فلات ایران، قطب تجمع انسان خردمند

فلات ایران، قطب تجمع انسان خردمند

ردیابی مهاجرت‌های گونۀ هوموساپینس

چکیده

در پژوهشی ژرف و میان‌رشته‌ای که در مجلۀ علمی نیچر در سال ۲۰۲۴ منتشر شده، فلات ایران به عنوان قطب جغرافیایی تجمع نخستین گروه‌های هوموساپینس پس از مهاجرت از آفریقا شناسایی شده است. این پژوهش با استفاده از شواهد ژنتیکی، بوم‌باستان‌شناسی و باستان‌شناسی، نشان می‌دهد که فلات ایران به ویژه در نواحی زاگرس، سواحل جنوبی دریای خزر و خلیج فارسِ آن زمان، منطقه‌ای پشتیبان و مناسب برای سکونت انسان‌های اولیه بوده است. شواهد ژنومی، نشان‌دهندۀ پیوند ژنتیکی مستقیم بین جمعیت‌های کنونی غیرآفریقایی و مردمانی است که در آن زمان در فلات ایران زندگی می‌کرده‌اند. در این نوشتار، با تکیه بر شواهد علمی و داده‌های به‌روز، مراحل مهاجرت هوموساپینس از آفریقا، نقش عوامل اقلیمی مانند چرخه‌های میلانکوویچ، عبور از باب‌المندب و مسیرهای مهاجرتی از طریق شبه‌جزیره عربستان و سواحل جنوبی خلیج فارس تا فلات ایران تحلیل شده است. همچنین نشان داده می‌شود که چگونه خلیج فارس خشکِ آن زمان به بستر اولین تجمعات انسانی و شاید اولین تمدن بدل شد و با بالا آمدن سطح آب، برخی ساکنان آن به جنوب عراق کنونی مهاجرت کردند و پایه‌گذار تمدن سومر شدند. این تحلیل علمی با داده‌های مندرج در کتاب "توهم بی‌خدایی" از سید احمد الحسن تطبیق یافته است. از دیگر محورهای نوشتار، بررسی روند تکامل شبکه‌ای هوموساپینس در آفریقا، بررسی مهاجرت به شبه‌قارۀ هند، شرق آسیا، استرالیا، اروپا و نهایتاً قاره آمریکا است. در پایان، روش‌شناسی علمی به عنوان عنصر بنیادین شناخت در علم تکامل و دیرینه‌شناسی توضیح داده می‌شود.

نقش فلات ایران به‌عنوان قطب تجمع انسان خردمند: [1][2][3]

پژوهشی جدید که در سال ۲۰۲۴ در معتبرترین مجلۀ علمی جهان، نیچر، با ترکیب شواهد ژنتیکی، بوم‌باستان‌شناسی و باستان‌شناسی انجام شده، فلات ایران را به‌عنوان یک منطقۀ کلیدی جغرافیایی معرفی کرده است که در مراحل اولیۀ مهاجرت انسان خردمند (هوموساپینس) از آفریقا نقش مرکزی را ایفا می‌کرده است.

پروفسور لوکا پاگانی (نویسندﮤ ارشد پژوهش) در خصوص این پژوهش می‌گوید: «این کشفِ فلات ایران به‌عنوان قطب مهاجرت (Hub) اولیۀ‌ انسان، درهای جدیدی را برای کاوش‌های باستان‌شناسی می‌گشاید.»

تیم پژوهشی متشکل از محققانی از دانشگاه‌های پادوا و بولونیا از ایتالیا که از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های جهان هستند و دانشگاه گریفیت استرالیا و مؤسسۀ ماکس پلانک از آلمان است، که نشان‌دهندﮤ همکاری علمی گسترده و بین‌المللی در این مطالعه است.

مقاله نشان می‌دهد که فلات ایران (شامل زاگرس، سواحل جنوبی دریای خزر و خلیج فارس که در آن زمان خشک بوده) نقش "مرکز تجمع" (Hub) را برای انسان‌های مدرن پس از مهاجرت اصلی از آفریقا (حدود ۷۰ هزار سال پیش) ایفا کرده است.

با وجود خروج انسان‌ها از آفریقا در آن زمان، استقرار گستردﮤ آنها در سراسر آسیا و اروپا تا حدود ۴۵ هزار سال پیش رخ نداد. در این فاصله، فلات ایران شرایط آب‌و‌هوایی و محیطی مناسبی برای سکونت داشت و جمعیت قابل‌توجهی از انسان‌ها را پشتیبانی می‌کرد.

یافته‌های ژنتیکی نیز نشان می‌دهند که جد مشترک جمعیت‌های غیرآفریقایی امروزی، از جمعیتی سرچشمه گرفته که در فلات ایران مستقر بوده‌اند. این جمعیت بعداً در چند موج مهاجرتی به اروپا، آسیا و اقیانوسیه پراکنده شدند.

