روان‌پریشی پنهان: بیماری ناشی از منیت

روان‌پریشی پنهان: بیماری ناشی از منیت

قسمت 4

چکیده

چهارمین بخش از سلسله‌مقالات «روان‌پریشی پنهان: بیماری ناشی از منیت» به بررسی نقش شیطان و جن در بروز اختلالات روانی از منظر روان‌شناسی دین می‌پردازد. نویسنده با استناد به آموزه‌های سید احمد الحسن، بیان می‌کند که «منیت» دروازه‌ای برای ورود ظلمت و شرّ به نفس انسان است و شیطان نه‌تنها یک موجود بیرونی، بلکه نماد شر و تاریکی درونی است. همچنین با بیان گزارش‌های میدانی از تجربیات افراد مختلف، تأثیرات احتمالی اجنه بر سلامت روان بررسی می‌شود. مقاله نتیجه می‌گیرد که یاد خدا، دعا، و پناه بردن به خلیفه الهی می‌تواند در کاهش اثرات مخرب این عوامل و درمان اختلالات روانی نقش مهمی ایفا کند.

مقدمه

همان‌طور  که در بخش‌های پیشین همین سلسله‌مقاله، از منظر دین الهی بررسی کردیم «نفس» خانۀ دردهاست، زیرا سرچشمۀ همۀ دردها یعنی «منیت» در آن لانه کرده است و هرچه این عامل بیشتر رشد کند، به احتمال بیشتری سلامتش به خطر افتاده و فرصت ورود را برای شیطانِ به‌کمین‌نشسته را فراهم می‌کند:

«نفس که اساس و خاستگاه بلا و خانۀ دردهاست؛ که اگر در آن منفذهایی سازگار با شهوات دنیوی نبود، و همچنین اگر در آن «علت‌العلل» (علت اصلی) همۀ دردها یعنی «من و منیّت» نبود، شیطان هیچ راهی بر انسان نمی‌داشت. پس با سلامتی آن، انسان سالم می‌شود و با درد آن، انسان بیمار می‌گردد و با مرگ آن انسان می‌میرد.» [1]

در سه قسمت قبلی، دربارﮤ منیت و راهکارهای مبارزه با آن بسیار صحبت کردیم. همان‌طور که گفته شد، منیت احساسی است که به‌صورت زیرپوستی عمل می‌کند و می‌تواند به شکل احساس ثانویه‌ای نمود پیدا کند. بسیاری از روان‌شناسان اعتقاد دارند انسان نباید با احساسات نامطلوبی مانند اضطراب، خشم و ... مقابله کند؛ بلکه صرفاً از آنجایی که ما انسان هستیم، این احساسات را تجربه می‌کنیم و باید بتوانیم آن‌ها را کنترل کنیم. اما باید بگویم دربارﮤ احساس منیت، این‌گونه نیست. براساس روان‌شناسی دین حقیقی، ما باید با احساس منیت و عامل بروز آن، یعنی باور «من»، مبارزه کنیم.[2] بنابراین، ممکن است ما بتوانیم راهکارهایی برای کنترل اضطراب و خشم بیابیم، ولی نمی‌توانیم راهی برای کنترل منیت پیدا کنیم، زیرا منیت، دشمن آشتی‌ناپذیر انسان است. مبارزه با آن، شاید به زبان ساده باشد، اما در عمل، تنها حضرت محمد (ص) توانستند این درد را به‌طور کامل ریشه‌کن کنند و به فتح مبین دست یابند. اهل‌بیت (ع) و انبیای الهی نیز در درجه‌ای پایین‌تر از ایشان (ص)، به فتح نائل گشتند.[3]

مخلوق را از منیت گریزی نیست؛ زیرا او را با ظلمت و عدمی درمی‌آمیزد که بدون وجود آن، فقط خدای سبحان و متعال می‌ماند و لاغیر. زیرا تنها خداوند، نور مطلق و بدون ظلمت است. بنابراین، در فطرت انسان نقطه‌ای تاریک وجود دارد که همان شائبۀ عدم و ظلمت است. این نقطۀ تاریک، محل اتصال پوزﮤ شیطان است که از طریق آن، انسان را وسوسه می‌کند.[4] حال، این سؤال مهم باقی می‌ماند: منظور از شیطان چیست و اگر به درون انسان راه بیابد، چه خواهد شد؟!

در میان مردم، این باور رایج است که شیطان، موجودی غیرفیزیکی است که انسان‌ها را گمراه و به انجام گناه ترغیب می‌کند. عامۀ مردم، آن را مترادف با ابلیس و از جنس جن می‌دانند.[5] البته، در محافل علمی از شیطان به‌عنوان یک خرافۀ باستانی یاد می‌شود که احتمالاً ریشه در باورهای مذهبی دارد.

