روشنگری دربارۀ رمزگونه‌بودن روایات اهل بیت(ع) با تأکید بر روایات در زمینۀ مهدیین و مهدی اول

روشنگری دربارۀ رمزگونه‌بودن روایات اهل بیت(ع) با تأکید بر روایات در زمینۀ مهدیین و مهدی اول

قسمت 2

چکیده

در قسمت دوم این سلسله‌مقالات، نگارنده به یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها دربارۀ دعوت سید احمدالحسن پرداخته است: اگر آموزه‌هایی چون مهدیین دوازده‌گانه و نقش مهدی اول در عصر غیبت حقیقت دارند، چرا ائمه اطهار(ع) آن را به‌صراحت و عمومیت بیان نکرده‌اند؟ پاسخ این است که مطابق روایات متعدد، بخشی از علم دین و ولایت اهل‌بیت(ع)، به‌صورت اسرار و رموزی در سینه ایشان حفظ شده و تنها در زمان مناسب و برای اهلش افشا می‌گردد. نویسنده با استناد به احادیثی از امام صادق(ع)، امام باقر(ع) و امام علی(ع)، اثبات می‌کند که امر مهدی اول، از جمله امور جدیدی است که قائم در آخرالزمان آن را آشکار می‌سازد. این "امر جدید" بر خلاف تصورات رایج، واقعاً بدیع است و برخلاف "سنت جدید" یا "قضاوت جدید"، امری است که شناخت آن پیش از ظهور ممکن نبوده است. نگارنده در پایان نشان می‌دهد که سید احمدالحسن با تکیه بر رمزگشایی از همین احادیث، مسئلۀ ولایت مهدی اول را تبیین کرده است و همان موعودِ صاحبِ امر جدید است که حدیث وصیت را به‌عنوان نص معرفی کرده، اما مخالفین از فهم آن عاجز مانده‌اند.

در شمارۀ قبلی مقاله، توضیح داده شد که آنچه سید احمدالحسن دربارۀ مهدیین دوازده‌گانه پس از امام مهدی(ع) و نقش مهدی اول از این مهدیین، پیش از ظهور امام مهدی(ع) بیان کرده، بدیع محسوب می‌شوند؛ اما این جدید‌بودن نباید بهانۀ انکار دعوت سید احمدالحسن قرار بگیرد؛ زیرا قضیۀ مهدیین و مهدی اول از اسرار الهی بوده است و اهل‌بیت(ع) تعمداً، بیان امر آنان را به‌گونه‌ای بیان کرده‌اند که افشای حقیقت آن‌ها درآخرالزمان و توسط یمانی صورت بگیرد؛ به این منظور ابتدا روایاتی را از ائمه نقل کردیم که نشان می‌داد خداوند اسراری دربارۀ دین را در سینۀ خلفای خود و اولیایش نهاده است و آنان مأمور به فاش‌کردن آن نیستند، مگر اینکه «زمان مناسب» و «وجود افرادی که اهلیت دریافت اسرار را داشته باشند» فراهم شود، و نشان دادیم گرچه امامت دوازده امام اکنون نزد شیعیان از اسرار الهی محسوب نمی‌شود، اما در عصر ائمه از اسرار تلقی می‌شده است.

در این مقاله، شواهدی را ذکر خواهیم کرد مبنی بر اینکه از نگاه آموزه‌های اهل‌بیت(ع)، دربارۀ قائم آل‌محمد(ع) اسراری وجود دارد که تا زمان ظهور ایشان فاش نخواهد شد.

اسرار مربوط به قائم و افشای آن در آخرالزمان

در روایات، تصریح شده که امر قائم ‌ـ‌از غیبت ایشان گرفته و حکمت آن (کمال‌الدین، ج2، ص482) [1] تا کیفیت ظهورشان و آنچه بعد از ایشان اتفاق می‌افتدـ دارای اسرار است؛ اسراری که خود قائم آن‌ها را افشا خواهد کرد، در نتیجه برای مردم، جدید و تازه به نظر می‌رسد!