 پژوهشگران با تحلیل داده‌های ژنوم انسان‌های باستانی و مدرن، و با در نظر گرفتن دو گروه شاخص ژنتیکی (غرب اوراسیایی WEC و شرق اوراسیایی EEC)، به‌دنبال بازسازی مشخصات ژنتیکی جمعیت «مرکز» بودند. آنها نشان دادند که اجداد ژنتیکی جمعیت‌های باستانی ایران، قفقاز و شمال‌غرب شبه‌قارﮤ هند، بیشترین شباهت را به این جمعیت مرکز داشته‌اند.

 فلات ایران، براساس تحلیل‌های آماری، جایی است که از نظر مکانی کمترین فاصلۀ ژنتیکی را با جمعیت مرکز دارد.

 

اما مردمی که در فلات ایران ساکن بودند از کجا آمده بودند؟

برای پاسخ به این سؤال، باید به سیصد هزار سال پیش برگردیم.

 

طلوع پراکندگی انسان [4][5]

هوموساپینس، گونه‌ای که تقریباً تمامی انسان‌های زندﮤ امروزی (به استثنای برخی قبایل آفریقایی) به آن تعلق دارند، در آفریقا و در دوره‌ای از تغییرات اقلیمی چشمگیر تکامل یافت. این انسان‌های اولیه، مانند دیگر هومینین‌های هم‌عصر خود، به جمع‌آوری و شکار غذا می‌پرداختند و رفتارهایی را تکامل بخشیدند که به آنها در مواجهه با چالش‌های بقا در محیط‌های ناپایدار کمک می‌کرد. درک الگوهای پیچیدﮤ پراکندگی جهانی گونۀ ما برای فهم سازگاری انسان، تکامل فرهنگ‌های متنوع، و بافت ژنتیکی مشاهده‌شده در جمعیت‌های انسانی مدرن از اهمیت بالایی برخوردار است. (هومینین‌ها (Hominins) به گروهی از نخستی‌سانان (پریمات‌ها) گفته می‌شود که شامل انسان‌های امروزی (هوموساپینس) و تمام نیاکان منقرض‌شدﮤ نزدیک به ما می‌شود. این گروه از حدود ۶ تا ۷ میلیون سال پیش از شامپانزه‌ها (نزدیک‌ترین خویشاوندان زندﮤ ما) جدا شدند.

 

گهوارﮤ آفریقایی: خاستگاه و پراکندگی‌های اولیه [6][7][8]

قدیمی‌ترین فسیل‌های کشف‌شده نشان می‌دهد که هوموساپینس‌های اولیه، یا انسان اولیه مدرن‌شونده (Early Homo sapiens) حدود ۳۰۰,۰۰۰ سال پیش در آفریقا پدیدار شد. فسیل‌های کشف‌شده در جبل ایغودِ مراکش، که تقریباً ۳۰۰,۰۰۰ سال قدمت دارند، اکنون قدیمی‌ترین شواهد فسیلی مطمئن از هوموساپینس‌های اولیه محسوب می‌شوند. نمونۀ دیگر بقایای اومو 1 (Omo I)، کشف‌شده در اتیوپی، متعلق به حدود ۲۳۰,۰۰۰ سال پیش هستند.

تحقیقات ژنتیکی جدید نشان می‌دهد که هوموساپینس نه به صورت ناگهانی، بلکه طی فرایندهای پیوسته، ترکیبی و شبکه‌ای در سراسر آفریقا تکامل پیدا کرده است.

این فسیل‌ها از لحاظ جمجمه و صورت شباهت زیادی به ما دارند، مثلاً: صورت تخت‌تر و فک کوچک‌تر نسبت به گونه‌های قدیمی‌تر مثل نئاندرتال یا هومو ارکتوس. اما در عین حال، جمجمۀ‌ بلندتر و کشیده‌تری دارند و هنوز ویژگی‌های "انسان کامل مدرن" در آنها شکل نگرفته است.

پایه‌های ژنتیکی عمیق و پیچیدﮤ هوموساپینس در حال روشن شدن است. درحالی‌که شواهد فسیلی نشانگرهای زمانی و جغرافیایی را ارائه می‌دهد، مطالعات ژنتیکی به بررسی شجره‌نامه‌های اجدادی می‌پردازند. تحقیقات جدید، با استفاده از تجزیه و تحلیل ژنومی پیشرفته، نشان می‌دهد که انسان‌های مدرن نتیجۀ یک رویداد آمیزش ژنتیکی بین حداقل دو جمعیت اجدادی هستند که تقریباً ۱.۵ میلیون سال پیش از هم جدا شده و سپس در حدود ۳۰۰,۰۰۰ سال پیش دوباره به هم پیوستند. یکی از این گروه‌ها حدود ۸۰٪ از ساختار ژنتیکی انسان مدرن را تشکیل می‌دهد، درحالی‌که گروه دیگر ۲۰٪ را به خود اختصاص داده است. این آمیزش باستانی با تلاقی‌های بعدی با نئاندرتال‌ها یا دنیسوواها متفاوت است. این یافته، لایۀ بی‌سابقه‌ای از پیچیدگی را به درک ما از شکل‌گیری هوموساپینس اضافه می‌کند. این امر دیدگاه دیرینۀ «شجره‌نامۀ واحد» را به چالش می‌کشد، و نشان می‌دهد که طرح ژنتیکی گونۀ ما یک موزاییک است، که از تعاملات عمیق و باستانی در داخل آفریقا شکل گرفته است.