گذشتگان، از جمله چینی‌ها، مصریان، یونانیان و عبری‌ها، بیماری‌های روانی را به جن و شیطان نسبت می‌دادند. در حال حاضر، بیماری‌های روانی را پدیده‌ای می‌دانند که ناشی از عوامل ارثی و محیطی است.[6]

از لحاظ علمی، باورهای مربوط به شیاطین و جن، امروزه کاملاً مردود محسوب می‌شود. با این‌ حال، در حوزﮤ سلامت روان همچنان شاهد پدیده‌هایی هستیم که نمی‌توان با روش‌های علمی امروز، توضیحی برای آن یافت، ازجمله، توهماتِ بینایی و شنیداری و گزارش‌هایی مبنی بر آزار جن در افرادی که از لحاظ روانی سالم هستند و علائم دیگری از بیماری روانی در آنان وجود ندارد. در این مقاله، قصد داریم ابتدا به مفهوم شیطان از منظر دین الهی بپردازیم و بررسی کنیم که چگونه شیطان می‌تواند عامل ایجاد بیماری‌های روان شود. سپس به موضوع جن خواهیم پرداخت تا به این سؤال مهم پاسخ دهیم که آیا می‌توان علاوه‌بر عوامل ارثی و محیطی، وجود جن را به‌عنوان عاملی دیگر برای ایجاد بیماری‌های روانی در نظر گرفت؟ ازاین‌رو مصاحبه‌ای کوتاه با شماری از افرادی ترتیب داده‌ایم که مدعی‌اند حضورِ اجنه را در زندگی‌شان تجربه کرده‌اند؛ تا از خلال گفت‌وگو با آنان، نگاهی عمیق‌تر و دقیق‌تر به چنین مواردی داشته باشیم. سؤالی که در نهایت قصد داریم به آن پاسخ دهیم این است که آیا دین الهی می‌تواند توضیح مناسب و جامع‌تری برای بروز و درمان بیماری‌های روانی ارائه دهد؟

 

شیطان چیست؟

شیطان یا از ریشۀ «شطن» به‌ معنای دور از خیر و حق است، یا از ریشۀ «شاط، یشیط» به ‌معنای آتش‌ گرفتن از رویِ غضب است؛ بنابراین، شیطان بر هر موجودِ شروری از جن و انسان و حیوان اطلاق می‌شود.[7] همچنین، در سورﮤ انعام می‌خوانیم: (شیاطینِ الإنسِ والجن).[8] یعنی شیطان‌هایی از جنس انسان و جن. بنابراین، لفظ شیطان می‌تواند نه‌تنها به ابلیس، بلکه به جنیان و انسان‌هایی نیز اشاره کند که خود و دیگران را از حق و خیر دور می‌سازند.

شیطان تنها به معنای موجودات شرور نیست، بلکه می‌تواند به معنای شر و شائبۀ ظلمتی باشد که به درجاتی در درون تمامی انسان‌ها و مخلوقات قرار دارد. سید احمد الحسن بیان می‌کند که در برخی از آیات قرآن، شیطان به معنای شرّ (و شائبۀ ظلمت) است و نه آن‌گونه که برخی گمان کرده‌اند که منظور از آن ابلیس است.

«این ظلمتی که موجب فراموشی شد، همان چیزی است که یوسف‌ و یوشع‌ از آن به شیطان تعبیر کرده‌اند: (وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِين)[9]

(به یکی از آن دو که می‌دانست رها می‌شود، گفت مرا نزد مولای خود یاد کن؛ اما شیطان از خاطرش زدود که پیش مولایش از او یاد کند، و چند سال در زندان ماند).

(قَالَ أَرَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ الْحُوتَ وَمَا أَنْسَانِیهُ إِلا الشَّیْطَانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی الْبَحْرِ عَجَبًا)  [10]

(گفت: آیا به یاد داری آنگاه را که در کنار آن صخره مکان گرفته بودیم من ماهی را فراموش کردم؟ و این شیطان بود که سبب شد فراموشش کنم و ماهی به شیوه‌ای شگفت‌انگیز به دریا رفت).

شیطان در اینجا یعنی شرّ (و شائبۀ ظلمت) و نه آن‌گونه که برخی گمان کرده‌اند -‌ پناه بر خدا‌‌ - مراد از آن ابلیس است؛ چراکه ابلیس هیچ تسلطی بر یوشع‌ و نهضت او ندارد، زیرا یوشع از دست‌ یافتن این خبیث به او و گمراه‌کردنش از راه راست، محفوظ است:)إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً) [11]
(مگر بر آن پیامبری که از او خشنود باشد که برای نگهبانی از او پیش ‌روی و پشتِ‌سرش نگهبانی می‌گمارد تا بداند که آن‌ها پیام‌های پروردگارشان را رسانده‌اند و خدا به آنچه نزد آن‌هاست احاطه دارد و همه‌چیز را به عدد شماره کرده است).» [12]

باید بدانیم تنها خداوند (لاهوت مطلق) نوری است که در آن ظلمت نیست. درحالی‌که مخلوقات خداوند، حتی معصومین، نیز دارای درجاتی از ظلمت‌اند. معصوم عبارت است از: نور به‌همراه شائبۀ ظلمت که همان هویت وجودی اوست و این شائبۀ ظلمت (که آن را می‌توان به شیطان تعبیر نمود) در وی نیز تأثیرگذار است.[13]

