ما هنوز ایستادهایم
روایتی از مظلومیت دعوت یمانی و انصار امام مهدی (ع)؛ آنچه بر ما گذشت
چکیده
وقتی همه از ظهور حرف میزدند، ما برخاستیم. وقتی «العجل، العجل» ورد لبها بود، ما جدی گرفتیم. وقتی همه منتظر بودند، ما لبیک گفتیم. وقتی همه منتظر بودند که معجزهای از آسمان بیفتد، ما خود را برای یاری مهیّا کردیم. وقتی همه شعار میدادند، ما وارد میدان شدیم. وقتی همه نظارهگر بودند، ما پیشقدم شدیم. وقتی حقیقت در سکوت دفن میشد، ما فریاد زدیم. وقتی نام قائم (ع) در منابر زمزمه میشد، ما صدای او را در دعوت شنیدیم و تصدیق کردیم.
ما، انصار امام مهدی (ع) هستیم؛ کسانی که به دعوت فرستادﮤ او، یمانی موعود، سید احمد الحسن ایمان آوردیم. اما راهی که رفتیم، پر از خار بود. در این راه، نهتنها از سوی دشمنان دین بلکه از همانهایی که باید همراه میبودند، زخم خوردیم. تاریخ این دعوت، آکنده از مظلومیت است؛ و اسناد این مظلومیت، نشانگر عمق دردی است که همراهان این دعوت، سالهاست با آن زیستهاند.
حقیقتی که باید خاموش میشد ...
دعوت یمانی، از آغاز، با واکنش شدید قدرتها روبهرو شد. گویا سخن از حجت الهی، سهم کسانی نبود که خود را وارثان دین میدانستند.
سال ۲۰۰۵، اولین حسینیهمان در نجف را با بولدوزر خراب کردند. [1]
در سال ۲۰۰۶، فشارها چنان بالا گرفت که سید احمد الحسن ناچار شد از محل زندگیاش دور شود. [2]
در سال ۲۰۰۷، نیروهای نظامی به خانهاش حمله کردند، اما او به خواست خدا از آنجا خارج شده بود. [3]
سالهای بعد، پُر بود از یورش، زندان و تبعید.
در کربلا، حسینیه تخریب شد و مؤمنان بازداشت و شکنجه شدند. [4]
در نجف، ۱۶ نفر از طلبهها و اساتید را زدند و بازداشت کردند [5] و ۹ نفر دیگر را از دفتر دعوت کنار حرم امام علی (ع) بردند. [6]
در همان سال، مرحوم سید حسن حمامی هم بازداشت شد. [7]
در ۲۰۰۷، حسینیۀ کربلا برای بار دوم تخریب و مؤمنان حاضر دستگیر شدند. [8]
همان ماه، به حسینیۀ بصره با سلاح سنگین و خمپاره حمله شد. [9]
در ژانویۀ ۲۰۰۸، در یورشی شبانه به خانههای مؤمنان در چند شهر، ۴۶ نفر دستگیر و شکنجه شدند، ازجمله سید حسن حمامی (ره) برای بار دوم. [10]
محرم سال دهم
محرم سال ۲۰۰۸، به فاجعه تبدیل شد. دهها نفر کشته شدند؛ از انصار، نیروهای امنیتی و حتی مردم عادی ... . [11]
بازداشتهای گسترده، آوارگی خانوادهها، و تخریب تمام حسینیههای انصار در بصره، ناصریه، بغداد، میسان و ... فقط بخشی از این غم بزرگ بود. در سالهای بعد، هیچ چیز تغییر نکرد. باز هم حسینیهها بسته شد، دفترها تعطیل شد، کتابها سوزانده شد؛ حتی قرآنها ...[12]
در ۲۰۲۲، حسینیۀ مسیّب را با تمام داراییهایش آتش زدند. همان سال، حسینیۀ کاظمین بسته شد و دیگر باز نشد.
در ۲۰۲۳، مکتب رسمی سید احمد الحسن در نجف اشرف مورد یورش قرار گرفت و همه بازداشت شدند.[13]
خانههایی مثل خانۀ دکتر عبدالعالی منصوری با یورش شبانه شکسته شد.[14]
این وقایع محدود به عراق نبود؛ در ایران نیز انصار امام مهدی (ع)، شاهد احضارهای مکرر، بازجویی، حبس، تبعید و تهدیدهای جدی بودند. در تاسوعای ۱۳۹۶، عزاداران حسینی در یکی از شهرهای ایران (قم) مورد هجوم قرار گرفتند. [15] در مواردی، احکام سنگین زندان صادر شد و منازل مؤمنان مورد تفتیش و ضبط اموال قرار گرفت و هنوز هم اینگونه برخوردهای قهری و دور از شأن انسانیت با انصار امام مهدی (ع) ادامه دارد. دستگیریهای گسترده، تنها به جرم ایمان در قم، تهران، مشهد، کاشمر، تربتحیدریه، اصفهان، دزفول، اهواز و ... .