این مدل تکامل «جریان بافته شده» نشان‌دهندﮤ دوره‌هایی از تجزیۀ جمعیت، رانش ژنتیکی، و سپس ادغام مجدد است که تاریخ تکاملی پیچیده‌تر و پویاتری را برای گونۀ ما حتی قبل از پراکندگی جهانی آن برجسته می‌کند. همچنین این یافته، راه را برای در نظر گرفتن گونه‌های هومینین اولیه مانند هوموارکتوس و هوموهایدلبرگ به‌عنوان نامزدهای احتمالی برای این جمعیت‌های اجدادی باز می‌کند.

به خاطر داشته باشیم که تکامل امری پیوسته و تدریجی است و تعیین نقطۀ دقیقی برای جدا شدن گونه‌ها امکان‌پذیر نیست. این شامل هوموساپینس‌های اولیه هم می‌شود. می‌توانیم بگوییم تکامل این گونه از ۲۰۰.۰۰۰ سال پیش وارد مرحلۀ جدیدی شد.

سید احمد الحسن در کتاب توهم بی‌خدایی در این خصوص می‌نویسد:

«سنگواره‌ها همچنین از ظهور انسان خردمند (هوموساپینس) تقریباً در ۲۰۰,۰۰۰ سال پیش، که از هوموارکتوس یا انسان هایدلبرگی جدا شده است، حکایت دارد. در نهایت انسان خردمند یا هوموساپینس تقریباً در ۱۰۰,۰۰۰ سال پیش به شکل نهاییِ امروزی خود تکامل یافت.»

 

 اولین گام‌ها به بیرون از آفریقا: [9][10]

پیش از گسترش موفق و بزرگ «خروج از آفریقا» که جهان را پرجمعیت کرد، شواهد قانع‌کننده‌ای از تلاش‌های اولیه و اغلب کمتر موفق هوموساپینس برای ماجراجویی فراتر از قارﮤ آفریقا وجود دارد. این پراکندگی‌های پیش‌گامانه ممکن است از حدود ۲۷۰,۰۰۰ سال پیش آغاز شده باشد، با شواهد باستان‌شناسی که نشان می‌دهد انسان‌های مدرن تقریباً ۲۱۵,۰۰۰ سال پیش به یونان رسیده‌اند. فسیل‌های غار میسلیا Misliya در فلسطین، که به نظر می‌رسد متعلق به هوموساپینس باشند، به حدود ۱۸۰,۰۰۰ سال پیش تاریخ‌گذاری شده‌اند. شواهد بیشتر از دفن‌های هوموساپینس در مکان‌های سُخُول و قَفْزه در فلسطین به دست آمده که حدود یکصد هزار سال قدمت دارند. ابزارهای سنگی کشف‌شده در جبل فایا در امارات متحدﮤ عربی شواهدی از حضور هوموساپینس را از حدود ۱۲۷,۰۰۰ سال پیش ارائه می‌دهند که از حرکت در مسیر شمال شرق آفریقا به شبه‌جزیرﮤ عربستان بین ۱۵۰,۰۰۰ تا ۱۳۰,۰۰۰ سال پیش پشتیبانی می‌کند.

 نکتۀ مهم این است که این امواج اولیه یا منقرض شده‌اند یا به آفریقا بازگشته‌اند و هیچ میراث ژنتیکی پایداری در جمعیت‌های غیرآفریقایی امروزی از خود به جای نگذاشته‌اند.

 

عوامل اقلیمی: چگونگی تأثیر شرایط محیطی بر این حرکات اولیه [11][12]

چرخه‌های میلانکوویچ مجموعه‌ای از تغییرات بلندمدت و طبیعی در مدار و محور چرخش زمین هستند که بر میزان و توزیع تابش خورشیدی دریافت‌شده توسط سیارﮤ ما تأثیر می‌گذارند. این چرخه‌ها، عوامل اصلی تغییرات اقلیمی طبیعی در مقیاس‌های زمانی ده‌ها هزار تا صدها هزار سال هستند و نقش مهمی در آغاز و پایان دوره‌های یخ‌بندان در تاریخ زمین داشته‌اند.

حرکت هوموساپینس بین آفریقا و اوراسیا یک‌طرفه نبوده، بلکه سیال بوده و نوسانات اقلیمی نقش مهمی در امکان‌پذیری یا ممانعت از این حرکات ایفا کرده است.

چرخه‌های میلانکوویچ، ازجمله چرخۀ تقدیم که تقریباً هر ۲۶,۰۰۰ سال یک بار رخ می‌دهد، منجر به افزایش بارندگی و ایجاد "کریدورهای سبز" در مناطق خشکی مانند صحرای آفریقا گشته و شرایط برای عبور انسان‌ها و حیوانات، مخصوصاً از شمال آفریقا به‌سمت آسیا و اروپا مساعد می‌شد. این دوره‌های مرطوب می‌توانستند رودخانه‌ها را پرآب کرده، پوشش گیاهی را گسترش و منابع غذایی را افزایش دهند، و مسیرهای مهاجرت را قابل دسترس کنند. این شرایط مطلوب به هوموساپینس اجازه می‌داد تا حیواناتی را که برای غذا شکار می‌کردند، دنبال کند.