- قال امیرالمؤمنین علی(ع): مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ أَنَا أَفْتَحُهُ وَ مَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا وَ الْقَائِمُ‏ (ع) يَخْتِمُهُ. امیر مؤمنان علی(ع) فرمودند: «هیچ علمی نیست مگر آنکه من آن را گشودم و هیچ سرّی نیست مگر اینکه قائم آن را ختم می‌کند.» [2] (تحف‌العقول، ص171)

- معاذ بن كثیر از امام صادق(ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: «وصیت از آسمان بر رسول خدا‌(ص) به‌صورت نوشتۀ سر به مُهر نازل شد و بر آن حضرت هیچ نامۀ سر به مُهرى جز وصیت نازل نشد؛ پس جبرئیل گفت: اى محمد این وصیت تو در میان امت توست راجع به اهل‌بیتت. رسول خدا(ص) پرسید: اى جبرئیل، كدام اهل‌بیتم؟ جواب داد: بزرگوارشان پیش خدا و فرزندان او تا وارث علم نبوت تو پیش از ابراهیم باشد؛ و بر آن وصیت چندین مهر بود؛ پس على(ع) مهر اول را گشود و آنچه به آن مأمور بود انجام داد؛ پس از او حسن(ع) مهر دوم را گشود و آنچه به آن مأمور بود انجام داد؛ سپس مهر سوم را حسین(ع) گشود و در آن چنین یافت كه پیكار كن و بكُش و كشته شو، و همراه با گروهى براى شهادت به در آى، براى آنان جز به همراهى تو شهادتى نخواهد بود (مقدر نشده)؛ پس آن حضرت چنان كرد؛ سپس آن را به على بن حسین(ع) تحویل داد و در گذشت و على بن حسین(ع) مهر چهارم را گشود و در آن چنین یافت كه سر به زیر افكن و خاموش باش، زیرا چهرۀ علم در حجاب رفته است؛ سپس آن را به محمد بن على(ع)  داد و در گذشت، و او خاتم پنجم را گشود و در آن یافت كه كتاب خداى تعالى را تفسیر و پدر خود را تصدیق كن و فرزند خود را وارث این علم گردان و به سازندگى امت بپرداز و حق را در حال نگرانى و ایمنى بگو و جز از خدا از هیچ‌كس نترس. او نیز چنین كرد؛ سپس آن را به كسى كه پس از او بود سپرد.» معاذ بن كثیر گوید: من به او عرض كردم: و اكنون شما همانى؟ آن حضرت فرمود: «اشکالی در این نیست که این را برای تو اظهار کنم؛ غیر از [خوف] اینكه بروى و آن را از من بازگو كنى. بله، من همانم.» تا آنجا كه آن حضرت دوازده نام را براى من برشمرد و سپس سكوت فرمود. من پرسیدم: بعد از آن چه‌كسى؟ آن حضرت فرمود: «براى تو همین كافى است.» (الغیبة نعمانی، ص53)

این روایت نشان می‌دهد امام صادق(ع) معاذ بن کثیر را شایستۀ این می‌دانسته که نام تمام دوازده امام را به او بگوید و با اینکه معاذ بن کثیر از امام(ع) درخواست می‌کند نام بقیه را بگوید، امام به او می‌فرماید برای تو کافی است. از این پاسخ امام(ع)، تلویحاً می‌توان برداشت کرد که امامان دیگری نیز هستند، اما امام ضرورت نمی‌دیده آن را برای معاذ بیان کند؛ چراکه این قضیه از اسرار الهی بوده است و صلاح نبوده در آن زمان، به‌صورت واضح برای هر شیعه‌ای بیان شود؛ بلکه ائمه(ع) قضیۀ مهدیین را نه بر هر شیعه‌ای، بلکه فقط برای برخی از آن‌ها بیان می‌کردند و گرچه در روایات متعددی، به آمدن مهدیین و عالم رجعت بعد از امام مهدی(ع) تصریح شده، اما فهم تفاصیل آن نیازمند رمزگشایی از روایات بوده است.

