به هلاکت انداختن نفسش میشود بر حذر میدارد. ایشان هر چیزی که در آن ذکر خدا باشد را سبب حیات روح و آنچه از ذکر و یاد خدا دور باشد را سبب نابودی و هلاکت انسان میدانند.
کمگویی
همانگونه که خوردن و خوابیدن به اندازﮤ رفع نیاز بدن سبب دوری از تنبلی و قساوت قلب میشود، کمگویی و سکوت نیز وسیلهای مهم برای کنترل رفتار و کردار آدمی است. امام علی (ع) میفرمایند:
«هنگامی که خدا صلاح بندهاش را بخواهد، قِلّت کلام و قلت طعام و قلت خواب را به او الهام میکند.»[38]
همانا هدف اصلی مؤمن، قدم گذاشتن در مسیر تکامل روحی و تقرب الهی است؛ لذا سعی بر آن دارد از کارهای لغو و بیهوده خود را دور سازد، زیرا این اعمال سبب دوری انسان از مقصد اصلی میشود. اصولاً یکی از نشانههای عاقل آن است که بیجهت سخن نمیگوید؛ چراکه سخن گفتن، بیانکنندﮤ میزان عقل آدمی است. امام صادق (ع) میفرمایند: «نشانه عاقل، فکر کردن و نشانه فکر کردن، سکوت نمودن است.»[39]
در اینجا مقصود از سکوت، سکوت مطلق نیست؛ بلکه منظور، سکوت از حرفها و سخنان لغو و بیهوده است. پیامبر مکرم اسلام (ص) در خصوص سخن گفتن چنین میفرمایند:
«از کثرت کلام بپرهیز، مگر در ذکر خدا، زیرا زیاد حرف زدن جز ذکر خدا موجب قساوت قلب میشود و دورترین مردم به خدا، قلب تاریک است.»[40]
سخنان بیهوده مانع از خودسازی است و نگهداری زبان، بهترین هدیه برای نفس است. سالک الی الله برای تهذیب نفسش باید به ذکر خدا مشغول شود و از سخنان لغو و بیهوده دوری گزیند، بلکه تنها به سخنان سنجیده اکتفا کند. یکی از خصوصیات سید احمد الحسن، کمسخنی ایشان است. شیخ جهاد اسدی در مورد ایشان چنین میگوید: «در حالت رضایت و خشم فقط حق میگوید؛ سکوتش از سخن گفتنش بیشتر است.»[41]
کمگوی و گزیدهگوی چون دُر
تا ز اندک تو جهان شود پُر [سعدی]
در بیان کمگویی، کمخوابی و پرهیز از پرخوری احادیث و روایات بسیاری وارد شده، اما بنا به اختصار به همین مقدار اکتفا میکنیم.
محاسبه
انجام اعمال عبادی نیازمند مراقبت است، چراکه در مسیر خودسازی اعمالی مورد پذیرش است که به نحو احسن و خالصانه برای خدا انجام گیرد؛ لذا بعد از مراقبت اعمال، به محاسبه آن میپردازیم. محاسبه یعنی رسیدگی شخصی به اعمالِ شبانهروز و سنجش اعمال نیک و بد.[42]
امام صادق (ع) در روایتی به ابنجندب میفرمایند:
«ای پسر جندب، بر هر مسلمانی که ما را میشناسد، لازم است که در هر روز و شب، اعمالش را بر خود عرضه بدارد و از نفس خود حساب بکشد؛ اگر کار خوبی در آنها یافت، بر آن بیفزاید و اگر کار زشتی یافت، طلب بخشایش نماید تا در قیامت دچار رسوایی نگردد.»[43]
محاسبه همان عملی است که ساعتی از شب را به کارها و اعمال روزانه اختصاص دهیم و آنها را بازبینی کنیم؛ اگر عملی نیک انجام داده باشیم شکر خداوند را به جا آوریم و از خداوند منان طلب توفیق هرچه بیشتر آن را بخواهیم، و اگر عملی خطا از ما سر بزند، نفس خویش را نهیب زده و آن را مواخذه کنیم؛ زیرا حسابرسی روزانه سبب میشود خود را آماده حسابرسی قیامت کنیم. یعنی تمام تلاشمان پاکی نفوس و ارتقای روحمان باشد تا مبادا در ورطۀ نابودی قرار بگیرد!
نتیجهگیری
خودشناسی و رسیدن به مرحلۀ خودسازی بسیار حائز اهمیت است. همانطور که بیان شد، اولین گام در این مسیر شناخت خود و عارف به نفس خود شدن است؛ اینکه توانایی، استعداد و موهبتهای خود را بشناسیم و درصدد بهبود یا رفع نقص آن برآییم. بعد از خودشناسی میتوان به خودسازی پرداخت. عوامل بسیاری در خودسازی مؤثرند که همگی آنها، در صورتی که ظاهری باشد و سبب ارتقای نفس نشود، هیچ سودی به حال افراد ندارد. عملی مهم و تأثیرگذار است که به دور از منیت باشد.