هرچند عوامل دیگری مانند تغییرات محیطی، رقابت بین گروه‌ها و جست‌وجوی آب وهوای مناسب نیز در مهاجرت نقش داشتند، اما شکار قطعاً یکی از محرک‌های اصلی مهاجرت هومینین‌ها بوده است.

این موضوع، اقلیم را نه‌تنها به‌عنوان یک عامل پس‌زمینه، بلکه به‌عنوان یک ارکستر اصلی الگوهای مهاجرتی انسان در طول پیشاتاریخ قرار می‌دهد. این امر نشان می‌دهد که پراکندگی انسان، کمتر به‌صورت گسترش مداوم و بدون مانع بوده، بلکه بیشتر حرکاتی فرصت‌طلبانه در دوره‌های گذرا از نظر مطلوبیت محیطی بوده است.

 

گسترش بزرگ جهانی: [13][14][15]

اکثریت قریب به اتفاق جمعیت‌های انسانی امروزی در خارج از آفریقا از یک گسترش واحد و بسیار موفق که تقریباً ۷۰,۰۰۰ پیش رخ داد، نشئت می‌گیرند. این مسیر شامل عبور از دریای سرخ در تنگۀ باب‌المندب بود که در دوره‌های یخ‌بندان، به‌طور قابل توجهی باریک‌تر یعنی حدود ۲۰ کیلومتر عرض و سطح آب دریا حدود ۶۰ تا ۱۲۰ متر پایین‌تر از امروز بود.

اما سؤال بزرگی پیش روی محققان است. در کتاب توهم بی‌خدایی می‌خوانیم:

«این عده چگونه توانسته‌اند چندین کیلومتر را شنا کنند، درحالی‌که هیچ فناوری یا ابزاری برای شناور ماندن بر روی آب و حرکت در مسیر مشخص در اختیار نداشته‌اند؟! اصولاً چرا این‌ها دست به این کار زدند و چه عاملی آنها را به انجام این خطر و حرکت به‌سوی مقصدی نامعلوم مجبور ساخت؟! اگر این کار سهل‌الوصول بوده، به آسانی صورت گرفته، یا حتی فایدﮤ زیادی به همراه داشته، و یا غریزﮤ حیوانی همۀ این افراد را وسوسه و اغوا کرده، پس چرا عدﮤ زیادی این کار را انجام ندادند و از آب دریا عبور نکردند؟! با این حساب نمی‌توانیم تصور کنیم که این گذر از آب، کاری پوچ و عبث بوده و در انجام آن هیچ انتخاب یا گزینشی در کار نبوده است. اگر نگوییم که این فرایند یک گزینش غیبی بوده که شرایط عبور آرام این مجموعۀ برگزیده را باعث شده، حداقل می‌توانیم اظهار کنیم که انتخاب طبیعی طبق ـ ‌نظریۀ تکامل ‌ـ دست‌اندرکار اصلی این جریان بوده است. عبورکنندگان از باب‌المندب گروهی ممتاز و متفاوت با دیگران بوده‌اند و حداقل چیزی که آنها را از دیگران جدا می‌سازد، توانایی آنها در گذشتن از مسیر چندین کیلومتری در آب دریا است؛ کاری که دیگران از انجام آن ناتوان بوده‌اند.»

سؤال دیگر اینجاست که این گروه چطور توانستند در مناطق بیابانی عربستان دوام آورند؟ پاسخ را در قسمت دیگری از کتاب توهم بی‌خدایی می‌یابیم:

«این گروه منتخب از انسان‌های خردمند آفریقا، در جنوب شبه‌جزیرﮤ عربستان به پیش رفتند، زیرا در آن زمان چشمه‌های آب زیادی در ساحل جنوبی شبه‌جزیره در جریان بود (پیش از آن‌که آب دریاها بالا بیاید و آنجا را بپوشاند). آنها با این چشمه‌ها توانستند بیابان را ترک گویند و در خط ساحلی، با گذشتن از یمن و عمان فعلی، شبه‌جزیرﮤ عربستان را بپیمایند تا به منطقۀ خلیج که در حال حاضر پوشیده از آب است برسند.»

اما چه شواهدی، نکته‌ای که سید احمد الحسن به آن اشاره می‌کند، یعنی حرکت در خط ساحلی را تأیید می‌کند؟

در سایت‌هایی مانند کنگو و ساحل جنوبی آفریقا، ابزارهای تخصصی ماهیگیری مانند قلاب‌های استخوانی و سنگ‌های تراشیده‌شده برای صید ماهی یافت شده‌اند که متعلق به ۹۰.۰۰۰ سال پیش و نشان‌دهندﮤ مهارت انسان در استفاده از منابع آبی است. ماهیگیری به‌عنوان یک منبع غذای پایدار و غنی از پروتئین و امگا-۳، به انسان‌ها اجازه داد تا در محیط‌های متنوعی زنده بمانند.