سید احمد الحسن در رابطه با شیطانی که ایوب پاک را لمس نمود، بیان می‌کند که در اینجا نیز منظور از شیطان همان شرّ و ظلمت است. شر و ظلمت می‌تواند روح انسان را لمس کند و باعث مضطرب شدن آن، مانند جنون یا گمراهی شود، یا می‌تواند به جسد یا اجسام برسد و آن‌ها را فاسد یا هلاک کند. شرّی که پیامبر خدا ایوب (ع) را لمس کرد، از نوع دوم بود که امتحانی از جانب خدای سبحان و متعال برای ایشان (ع) بود و به ابلیس (لعنت‌الله‌علیه) که گمان می‌کرد عبادت ایوب (ع) و شکرگزاری او به‌جهت مصلحت و منفعت است که با رفتن این منافع به اتمام می‌رسد.[14] اما چگونه ایشان (ع) توانستند از بیماری‌ای که با لمس شیطان (یعنی ظلمت) در ایشان ظاهر گشته، رهایی پیدا کنند؟

ایوب (ع) پس از نابودی مال و فرزندانش و گرفتار شدن با بیماری، سخنی جز «برهنه به این دنیا آمدم و برهنه بازمی‌گردم. شکر و سپاس شایستۀ توست، ای پروردگار، برای عدالتت» بر زبان نیاورد و این کلمات در حقیقت، آبی خنک و نوشیدنی بود که در آن، شفای هر دردی در این دنیاست و حربه‌ای است که در قلب شیطان کاشته می‌شود و زمان نابودی‌اش را نزدیک می‌سازد. [15]  

 

جن و بیماری‌های روان

دانستیم شیطان، علاوه‌بر موجوداتِ شرور، به ظلمت درون نفس نیز اشاره می‌کند که هیچ مخلوقی از آن مبرّا نیست. شرّ و ظلمت می‌تواند فرد را مبتلا به غفلت و فراموشی، بیماری‌های جسمی و حتی روانی، مانند جنون کند. بنابراین، هرچه میزان ظلمت بیشتر باشد، نفس بیشتر در معرض ابتلا به بیماری قرار می‌گیرد. راهکار شفا یافتن از آن نیز همان است که سید احمدالحسن، آن را شفای همۀ دردها می‌داند؛ یعنی پناه بردن به خداوند و تسلیم ارادﮤ الهی بودن. این تسلیم باید همراه با رضایت و خشنودی قلبی باشد تا فرد را، همچون حضرت ایوب (ع)، به شکرگزاری نعمت‌های خداوند در هر حالی وا دارد.

حال، برای روشن‌ شدن این موضوع که «آیا جنیان می‌توانند موجب آزار انسان‌ها و بیماری روانی شوند؟»، به‌عنوان یک پژوهشگر و روان‌شناس بالینی، با افراد مختلفی که مدعی حضور جن در زندگی‌شان بوده‌اند، مصاحبه‌ای ترتیب دادم. از بین این مصاحبه‌ها، نمونه‌هایی را گزارش خواهم کرد که افراد، در طول تجربۀ حضور جن، دچار تب، تروما، مصرف مواد مخدر و برخی داروها، بیماری‌های خاص جسمی و روحی و ... که احتمال ایجاد توهم را از لحاظ پزشکی افزایش می‌دهد، نبوده‌اند. همچنین، عدم پیشینۀ بیماری‌های روان‌پزشکی در فرد و خانواده را از دیگر ملاک‌های ورود در نظر گرفتم.

 

فلج خواب هیپنوپامپیک

خانمی که بعد از جدایی از همسرش، از افسردگی خفیف تا متوسطی رنج می‌برد، حدود یک‌ سال مبتلا به فلجِ خواب و توهماتِ هیپنوپامپیک بود: «نزدیک صبح احساس خفگی می‌کردم و نمی‌توانستم هیچ حرکت ارادی‌ای را انجام دهم. موجود سیاه‌رنگی را می‌دیدم که به من نزدیک می‌شود یا روی بدنم نشسته است. تا زمانی که او روی من نشسته بود، نمی‌توانستم هیچ حرکتی بکنم و نفس بکشم.»

وی در ادامه بیان می‌کند که برای درمان، به دو روان‌پزشک نیز مراجعه کرده، اما همچنان از این تجربیات رنج می‌برده است و در نهایت، عامل درمان خود را ایمان به سید احمدالحسن می‌داند و بیان می‌کند:

«شبی که خبر ظهور وصی و فرستادﮤ امام مهدی (ع)، سید احمد الحسن، را شنیدم، به‌دلیل هیجان و خوشحالی، تا صبح نتوانستم راحت بخوابم. مدام این جمله در ذهنم تکرار می‌شد: «یمانی ظهور کرد!» نزدیک صبح بود که در همان حالت خواب و بیداری، احساس کردم آن موجود سیاه‌رنگ به من نزدیک می‌شود. از ترس آن‌که دوباره مرا به حالت خفگی نکشاند، با تمام توان نشستم تا دوباره دچار چنین حالتی نشوم. اما آن موجود، بدون هیچ تقلایی از من دور شد. نشستم و اطراف را نگاه کردم. پیرمردی با قد متوسط را، که تماماً نور سفید بود، دیدم که آن هم بعد از دقایقی محو شد. مطمئن هستم که آن مرد نورانی، موجب ترس موجود سیاه شد و کاری کرد که برای همیشه برود.»