در روایات نیز صراحتاً تأکید شده که بیان برخی امور به خود قائم(ع) سپرده شده است و تا پیش از آن، اهل‌بیت(ع) از بیان آن خودداری می‌کرده‌اند؛ اموری مانند جزئیات اینکه بعد از قائم چه می‌شود؟ آیا مهدیین می‌آیند یا رجعت می‌شود؟ آیا مهدیین، یعنی نسل امام مهدی(ع) فرزندان بی‌واسطه ایشان‌اند یا فرزندان باواسطه؟ نام خاصّ تک‌تک مهدیین و نام یمانی چیست؟ حکومت مهدیین چه نسبتی با رجعت ائمه(ع) دارد؟ کدام‌یک از مهدیین افضل هستند؟ هریک چند سال حکومت می‌کنند؟ وقایع دوران هریک چه خواهد بود؟ و... .

- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَارِثِ قَالَ: قُلْتُ لِعَلِيٍّ (ع) يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَخْبِرْنِي بِمَا يَكُونُ مِنَ الْأَحْدَاثِ بَعْدَ قَائِمِكُمْ قَالَ يَا ابْنَ الْحَارِثِ ذَلِكَ شَيْ‏ءٌ ذِكْرُهُ مَوْكُولٌ إِلَيْهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) عَهِدَ إِلَيَّ أَنْ لَا أُخْبِرَ بِهِ إِلَّا الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (ع). عبدالله بن حارث می‌گوید: از امیر مؤمنان(ع) دربارۀ آنچه بعد از قائمتان اتفاق می‌افتد، پرسیدم. امیر مؤمنان(ع) فرمودند: «ای ابن‌حارث، این چیزی است که به خودِ قائم موکول شده است و رسول خدا(ص) از من پیمان گرفته که جز به حسن و حسین در‌این‌باره چیزی نگویم.» (شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص77)

طبق روایات متعددی از ائمه(ع) نیز تصریح شده قائم با «امر جدید» می‌آید:

- قَالَ أَبُوجَعْفَرٍ (ع)‏ یقُومُ‏ الْقَائِمُ‏ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ كِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ. امام باقر(ع) فرمودند: «قائم با امری جدید و کتابی جدید و حُکمی جدید قیام می‌کند.» (الغیبة نعمانی، ص 233)

- أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی (ع) یقُول‏ یقُومُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ سُنَّةٍ جَدِیدَةٍ وَ قَضَاءٍ جَدِید. امام باقر(ع) فرمودند: «قائم با امر جدید و سنت جدید و حکم جدید به پا می‌خیزد.» (الغیبة نعمانی، ص 235)

- عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَال‏ فَوَ اللَّهِ لَكَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَیهِ بَینَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ یبَایعُ النَّاسَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ كِتَابٍ جَدِیدٍ وَ سُلْطَانٍ جَدِیدٍ مِنَ السَّمَاء. امام باقر(ع) فرمودند: «به خدا گویی او را بین رکن و مقام می‌بینیم که با امر جدید و کتاب جدید و حکم جدیدی از آسمان با مردم بیعت می‌کند.» (الغیبة نعمانی، ص 262)

- عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ كَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِی بُدُوِّ الْإِسْلَامِ إِلَى أَمْرٍ جَدِید. امام صادق‌(ع) فرمودند: «زمانی که قائم به پا خیزد با امر جدیدی می‌آید، همان طور که رسول خدا(ص) در آغاز اسلام به امر جدیدی دعوت کرد.» (الارشاد شیخ مفید، ج2، ص 384)

- أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیعُودُ كَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ فَقَالَ یا أَبَا مُحَمَّدٍ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) اسْتَأْنَفَ دُعَاءً جَدِیداً كَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ.  ابو‌بصیر می‌گوید از امام صادق(ع) دربارۀ این سخن امیر مؤمنان پرسیدم «اسلام غریبانه آغاز شد و غریبانه باز‌می‌گردد، همان طور که آغاز شده بود، پس خوشا به حال غریبان.» امام(ع) فرمود: «ای ابامحمد، زمانی که قائم به پا خیزد دعوت جدیدی را آغاز می‌کند همان ‌طور که رسول خدا(ص) این‌گونه بود.» (الغیبة نعمانی، ص 322)

بنابراین، اهل‌بیت آشکارا بیان کرده‌اند که ظهور دعوت مهدوی با امور جدید همراه است: «دعاءٌ جدیدٌ: دعوت جدید»، «سنةٌ جدیدةٌ: سنت جدید»، «قضاءٌ جدیدٌ: قضاوت جدید»، «کتابٌ جدیدٌ: کتاب جدید»، «سلطانٌ جدیدٌ: حجت‌ جدید»، و «أمرٌ جدیدٌ: امر جدید».

برخی افراد، روایاتی را که در آن‌ها به آوردن امور جدیدی توسط قائم اشاره شده است چنین توجیه کرده‌‌اند که منظور از «جدید» در این روایات، جدید به‌معنای واقعی کلمه (یعنی به‌معنای بدیع و بی‌سابقه) نیست؛ بلکه منظور از سنت جدید و کتاب جدید و حکم جدید و امر جدید و ... این است که این‌ها قبلاً در جامعۀ اسلامی موجود بوده‌‌اند، اما به‌مرور به دست فراموشی و تحریف سپرده شده‌اند؛ اما وقتی قائم می‌آید دوباره آن‌ها را احیا می‌کند؛ لذا مردم وقتی با آن‌ها مواجه می‌شوند برایشان جدید به نظر می‌آید، نه اینکه واقعاً جدید باشند!

این توجیه، درست نیست؛ زیرا اولاً معنای اولیه‌ای که از کلمۀ «جدید» متبادر می‌شود «نو و بی‌سابقه» است و تا زمانی که دلیلی قاطع بر رد آن نداشته باشیم نمی‌توانیم این لفظ را از این معنای اولیه‌اش تغییر دهیم؛ خصوصاً که در روایات، قرائن متعددی بر این مدعا وجود دارد که منظور از «جدید» در این روایات، معنای واقعی خودش است؛ برای مثال، در روایات به نمونه‌هایی از سنت‌ها و احکام بی‌سابقه در اجرای قضاوت و شیوۀ حکومت‌داری امام مهدی اشاره شده است که تا پیش از قائم در زمان هیچ‌یک از ائمه سابقه نداشته است و به‌معنای واقعی کلمه، جدید است؛ یا دربارۀ کتاب جدید که همان قرآن است، بنا به گواهی تاریخ، امیر مؤمنان(ع) قرآن را به دستور پیامبر(ص) مرتب کرد؛ اما خلیفۀ وقت به آن توجهی نکرد و گفت ما به قرآن تو نیازی نداریم؛ و علی(ع) فرمود: دیگر هیچ‌گاه این کتاب را نخواهید دید؛ و این کتاب که قرآن حقیقی بوده نزد ائمه باقی مانده است و بنا به روایات، این قرآن همان کتابی است که قائم(ع) آن را عرضه خواهد کرد. (الغیبة نعمانی، ص318)

پس لفظ «جدید» در این روایات، به‌معنای حقیقی کلمه و به‌معنای «نو و بی‌سابقه» است. خصوصاً در اینجا روی «امر جدید» شایسته است تأمل کنیم؛ چه آنکه تعبیر «أمر جدید» در این روایات، در کنارِ تعابیر «حکمٌ جدیدٌ» و «قضاءٌ جدیدٌ» و «سنةٌ جدیدٌ» و ... ذکر شده که به‌معنای چیزی غیر از آن‌هاست. از خصوصیات این امر، علاوه بر جدید بودن، این است که تا پیش از قائم بر عامۀ مردم مخفی‌ و پوشیده بوده است.

- عن ابی‌جعفر(ع): إِنَّمَا سُمِّی‏ الْمَهْدِی‏ مَهْدِیاً لِأَنَّهُ یهْدِى إِلَى أَمْرٍ خَفِی. امام باقر(ع): «مهدی به این علت مهدی نامیده شده است چون به امری مخفی هدایت می‌کند.» (الغیبة نعمانی، ص 237)

همچنین در روایات بیان شده که این امر متفاوت با چیزی است که پیش از آن بوده است:

- عن ابی عبدالله: إِذَا قَامَ الْقَائِمُ (ع) جَاءَ بِأَمْرٍ غَیرِ الَّذِی كَان. امام صادق(ع): «زمانی که قائم بیاید با امری غیر از آنچه قبلاً بوده است، می‌آید.» (الغیبة طوسی، ص 473)

- عن ابی‌عبدالله(ع): فَإِذَا جَاءَ صَاحِبُ السَّیفِ، جَاءَ بِأَمْرٍ غَیرِ الَّذِی كَانَ.  امام صادق(ع): «زمانی که صاحب شمشیر بیاید امری غیر از آنچه قبلاً بوده است، می‌آورد.» (الکافی، ج1، ص 536)

همچنین، اهمیت این امر به حدی است که معیار هدایت و گمراهی است.

- عن امیرالمؤمنین: يدعو الناس إلى أمر من أقر به هدي و من أنكره غوى.‏  امیر مؤمنان علی(ع): «قائم مردم را به امری دعوت می‌کند که هرکس به آن اقرار کند هدایت می‌یابد و هرکس آن را انکار کند گمراه می‌شود.» (الزام الناصب، ج2، ص 189)

اما این امر جدید چیست که متفاوت از سنت جدید و احکام جدید و قضاوت جدید و کتاب جدید است؟

با توجه به آنچه در روایات، دربارۀ قائمی غیر از امام مهدی(ع) بیان شده، بسیار محتمل و بلکه لازم است این امر جدید، اشاره به ولایت جدیدی داشته باشد که بر عامۀ مردم پوشیده بوده است و قائم (یعنی مهدی اول) که صاحب این ولایت جدید است، آن را آشکار می‌کند و این امر همان ولایت مهدی اول از مهدیین دوازده‌گانه پیش از ظهور امام مهدی(ع) است؛ به‌ویژه، اگر توجه کنیم که واژۀ «امر» در بسیاری از استعمالات قرآنی و روایی به ولایت اشاره دارد؛ مانند:

- Pیا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْO (اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد). (نساء، 59)

- «أمرنا صعب مستصعب» «امر ما (ولایت ما) دشوار است.» (بصائرالدرجات، ج1، ص26)

- «لَا یقِرَّ بِأَمْرِنَا إِلَّا نَبِی مُرْسَلٌ، أَوْ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ» «بر امر ما (ولایت ما) اعتراف نمی‌کند جز پیامبر مُرسل یا فرشتۀ مقرب یا بندۀ مؤمنی که خداوند قلبش را به ایمان آزموده است.» (همان، ص27)

- «إِنَّ اللَّهَ إِذَا كَتَبَ إِلَى عَبْدٍ أَنْ یدْخُلَ فِی هَذَا الْأَمْرِ كَانَ أَسْرَعَ إِلَیهِ مِنَ الطَّیرِ إِلَى وَكْرِهِ» «خداوند زمانی که برای بنده‌ای مقرر کند که داخل این امر (ولایت) شود، سریع‌تر از پرواز پرنده به لانه‌اش [وارد ولایت ما می‌شود].» (الکافی، ج1، ص 126)

- «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیا أَمْرَنَا» «خداوند رحمت کند بنده‌ای که امر ما (ولایت ما) را زنده کند.» (الکافی، ج2، ص 176)

- «أَمْرُنَا أَبْینُ مِنْ هَذِهِ الشَّمْسِ» «امر ما (ولایت ما) [در آخرالزمان] از این آفتاب روشن‌تر است.» (الکافی، ج1، ص 336)

-  «لَا تَبُثُّوا سِرَّنَا وَ لَا تُذِیعُوا أَمْرَنَا» «سرّ ما را پخش نکنید و امر ما (ولایت ما) را [نزد مخالفان ما] منتشر نکنید.» (الکافی، ج2، ص222)

- «إِنَّهُ لَیسَ مِنِ احْتِمَالِ أَمْرِنَا التَّصْدِیقُ لَهُ وَ الْقَبُولُ فَقَطْ مِنِ احْتِمَالِ‏ أَمْرِنَا سَتْرُهُ وَ صِیانَتُهُ مِنْ غَیرِ أَهْلِهِ» «تحمل امر ما (ولایت ما) فقط تصدیق آن نیست؛ بلکه از تحمل امر ما (ولایت ما) پوشاندن آن و حفظ آن از غیر اهلش نیز هست.» (الکافی، ج2، ص222)

در روایتی از امیر مؤمنان علی(ع) نیز آمده که در آخرالزمان، امیر غضب (یمانی) که از نسل امیر مؤمنان است احادیث را عمیقاً می‌شکافد:

- ... أُولَئِكَ قَوْمٌ یأْتُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَزَعٌ كَقَزَعِ الْخَرِیفِ وَ الرَّجُلُ وَ الرِّجْلَانِ وَ الثَّلَاثَةُ مِنْ كُلِّ قَبِیلَةٍ حَتَّى یبْلُغَ تِسْعَةً أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْرِفُ أَمِیرَهُمْ وَ اسْمَهُ وَ مُنَاخَ رِكَابِهِمْ ثُمَّ نَهَضَ وَ هُوَ یقُولُ بَاقِراً بَاقِراً بَاقِراً ثُمَّ قَالَ ذَلِكَ رَجُلٌ مِنْ ذُرِّیتِی یبْقُرُ الْحَدِیثَ بَقْراً. امیر مؤمنان علی(ع) دربارۀ سپاه غضب در آخر‌الزمان فرمودند: «آن‌ها قومی هستند که در آخر‌الزمان می‌آیند... به خدا قسم كه من امیرشان را به اسمش و نیز جایى را كه فرود مى‏آیند می‌شناسم.» سپس برخاست و می‌فرمود: «شکافنده، شکافنده، شکافنده.» سپس فرمود: «آن مردى است از فرزندان من كه احادیث را عمیقاً خواهد شکافت.» (الغیبة، ص 312)

یقیناً این شکافتن احادیث، منجر به اظهار امر جدیدی می‌شود که نیازمند رمزگشایی بوده است و اگر قرار نبود امر جدیدی از دل احادیث بیان شود، پس چه نیازی به شکافتن احادیث داشت؟! پس قابل‌تصور است که در روایات، چیزی به‌صورت رمزی بیان شده باشد، اما تا پیش از اینکه امیر غضب آن را از دل احادیث بیان نکند، کسی از آن مطلع نباشد؛ و امیر غضب بنا به روایتی که ابن‌طاووس نقل کرده، همان یمانی موعود است:

- أَمِيرُ الْغضبِ لَيْسَ مِنْ ذِي وَ لاَ ذِهْ وَ لَكِنَّهُمْ يَسْمَعُونَ صَوْتاً مَا قَالَهُ إِنْسٌ وَ لاَ جَانٌّ: بَايَعُوا فُلاَناً بِاسْمِهِ لَيْسَ مِنْ ذِي وَ لاَ ذِهْ وَ لَكِنَّهُ خَلِيفَةٌ يَمَانِيٌّ. «امیر غضب نه از آن است و نه از این؛ اما صدایی می‌شوند که نه انسان آن را گفته و نه جن، که می‌گوید با فلانی بیعت کنید که نه از آن است و نه از این، اما او خلیفۀ یمانی است.» (ابن‌طاووس، الملاحم و الفتن، ص27)

در برخی روایات نیز بیان شده که این قائم است که امر خود را فاش می‌کند و برای آن دلیل می‌آورد:

- عَنْ مَالِكٍ الْجُهَنِی قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ (ع) إِنَّا نَصِفُ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ بِالصِّفَةِ الَّتِی لَیسَ بِهَا أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ فَقَالَ لَا وَ اللَّهِ لَا یكُونُ ذَلِكَ أَبَداً حَتَّى یكُونَ هُوَ الَّذِی یحْتَجُّ عَلَیكُمْ بِذَلِكَ وَ یدْعُوكُمْ إِلَیهِ. مالک جهنی گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم ما صاحب این امر را با صفتی وصف می‌كنیم كه احدی از مردم چنان نیست. امام باقر(ع) فرمود: «نه والله كه چنین نخواهد بود تا زمانی كه خودش بیاید و بر شما به آن احتجاج و شما را به آن دعوت كند.» (الغیبة نعمانی، ص321)

در برخی روایات، نیز اشاره شده که قائم با شیعیان از حدیث (یا امور جدیدی) سخن می‌گوید که طاقت آن را ندارند و به همین دلیل با او مخالفت می‌کنند.

- عن أَبِی‌عَبْدِاللَّهِ‌(ع): ‏أَوَّلُ قَائِمٍ یقُومُ مِنَّا أَهْلَ الْبَیتِ یحَدِّثُكُمْ بِحَدِیثٍ لَا تَحْتَمِلُونَهُ فَتَخْرُجُونَ عَلَیهِ. امام صادق(ع): «اولین قائمی که از ما اهل‌بیت برمی‌خیزد با حدیثی با شما سخن می‌گوید که تحمل ندارید و علیه او قیام می‌کنید.» (بحارالانوار، ج 52، ص375)

و بسیار محتمل است که این حدیث با احادیثی که امیر سپاه غضب آن‌ها را می‌شکافد مرتبط باشد که به دلیل جدید بودن آن و دشواری تحمل آن، بسیاری از شیعیان زیر بار آن نمی‌روند. طبق برخی روایات نیز، شیعیان، پیش از ظهور امام مهدی(ع)، سخت امتحان می‌شوند؛ طوری که ایمانشان به «ولایت» اهل‌بیت شدیداً متزلزل می‌شود یا به تردید می‌افتند؛ [3] و بعید نیست که این تزلزل در ایمان به‌دلیل جدید بودن امر (ولایت)ی است که بر آن‌ها عرضه می‌شود، اما برای آن‌ها سنگین است! و چه انطباق عجیبی است میان این روایات و آنچه امروزه سید احمدالحسن به آن دعوت می‌کند:

- قائم با امر (ولایت) جدید می‌آید: سید احمدالحسن با ولایت مهدی اول پیش از ظهور امام مهدی(ع) آمده که امری جدید است.

- قائم حدیثی را می‌آورد که شیعیان تحمل آن را ندارند و با او مقابله می‌کنند: سید احمدالحسن برای اثبات ولایت خود، با حدیث وصیت رسول خدا(ص) آمده که شیعیان تحمل پذیرش آن را ندارند و با او مقابله می‌کنند.

- یمانی احادیث را عمیقاً می‌شکافد (و امر جدیدی را عرضه می‌کند): سید احمدالحسن، احادیث اهل‌بیت دربارۀ قائم(ع) را شکافته که ولایت مهدی اول را پیش از ظهور ثابت می‌کند.

پانویس‌ها:

  1. [1]  مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِي(ع): ...إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ أَمْرٌ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سِرٌّ مِنْ‏ سِرِّ اللَّهِ‏ وَ غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ اللَّهِ. (کمال‌الدین، ج2، ص 385)

  2. [2]  قال امیرالمؤمنین علی(ع): مَا مِنْ عِلْمٍ إِلَّا وَ أَنَا أَفْتَحُهُ وَ مَا مِنَ سِرٍّ إِلَّا وَ الْقَائِمُ‏ ع يَخْتِمُهُ. (تحف‌العقول، ص171)

  3. [3]  امام رضا(ع) فرمود: به خدا قسم آنچه چشم به راه آن هستید انجام نپذيرد تا آنكه غربال شوید و پاک‌سازی شوید؛ تا آنجا که نماند از شما مگر اندکی و حتی کمتر از اندک.» (الغیبه نعمانی، ص 208)

    امام باقر(ع) فرمود: اى شيعۀ آل محمد(ص)، حتماً بايد پاک‌سازی شوید... و این‌چنین خواهد شد كه مردى صبح كند در حالى كه بر جادۀ امامت ماست و شب می‌كند در حالى كه از آن خارج شده است و شب می‌كند در حالى كه بر جادۀ امر ماست و صبح می‌كند در حالى كه از آن خارج شده است.» (الغیبة نعمانی، ص207)

     

کلیدواژه‌ها

یمانی سید احمدالحسن ظهور قائم آل‌محمد معرفت حجت امر جدید وصیت پیامبر مهدی اول مهدیین دوازده‌گانه غیبت اسرار دین رموز ولایت قضاوت جدید سنت جدید شیعیان آخرالزمان امیر غضب

امتیاز مقاله

0.00 از 5 (0 رأی)
امتیاز شما