همچنین در غار پیناکل پوینت (Pinnacle Point) در آفریقای جنوبی، بقایای صدف‌های پخته‌شده و ابزارهای مرتبط با برداشت آنها مربوط به ۱۶۴.۰۰۰ سال پیش، کشف شده که نشان می‌دهد انسان‌ها از این منابع به صورت سازمان‌یافته استفاده می‌کردند. صدف‌ها منبعی غنی از مواد معدنی (مثل ید و آهن) و پروتئین بودند که به‌ویژه در دوره‌های خشک‌سالی یا کمبود شکار، حیاتی بودند. ضمناً پختن صدف‌ها (با استفاده از آتش)، نشان‌دهندﮤ تسلط بر فناوری کنترل آتش و بهینه‌سازی تغذیه است.

اما سه مزیت مهم حرکت در امتداد ساحل عبارت‌اند از:

1-    استفاده از منابع غذایی ساحلی پایدار؛

2-    خطر کمتر؛

3-    نیاز به سازگاری کمتر در مواجهه با محیط‌های ناشناخته.

این استراتژی‌ها نشان‌دهندﮤ انعطاف‌پذیری رفتاری هوموساپینس در استفاده از نیش‌های اکولوژیک جدید است. (نیش اکولوژیک Niche) (Ecological جدید، به زبان ساده یعنی کشف یک روش هوشمندانه برای استفاده از محیط، که قبلاً توسط گونه‌های دیگر به کار گرفته نشده بود).

در دوره‌هایی که مثل عصر یخ‌بندان منابع خشکی کمیاب بود، منابع دریایی جان انسان‌ها را نجات دادند. همین‌طور این امر شاهدی بر هوش و توانایی بهره‌برداری از محیط‌های متنوع است، که یکی از دلایل موفقیت هوموساپینس در مقایسه با دیگر گونه‌های انسانی بود. (آخرین عصر یخ‌بندان از حدود ۱۱۵.۰۰۰ سال پیش تا حدود ۱۱.۷۰۰ سال پیش رخ داد).

اما چرا و چگونه خلیج فارس، برای ده‌ها هزار سال به‌عنوان مرکز اصلی تجمع گونۀ هوموساپینس و مرکز پدیدار شدن اولین تمدن انسانی بود؟

سید احمد الحسن در این خصوص می‌نویسد:

«در آن دوران، خلیج، سرشار از آب شور نبود، بلکه درﮤ گرمی بود که رودخانه‌هایی که از شمال (یعنی جنوب عراق فعلی و جنوب غرب ایران فعلی) به آن وارد می‌شد، در آنجا جریان داشت. آن دره یا خلیج کنونی مکان بسیار مناسبی برای زندگی بوده است؛ چراکه پر از رودخانه‌ها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها و جنگل‌ها بوده و در عین حال گرم نیز بوده است. در آن زمان این موضوع اهمیت بسیاری داشته؛ چراکه زمین در حال طی کردن آخرین عصر یخ‌بندان و به‌شدت سرد بوده است.

این دره که مملو از آب‌های گوارا، انواع میوه‌ها و غذاهای گوناگون بوده، مکانی عالی برای رشد انسان اولیه محسوب می‌شده؛ بنابراین می‌توانیم بگوییم درﮤ مزبور مکان بسیار مناسبی برای رشد انسان خردمند در آن دوره به شمار می‌رفته است. در آنجا تعداد این افراد رو به فزونی نهاد. برخی از آنها به دیگر نقاط دنیا مهاجرت کردند و گروهی نیز در همان دره ماندند، تا زمانی که دره به دلیل ورود آب دریا پر شد.

... برخی از مهاجرت‌های انسانی به آسیا و اروپا به‌ترتیب تقریباً به شصت و چهل هزار سال پیش بازمی‌گردد.»

همان‌طور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، تحقیقات ژنتیکی جدید، تأییدی بر این مطلب است که اولین مهاجرت بزرگ بعد از خروج از آفریقا، از سمت فلات ایران انجام گردیده است؛ و این با ادعای کتاب توهم بی‌خدایی که اولین مهاجرت را به شصت هزار سال پیش و از ایران به‌سمت هند (گجرات، مطابق نقشۀ کتاب توهم بی‌خدایی) مطرح می‌کند، مطابقت دارد.

مهاجرت بزرگ دیگری در چهل هزار سال پیش نیز از منطقۀ خلیج فارس صورت گرفته که احتمالاً بازهم به‌سمت هند بوده است. (تردید از نویسندﮤ مقاله است)

زندگی و تمدن در خلیج فارس تا ۱۵.۰۰۰ سال پیش جریان داشت، تا این‌که آب وارد این ناحیه گردید و فقط عدﮤ بسیار اندکی از ساکنان این منطقه نجات یافته و به جنوب عراق فعلی نقل مکان نمودند، و همین گروه اندک پایه‌های تمدن سومری یا اکدی را برپایۀ تمدن پیشین خود در خلیج فارس، بنا گذاردند. (به جزئیات و دلایل این وقایع به تفصیل در کتاب پرداخته شده است).