این خانم سال‌هاست که به سید احمد الحسن ایمان دارد و بیان می‌کند تاکنون چنین تجربۀ مشابهی نداشته است. ایشان اظهار می‌کند که شفای حقیقی را در دستان خلیفۀ الهی و آرامش را در نور ایمان یافته است:

(الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ) [16] (آنان که ايمان آوردند و دل‌هايشان به ياد خدا آرامش می‌يابد. آگاه باشيد که با ياد خدا، دل‌ها آرامش می‌يابد).

 

احضار جن

خانمی بدون پیشینۀ خانوادگی بیماری‌های روانی، که به گفتۀ خودش کنجکاو دنیای مردگان بوده است، بیان می‌کند که هم‌کلاسی دوران دانشگاهش فوت می‌کند و او به‌همراه شخص دیگری که احضار روح انجام می‌داده، تصمیم می‌گیرند تا روح هم‌کلاسی‌اش را احضار کنند. هنگام احضار روح، متوجه می‌شوند که نیرویی بسیار قوی و عجیب، روی صفحۀ احضار، به‌سرعت حرکت می‌کند و حرف‌هایی را بیان می‌کند که چیز زیادی از آن سر درنمی‌آورند. آن‌ها متوجه می‌شوند که به‌جای روح هم‌کلاسی‌اش، موجود دیگری را احضار کرده‌اند که خودش را «زار» معرفی می‌کند. از او می‌پرسند که آیا از جنس روح است یا جن؟! آن موجود، در جواب، تنها کلمۀ «زار» را تکرار می‌کرده است. از او می‌پرسند که آیا او شیطان است، و او جواب می‌دهد: «بلی.»

بعد از این تجربه، همان شبی که به خانه برمی‌گردد، مادرش دچار کابوس‌های شبانه می‌شود. همچنین، خواهرانش به‌مدت تقریباً یک‌ هفته، صداهایی را در خانه می‌شنوند. این صداها شبیه به صدای فرزندانشان بوده است و به‌حدی بلند بوده است که گاهی آن‌ها را از خواب بیدار می‌کرده است. علاوه‌بر این، پسر یکی از خواهرانش، چند بار که به چهرﮤ خاله‌اش (کسی که جن احضار کرده بوده است) نگاه می‌کند، آن را به اشکال عجیب و غریبی می‌بیند و وحشت می‌کند. بعد از این، وی پرده از ماجرای «زار» برای خانواده‌اش برمی‌دارد. آن‌ها برای حل این مشکلات، به‌سراغ یکی از انصار سید احمد الحسن می‌روند و او نیز، دعاهایی را برای رهایی از شر شیاطین و جن به آن‌ها معرفی می‌کند و همچنین، خروسی را در خانه قربانی می‌کنند. این اعمال موجب می‌شود که بلافاصله، تمامی این اتفاقات - از کابوس‌های مادر گرفته تا تجربیات شنیداری خواهرانش و تجربیات بینایی پسر خواهرش - برطرف گردد. جالب این‌جاست که بعدها متوجه می‌شود در جنوب ایران به شیطان «زار» می‌گویند.

سید احمد الحسن در مورد احضار جن می‌فرماید:

«جن‌ها به‌سادگی می‌توانند کسی را که به احضار آن‌ها اقدام می‌کند، آزار برسانند، زیرا معمولاً این افراد، گرفتار بیماری منیت هستند و در برابر اجنه، بسیار ضعیف‌اند. اذیتی که اجنه به انسان می‌رسانند، یکی روحی است که برای همه آشناست و دیگری، بیماری‌های جسمی است. این موضوع که جن، انسانی را به‌طور مستقیم بکُشد، صحیح نیست؛ زیرا اجنه تسلط و قدرتی برای انجام این کار ندارند؛ ولی می‌توانند انسان را لمس کنند و او را از لحاظ روحی آزار دهند و او را در وضعیت خودآزاری و چه‌بسا آزار رساندن به دیگری قرار دهند.»[17]

همچنین ایشان در ادامۀ این مطلب، شفا یافتن را در یاد خداوند و ذکر نام او در همه‌حال می‌داند، زیرا باعث می‌شود شر اجنه برطرف گردد.