در اینهمه تاریکی، نوری هست
این حوادث، تصویری روشن از یک واقعیت تلخ را ترسیم میکند: در عصر ادعای آزادی بیان و حقوق بشر، دعوت الهی هنوز هم در تنگنای ظلم و سانسور گرفتار است. اما آنچه این روایت را متفاوت میکند، ایستادگی مؤمنان بر این مسیر است.
آری، ما هیچوقت عقب ننشستیم. در ۲۰۱۱، مکتب نجف را زدیم؛ اما تخریب شد. دوباره ساختیم. در ۲۰۱۵، حوزﮤ علمیه و مؤسسۀ مطالعات عالی را بنا کردیم. دوباره حمله کردند.[16] ما را میزدند، بازداشت میکردند، خانههایمان را میگرفتند؛
ولی ایمانمان را نه.
در ۲۰۱۵، حوزه و مؤسسۀ مطالعات عالی در نجف افتتاح شد و باز هم مورد یورش و غارت قرار گرفت.[17]
در ۵ فوریۀ ۲۰۲۳، مکتب رسمی در نجف هدف حمله قرار گرفت و تمام حاضران دستگیر شدند. [18]
امروز، با گذشت بیش از دو دهه از آغاز این دعوت، همۀ آن رنجها بدل به سندی زنده از مظلومیت حقی شدند که در سکوت زمان فریاد زد. آنچه ما را به این راه کشاند، برهان و عرفان بود، منطق و شهود(دلایل منطقی و شهادت کتبی و شفاهی خداوند) بود. و آنچه ما را در این راه نگه داشته، ایمان و یقین است؛ ایمانی که با هر حمله و هر زخم، ریشهدارتر شده است.
چرا هنوز ایستادهایم؟
شاید بپرسی: مگر چه چیزی دیدید که اینهمه سختی را تاب آوردید؟
ما چیزی دیدیم که جز با چشم دل نمیتوان دید. ما صدایی شنیدیم که جز با گوش ایمان شنیده نمیشود.
ما در دعوت یمانی، نوری دیدیم که شبهای تاریخ را میشکافد. هیچکدام از این حملات، زنجیرها، آوارگیها و تهمتها، ایمان ما را کم نکرد. برعکس، یقینمان را بیشتر کرد. هرچه بیشتر زخم خوردیم، بیشتر باور کردیم که این راه، راه حسین (ع) است؛ راه علی (ع)، راه فاطمه (س)، راه محمد (ص) و راه امام مهدی (ع).
سخن آخر
دعوت یمانی، از همان آغاز، با واکنشی سخت و بیرحمانه از سوی قدرتها و مدعیان دین روبهرو شد. گویا سخن از حجت الهی، سهم آنان نبود که عمری نامش را فریاد زده بودند. گویا وعدۀ ظهور، تنها قرار بود در کتابها بماند؛ نه در کوچههای نجف و ناصریه و کربلا، نه از زبان جوانی که به راستی برخاسته بود.
ما با نام قائم (ع) برخاستیم؛ اما زمین برایش تنگ شد. ما حسینیه ساختیم؛ اما آن را ویران کردند. ما خواندیم؛ اما کتابهایمان را سوزاندند. ما ایستادیم؛ اما ما را دستگیر کردند. ما گفتیم «این راه حق است»؛ اما در پاسخ، شکنجه و زندان نصیبمان شد. ما امید بودیم؛ اما به چشم برخی، خطر شدیم. ما به فریاد حقیقت لبیک گفتیم؛ اما متهم شدیم به افسانهسازی، به فتنهگری، به انحراف. ما سالهاست که در برابر طوفان ایستادهایم؛ با بغضی در گلو و یقینی در دل. این دعوت، نه از ماست، نه برای ما؛ بلکه از خداست و برای آنکه او برگزیده است. و ما کمترین وظیفهمان این بود که به ندای پروردگارمان لبیک بگوییم.
این نوشته، صرفاً فهرستی از ظلمها نیست. فریادی است برای تاریخ. یادآوری است برای نسلی که شاید فردا بخواهد بداند «چه گذشت بر آنان که از حق گفتند؟»
و ما، بهعنوان انصار امام مهدی (ع)، نسل ایمان، نسلی که زیر شلاق تهمت و زندان و یورش، باز هم «لبیک یا مهدی» گفت، گواهی میدهیم که:
ما هنوز ایستادهایم. نه از روی عادت، که از روی یقین. نه برای انتقام، که برای ظهور. نه برای دیده شدن، که برای حقطلبی. و اگر صد بار دیگر هم دنیا ما را محاکمه کند، بازهم دعوت مهدی را فریاد خواهیم زد. چون برای ما، این دعوت فقط یک باور نیست؛ هویتی است که با خون و اشک و صبر، حک شده است.