 

ورود به شبه‌قارﮤ هند: اسکان اولیه و گسترش بعدی [16][17][18][19][20][21]

همان‌طور که ذکر کردیم، هوموساپینس حدود ۶۰.۰۰۰ سال پیش وارد شبه‌قارﮤ هند شد. تنوع ژنتیکی بالای مشاهده‌شده در جمعیت‌های کنونی هند، که پس از آفریقا در رتبۀ دوم قرار دارد، به‌شدت از یک اسکان اولیه و قابل توجه بلافاصله پس از خروج اولیه از آفریقا حمایت می‌کند.

علاوه‌بر این، تاریخ‌های اولیه برای اسکان شرق آسیا و نشانگرهای ژنتیکی از فرضیه مهاجرت‌های مستقل به استرالیا و گینۀ نو (ساهول) در حدود ۵۵,۰۰۰ سال پیش حمایت می‌کنند.

مدل‌های جدید پیشنهاد می‌کنند که اولین افراد ممکن است حدود ۶۰,۰۰۰ سال پیش در منطقۀ کیمبرلی در غرب استرالیا فرود آمده باشند و متعاقباً در عرض ۶,۰۰۰ سال در سراسر قاره ساکن شده باشند. تحقیقات DNA میتوکندری نشان می‌دهد که بومیان استرالیا بین ۴۹,۰۰۰ تا ۴۵,۰۰۰ سال پیش به شبه‌جزیرﮤ ایر رسیده‌اند.

در شمال، تخمین زده می‌شود که اسکان سیبری بین ۴۰,۰۰۰ تا ۴۵,۰۰۰ سال پیش، یا حتی زودتر، رخ داده است. وجود هاپلوتایپ منحصر به فرد ژاپنی(D2-M57) در تحقیقات ژنتیکی، نشان می‌دهد که موج اول مهاجرت، حدود ۳۷,۰۰۰ سال پیش به ژاپن صورت گرفته است. اسکان تبت نیز به نظر می‌رسد که پیش از ژاپن بوده است.

 تا حدود ۳۵,۰۰۰ سال پیش، هوموساپینس حضور خود را در بیشتر جهان قدیم، ازجمله بخش قابل توجهی از آسیا، به‌طور محکم تثبیت کرده بود. این گسترش طیفی از آب و هواها را پوشش می‌داد، از مناطق ساحلی گرمسیری تا مناطق معتدل و در نهایت عرض‌های جغرافیایی شمالی سردتر. این گسترش سریع، بر انعطاف‌پذیری سازگاری قابل توجه هوموساپینس تأکید می‌کند. این امر نشان‌دهندﮤ توانایی کارآمد، برای بهره‌برداری از جایگاه‌های اکولوژیکی و منابع جدید، همراه با ساختارهای اجتماعی مؤثر و انتقال دانش است که بقا و تکثیر را در مناظر متنوع ممکن ساخت.

 

ورود به اروپا: [22][23][24][25]

براساس تحقیقات قبلی، انسان‌های مدرن حدود ۴۰,۰۰۰ سال پیش وارد قارﮤ اروپا شدند. با این ‌حال، تحقیقات باستان‌شناسی اخیر (سال ۲۰۲۲) در غار گروت ماندرین در درﮤ رود رون در جنوب فرانسه، شواهدی را نشان داده است که حاکی از ورود هوموساپینس به اروپا، تقریباً ۵۴,۰۰۰ سال پیش است.

https://www.science.org/doi/10.1126/sciadv.abj9496

 

چرا کشف گروت ماندرین (۵۴,۰۰۰ سال پیش) انقلابی بود؟ زیرا این کشف، حضور هوموساپینس در اروپا را ۱۰,۰۰۰ سال به عقب برد.

اما ببینیم سید احمد الحسن در این خصوص چه گفته است:

«بنابر شواهد سنگواره‌ای، انسان امروزی (انسان خردمند یا هوموساپینس) پس از مهاجرت به‌سمت اروپا، برای حدود ۱۵.۰۰۰ سال، با انسان دیگری به نام انسان نئاندرتال که همان‌طور که پیش‌تر بیان نمودم، از همان نیاکان وی یعنی هومواِرِکتوس یا انسان هایدلبرگی در آفریقا ظهور یافته بودند، برخورد و هم‌زمانی داشته است؛ ولی مهاجرت هوموارکتوس از آفریقا، از نواحی شمال بوده و وی به بیشتر مناطق آسیا رسیده است. حتی بقایای انسان‌تباران تکامل‌یافته از هوموارکتوس، در اندونزی و چین نیز کشف شده است. نئاندرتال تکامل‌یافتۀ انسان هایدلبرگی، از آتش استفاده می‌کرده و گاهی اوقات مردگان خود را نیز دفن می‌نموده است. نئاندرتال تقریباً ۲۴.۰۰۰ سال پیش منقرض شد، تا فقط انسان خردمند امروزی به‌تنهایی بر روی زمین باقی بماند.»