دلی که جایگاه امور دنیاست و جز ماده را نمیبیند، کجا میتواند انوار الهی را درک کند و به شناخت و معرفت خداوند برسد؟!
باید درصدد دوری از دنیا و ظواهر فریبندﮤ آن باشیم!
باید قلبهایمان را با یاد خدا جلا دهیم!
باید عیوب خویش را برطرف کنیم!
باید نفسمان را از صفات پست و نکوهیده یا همان سربازان جهل پاک کنیم!
باید به سربازان عقل مزیّن شویم؛ چراکه رضایت خداوند و حجتهایش در گرو شناخت و کسب سربازان عقل است.
هدف نهایی از خودسازی، سیروسلوک در مسیر الهی است و برای پیمودن این مسیر باید منیت را از نفسمان بزداییم. اگر ما انسانها تمامی راههای سیر الی الله و خودسازی را بپیماییم، اما در وجودمان ذرهای منیت باشد، همان منیت سبب سقوط ما میشود؛ زیرا نفس با خودخواهیاش تباهی و فلاکت انسان را رقم میزند.
برای خودسازی باید منیت را از وجودمان دور کنیم و طاعات و عباداتمان جز برای خدا و خالصانه به درگاه او نباشد. باید در چگونگی اعمال نهایت مراقبت را داشته باشیم؛ چراکه این راه هدف آماج حربههای شیطان، چه دنیا، چه نفس و چه هر دو، قرار گرفته است و با ایجاد وسوسه، نفس آدمی را بهسوی خود میکشاند. نفسی که در برابر خداوند بدون حیا فریاد برمیآورد تا ثابت کند در برابر خدا وجود دارد.
پس اینگونه باشیم:
ز هرچه غیر او استغفرالله
پانویسها:
-
[1]
مجلسی، بحارالانوار، مناجاتهای پانزدهگانه امام سجاد(ع)، مناجات اول، ج ۹۴، ص ۱۴۲، «مناجات التائبین».
-
[2]
آیۀ ۵۲ و همچنین ۶۱ و ۹۰ سورﮤ هود.
-
[3]
سید احمد الحسن، خطبۀ موحده، ۲۰۰۸.
-
[4]
ویکی شیعه، fa.wikishia.net
-
[5]
دعای ۳۱ صحیفۀ سجادیه.
-
[6]
ویکی شیعه، fa.wikishia.net
-
[7]
سید محمد حسین، رساله لب اللباب فی سیر و سلوک اولی الالباب.
-
[8]
آیۀ ۱۴ سورﮤ علق.
-
[9]
آیۀ ۱۸ سورﮤ حشر.
-
[10]
آیۀ ۲۱ سورﮤ فصلت.
-
[11]
آیۀ ۸۹ سورﮤ نحل.
-
[12]
دیکشنری آبادیس.
-
[13]
سید احمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۳، پرسش ۲۳۲.
-
[14]
مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۰.
-
[15]
میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۹۱.
-
[16]
سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۳، پرسش ۱۰۷.
-
[17]
آیۀ ۵۳ سورﮤ فصلت.
-
[18]
سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۳، پرسش ۱۰۷.
-
[19]
سید احمد الحسن، پاسخهای روشنگرانه بر بستر امواج، ج ۵، سؤال ۴۰۹.
-
[20]
همان، ج ۶، پرسش ۵۵۳.
-
[21]
مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۷۵.
-
[22]
تفسیر کنز الدقائق، ج ۱۲، ص ۲۴۱.
-
[23]
آیۀ ۲۸ سورﮤ رعد.
-
[24]
مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۷۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۷۴.
-
[25]
سید احمد الحسن، متشابهات، ج ۲، سؤال ۳۳.
-
[26]
سید احمد الحسن، تفسیر سورﮤ توحید، مبحث نماز و توحید.
-
[27]
آیۀ ۱۸۳ سورﮤ بقره.
-
[28]
میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۵۶۵.
-
[29]
وسائل الشیعه، کتاب الصوم، باب ۱، ابواب وجوب الصوم، ح ۳.
-
[30]
سید احمد الحسن، سرگردانی یا راه بهسوی خدا، ص ۹۱ – ۹۵.
-
[31]
مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۳، ص ۳۶۸.
-
[32]
حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۰۵.
-
[33]
میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۱۴.
-
[34]
ارشاد القلوب، ص ۱۹۹ و ۲۰۰؛ بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۲۲، حدیث ۶.
-
[35]
حلّی، ورّام بن ابیفراس، تنبیه الخواطر و نزهة الناظرین، ص ۳۸.
-
[36]
غرر الحکم و درر الکلم، ح ۲۶۳۸.
-
[37]
در محضر عبد صالح، ج ۱، ص ۱۱۷ – ۱۱۸، انتشارات انصار امام مهدی(ع).
-
[38]
نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، ج ۱۶، ص ۲۱۳.
-
[39]
مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۳۰۰.
-
[40]
مجلسی، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۸۰.
-
[41]
نرمافزار جامع المهدیون، بخش مقالات، مبحث اخلاق و رفتار سید احمد الحسن.
-
[42]
ویکی شیعه، fa.wikishia.net
-
[43]
مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۷۹.