 

بیمارستان روان‌پزشکی ابن‌سینا

من مدتی را در بیمارستان روان‌پزشکی مشهد کار کرده‌ام و از بیماران زیادی مصاحبۀ بالینی و تشخیصی می‌گرفتم. در آن زمان، به سید احمد الحسن ایمان نداشتم و به‌زعم خود، رویکردی کاملاً علمی به چنین تجربیاتی داشتم. منظورم این است که مانند سایر همکاران روان‌پزشک و روان‌شناسم، این تجربیات را توهمات بینایی و شنوایی تلقی می‌کردم. به ‌یاد می‌آورم یکی از مراجعان، پسربچه‌ای بود که ادعا می‌کرد موجودی پشمالو و سیاه‌رنگ شب‌ها او را آزار می‌دهد. هرچه پیشینۀ خانوادگی، شخصی و عوامل دیگر را در آن پسر بررسی کردیم، چیزی نیافتیم جز این‌که دایی این پسر نیز دچار چنین تجربه‌هایی می‌شود و تحتِ‌درمان با داروست. کاملاً به ‌یاد دارم که من و یکی از همکاران روان‌شناسم، پس از شرح‌حال گرفتن و مصاحبه، لبخند معناداری به یکدیگر زدیم؛ گویی هر دو می‌ترسیدیم که بگوییم: از کجا معلوم، شاید تجربۀ پسرک واقعی باشد! ما در نهایت، آن پسر بیچاره را به روان‌پزشک ارجاع دادیم تا مانند دایی‌اش دارو دریافت کند، درحالی‌که شاید او و دایی‌اش بدون مصرف دارو و با دعا و توسل‌ یافتن به خدا، درمان می‌شدند.

در بیمارستان روان‌پزشکی حجازی مشهد نیز، برخی از بیماران خانم ادعا می‌کردند که موجودی را می‌بینند که شب‌ها از پشت‌بام پایین می‌آید و قصد برقراری ارتباط جنسی با آن‌ها را دارد. برخی از آنان نیز ادعا می‌کردند که هنگام حمام‌ رفتن، آن موجود می‌آید و آن‌ها را مورد آزار و اذیت قرار می‌دهد. اگر پرستاری آن‌ها را همراهی می‌کرد و برایشان دعا و قرآن می‌خواند، آن‌ها آرامش پیدا می‌کردند و ادعا می‌کردند که آن موجود از آن‌ها دور می‌شود. البته، این مورد خاص را از بیماران روانی ذکر کردم، زیرا چنین چیزی جای تأمل دارد. تمامی گزارش‌های آن‌ها شبیه به یکدیگر بود: مشخصاتی که از آن موجود ذکر می‌کردند، و مواقعی که به‌سراغ آنان می‌آمد، و درخواست و اعمالی که انجام می‌داد!

نمی‌توان به‌راحتی فقط یک فرضیه را در نظر گرفت و گفت شاید آن‌ها از یکدیگر چنین چیزی را شنیده‌اند و به خودشان تلقین کرده‌اند یا تحت‌تأثیر تجربیات یک نفر، دیگران نیز دچار توهم شده‌اند. ممکن است آرام یافتن آن‌ها با دعا و همراهی پرستاران نیز تحت‌تأثیر باورهای فرهنگی و مذهبی آنان باشد. بلکه، باید این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاید ادعای آنان واقعیت داشته باشد! آیا این نگاه سوگیرانه‌ای نیست که بر روی هر تجربه‌ای تنها یک برچسب، و آن‌هم «توهم» را بچسبانیم، صرفاً بابت این‌که از جانب یک بیمار روانی مطرح شده است! این در حالی‌ است که می‌دانم بسیاری از روان‌پزشکان و روان‌شناسان (حداقل افرادی که با آن‌ها همکار بوده‌ام) با چنین اتفاقات عجیبی (که به‌راحتی نمی‌توان آن را به‌صورت علمی توضیح داد) هم در افراد مبتلا به بیماری روانی و هم افراد دارای سلامت روان مواجه شده‌اند.

البته منظورم این نیست که جن می‌تواند توضیحی برای تمامی توهمات بینایی و شنوایی باشد، بلکه می‌توان آن را به‌عنوان یک عامل در کنار سایر عوامل در نظر گرفت. گزینۀ دعا و پناه بردن به خداوند سبحان را نیز می‌توان به‌عنوان یک روش درمانی مکمل مطرح کرد. به‌خصوص آن‌که پناه بردن به خداوند نه هزینه‌ای دارد و نه عوارضی!

شاید آن‌چیز که باعث می‌شود کمتر روان‌شناس و روان‌پزشک به عامل آزار جنیان و شیطان توجه کند، تاریخچۀ دردناک درمان بیماران روانی باشد. در گذشته، بیماران روانی را به اتهام جادوگری و ارتباط با شیاطین مورد آزار و شکنجه قرار می‌دادند و رفتارهای غیرانسانی و وحشیانه‌ای را برای درمان آن‌ها ترتیب می‌دادند، مانند سوراخ کردن سر تا روح پلید از آن طریق از بدن بیمار خارج شود. بسیاری از این بیماران بیچاره را نیز می‌سوزاندند ... اما باید توجه داشته باشیم که درمانی که دین الهی ارائه می‌دهد، یک درمان کاملاً انسانی و عاری از هرگونه خشونت است.