پانویسها:
-
[1]
ر.ک: مستند مستضعفین:
https://fb.watch/jf6OM_PD9j/?mibextid=v7YzmG https://x.com/tvthesavior/status/1635324847684460548?s=46&t=tGwF9subDcI3O8HrR2CocA
-
[2]
ر.ک:
https://fb.watch/jf6OM_PD9j/?mibextid=v7YzmG
-
[3]
در محضر عبد صالح، ج 2، «بعضی از آنچه با حق و با صاحب آن انجام دادند».
-
[4]
ر.ک: مستند مستضعفین:
https://fb.watch/jf6OM_PD9j/?mibextid=v7YzmG https://x.com/tvthesavior/status/1635324847684460548?s=46&t=tGwF9subDcI3O8HrR2CocA
-
[5]
همان
-
[6]
همان
-
[7]
همان
-
[8]
همان
-
[9]
همان
-
[10]
«… در تاریخ چهارم ژانویه ۲۰۰۸ برابر با شب جمعه ۲۵ ذیالحجه حدود 46 نفر از انصار امام مهدی (ع) در بصره و ناصریه و نجف دستگیر شدند. ساعت ۲ نیمهشب به آنان هجوم برده شد و سید حسن حمامی هم در میان آنان بود. شکنجه شدند و برای آنها اتهامات مخرب و دروغین ساختند تا آنها را تا بیشترین حد ممکن در زندان نگه دارند. آنان بیش از یک سال در زندان ماندند، و بهدنبال آن دفتر سید احمد الحسن برای بار دوم بسته شد.» مستند مستضعفین: https://fb.watch/jf6OM_PD9j/?mibextid=v7YzmG
-
[11]
«در تاریخ 19/۱/2008 برابر با دهم محرم سال ۱۴۲۹ وقایع دردناکی پیش آمد؛ این پس از آن بود که برخی از احزاب مسلط، آتش فتنهای را شعلهور کردند، که دهها بیگناه - چه از انصار امام مهدی (ع) یا نیروهای امنیتی یا عموم مردم - قربانی آن شدند، و بهدنبال آن بیشتر انصار در کل عراق دستگیر و خانوادههای آنان آواره شدند...» مستند مستضعفین: https://fb.watch/jf6OM_PD9j/?mibextid=v7YzmG
-
[12]
ر.ک: مستند مستضعفین: https://fb.watch/jf6OM_PD9j/?mibextid=v7YzmG
-
[13]
همان
-
[14]
دکتر عبدالعالی منصوری در بخشی از سخنان خود میگوید: ««در تمام مدت ایمانم به دعوت سید احمد الحسن در معرضِ انواع ستمها قرار گرفتم و اخیراً کار بهجایی رسید که به خانهام در نجف اشرف یورش بردند و خانواده و فرزندانم را به وحشت انداختند. این ماجرا در تاریخ 6/5/2023 رخ داد [....] نیروها[ی امنیتی] بدون اطلاع قبلی ساعت یک نیمهشب به خانهام حمله کردند. همسر و فرزندانم در خانه بودند. علیرغم اینکه ما با دولت و دستگاههای امنیتی در ارتباطیم، ولی این بار اصلاً به ما خبر ندادند. بلکه مستقیم به خانه آمدند و با این بهانه که من از سوی نهادهای امنیتی احضار شدهام به خانه یورش بردند. فقط برای اینکه من به دعوت سید احمد الحسن مؤمن بوده و معتقدم که احمد الحسن وصی و فرستادۀ امام مهدی است. سؤالی که در اینجا مطرح میشود و باید به آن پرداخت این است: آیا هرکس اعتقادی مخالف اعتقاد شما حاکمان و مسئولان عراق داشته باشد، -حتی اگر اعتقاد او مسالمتآمیز باشد، و هیچ کاری هم نکرده باشد، و خاطر هیچکسی را آشفته نکرده باشد و با هیچ قانون اجتماعی هم مخالفت نکرده باشد- آیا این فرد مجرم است و تحت پیگرد نیروهای امنیتی قرار میگیرد؟...»
https://www.youtube.com/watch?v=6kh4sPRj-BI
-
[15]
ر.ک:
https://www.youtube.com/watch?v=5zAQus-t8XM
-
[16]
ر.ک: مستند مستضعفین:
https://fb.watch/jf6OM_PD9j/?mibextid=v7YzmG https://x.com/tvthesavior/status/1635324847684460548?s=46&t=tGwF9subDcI3O8HrR2CocA
-
[17]
همان
-
[18]
سید احمد الحسن در صفحۀ فیسبوک خود چنین نگاشتند: «در تاریخ 5/2/2023 دولت شبهنظامیان و جناحهای مسلح خودسر عراق به مکتب (دفتر) رسمی در نجف اشرف یورش بردند و آن را بستند و کسانی را که در آن بودند ـاعم از کارگزاران و میهمانانـ دستگیر کردند.
من «محمد شیاع سودانی» را مسئول امنیت استادان و طلبههای حوزه و کارگزاران و میهمانان بازداشتشده میدانم، و خواهان آزادی فوری آنها و بازگشاییِ بدونِ قید و شرط دفتر رسمی هستم.»