 باید توجه داشت که نئاندرتال‌ها در نقاط دیگر جهان نیز حضور داشتند. نکتۀ دیگر این است که شواهد ژنتیکی تأیید می‌کند که تمامی جمعیت‌های غیرآفریقایی دارای DNA نئاندرتال (یک تا چهار درصد) هستند، که نشان‌دهندﮤ رویدادهای تلاقی بین هوموساپینس و نئاندرتال‌هاست.

 

آخرین مرز: قارﮤ آمریکا [26][27] [28][29]

 به‌طور گسترده‌ای، اعتقاد بر این است که با ورود شکارچیان-گردآورندگان پارینه‌سنگی (پالئو-هندی‌ها) به آمریکای شمالی از استپ ماموت آسیای شمالی آغاز شد. این مهاجرت با پل خشکی برینگیا تسهیل شد، یک تودﮤ خشکی وسیع که به‌دلیل کاهش قابل توجه سطح دریا در طول اوج آخرین یخ‌بندان، بین سیبری شمال شرقی و آلاسکای غربی پدیدار شد. یافته‌های ژنتیکی نشان می‌دهد که یک جمعیت اجدادی واحد از انسان‌های مدرن، از جنوب سیبری به‌سمت برینگیا، در حدود ۳۰,۰۰۰ سال پیش مهاجرت کرده‌اند؛ و عبور واقعی به قارﮤ آمریکا تا ۱۶,۵۰۰ سال پیش رخ داده است.

 

متدولوژی علم یا روش علمی: [30][31][32][33]

موارد مکرر در سراسر شواهد که در آن «تخمین‌های قبلی» یا «دیدگاه‌های اجماعی» توسط «شواهد جدید» بازبینی یا رد می‌شوند، نشان‌دهندﮤ عدم قطعیت علمی نیست، بلکه نشان‌دهندﮤ یک فرایند علمی سالم و دقیق است. این اصلاح مداوم با تکنیک‌های تاریخ‌گذاری بهبود یافته، کشفیات باستان‌شناسی جدید و روش‌های تحلیلی پیشرفته، به ویژه در ژنتیک، هدایت می‌شود.

شاید این تغییرات در برخی گزاره‌های علمی، از نظر برخی که آشنا با روش‌شناسی علمی نیستند، نقصانی برای علم محسوب شود؛ اما برعکس، این امر موضع معتبر و در عین حال متواضع دانش علمی را تقویت می‌کند و اذعان دارد که در علم «حقیقت» یک افق است که به‌طور مداوم به آن نزدیک می‌شویم.

در قسمتی دیگر از کتاب توهم بی‌خدایی در پاسخ به منکران تکامل، می‌خوانیم:

«در نقاط مختلف جهان، دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی وجود دارند که براساس استانداردهای دقیق علمی فعالیت می‌کنند و در آنجا کسانی هستند که پژوهش‌ها، کتاب‌ها و انتقاداتی را که به نظریه‌های علمی وارد می‌شود، ارزیابی می‌نمایند.»

علم به قول کارل پوپر (فیلسوف علم) با "حدس‌ها و ابطال‌ها" و براساس "منطق اکتشاف علمی" به پیش می‌رود؛ و عدم تغییر در نظریه‌های علمی عموما یک نقص و نه یک حُسن، در نظر گرفته می‌شود.

نقش ضروری تحقیقات بین‌رشته‌ای در بازسازی تاریخ بشر نیز برجسته است. تصویر جامع مهاجرت هوموساپینس از یک رشتۀ واحد به دست نمی‌آید، بلکه از همگرایی زمینه‌های مختلف حاصل می‌شود. شواهد فسیلی، لنگرهای آناتومیکی و زمانی را فراهم می‌کند. یافته‌های باستان‌شناسی، سازگاری‌های فرهنگی و فناورانه را آشکار می‌سازد. مطالعات ژنتیکی حرکات و روابط جمعیتی را ردیابی می‌کند، و داده‌های دیرین‌اقلیمی زمینه و محرک‌های محیطی را توضیح می‌دهد.

 

نتیجه‌گیری: گونه‌ای در حال حرکت

سفر هوموساپینس یک حماسۀ بی‌نظیر از اکتشاف و سازگاری است. از خاستگاه‌های متنوع و پیچیده در داخل آفریقا در حدود ۳۰۰,۰۰۰ سال پیش، گونۀ ما دست به مجموعه‌ای از مهاجرت‌های قابل توجه زد، که در نهایت منجر به استعمار تمامی قاره‌های قابل سکونت روی زمین شد. این حرکت جهانی با امواج متعدد پراکندگی، دوره‌های اکتشاف پیش‌گامانه، و تعاملات عمیق با محیط‌های متنوع و سایر گونه‌های هومینین مشخص شد.