 

پرستار شب

یک خانم پرستار بازنشسته که مدت‌ها در بیمارستان روان‌پزشکی کار می‌کرده است، از تجربیات خود می‌گوید. وی بارها از طریق دوربین متوجه شده که گاهی برخی از بیماران از حضور چیزی که پرستار آن را نمی‌دیده بی‌قرار می‌شدند. البته این امر در بیمارستان و بین بیماران روانی بسیار شایع است، اما جالب اینجاست که زمانی پشت در اتاق آن‌ها می‌رفته و شروع به خواندن آیت‌الکرسی و چهار قُل می‌کرده، بیماران به‌طرز عجیبی آرام می‌شدند. از وی پرسیدم که آیا بیماران متوجه دعا خواندن وی می‌شدند؟ او پاسخ می‌دهد: «گاهی کنارشان می‌رفتم و دعا می‌خواندم و از من می‌خواستند ترکشان نکنم، اما گاهی بدون این‌که آن‌ها متوجه بشوند، پشت در اتاق می‌رفتم یا در راهروی بخش قدم می‌زدم و دعا می‌خواندم. وقتی برمی‌گشتم و در دوربین نگاه می‌کردم، می‌دیدم آن‌ها آرام شده‌اند.» وی همچنین خاطراتی را تعریف می‌کند که نشان می‌دهد گاهی دارو حال بیمار را بدتر می‌کرده، درحالی‌که خواندن قرآن و آنچه اسلام برای رهایی از شر جن و شیطان توصیه کرده است، موجب آرامش آن‌ها می‌شد.

از وی پرسیدم آیا تا به حال این موضوع را برای دیگران نیز تعریف کرده است؟ او جواب می‌دهد:

«یک شب تنها شیفت بودم. ملافه‌ای را دیدم که گویی یک انسان نامرئی آن را روی دوش خود گذاشته و وارد اتاق بیماران می‌شد. آنچه دیدم باعث ترسم شد. بیماران با دیدن آن ملافه در حال حرکت، با او حرف می‌زدند و گاهی برایش دست می‌زدند. فردای آن روز، این‌ها را برای روان‌پزشک بخش تعریف کردم و او در جواب خندید و گفت: «خودت هم مثل مریض‌های بخش توهم زدی.» ولی یکی از پرستاران به من گفت: «هیس، برای کسی تعریف نکن، آن‌ها فکر می‌کنند دیوانه شدی. اما من حرفت را باور می‌کنم، چون خودم چنین چیزی را با چشم خود دیده‌ام.»

سید احمد الحسن یادآور می‌شوند که ذکر معوذتین (سورﮤ ناس و فلق)، آیت‌الکرسی، ذکر و یاد خداوند در هر حالتی، نه‌تنها می‌تواند انسان را از شر شیاطین انس و جن محفوظ بدارد، بلکه موجب حفظ سلامت وی نیز می‌شود. ایشان در توصیه به مادران در صفحۀ فیس‌بوکشان می‌نویسند:

«با استفاده از قرآن و دعا بر حفظ کودک خود از شرارت‌های انس و جن و هر جنبنده‌ای اهتمام داشته باش؛ هر شب وقتی او به خواب می‌رود، با معوذتین (سورﮤ ناس و فلق) و آیت‌الکرسی او را محافظت کن و سعی کن او نیز همراه شما بخواند که به این ترتیب با گذشت روزها او نیز [این آیات را] حفظ خواهد کرد. وقتی کودک، به‌عنوان مثال، از خانه خارج می‌شود تا به مدرسه برود، به او بیاموز که خدا را یاد کند تا برایش عادتی شود که با آن بزرگ گردد و هر زمان از خانه بیرون برود، خدا را یاد کند. می‌توانی به این‌که او هنگام بیرون‌رفتن "یا الله" بگوید بسنده کنی. یاد خدا فقط آخرت کودک تو را اصلاح نمی‌کند، بلکه یاد خدا دنیای کودک شما را نیز، از شر انس و جن و هر بدی، محفوظ می‌دارد. همۀ شما خواستار سلامتی فرزندانتان هستید و بنده گمان می‌کنم، پرداخت چنین هزینه‌ای برای یکایک شما امکان‌پذیر باشد.»[18]

 

صدایی که تکرار می‌شود

ماجرای دیگری که قصد دارم بیان کنم بازهم مربوط به یک خانم است. در این ماجرا، مصاحبه‌شونده توضیح می‌دهد که از گذشته چیزهایی را می‌دیده است و می‌دانسته که آن‌ها جن هستند. با این حال، از آن‌ها نمی‌ترسیده است. بعد از ایمان به سید احمد الحسن، مشکلات متعددی برای وی به وجود می‌آید. یکی از آن‌ها مشکل آزار توسط اجنه بود. ایشان بیان می‌کند:

«احساس می‌کردم کسی من را فرماندهی می‌کرد، آن هم نه به‌سوی خیر، بلکه به‌سوی زشتی و کارهای ناشایست. از من می‌خواست با دیدن اشیایی چون تیغ و چاقو خودکشی کنم و رگ خود را بزنم، و مرا از رفتن به‌سوی قرآن و دعا منع می‌کرد. این نداها در هنگام غروب به اوج می‌رسید و از من می‌خواست که یکی از این سه راه را برگزینم: یا دست از فرستادﮤ امام زمان (ع) بردارم یا خودکشی کنم یا گریه کنم؛ زیرا هیچ‌کس حتی حجت خدا هم مرا دوست ندارد. از آنجا که سید احمد الحسن را بسیار دوست داشتم و جرئت خودکشی نداشتم، ماه‌ها هر روز گریه کردم و حالم روزبه‌روز بدتر می‌شد تا این‌که یک شب جلوی آینه متوجه شدم یک جن وارد جسم من شده و آزارش بیشتر شد. بعد از آن، بارها و بارها نزدیک بود با وسوسۀ آن ندا خود را به زیر ماشین بیندازم و زندگی‌ام را پایان بدهم، تا این‌که روزی از من خواست تا به خیابان شلوغ جلوی مغازه رفته و با فریاد گریه کنم. اینجا بود که فهمیدم می‌خواهد آبروی مرا ببرد ... یاد طعنه‌های دیگران افتادم که می‌گفتند: «او همه‌اش اسم احمد الحسن ورد زبانش هست. چرا احمد الحسن شفای او را نمی‌دهد؟» رو به قبله نشستم و صاحبم را صدا زدم و گفتم: «مولا جان، دیگر قادر به ادامۀ زندگی نیستم. یا مرا شفا بده یا برایم از خدا طلب مرگ کن.»

وی ادامه می‌دهد که صدای سید احمد الحسن را پخش کرده و تا فردای آن روز به صدای ایشان گوش می‌داده است؛ تا این‌که متوجه می‌شود آن صدا از سر وی خارج شده و شفا یافته است. تحصن و پناه آوردن به خلیفۀ الهی، یکی از برترین حرزهایی است که انسان را از شر جن حفظ می‌کند. سید احمد الحسن بیان می‌کند:

«جن می‌تواند برخی حیوانات را لمس کند و آن‌ها را به‌طور محدود و اندک، به‌سمتی که خود می‌خواهد به حرکت وادارد، دقیقاً همان‌طور که می‌تواند به‌طور جزئی، انسان را اندکی لمس کند و با او برخورد کند؛ ولی قادر به سیطره بر رفتار و کلام و سلوک او نیست. برترین حرز از جن، تحصن و پناه بردن به خلیفۀ خدا در زمانت، به قرآن کریم و به سخن خدای سبحان است، حتی اگر یک حدیث قدسی روایت‌شده باشد، یا حتی مطالب صحیح از تورات و انجیل.»[19]

 

بحث و نتیجه‌گیری

دین الهی یکی از عوامل بروز بیماری‌های روان را جن و شیطان می‌داند. این موضوعی است که داده‌ها و اطلاعات ذکرشده در این مقاله، می‌تواند به‌خوبی آن را اثبات کند. از آنجایی که به‌سختی می‌توان به گزارش‌های افرادی که احتمال می‌رود دچار هذیان و توهم باشند اعتماد کرد، در این مقاله سعی شد تنها گزارش کسانی که از لحاظ سلامت روانی در سطح مطلوبی قرار دارند ذکر شود. البته لازم به ذکر است که تعداد کم مصاحبه‌شوندگان و مؤنث ‌بودن تمامی آن‌ها از محدودیت‌های این پژوهش محسوب می‌شود.

قطعاً نیاز داریم فرضیۀ «آزار جنیان» را در تحقیقات بیشتری با نمونه‌های گسترده‌تر، از جمله مردان و زنان، به بوتۀ آزمایش بگذاریم. چنین تحقیقاتی، همکاری جامعۀ روان‌پزشکان و روان‌شناسان بالینی را می‌طلبد که متأسفانه نسبت به چنین مسائلی ممکن است بی‌توجه باشند. با این ‌حال، نمی‌توان دخالت شیاطین جن و آزارهای روحی آن‌ها را نادیده گرفت، به‌ویژه آن‌که در جایی که دارو پاسخ‌گوی نیاز انسان نیست (مانند برخی از تجربیات شنیداری و دیداری که ممکن است لزوماً توهم نباشند)، دعا و پناه آوردن به خداوند متعال می‌تواند آرامش و سلامتی را برای انسان به ارمغان آورد. از آنجایی که بیماری‌های روانی چندعاملی محسوب می‌شوند، بسیار مهم است که در کنار سایر زمینه‌سازها، به عامل جن نیز بیشتر پرداخته شود. همچنین، با استفاده از روش‌های گوناگون، ازجمله طرح‌های آزمایشی بین‌گروهی، طرح‌های آزمایشی درون‌گروهی، مطالعات موردی و ...، این فرضیه را باید به بوتۀ آزمایش گذاشت.

شیطان تنها دعوت‌کننده‌ای است که قدرت و تسلطی بر انسان ندارد، مگر آن‌که انسان به دعوت شیطان لبیک گوید. برای مثال، شیاطین جن می‌توانند دستوراتی را القا کنند و با تکرار آن، سعی در اجبار انسان به انجام آن داشته باشند؛ اما در نهایت، این خود انسان است که تصمیم می‌گیرد چگونه به آن پاسخ دهد (مانند آخرین مثالی که ذکر کردم). خداوند متعال می‌فرماید:

(در آن حال که امر به سرانجام رسید، شیطان گوید: خدا به شما وعده داد، آن هم وعدﮤ حق؛ و من هم به شما وعده دادم، ولی خلف‌وعده کردم و من بر شما هیچ تسلطی نداشتم؛ من فقط شما را دعوت کردم و شما اجابتم نمودید؛ پس مرا ملامت نکنید، بلکه خودتان را ملامت کنید، که امروز نه من فریادرس شما خواهم بود و نه شما فریادرس من می‌توانید باشید. من به شرکی که ورزیدید کافرم. همانا ستم‌کاران را عذابی دردناک خواهد بود.)[20]

و اما به‌عنوان سخن پایانی کلامی از سید احمد الحسن را از صفحۀ فیس‌بوکشان برایتان نقل می‌کنم که توضیح جامع و کاملی برای عوامل بروز و راهکارهای درمانی بیماری‌های روانی است:

«بیماری‌های روانی قطعاً وجود دارند و درمان آن‌ها با توجه به هر فرد و وضعیتش انجام می‌شود. گاهی عامل بیماری روانی، از جن یا نفس خود فرد و نحوﮤ تفکر او دربارﮤ مسائل سرچشمه می‌گیرد و گاهی نیز ترکیبات ژنتیکیِ مغز در این موضوع دخیل است. آن بیماری‌هایی که علتشان جن است، درمانشان با خلاص‌ شدن از این عامل انجام می‌شود؛ و درمان بیماری‌هایی که علتشان به نفس یا مغز یا ترکیبش بازمی‌گردد، در فهم بیمار از وضعیتِ خودش نهفته است - البته پس از این‌که به‌دقت تشخیص داده شد - و در نتیجه، او می‌تواند با این نقیصۀ موجود مواجه شود و تلاش کند آن را تصحیح و درمان کند یا آسیب‌هایش را کاهش دهد و ... .»[21]

بنابراین، اگرچه نمی‌توان نقش داروهای شیمیایی را در برقراری تعادلِ شیمیایی مغز، بینش پیدا کردن نسبت به بیماری‌های روان و روان‌درمانی نادیده گرفت، به همان میزان نیز نمی‌توان نسبت به عامل جن بی‌اعتنا بود؛ زیرا همان‌طور که سید احمد الحسن می‌فرماید: «آن بیماری‌هایی که علتشان جن است، درمانشان با خلاص‌ شدن از این عامل انجام می‌شود.» بنابراین، روان‌شناسی دینی می‌تواند ما را به شناخت بهتر عوامل بروز بیماری‌های روان و درمان آن‌ها رهنمون سازد. بهره‌گیری از آموزه‌های الهی نیز می‌تواند به پیشرفت علم روان‌پزشکی کمک بسزایی کند. امید است که متخصصان در حوزﮤ سلامت روان به این امر مهم توجه بیشتری نشان دهند و شاهد تحقیقات علمی بیشتری در این زمینه باشیم.

پانویس‌ها:

  1. [1]  سید احمد الحسن، جهاد درب بهشت است، ترجمۀ گروه مترجمان انتشارات انصار امام مهدی (ع)، 1395، ص ۱۳:

    Available at: https://B2n.ir/a05531

  2. [2]  صالحی، نادعلی، گنجینۀ حکمت، نشر ارغوان دانش، 1390، ج ۱، ص ۱۳۹.

  3. [3]  سید احمد الحسن، متشابهات، ج 1، پرسش ۱۰:

    Available at: https://B2n.ir/f84234

  4. [4]  سید احمد الحسن، متشابهات، ج 2، پرسش ۲۷:

    Available at: https://B2n.ir/f84234

  5. [5]  میری، سید حامد، «تأملی در ارتباط شیطان و نفس انسان»، نشریۀ زمان ظهور، شمارۀ ۱۵۵.

  6. [6]  محرری، محمدرضا، «از افسون‌گری تا روان‌درمانی»:

    Available at: https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/14453

  7. [7]  راغب اصفهانی، المفردات فی الفاظ القرآن الکریم، ص ۴۵۵.

  8. [8]  سورﮤ انعام، آیۀ ۱۱۲

  9. [9]  سورﮤ یوسف، آیۀ ۴۲

  10. [10]  سورﮤ کهف، آیۀ ۶۳

  11. [11]  سورﮤ جن، آیۀ ۲۷ و ۲۸

  12. [12]  سید احمد الحسن، سفر موسی به مجمع‌البحرین، ص ۳۶.

  13. [13]  همان

  14. [14]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج 3، پرسش ۲۲۲:

    Available at: https://B2n.ir/s07332

  15. [15]  همان

  16. [16]  سورﮤ رعد، آیۀ ۲۱

  17. [17]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج 6، پرسش ۵۹۳:

    Available at: https://B2n.ir/s07332

  18. [18]  سید احمد الحسن، پیک صفحه، ج 1، ص ۱۲۲.

  19. [19]  سید احمد الحسن، پاسخ‌های روشنگرانه بر بستر امواج، ج 6، پرسش ۵۹۳.

  20. [20]  سورﮤ ابراهیم، آیۀ ۲۲

  21. [21]  سید احمد الحسن، پیک صفحه، ج 2، ص ۱۰۳.

     

کلیدواژه‌ها

سید احمد الحسن سلامت روان ایمان روان‌پریشی پنهان منیت روان‌شناسی دین شیطان جن دعا ذکر

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما