مشتی از خروار | نقد و بررسی کلمات ناصر مکارم شیرازی دربارﮤ شخص مصلوب

  پیش‌گفتار

ناصر مکارم شیرازی در نکتۀ هفتم خود این متن را ارائه می‌کند:

«۷- بعضى از اناجيل موجود (غير از اناجيل چهارگانۀ مورد قبول مسيحيان) مانند انجيل برنابا، رسماً مصلوب شدن عيسى (ع) را نفى كرده و نيز بعضى از فرق مسيحى در مصلوب شدن عيسى (ع) ترديد كرده‌اند و حتى بعضى از محققان معتقد به وجود دو عيسى در تاريخ شده‌اند: يكى "عيساى مصلوب" و ديگرى "عيساى غيرمصلوب" كه ميان آن دو پانصد سال فاصله بوده است! مجموع آنچه در بالا گفته شد، قرائنى است كه گفتۀ قرآن را در مورد اشتباه در قتل و صلب مسيح روشن مى‌سازد.»[1]

• نقد و بررسی ادعای هفتم ناصر مکارم شیرازی

می‌گویم:

اول. اما این‌که او از بین آن اناجیل به انجیل برنابا اشاره می‌کند، در حقیقت مایۀ تأسف است! سید احمد الحسن دربارﮤ این انجیل چند سؤال اساسی را می‌پرسد که بسیار مهم است. ایشان بیان می‌کند:

«خداوند شما را توفیق دهد! انجیل برنابای متداول، صددرصد انجیلی جعلی است و فرد مسلمان نمی‌تواند با آن بر مسیحیان احتجاج کند؛ زیرا به اختصار برای این انجیل هیچ طریق یا سند تاریخی معتبری وجود ندارد. نسخۀ انجیل قدیمی که این انجیل از روی آن چاپ شده، کجاست؟ تاریخ آن چه موقع است؟ کجا یافت شده و آیا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است؟ چه کسی آن را بررسی کرده و در این خصوص چه گفته است؟ کسی که می‌خواهد به‌وسیلۀ این کتاب احتجاج کند باید به این پرسش‌ها پاسخ گوید و البته بعد از آن درمی‌یابد که دستش از هر دلیل و مدرکی که بتواند به پشتوانۀ آن با این کتاب بر مسیحیان احتجاج کند، خالی است.»[2]

حق ماست انتظار داشته باشیم ناصر مکارم شیرازی پیش‌قدم شود و دست‌کم به یکی از پرسش‌های سید احمد الحسن دربارﮤ انجیل برنابا پاسخ دهد؛ اما چگونه پاسخ دهد؟! او از یک‌ سو ظاهراً به این انجیل علاقه دارد و از سوی دیگر، هر کلمه‌ای که بگوید رسوایی علمی‌اش را بیش از گذشته آشکار می‌کند.

دوم. ناصر مکارم شیرازی از اناجیل دیگری نیز صحبت کرده‌است و عاقلانه است که در مقابل انجیل بَرنابای رواج یافتۀ امروزی که هیچ پایه و اساسی ندارد، به سند تاریخی کشف‌شده در مصر به نام انجیل یهودا رجوع شود که تاریخ آن به ابتدای قرن سوم میلادی بازمی‌گردد.[3] بر پایۀ انجیل یهودا نام شخص مصلوب «یهودا»ست.[4] شاید کسی بگوید این یهودا همان یهودای اسخریوطی است که جزو دوازده شاگرد عیسیٰ (ع) بوده است! اما در این انجیل می‌خوانیم که عیسی (ع) به این یهودا می‌گوید: «تو سیزدهمین خواهی بود»؛ عبارتی که نشان می‌دهد او جزو آن دوازده شاگرد عیسی(ع) -که یهودای خائن یکی از آنهاست- نبوده است. همچنین او برای پادشاهی بازخواهد گشت،[5] شبیه همان موضوعی که مصلوب خطاب به پیلاطُس می‌گوید! این‌که پادشاهی او در آن زمان نبود! [6] همچنین در این انجیل اشاره شده‌است که او نسلی دارد که جانشینان خدا بر روی زمین خواهند بود.[7] لازم است بدانیم که یهودا در عربی به معنی حمد یا احمد است[8] و روایات واردشده از محمد (ص) و آل‌محمد (ع) نشان می‌دهد که شخص به صلیب کشیده‌شده قائم و از نسل امام علی علیه‌السلام و حجتی از حجت‌های خداست.[9] بنابراین او کسی نیست جز احمد در وصیت حضرت محمد (ص)؛ به عبارت دیگر همان مهدی اول علیه‌السلام.

نکته. ناصر مکارم شیرازی می‌گوید:

«بعضى از محققان معتقد به وجود دو عيسى در تاريخ شده‌اند: يكى "عيساى مصلوب" و ديگرى "عيساى غيرمصلوب" كه ميان آن دو پانصد سال فاصله بوده است.»

می‌گویم: هنگام مراجعه به منبعِ مورد استنادش دیدم از سید طباطبایی اقتباس کرده‌است؛ در کتاب سید طباطبایی خواندم:

«و بسا از محققين تاريخ گفته‌اند: داستان‌هاى تاريخى كه در اين مسئله ضبط شده و حوادثى كه با دعوت آن جناب ارتباط داشته و داستان‌هايى كه تاريخ از حكام و داعيان معاصر عيسى (ع) ضبط كرده، همه با دو تن انطباق دارند كه نام هر دو مسيح بوده و بين آن دو بيش از پانصد سال فاصله بوده است، مسيح اول مسيح حقيقى و پيامبر خدا بوده كه كشته نشده و مسيح دوم مردى باطل‌گو بوده كه به دار آويخته شده است.»[10]

نخست آن‌که مکارم شیرازی با استناد به نقل سید طباطبایی خود را در تناقضی آشکار قرار داده است؛ زیرا او پیش‌تر می‌کوشید نشان دهد یهودای اسخریوطی به جای عیسی(ع) مصلوب شد، اما اکنون با تکیه بر آن نقل، ظاهراً می‌کوشد اصلِ رخدادی را که قرار بود در همان زمان روی دهد، انکار کند تا خیال خود را آسوده سازد.

اما نکته‌ای که ما مسلمانان باید به آن توجه کنیم این است: از متن قرآنی روشن است که یهود قصد داشتند واقعۀ به‌صلیب‌کشیدن عیسی (ع) را همان زمان رقم بزنند، ولی امر بر آنان مشتبه شد و در نتیجه عیسی (ع) را به صلیب نکشیدند.

«و گفتۀ آنان كه: «ما مسيح، عيسى‌بن مريم، پيامبر خدا را كشتيم»، و حال آن‌كه آنان او را نكشتند و مصلوبش نكردند، لكن امر بر آنان مشتبه شد؛ و كسانى كه دربارﮤ او اختلاف كردند، قطعاً در مورد آن دچار شك شده‌اند و هيچ علمى بدان ندارند، جز آن‌كه از گمان پيروى مى‌كنند، و يقيناً او را نكشتند.»[11]

افزون بر این، ما -به‌عنوان شیعه‌- باید به فرموده‌های اهل‌بیت (ع) توجه کنیم؛ روایاتِ صحیح صادرشده از پیامبر (ص) و اهل‌بیت (ع) از مصلوب ‌شدنِ شخصی غیر از عیسی (ع) سخن می‌گویند.[12] همچنین بسا پژوهشگرانی که بر پایۀ گمان‌های خود دچار خطاهای بسیار شده‌اند. بنابراین نمی‌توانیم حدس و گمان آنان را ملاک قرار دهیم و به همین بهانه، اصلِ واقعۀ مصلوب‌شدن -که عیسی(ع) از آن رهایی یافت و شخص دیگری به‌جای او بر صلیب شد- را انکار کنیم و بگوییم در آن روزگار اساساً چنین رخدادی رخ نداده است.

در پایان

شاید ادامه داشته باشد ...