داستان مهاجرت جهانی هوموساپینس، به‌عنوان گواهی عمیق، بر سازگاری، نبوغ و ظرفیت بی‌نظیر گونۀ ما برای نوآوری است. این مهاجرت‌ها بر انگیزﮤ ذاتی انسان برای کاوش، سازگاری و گسترش تأکید می‌کنند. این روایتی است که گذشته ما را عمیقاً به زمان حال ما پیوند می‌دهد و روحیۀ پایدار انعطاف‌پذیری انسان در مواجهه با تغییرات محیطی و پیگیری بی‌وقفه افق‌های جدید را برجسته می‌کند.

پانویس‌ها:

  1. [1]   https://www.nature.com/articles/s41467-024-46161-7

    The Persian plateau served as hub for Homo sapiens after the main out of Africa dispersal.

  2. [2]   www.mgpd.de     

    The first of our kind - Max-Planck-Gesellschaft

     

  3. [3]  www.humanorigins.si.edu   

    Homo sapiens | The Smithsonian Institution's Human Origins Program

    www.en.wikipedia.org  

  4. [4] 

    Recent African origin of modern humans – Wikipedia

    www.cam.ac.uk  

  5. [5] 

    Earliest human remains in eastern Africa dated to more than 230.000 years ago

    Genetic study reveals hidden chapter in human evolution | University of Cambridge

    www.en.wikipedia.org  

  6. [6] 

    Recent African origin of modern humans – Wikipedia

    www.cam.ac.uk  

  7. [7] 

    Earliest human remains in eastern Africa dated to more than 230.000 years ago

    Genetic study reveals hidden chapter in human evolution | University of Cambridge

  8. [8]  سید احمد الحسن، توهم بی‌خدایی.

    www.australian.museum  

  9. [9] 

    The first migrations out of Africa - The Australian Museum

    www.africame.factsanddetails.com  

  10. [10] 

    Northern Route Via Palestine-Israel and Out of Africa Theory

     

  11. [11]  www.science.smith.edu

    "Migration of Early Homo Sapiens from East Africa (c. 100,000 BCE) – Climate's Influence on Arts and History"

    www.worldhistory.org  

  12. [12] 

    Early Human Migration - World History Encyclopedia

  13. [13]  سید احمد الحسن، توهم بی‌خدایی.

    www.smithsonianmag.com  

  14. [14] 

    The Great Human Migration - Smithsonian Magazine

    www.en.wikipedia.org  

  15. [15] 

    Recent African origin of modern humans – Wikipedia

  16. [16]  سید احمد الحسن، توهم بی‌خدایی.

  17. [17]   https://www.nature.com/articles/s41467-024-46161-7

    The Persian plateau served as hub for Homo sapiens after the main out of Africa dispersal.

    www.en.wikipedia.org  

  18. [18] 

    Prehistory of Australia - Wikipedia

    www.ioa.factsanddetails.com  

  19. [19] 

    First People Migrate to Australia | Sea Life, Islands and Oceania

    www.pmc.ncbi.nlm.nih.gov  

  20. [20] 

    Timing the first human migration into eastern Asia - PMC - PubMed Central

    www.cam.ac.uk  

  21. [21] 

    Earliest human remains in eastern Africa dated to more than 230.000 years ago

    Genetic study reveals hidden chapter in human evolution | University of Cambridge

  22. [22]  سید احمد الحسن، توهم بی‌خدایی.

    www.en.wikipedia.org  

  23. [23] 

    Recent African origin of modern humans – Wikipedia

    www.cam.ac.uk  

  24. [24] 

    Earliest human remains in eastern Africa dated to more than 230.000 years ago

    Genetic study reveals hidden chapter in human evolution | University of Cambridge

    www.news.stonybrook.edu  

  25. [25] 

    First Modern Humans Arrived in Europe Earlier Than Previously Known - SBU News

    www.worldhistory.org  

  26. [26] 

    Early Human Migration - World History Encyclopedia

    www.nps.gov  

  27. [27] 

    Peopling of the Americas

    www.en.wikipedia.org  

  28. [28] 

    Peopling of the Americas

    www.cam.ac.uk  

  29. [29] 

    Earliest human remains in eastern Africa dated to more than 230.000 years ago

    Genetic study reveals hidden chapter in human evolution | University of Cambridge

    www.smithsonianmag.com  

  30. [30] 

    The Great Human Migration - Smithsonian Magazine

     

  31. [31]  www.science.smith.edu

    "Migration of Early Homo Sapiens from East Africa (c. 100,000 BCE) – Climate's Influence on Arts and History"

  32. [32]   www.mgpd.de     

    The first of our kind - Max-Planck-Gesellschaft

  33. [33]  سید احمد الحسن، توهم بی‌خدایی.

     

کلیدواژه‌ها

سید احمد الحسن توهم بی‌خدایی هوموساپینس فلات ایران مهاجرت انسان خلیج فارس باستان خروج از آفریقا ژنتیک جمعیت دیرین‌شناسی انسان مدرن انسان نئاندرتال نیش اکولوژیک چرخه میلانکوویچ برینگیا مسیرهای ساحلی مهاجرت تاریخ بشر علم بین‌رشته‌ای باب‌المندب تمدن اولیه سومریان

امتیاز مقاله

4.75 از 5 (4 رأی)
امتیاز شما